۱۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۰
کد خبر: ۸۶۴۲۶۳

از جمله دعاهای مشهور روز نهم ماه ذی الحجه، دعای حضرت سید الشهداء علیه السلام است.

متن کامل دعای عرفه به همراه ترجمه
زمان مطالعه: ۵۶ دقیقه

بشر و بشیر پسران غالب اسدی روایت کرده‌اند که پسین روز عرفه در عرفات در خدمت آن حضرت بودیم پس از خیمه خود بیرون آمدند با گروهی از اهل بیت و فرزندان و شیعیان با نهایت تذلل و خشوع پس در جانب چپ کوه ایستادند و روی مبارک را به‌سوی کعبه گردانیدند و دست‌ها را برابر رو برداشتند مانند مسکینی که طعام طلبد و این دعا را خواندند:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ، وَ لاَ لِعَطَآئِهِ مَانِعٌ، وَ لاَ کَصُنْعِهِ صُنْعُ صَانِعٍ،

ستایش مخصوص آن خدایی است که هیچکس در عالم سر از حکم و فرمانش نتواند کشید و بخشش او را منع نتواند کرد و هیچ صانعی در آفرینش مانند صنع او پدید نتواند ساخت

وَ هُوَ الْجَوَادُ الْوَاسِعُ، فَطَرَ أَجْنَاسَ الْبَدَائِعِ، وَ أَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنَآئِعَ،

و اوست بخشنده بی پایان و انواع بدایع مخلوقات را بیافرید و بحکمت بالغه صنایع را متقن فرمود

لاَ تَخْفَی عَلَیْهِ الطَّلآئِعُ وَ لاَ تَضِیعُ عِنْدَهُ الْوَدَآئِعُ،

نه چیزی در جهان پدید آید که از نظر عنایتش هرگز پنهان گردد و نه آنچه نزدش ودیعه نهند هیچگاه نابود شود

جَازِی کُلِّ صَانِعٍ، وَ رَائِشُ کُلِّ قَانِعٍ، وَ رَاحِمُ کُلِّ ضَارِعٍ،

عمل هر کس را پاداش دهد و امور اهل قناعت را اصلاح کند به حال هر کس به درگاهش تضرع و زاری کند ترحم فرماید

وَ مُنْزِلُ الْمَنَافِعِ وَ الْکِتَابِ الْجَامِعِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ،

هر منفعت را به خلق او نازل گرداند چنانکه کتاب جامع را با نور علم و اشراق ایمان او نازل فرمود

وَ هُوَ لِلدَّعَوَاتِ سَامِعٌ، وَ لِلْکُرُبَاتِ دَافِعٌ، وَ لِلدَّرَجَاتِ رَافِعٌ، وَ لِلْجَبَابِرَةِ قَامِعٌ،

اوست که دعای بندگان را مستجاب می گرداند و گرفتاریهایشان را دفع می کند و مقامشان را بالا می برد و گردنکشان را سرکوب می کند

فَلآ إِلَهَ غَیْرُهُ، وَ لاَ شَیْءَ یَعْدِلُهُ، وَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ،

پس غیر آن ذات یکتا هیچ خدایی نیست و او را عدیل نباشد و مثل و مانند ندارد

وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ، وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ،

شنوای دعای خلق و بینای امور عالم است به دقایق اشیاء بصیر و آگاه است و بر هر چیز توانایی و قدرت کامل دارد

اللَّهُمَّ إِنِّی أرْغَبُ إِلَیْکَ، وَ أَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیَّةِ لَکَ،

ای خدا من اشتیاق دارم و به یکتائیت گواه و به ربوبیتت معترفم

مُقِرّاً بِأَنَّکَ رَبِّی وَ أَنَّ إِلَیْکَ مَرَدِّی، ابْتَدَأْتَنِی بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ أَنْ أَکُونَ شَیْئًا مَذْکُوراً،

و می دانم که تو مربی و پروردگار منی و بازگشت من بسوی توست تو در اول که من نابود بودم

وَ خَلَقْتَنِی مِنَ التُّرَابِ، ثُمَّ أَسْکَنْتَنِی الْأَصْلاَبَ آمِناً لِرَیْبِ الْمَنُونِ، وَ اخْتِلاَفِ الدُّهُورِ وَ السِّنِینَ،

به من نعمت وجود بخشیدی و مرا از خاک بیافریدی آنگاه در صلب پدرانم جای دادی و از حوادث زمان و موانع دهر و اختلاف و تغییرات روزگاران مرا محفوظ داشتی

فَلَمْ أَزَلْ ظَاعِناً مِنْ صُلْبٍ إِلَی رَحِمٍ فِی تَقَادُمٍ مِنَ الْأَیَّامِ الْمَاضِیَةِ، وَ الْقُرُونِ الْخَالِیَةِ،

تا آنکه پی درپی از یکایک پشت پدرانم به رحم مادران انتقال یافتم در آن ایام پیشین و دوران گذشته

لَمْ تُخْرِجْنِی لِرَأْفَتِکَ بِی وَ لُطْفِکَ لِی وَ إِحْسَانِکَ إِلَیَّ فِی دَوْلَةِ أَئِمَّةِ الْکُفْرِ الَّذِینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ، وَ کَذَّبُوا رُسُلَکَ،

و از آنجا که با من رأفت و مهربانی داشتی و نظر لطف و احسان مرا در دور سلطنت پیشوایان کفر و ضلالت که عهد تو را شکستند و رسولانت را تکذیب کردند به دنیا نیاوردی

لَکِنَّکَ أَخْرَجْتَنِی (رَأْفَةً مِنْکَ وَ تَحَنُّناً عَلَیَّ) لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدَی الَّذِی لَهُ یَسَّرْتَنِی،

