حوالی امروز : میشود خیلی سریع و صریح، سرراست، رفت سراغ کلمات و اصطلاحاتی مثل: «شایعههای فضای مجازی، هوش مصنوعی، سواد رسانه، دروغپردازی رسانهای، تکذیب میشود و...» ولی خودتان انصاف بدهید که این عبارات چند سالی است آن قدر تکراری شده که با دیدن آنها کمتر مخاطبی دل و دِماغ دنبال کردن مطلب و بقیه حرفهای شما را پیدا میکند. مخاطبان امروز رسانهها و شبکههای اجتماعی بیش از هرچیز به «روایت» درست، دلچسب و دوستداشتنی نیاز دارند تا دیدن و خواندن آن کمک کند، راست را از دروغ تشخیص دهند.
فروشگاهی در «منهتن»
«دزدی خودنویس طلا» توسط «غریب آبادی» در جریان مذاکرات مسقط هم از آن دسته ماجراهاست که «تکذیب میشود»های رسمی، چیزی از داغی و حرارتش در شبکههای اجتماعی کم نکرد. البته اگر به تکذیب و توضیح رسمی بسنده میکردید، واقعیتهایش دستگیرتان نمیشد. پشت پرده داغ شدن ویدئو سرقت خودنویس و پیرامون آن، داستانهای جذابی هم وجود دارد. «تابناک» در این باره نقبی به دل تاریخ چهل و چند ساله انقلاب اسلامی زده و به جای تکذیب رسمی، داستان جالبی را روایت کرده است:
«در شلوغی منهتن، جایی که برجها آسمان را میخراشیدند و آدمها مثل سایه در هم میلولیدند، دیپلمات ایرانی تنها و بیتشریفات مقابل فروشگاه الکساندر ایستاد؛ بارانی قهوهایرنگی روی قفسه توجهش را جلب کرد. بارانی ساده بود، دستش را روی پارچه کشید، برچسب قیمت را دید: ۱۰۰دلار! ۱۰۰دلاری آن روزها ۴هزار تومان بود و معادل حقوق یک کارمند ساده در تهران! دیپلمات ایرانی، بارانی ۱۰۰دلاری را برداشت تا برانداز کند، اما ناگهان دستی سنگین روی شانهاش نشست... آقا، با من بیایید! مأمور امنیتی فروشگاه الکساندرای منتهن با چشمانی تیز و لبخندی که انگار از قبل آماده شده بود، او را به گوشهای کشاند: «برچسب قیمت کنده شده. این کار شماست؟» سعید رجایی خراسانی که آن سالها مرد میانسالی بود، ماتش برد. برچسب؟ کندهشده؟ نگاه کرد به دستهایش، به بارانی، به مأمور. چیزی نگفت و آرام با انگلیسی شمرده ولی با لهجه فارسی به مأمور امنیتی فروشگاه گفت: سوءتفاهم شده آقا! من دیپلمات هستم. مأمور پوزخند زد که دیپلماتید؟ لابد مصونیت هم دارید! ماجرای «برچسب کندهشده» پالتو ۱۰۰دلاری، چیزی نبود جز یک بازی ناجوانمردانه! حقوق دیپلماتهای ایرانی در آن سالها حدود ۴هزار دلار در ماه بود و رجایی خراسانی میتوانست هرماه با حقوقش، ۴۰ پالتو ۱۰۰دلاری بخرد».
سرقت ناکام
با این همه، خبر مثل سَم در روزنامههای نیویورک و جهان پخش شد: «دیپلمات ایرانی در سرقت ناکام ماند». مجاهدین خلق در نشریات و رسانههای خود موضوع را داغتر کردند. در تهران، سخنگوی وزارت خارجه تکذیب کرد، حتی خطیب نماز جمعه؛ حضرت آیتالله خامنهای جانانه در نماز جمعه از دیپلمات ایرانی و درواقع شرافت ایرانی دفاع کردند.
«سعید رجایی خراسانی» در ۲۰ آبان ۱۳۹۲ در ۷۷ سالگی در بیمارستان شفا کرمان درگذشت. دیپلماتی که به شوخطبعی و صراحت مشهور بود. دیپلماتی که فریاد ایران علیه صدام در سازمان ملل بود و بارها اسناد استفاده رژیم بعث از سلاح شیمیایی را در تریبون سازمان ملل افشا کرد.
