تحولات منطقه

همین پستی و بلندی‌هاست که انسان را در زندگی ورزیده می‌کند و زمینه رشد و تکامل او را به وجود می‌آورد.

مراقبت‌هایی در باب انطباق حوادث سوریه با علائم ظهور
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

محمد ولیان‌پور/ فتنه‌ها، بلایا، شکست‌ها و پیروزی‌ها فرصت‌هایی هستند برای آزمایش انسان‌ها و یادآوری ابعادی دیگر از وجود انسان و جهان. همین پستی و بلندی‌هاست که انسان را در زندگی ورزیده می‌کند و زمینه رشد و تکامل او را به وجود می‌آورد. بسیاری از مردم جهان، در بزنگاه ابتلائات بزرگ آخرالزمانی، موعود و منجی ادیان را بیشتر به یاد می‌آورند و نیاز به او را بیش از پیش حس می‌کنند. حسی که فراگیر شدنش از لوازم ظهور شمرده شده است. موعودگرایی و مهدویت اختصاص به اسلام و تشیع ندارد و از ماشیح یهودی تا میتریای یهودی و سوشیانس زرتشتی و... نام‌هایی است که منتظران ادیان بر موعود گذاشته‌اند و علائم و ویژگی‌هایی نیز برایش ذکر کرده‌اند. حتی ردپای عقاید آخرالزمانی را در سیاست‌های برخی کشورها، به‌ویژه دولت‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی هم می‌توان مشاهده کرد و به آن اذعان دارند. اما مهدویت در فرهنگ شیعه نسبت به سایر ادیان و مذاهب، به اقتضای آخرالزمانی بودن دین اسلام و تکاملش در تشیع، جایگاه متمایزی دارد و با حجم قابل‌توجهی از معارف در قالب روایات آخرالزمانی و عصر ظهور، پشتیبانی می‌شود؛ روایاتی که بخش زیادی از آن‌ها ناظر به نشانه‌ها و علائم ظهور است. تحولات اخیر غرب آسیا و به‌ویژه جنگ سوریه، ذهن بسیاری از علاقه‌مندان به مباحث مهدویت را به خود مشغول کرده است و عده‌ای سعی در تطبیق این حوادث بر روایات مذکور دارند. اما آیا می‌توان چنین وقایعی را قاطعانه بر روایات ظهور منطبق کرد و از آن نتایجی گرفت؟

چنین تطبیق‌هایی در ادیان گوناگون و دوره‌های زمانی مختلف اتفاق افتاده است. نمونه مشهور آن، یهودیانی بودند که عیسی‌بن‌مریم(ع) را همان منجی موعود پنداشتند.

در میان مسلمانان نیز حتی در زمان حضور ائمه اطهار(ع)، عده‌ای با تطبیق حوادث، دست به تعیین وقت ظهور می‌زدند و حرکاتی مثل قیام نفس زکیه نیز بر همین اساس تعبیر شد.

باید گفت بسیاری از روایات علائم ظهور به‌دلیل ابهامی که دارند، نشانه‌های قطعی و یقینی شمرده نمی‌شوند و نشانه‌های قطعی نیز عمدتاً قابلیت تطبیق بر مصادیق و اشخاص و اتفاقات مختلفی را دارند. حتی برخی اصطلاحات و مفاهیم موجود در روایات، همچنان محل بحث و بررسی اندیشمندان است و ماهیت آن چندان مشخص نیست. برای مثال، اصطلاحاتی مثل دجال، سفیانی، نفس زکیه و دیگر اسامی ممکن است به شخص خاصی اشاره داشته یا تمثیلی از یک پدیده باشد. همچنین منظور از علائمی نظیر ندای آسمانی، طلوع خورشید از مغرب، مرگ سرخ و سفید و امثال آن مشخص نیست؛ چراکه علاوه بر معنای ظاهری و صریح آن، ممکن است به معنای کنایی و استعاری به کار رفته باشند. حتی در صورت تحقق قطعی نشانه‌های ظهور نیز امکان تعیین وقت ظهور وجود ندارد. از سوی دیگر بنابر روایات ممکن است امر ظهور بدون تحقق بسیاری از علائم و نشانه‌ها و به‌صورت ناگهانی رخ دهد.

باید گفت توجه به روایات ظهور قطعاً لازم است و به‌نظر می‌رسد این روایات با همین هدف از معصوم صادر شده‌اند که در کوران حوادث مختلف، امر ظهور را یادآور شوند و انسان‌ها را در مسیر انتظار و امید نگاه دارند. حتی تطبیق احتمالی جریان‌ها نیز ممکن است به این هدف کمک کند؛ ولی باید توجه داشت هرگونه قطعیت در تطبیق دادن حوادث بر علائم ظهور و تعیین وقت، نه‌تنها خدمتی به مهدویت نخواهد کرد، بلکه نوعی انحراف است و ممکن است موجب سستی در انجام وظایف شده و ناامیدی یا تضعیف اعتقاد به مهدویت را در پی داشته باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۰:۰۰ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۰
    1 0
    سوریه نابودشدواسراییل به‌شدت‌بمباران‌میکند اسدبه‌علت‌ناکارامدی‌24ساله‌سرنگون‌شد شمامیگیدعلایم‌ظهور
  • پریسا ۱۶:۲۴ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۸
    0 0
    متاسفانه چندین سال پیش می گفتند پیرمردها هم حتی ظهور را می بینند که این چنین نشد بهتر است مردم را الکی به این حرف ها دلخوش نکنیم تا ناامید و سرخورده بشوند