تحولات منطقه

۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۳
کد خبر: ۱۰۴۴۹۹۵

ترامپ در دوره قبلی دولت خویش با رویکردهای غیرمتعارف و پیش‌بینی‌ناپذیر در سیاست‌های اقتصادی خود در قبال ایران و چین، که با هدف ناپایداری و بازدارندگی در پیش گرفته بود؛ تأثیرات بارزی بر روابط تجاری و بین المللی گذاشت.

زمان مطالعه: ۴ دقیقه

نظریه دیوانه‌نمایی به معنای ایجاد عدم‌اطمینان و پیش‌بینی‌ناپذیری در سیاست‌های خارجی کشورهاست. ترامپ در دوره قبلی ریاست جمهوری خویش بر ایالات متحده آمریکا با اتخاذ تصمیمات بی‌سابقه و تهدید به اعمال تعرفه‌های سنگین، به‌دنبال ترسیم یک تصویر غیرقابل پیش‌بینی از ایالات متحده بود که به دشمنانش نشان دهد احتمالاً هیچ‌چیز قابل‌پیش‌بینی نیست. این رویکرد در دیپلماسی اقتصادی ترامپ، اگرچه به‌ظاهر به‌منظور بازدارندگی طراحی شده باشد، اما در عمل، غالباً منجر به سردرگمی و ناکارآمدی در سیاست‌های بین‌المللی این کشور انجامید. سیاستی که باید دید در دوره جدید دولت وی پیگیری خواهد شد یا خیر؟

یکی از بارزترین جنبه‌های سیاست اقتصادی ترامپ، آغاز جنگ تجاری با چین بود. با تهدید به افزایش تعرفه‌ها بر روی واردات چینی، ترامپ به‌دنبال کاهش کسری تجاری ایالات متحده و تغییر رفتار چین در حوزه‌های تجاری، تکنولوژیکی و حقوق مالکیت معنوی بود. این اقدامات به واکنش‌های سریع چین منجر شد که تلاش کرد محصولات خود را قبل از تصویب تعرفه‌های جدید به بازار آمریکا روانه کند. این جنگ تجاری نه‌تنها بر اقتصاد چین تاثیر گذاشت بلکه تأثیرات منفی بر اقتصاد جهانی نیز داشت. افزایش قیمت‌ها، کاهش رشد اقتصادی و آشفتگی‌های بازار از جمله نتایج این تنش بودند. به‌علاوه، این رویکرد باعث شد که چین به دنبال تنوع‌بخشی به بازارهای صادراتی و کاهش وابستگی به آمریکا باشد، که در نهایت منجر به تقویت روابط تجاری‌اش با دیگر کشورها، از جمله ایران شد. در پی تنش‌های ناشی از سیاست‌های ترامپ، به‌ویژه خروج آمریکا از توافق هسته‌ای (برجام) و بازگشت تحریم‌ها، ایران هم تدابیر جدیدی اتخاذ کرد و به‌دنبال یافتن جایگزین‌هایی برای کاهش وابستگی، تلاش کرد با نزدیکی به چین، مسائل اقتصادی خود را حل کند.

سیاست‌های اقتصادی غیرقابل پیش‌بینی ترامپ در برابر چین و ایران، هر چند روابط این کشورها را با چالش‌هایی روبه‌رو کرده با این حال، با وجود چالش‌ها، فرصت‌هایی نیز برای تقویت همکاری‌های استراتژیک میان ایران و چین به وجود آورده است. با این وجود برای جلوگیری از آسیب‌پذیری در برابر تحولات سیاسی و اقتصادی، دو کشور باید به سمت روابط عمیق‌تر و پایدارتر حرکت کنند، تا بتوانند از منافع مشترک خود بهره‌برداری کنند و در برابر تأثیرات نامطلوب سیاست‌های خارجی آمریکا ایستادگی کنند.

