حتی بعید نیست از دیدن اینکه کودکتان بند کفشهای مخالف را بههم گره میزند تا مدتها ریسه رفتهاید و شاید هم نخستین تجربه مستقل فرزندتان را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته باشید؛ اما واقعیت این است مسیر استقلالطلبی فرزندان همیشه همینقدر یکدست و بدون دستانداز نیست.
پسر نوجوانی که ترجیح میدهد تعطیلات پایان هفته را تا پاسی از شب با دوستانش بگذراند، یا دختری که انتخاب نوع لباس و پوشش او موضوع بحث در خانه است بارها عبارت «کاش هنوز دو سالت بود» را از زبان والدینشان شنیدهاند.
شما هم اگر اهل پرسه زدن در شبکههای اجتماعی باشید حتماً زیر ویدئوهای گاه عجیب و غریب نوجوانان، این کامنتها را دیدهاید: «پدرو مادرت خبر دارن چکار میکنی؟»، «ما همسن تو بودیم تنهایی تا سرکوچه هم نمیرفتیم».
اما تا به حال از خود پرسیدهاید دلیل این همه تغییر نوجوانها، از وابستگیهای روزهای کودکی تا عطش و میل به استقلالطلبی امروزشان برای چیست؟ مگر نه اینکه نوجوان امروز همان موجود ضعیف ۳ یا ۴ کیلوگرمی وابسته دیروز است که به گفته محققان، با تولد خود میزان هورمون تستوسترون را در بدن پدرش تا چند برابر کاهش و به دنبال آن، رضایت از زندگی را در او به همان میزان افزایش داده است؟ پس چه اتفاقی زمینهساز این چالش ارتباط و سوژهای داغ برای والدین در گفتوگوهایشان با همکاران یا اقوام شده است؟
استقلالطلبی پسرها، استقلالطلبی دخترها
زهرا، دانشجوی ترم دوم مهندسی شیمی مقطع کارشناسی است و در خوابگاه دانشجویی زندگی میکند. او برایمان از سختیهای زندگی در خوابگاه میگوید؛ از اینکه گاهی فراموش میکند برای شستن لباسهایش نوبت بگیرد یا اگر دیر به سلف برسد خبری از ناهار و شام نیست و اصلاً بیشتر غذاهای سلف با ذائقهاش جور درنمیآید، با این حال، بارها لابهلای حرفهایش میگوید از انتخاب یک شهر دور از خانه برای ادامه تحصیل پشیمان نیستم، چون فقط در این شرایط میتوانستم زندگی مستقلی را در دوران دانشجویی تجربه کنم. اینها جملاتی است که به شیوههای مختلف از زبان دختران هم سن و سال او تکرار میشود.
پسرها البته نگاه متفاوتتری در مقایسه با دختران نسبت به مستقل شدن دارند؛ این را میشود از تازهترین آمار سازمان ملی سنجش در خصوص تعداد دانشجویان تازهوارد دانشگاهها فهمید؛ بر اساس این آمار، ۶۰درصد پسران ایرانی دانشگاه نمیروند یا اصلاً در کنکور شرکت نمیکنند، به همین دلیل فرایند استقلالطلبی پسرها خیلی زودتر از دختران همسن و سالشان به جامعه و بازار کار گره میخورد و ترجیح میدهند بیشتر به مستقل شدن جیبشان از جیب پدر فکر کنند. البته تعداد نوجوانهایی هم که تصمیمهای فردی خود را در چارچوب الگوی تعیین شده از سوی خانواده میگیرند کم نیست، دخترها و پسرهایی که گفتن عباراتی مثل «باید با پدرم مشورت کنم» یا «به مادرم قول دادم قبل از غروب خانه باشم» را مایه سرشکستگی در جمع دوستان خود نمیدانند و شاید اگر خوب دقت کنید میتوانید رد پای علایق خانوادهشان را در فرم انتخاب رشته دانشگاه، انتخاب شغل و حتی انتخاب شریک زندگیشان ببینید.
