حوالی امروز
بخشی از ماجرا برمیگردد به قصهدوستی و علاقه ما آدمها به داستانسرایی! اینکه خیلیها علاقهمندند برای هر رخداد مهم و یا حتی غیرمهم امروزی یا تاریخی، قصه بسازند. حالا این را اضافه کنید به ذهنیت علاقهمند به «توهم توطئه»، کمی هم چاشنی جذابیتهای رسانهای و اینکه صاحبان رسانه، نویسندگان، برخی اهالی تاریخ، هنرمندان و... خوب بلدند با هدف جذب و جلب مخاطب، از هر اتفاق قدیمی و کهنه، سوژه تازهای بسازند. اصل ماجرا را هم شاید، باید در رفتار سیاستمداران و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتیشان جستوجو کرد که هرازچندی با افشاگری درباره یک رخداد تاریخی و انتشار اسناد محرمانه، قصهها و معماهای قدیمی را داغ کرده و به صفحه نخست روزنامهها و سرخط خبرها میفرستند. مثل ماجرای زنده بودن هیتلر و فرارش به آرژانتین که حتی طی ۱۰ سال گذشته، برای چندمین بار به سوژه داغ فضای مجازی، رسانهها، مستندها و پاورقیهای نشریات دیجیتال تبدیل شده است.
تلاشها ادامه داشت
«خبرآنلاین» در بخش تاریخ خود نوشته است: «طی سالهای پس از جنگ دوم جهانی، پاسخ کارشناسان، پژوهشگران تاریخ، سیاستمداران و... به این پرسش که آیا هیتلر پس از شکست در جنگ به آمریکای جنوبی گریخت؟ همیشه «نه» بوده است...».
با وجود این و به جز بحثهایی که طی دهههای ۶۰،۵۰، ۷۰ و... میلادی بارها داغ شد، همین چهار سال پیش «سیا» اسنادی را منتشر کرد که نشان میداد مقامات آمریکایی مدتها پس از گزارش خودکشی هیتلر در سال۱۹۴۵، همچنان به بررسی اخبار و شایعهها مربوط به زنده ماندن او ادامه میدادند! این اسناد از تلاشهای پساجنگ مأموران آمریکایی برای ردیابی گزارشهای احتمالی از مشاهده هیتلر در آمریکای جنوبی (بهویژه در آرژانتین و کلمبیا) پرده برمیداشتند. یکی از نخستین سرنخها به یک هتل آب گرم دورافتاده در «لافالدا»ی آرژانتین برمیگشت. گزارشی از وزارت دفاع آمریکا، نشان میداد صاحبان این هتل ازجمله هواداران پروپاقرص نازیها بودهاند. روابط نزدیک آنها با رژیم نازی (ازجمله گذراندن تعطیلات مشترک با هیتلر در آلمان) موجب شد در ابتدای تحقیقات، به عنوان نقطه تمرکز اطلاعاتی مورد توجه قرار بگیرند.
کپی مطابق اصل
هیجانانگیزترین بخش ماجرا در سال۱۹۵۴ رخ داد، زمانی که گزارشی از سوی سازمان سیا به تصویری اشاره کرد که در «تونخا»ی کلمبیا گرفته شده بود. این تصویر فردی را نشان میداد که شباهت زیادی به هیتلر داشت و در کنار مردی به نام فیلیپ سیترون نشسته بود؛ سیترون عضو پیشین اساس نازی بود. او ادعا کرد به طور منظم با هیتلر (که آن زمان با نام «آدولف شریتلمایور» شناخته میشد) دیدار میکرده و حتی با او عکس یادگاری گرفته است. براساس اسناد، منبعی از سیا گفته بود سیترون این عکس را با شخص ثالثی به اشتراک گذاشت و آن فرد بدون اطلاع سیترون، از عکس کپی گرفته است. در یادداشتی در سال۱۹۵۵، سیا این تحقیق را تأیید کرد، اما در عین حال تردیدهای جدی خود را نیز ابراز کرد! مقامات آمریکایی این اطلاعات را به افبیآی منتقل کردند، با این باور که این کشور ممکن است به عنوان پناهگاهی احتمالی برای هیتلر در صورت فرار مورد استفاده قرار گرفته باشد. با این حال، هیچ مدرکی این گمانهزنیها را تأیید نکرد.
به دنبال این ماجراها «خاویر میلی» رئیسجمهور وقت آرژانتین، دستور داد همه اسناد دولتی مربوط به نازیهایی که پس از جنگ به آرژانتین گریختند، از طبقهبندی خارج شود. انتظار میرود این اسناد شامل اطلاعاتی درباره حسابهای بانکی، سوابق مهاجرتی و جزئیات «مسیرهای فرار» مخفیانهای باشد که نازیهای فراری با کمکهای بینالمللی از طریق آنها به آمریکای جنوبی رسیدند.به گزارش رسانههای محلی، گیرمو فرانکو، وزیر کشور آرژانتین، این دستور را تأیید کرده بود. این اقدام در پی درخواست سناتور آمریکایی چاک گرسلی از ایالت آیووا صورت گرفت که در حال بررسی ارتباطات تاریخی بانک کردیت سوئیس با حسابهای مرتبط با نازیها بود.
تضمین نمیکنیم
انتظار این بود که افشای اسناد، اطلاعات تازهای درباره نقش آرژانتین به عنوان پناهگاه نازیها پس از جنگ ارائه دهد. تاریخنگاران برآورد میکردند تا ۱۰ هزار نازی و همدستان فاشیست آنها به آمریکای جنوبی گریخته و بسیاری از آنها در آرژانتین، شیلی و برزیل ساکن شده بودند. ازجمله این افراد، چهرههای بدنامی مانند آدولف آیشمن بودند که در سال۱۹۶۰ توسط مأموران اسرائیلی دستگیر شد و یوزف منگله که تا زمان مرگش در سال۱۹۷۹ در برزیل، از دست عدالت گریخت.
با وجود حجم زیادی از اطلاعاتی که ممکن است در این اسناد وجود داشته باشد و با وجود همه آنچه رسانهها نوشتند، گمانهزنها حدس زدند و مردم کوچه و بازار گفتند و شنیدند، تاریخنگاران اما دو پا را در یک کفش کرده و هنوز هم بر سر یک نکته کلیدی اتفاق نظر دارند: هیچ مدرک معتبری وجود ندارد که نشان دهد هیتلر از آلمان فرار کرده است!یک دادگاه آلمانی در سال۱۹۵۶ به طور رسمی مرگ هیتلر را اعلام کرده بود. تجزیه و تحلیلهای پزشکی قانونی روی بقایای دندانی کشفشده توسط نیروهای شوروی، با سوابق دندانپزشکی هیتلر مطابقت داشت. حتی در سال۲۰۱۸، گروهی از پژوهشگران فرانسوی در مطالعهای که با مجوز مقامات روسیه انجام شد، اصالت این بقایا را تأیید کردند. «اوا براون» همسر هیتلر نیز همراه او خودکشی کرده بود. تاریخنگاران مشهوری مانند «ریچارد جی. اوانز» هم که سالهای سال نظریه فرار هیتلر را رد کرده بودند، استنادشان به شواهد پزشکی قانونی بود.
با این اوضاع معلوم است که ما، در پایان این مطلب باید خیلی سفت و محکم تأیید و تأکید کنیم: «زنده ماندن و فرار هیتلر به آمریکای جنوبی واقعیت ندارد» منتها با وجود آنچه در مقدمه مطلب درباره میل وافر انسانها به قصه و داستانسرایی گفتیم، نهتنها ما بلکه کمتر رسانه، تاریخنگار و سیاستمداری است که تضمین بدهد در آینده، اسناد تازهای از آرشیو بیرون نخواهند آمد و داستان زنده ماندن هیتلر را دوباره داغ نخواهند کرد!
نظر شما