با ورود دوباره ترامپ به کاخ سفید کشورمان بایستی برنامه‌ها و ملاحظات تازه‌ای را برای روابط خود طراحی کنند. این تغییرات، که عمدتاً جنبه تاکتیکی دارند، باید به‌سرعت انجام شوند تا از بروز هرگونه وقفه در روابط ایران با سایر کشورها جلوگیری شود.

محاسبات اقتصادی ایران در عصر سیاست‌های نامتعین ترامپ باید با توجه به چندین عامل کلیدی و چالش موجود طراحی شود تا بتواند واکنش به تغییرات سیاسی را در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی خود بهبود بخشد و به دنبال فرصت‌های جدید در دل چالش‌ها باشد. از جمله این موارد می توان به موارد زیر اشاره کرد.

تنوع بازارهای صادراتی: ایران باید تلاش کند تا وابستگی خود به یک بازار خاص را کاهش دهد و به سمت تنوع بخشیدن به بازارهای صادراتی خود حرکت کند. این امر می‌تواند از طریق تقویت روابط با کشورهایی نظیر چین، روسیه و کشورهای اروپایی انجام شود. در این راستا لازم است که ایران بر روی تقویت تولید داخلی و خودکفایی اقتصادی متمرکز شود. این شامل سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین و ایجاد مشوق‌هایی برای تولیدکنندگان داخلی است.

تحلیل ریسک: توجه به ریسک‌های ناشی از تحریم‌ها و بی‌ثباتی‌های سیاسی باید بخشی جدایی‌ناپذیر از برنامه‌ریزی اقتصادی باشد. این شامل ارزیابی تأثیرات مختلف شرایط سیاسی بر اقتصاد کلان و زمینه‌های تجاری خواهد بود.

استفاده از تکنولوژی: پذیرش و بهره‌وری از فناوری‌های نوین در عرصه‌های اقتصادی و تجاری می‌تواند به کاهش هزینه‌ها و افزایش بهره‌وری کمک کند. این موضوع به ویژه در صنایع انرژی و پتروشیمی مورد توجه قرار گیرد. به‌روز رسانی و توسعه زیرساخت‌های حمل و نقل، انرژی و ارتباطات می‌تواند به بهبود محیط کسب و کار و افزایش جذابیت سرمایه‌گذاری در ایران کمک کند.

دیپلماسی اقتصادی: تقویت دیپلماسی اقتصادی به‌ویژه در عرصه‌های تجاری، مالی و انرژی می‌تواند به ایران کمک کند تا جایگاه خود را در بازارهای جهانی حفظ و تقویت نماید. چرا که ایجاد و تقویت توافقات تجاری با کشورها و نهادهای بین‌المللی می‌تواند به ایجاد فضای همکاری بین‌المللی و کاهش اثرات منفی تحریم‌ها کمک کند. در این راستا نیاز به ایجاد یک برنامه‌ریزی کلان و بلندمدت اقتصادی که با شرایط سیاسی و اقتصادی جهانی هماهنگ باشد، احساس می‌شود. این برنامه باید قابلیت تطبیق با تغییرات سریع را دارا باشد.

همچنین برای مقابله با آثار منفی تحولات سیاسی و اقتصادی ناشی از سیاست‌های غیرقابل پیش‌بینی آمریکا، ایران و چین باید به تعمیق روابط استراتژیک و اقتصادی خود بپردازند. این تعمیق روابط می‌تواند از طریق طراحی قراردادهای بلندمدت و انجام سرمایه‌گذاری‌های مشترک در زمینه‌های مختلف اقتصادی، فناوری و زیرساخت‌ها صورت پذیرد.

ایران و چین باید بتوانند با بهره‌گیری از پتانسیل‌های موجود، همکارهای خود را در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تقویت کنند و از این طریق به‌دنبال دستیابی به اهداف مشترک و منافع دوطرفه برآیند. از جمله این فرصت‌ها می‌توان به همکاری‌های انرژی، سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیربنایی و توسعه فناوری اطلاعات اشاره کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha