به گزارش قدس آنلاین، یک نمایش مأیوسانه برابر سرجوخههای یحیی و یک شکست تحقیرآمیز در کویر حجاز و یک پیروزی خفیف با درخشش «سردار» ترک، کاری کرده اسماعیل کارتال برای باز کردن چمدان برزنتیاش عجله زیادی نداشته باشد. چه اینکه سوییپر اسبق آدانا اسپور با اشاره به چرخ هایی که بر وفق مراد او نمیچرخند،از خاکریزهای بلند پیش روی خود و قشون تحت رهبریاش مدام سخن میراند.
فرزند کوچههای نمور استانبول که به نظر می رسد با اتمسفر پیچیده فوتبال ایران هنوز خو نگرفته، با تن لرزه حرف می زند و از اینکه ورزشگاه آزادی را از چنگ قرمزها در میآورند و نشانی قلعه حسن خان را در جیب دوآتشههای پرحرارت میگذارند حیران است. فرمانده ۶۳ ساله فکر میکند اینجا مثل عثمانی فوتبال ربطی به شکلکها و شکلها ندارد. از این روی او با بهتی بی پایان شکوه میکند که جماعتی خواسته یا ناخواسته با یک تغییر آدرس، ۵۰ هزار هوادار پرسپولیس را به ۵ هزار نفر تقلیل میدهند و ککشان هم نمی گزد.عزیز محله فنرباغچه از مصایب بانوان در سنگلاخ رسیدن به سکوها نیز یکه خورده و ترجیح میدهد ترجیعبند جملاتش با تکدر و تحسر پیوند بخورد.
این اما آغاز ماجراست. افندی در ورطه اضطراب، هنوز طعم روزهای پرابهام و ایهام را نچشیده و یحتمل شیرپاک خوردهای برایش تعریف نکرده که عمر صدارتِ بخت برگشتهای چون خوان کارلوس گاریدو به ملاقات آزادی قد نداد و غریبه آندلسی حسرت به دل در نیمه شب برفی تهران با بغض رفت.
در این میان اسماعیل کارتال بیاعتنا به معجزات، برای به سامان رساندن ارتش بیسامان پرسپولیس،با اما و اگرهای دیگری نیز مواجه است. برای آنکه دیوار صوتی قرمزها نشکند او باید خیلی زود معادلات اردوگاه پرسپولیس را حل و فصل کند. در همین راستا ترک کم حرف باید به ابهامات قفس توری تیمش پایان دهد و به این نتیجه برسد که بالاخره برای کشیدن دنده معکوس میتواند به سرانگشتان گندوز دوضرب گیر و هراسناک در خروج، اطمینان کند یا نه؟ مردی که موهایش را در آسیاب سفید نکرده، برای به سرانجام رساندن نیمچه پروندههای دلهرهآوری چون روشن کردن تکالیف کنعانیزادگان طاغی و یاغی و یاسین سلمانیِ سرچراغی نیز باید تمهیدات لازم را بیندیشد تا لبخندها از لبها پاک نشوند و پشت صحنه و روی صحنه، آرامش و آسایش ملموستری نضج بگیرد.
تفنگداران سرخ در لیگ نخبگان با تَرَکهای لبانشان به یافتن چشمهای جوشان میاندیشند و در لیگ برتر برای ماندن در کورس باید خود را در کمترین زمان به صدر برسانند. آیا در شرایطی که آلامِ کوچک و بزرگ همهمه یک منزلگاه را تحت تأثیر قرار داده، کارتال می تواند تدابیر کارسازی بیندیشد تا نفسهای پرسپولیس، پشت گردن حریفان تا دندان مسلح حس شود؟ آیا آراپ با کوک کردن ساعت سرخ روی ساعتهای قرار، دلهای بیقرار را در اتاق انتظار از راه به در خواهد کرد؟ جز حلم و شکیبایی و خیره ماندن به شال گردنِ زرشکی اسماعیل، فعلاً کاری از دست روزگار برنمیآید. به همین شب بی شفا سوگند!
نظر شما