از تجربه والدین نباید غافل شد
ذهن والدین ایرانی از یک طرف مملو از خاطرات لحظاتی است که بهخاطر فرزند خود به موقعیتهای شخصی نه گفتهاند، ادامه تحصیل ندادهاند که دخترشان سرگردان خانه اقوام و مهدکودک نباشد، تفریح مورد علاقه خود را دنبال نکردهاند که مبادا شهریه باشگاه پسرشان کم و کسر بیاید و هزاران بنبستی که در مسیر پیشرفت شخصی و بهخاطر فرزندشان برای خود ایجاد کردهاند.
بنابراین باید پذیرفت گاهی برای این والدین پذیرش فاصله گرفتن فرزند از آنها سخت است و همینجاست که با کوچکترین نشانهای از نادیده گرفته شدن از سوی نوجوانشان، احساس سرشکستگی و ناکافی بودن میکنند. علاوه بر این، ذهن بسیاری از والدین هنوز تحت تأثیر الگوی رفتاری است که در دوران نوجوانی خود تجربه کردهاند.
پدری که دختر نوجوانش از او قول گرفته پس از کنکور و پیش از شروع سال تحصیلی، یک سفر به تنهایی به کربلا برود به ما میگوید: «پدرم سر ساعت مشخصی در خانه را قفل و تأکید میکرد هر کسی پس از این ساعت به خانه برگشت باید پشت در بماند؛ بهطوری که من و سه برادرم حتی اجازه نداشتیم به خانه همسایه یا اقوام برویم، فقط پشت در! ولی اگر این حرف را به بچههای الان بگوییم چه؟ جنگ میشود».
مادر خانواده هم نظر مشابهی دارد و میگوید زمان ما هر خواستهای از سمت ما با یک جواب مشابه از سوی خانواده روبهرو بود؛ «خانه شوهر». حتی اجازه کوتاه کردن موی سرمان هم دست خودمان نبود چه برسد به سفر مجردی یا حتی خیابانگردی. این مادر هم فکر میکند روشی که با آن تربیت شده درست بوده، اما ابزارهای جدید مانع تکرار آن الگو و روش برای نسل امروزی است.
خانمی که پس از طلاق با دو دختر نوجوانش زندگی میکند البته نظر دیگری دارد و میگوید: «من معتقدم بچهها باید برای دل خودشان زندگی کنند؛ کاری که ما نکردیم، دوران امر و نهی کردن به بچهها گذشته است».
بهنظر میرسد گاهی والدین در کنترل آزادیخواهی نوجوان دچار وسواسهایی نیز میشوند؛ برای مثال مادری که بهنظر میرسید در یک تلاش شبانهروزی برای کنترل دختر نوجوانش شکست خورده است با حالی که نگرانی و ناامیدی در آن موج میزند، میگوید: «دختر من چندان اهل بیرون رفتن از خانه نیست و معمولاً با گوشی مشغول است و من تمام حواسم متوجه اکانتهای دخترم در شبکههای مجازی بود. او حتی بدون مشورت من عکس پروفایلش را هم عوض نمیکرد. من اجازه داشتم چتهایش را بخوانم و نظر بدهم اما چند وقت پیش اتفاقی متوجه شدم خیلی وقت است از یکی از دوستانش یک سیمکارت اعتباری گرفته و دور از چشم من یک اکانت در اینستاگرام ساخته است، یک حساب اینستاگرامی فعال».
چرا والدین از مستقل شدن نوجوان نگراناند؟
دکتر تقی ابوطالبی، روانشناس حوزه کودک و نوجوان در گفتوگو با ما اظهار میکند: بیشترین دلیل نگرانی خانوادهها از مستقل شدن نوجوان این است که نکند مسیر حرکت او به سمت گروههای اجتماعی، یکطرفه و بدون بازگشت باشد و خانواده در تصمیماتش تأثیری نداشته باشند، در حالی که با کمی وقت گذاشتن و ایجاد محیطی امن برای گفتوگو و پرهیز از قضاوتهای عجولانه، حتماً میتوان مانع فاصله گرفتن افراطی نوجوان و آزادیخواهی مخرب او شد.
وی تأکید میکند: همیشه استثناهایی وجود دارد؛ ولی نمیتوان استقلالطلبی و بلوغ را از هم جدا کرد، بهطوری که اگر نوجوان نیاز به مستقل شدن و درخواست برای همرنگ دوستانش شدن را در دوران نوجوانی که یک بازه سنی از ۱۱ تا حدود ۱۸ سالگی است، بروز نداد احتمالاً در بلوغ فیزیولوژی او اختلالی به وجود آمده است.
مرز وابستگی و دلبستگی و مشکل چسبندگی عاطفی
ابوطالبی به مرز میان وابستگی و دلبستگی هم اشاره میکند و میگوید: تصمیمگیری به جای نوجوان، او را دچار چسبندگی عاطفی میکند و چسبندگی عاطفی هم به اندازه استقلالخواهی افراطی مشکلآفرین است؛ چرا که نوجوان باید برای خودش ولی در کنار خانواده زندگی کند.
از نظر این روانشناس، بازه زمانی که خانواده با درخواستهایی مثل سفر مجردی، شبگردی یا ارتباطهای نامتعارف با جنس مخالف از سمت نوجوان روبهرو میشود همان سن ۱۱ تا ۱۸ سالگی است ولی آزادیخواهی نوجوان میتواند فرد به فرد با توجه به خصلتهای فیزیولوژی و خانوادگی، متفاوت باشد.
بهخاطر نوجوانتان مرخصی بگیرید
دکتر محمدرضا محمدی، روانپزشک کودک و نوجوان هم در گفتوگو با ما در پاسخ این پرسش که چرا نوجوانان، بودن در جمع دوستان را به خیلی چیزهای دیگر ترجیح میدهند، میگوید: «بهخاطر حس درک شدن. این حس بهخصوص در شرایط حساس بلوغ جسمی و جنسی بیشتر در گروه همسالان اتفاق میافتد تا در جمع خانواده». محمدی اضافه میکند: «من معمولاً به والدین توصیه میکنم درخصوص دوستانِ فرزند خود گارد نگیرید و سعی کنید با شناخت بهتر و بیشتر از فرزندتان به او این فرصت را بدهید که در تصمیمات مهم زندگی روی همفکری با شما حساب کند». وی این را هم اضافه میکند که اگر هر دو والد، شاغل هستند، بهتر است یک وقت مجزا برای نوجوان خود قائل شوند، مرخصی گرفتن برای بودن در کنار فرزند و وقت گذراندن با او حتماً میتواند کمککننده باشد، چون شاغل بودن پدر و مادر و در دسترس بودن ابزارهای ارتباط جمعی در شرایطی که خانوادهها دو یا تک فرزندی است، شرایط را برای فاصله گرفتن فرزند از خانواده و نادیده گرفتن خواست آنها آسان میکند و خیلی زودتر از معمول شاهد آزادیخواهی غافلگیرکننده او خواهیم بود.
نوجوان حریم شخصی دارد
دکتر علی جاودان، روانشناس، در یکی از پستهای اینستاگرامی خود و در پاسخ به این پرسش که چقدر کنترل گوشی و تبلت یا دیگر وسایل الکترونیکی نوجوان در امن شدن مسیر استقلالطلبی او تأثیر دارد، میگوید: کنترل حریم شخصی نوجوان اصلاً توصیه نمیشود؛ چرا که گاهی نوجوان در مسیر مستقل شدن ترجیح میدهد درست یا غلط، چیزی را دور از نگاه نظارتی والدین نگه دارد، اما کنترل حریم شخصی نوجوان موجب میشود او در مخفیکاری مصممتر شود. به جای آن بهتر است در یک محیط سالم برای گفتوگو اولاً پیامدهای تصمیمهای غلط احتمالی را برایش روشن کنیم و دیگر آنکه آماده شنیدن حرفهای او باشیم.
جاودان در همین پست به این نکته هم اشاره کرده که اساساً مسئولیتپذیر کردن نوجوان بدون در نظر گرفتن حریم شخصی او ممکن نخواهد بود، چرا که احترام به حریم شخصی یک کلید مهم برای استقلالطلبی و حفظ استقلال انسانهاست.
خبرنگار: لیلا شرفی
نظر شما