حالا و ۳۸ سال بعد، داستان پالتو ۱۰۰دلاری به شکل دیگری تکرار شد. تیمهای سایبری مجاهدین خلق که مذاکرات و توافق احتمالی ایران و آمریکا برایشان سختترین کابوس ممکن است، دست به کار شدند و در گرماگرم مذاکرات حساس عمان؛ با هوش مصنوعی تصاویری را سرهم کردند که انگار کاظم غریبآبادی، دیپلمات برجسته و معاون وزیر خارجه کشورمان یک خودنویس طلا را حین مذاکرات به جیب خود گذاشته است!
ناشیگری یا بیاعتباری مجاهدین خلق برای خلق این خبر دروغ طوری بود که ابتدا شایعه از یک کانال تلگرامی منتسب به خودشان؛ مجاهدین خلق (منافقین) منتشر شد. با این ادعا که کاظم غریبآبادی خودنویس طلایی با ارزش تقریبی ۱۴هزارو۴۰۰ دلار را از میز مذاکرات در مسقط «ربوده» است. این ادعا با انتشار تصویری دستکاریشده همراه بود که گویا غریبآبادی را در حال گذاشتن خودنویس در جیبش نشان میداد. با این حال، بررسیها نشان داد هیچ منبع معتبر بینالمللی ازجمله تایمز عمان، چنین گزارشی منتشر نکرده است. همچنین، تصویر منتشرشده نشانههای واضحی از دستکاری با ابزارهای هوش مصنوعی داشت، ازجمله ناهماهنگی در رنگ لباس غریبآبادی (رنگ کت غریبآبادی در روز مذاکره، با کتش در ویدئو جعلی فرق دارد) و حذف غیرطبیعی خودنویس در فیلم هم تابلو است.
هدف، ضایع کردن غریبآبادی نبود
جالب است در سال۱۳۶۵ که ماجرای پالتو ۱۰۰دلاری سعید رجایی خراسانی پیش آمد، منافقین رسماً از فرانسه به عراق صدام پناهنده شدند و صدام همه امکانات لازم از پالتو و خودنویس تا تانک و لباس زیر برای آنها فراهم کرد تا با نیروهای مسلح ایران که با متجاوز بیگانه میجنگیدند، بجنگند! آیا مجاهدین خلق امروز حاضرند درباره امکانات و بودجه کاملاً عینی و واقعی و موجود که صدامحسین برای آنها اختصاص داد به تاریخ پاسخ دهند؟ آیا شبکههای اجتماعی و پیامرسانهایی که طی روزهای گذشته، ویدئو جعلی سرقت خودنویس را چپ و راست منتشر کردند و به دست همه رساندند، درباره ماهیت واقعی منافقین هم فیلم و ویدئو منتشر میکنند؟
البته میتوان با کاظم غریبآبادی - یا هر مسئول ایرانی- مخالف بود. مثلاً ما میتوانیم منتقد رویکردها و سیر ترقی غریبآبادی در قوه قضائیه و وزارت خارجه باشیم، اما ناجوانمردی و ترویج دروغی که به ضرر وجهه ایرانی مقابل بیگانه است، خصلت ایرانیهای اصیل نیست. آن هم در میانه مذاکراتی که به رنج و محنت میلیونها ایرانی خسته از تحریم و تنگی معیشت مرتبط است.
حالا که آتش شایعهها فرو نشسته، اگر خوب فکر کنیم یادمان میآید که در روزهای مذاکرات مسقط به جز ماجرای خودنویس، اخبار شایعهها، عکسها و ویدئوهای دستکاری شده دیگری هم منتشر شد. مثلاً ادعای ملاقات ۴۵ دقیقهای عراقچی با ویتکاف. حالا هم توقع داشته باشید که امروز و در آستانه دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا و حتی پس از آن، عکس و ویدئوهای دستکاری شده تازهای همراه با موج ضد ایرانی و مخالف مذاکرات، برخی شبکههای اجتماعی را پر کند.
۳۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۴
کد خبر: ۱۰۶۲۱۸۱
مخاطبان امروز رسانهها و شبکههای اجتماعی بیش از هرچیز به «روایت» درست، دلچسب و دوستداشتنی نیاز دارند تا دیدن و خواندن آن کمک کند، راست را از دروغ تشخیص دهند.

زمان مطالعه: ۴ دقیقه
نظر شما