و لیکن زمانی بوجود آوردی که از برکت پیشوای توحید حضرت خاتم پیغمبرانت مقام هدایت که در علم ازلیت مقرر بود بر من میسر فرمودی

وَ فِیهِ أَنْشَأْتَنِی، وَ مِنْ قَبْلِ ذَلِکَ رَؤُفْتَ بِی بِجَمِیلِ صُنْعِکَ، وَ سَوَابِغِ نِعَمِکَ،

و در این عصر هدایت مرا پرورش دادی و از این پیش هم پیوسته با من نیکویی و مهربانی کردی و به نعمت فراوانم متنعم ساختی

فَابْتَدَعْتَ خَلْقِی مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَی، وَ أَسْکَنْتَنِی فِی ظُلُمَاتٍ ثَلاَثٍ بَیْنَ لَحْمٍ وَ دَمٍ وَ جِلْدٍ،

تا آنگاه که آفرینشم به مشیتت از آب نطفه فرمودی و در ظلمات سه گانه در میان لحم و دمم مسکن دادی

لَمْ تُشْهِدْنِی خَلْقِی، (لَمْ تُشَهِّرْنِی بِخَلْقِی) وَ لَمْ تَجْعَلْ إِلَیَّ شَیْئًا مِنْ أَمْرِی،

نه مرا از کیفیت خلقتم آگه ساختی و نه کاری در آفرینشم به من واگذار کردی

ثُمَّ أَخْرَجْتَنِی لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدَی إِلَی الدُّنْیَا تَامّاً سَوِیّاً،

تا آنکه مرا بر آن رتبه معرفت و هدایت علم ازلی با خلقت کامل و آراسته به دنیا آوردی

وَ حَفِظْتَنِی فِی الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِیّاً، وَ رَزَقْتَنِی مِنَ الْغِذَآءِ لَبَناً مَرِیّاً،

و در گهواره که کودکی ناتوان بودم مرا نگهداشتی و از شیر مادر غذایی گوارا روزیم کردی

وَ عَطَفْتَ عَلَیَّ قُلُوبَ الْحَوَاضِنِ، وَ کَفَّلْتَنِی الْأُمَّهَاتِ الرَّوَاحِمَ، وَ کَلَأْتَنِی مِنْ طَوَارِقِ الْجَآنِ،

و دلهای دایگان را به من مهربان ساختی مادران مهربان را برای محافظتم از آسیب جن و شیطان برگماشتی

وَ سَلَّمْتَنِی مِنَ الزِّیَادَةِ وَ النُّقْصَانِ، فَتَعَالَیْتَ یَا رَحِیمُ یَا رَحْمَانُ،

و از عیب و نقصان خلقتم را پیراستی به هر حال بسی بلند مرتبه خدای مهربانی

حَتَّی إِذَا اسْتَهْلَلْتُ نَاطِقاً بِالْکَلاَمِ، أَتْمَمْتَ عَلَیَّ سَوَابِغَ الْإِنْعَامِ، وَ رَبَّیْتَنِی زَآئِداً فِی کُلِّ عَامٍ،

پس آنگاه که زبانم به سخن گشودی و نعمت بی حدت بر من تمام کردی و در هر سال به تربیتت فزونتر شدم

حَتَّی إِذَا اکْتَمَلَتْ فِطْرَتِی، وَ اعْتَدَلَتْ مِرَّتِی، أَوْجَبْتَ عَلَیَّ حُجَّتَکَ بِأَنْ أَلْهَمْتَنِی مَعْرِفَتَکَ، وَ رَوَّعْتَنِی بِعَجَآئِبِ حِکْمَتِکَ،

و خلقتم مقام کمال یافت و قوای جسم و جانم به حد اعتدال رسید پس حجت را بر من الزام نمودی و معرفت خود را به قلبم الهام فرمودی و در عجایب حکمتهای خویش چشم عقلم را حیران ساختی

وَ أَیْقَظْتَنِی لِمَا ذَرَأْتَ فِی سَمَآئِکَ وَ أَرْضِکَ مِنْ بَدَآئِعِ خَلْقِکَ، وَ نَبَّهْتَنِی لِشُکْرِکَ وَ ذِکْرِکَ،

و مرا بیدار و هشیار کردی تا در آسمان و زمین بدایع مخلوقاتت را مشاهده کنم و مرا به یاد خود و شکر نعمتهای بیحد خویش متذکر ساختی

وَ أَوْجَبْتَ عَلَیَّ طَاعَتَکَ وَ عِبَادَتَکَ، وَ فَهَّمْتَنِی مَا جَآءَتْ بِهِ رُسُلُکَ،

و فرض نمودی بر من طاعت و عبادتت را و فهم علوم و حقایقی که پیمبرانت به وحی آوردند به من عطا فرمودی

وَ یَسَّرْتَ لِی تَقَبُّلَ مَرْضَاتِکَ، وَ مَنَنْتَ عَلَیَّ فِی جَمِیعِ ذَلِکَ بِعَوْنِکَ وَ لُطْفِکَ،

و روح بزرگ مرا برای فهم پذیرفتن عطا کردی و به سعه صدر در یافتن مقام رضا و تسلیم را بر من آسان کردی و در تمام این مرحمتها بر من به اعانت و لطف خود منت گذاردی

ثُمَّ إِذْ خَلَقْتَنِی مِنْ خَیْرِ الثَّرَی، لَمْ تَرْضَ لِی یَآ إِلَهِی نِعْمَةً دُونَ أُخْرَی،

سپس که مرا از بهترین خاک بیافریدی و برای آسایش من به یک نوع نعمت راضی نشدی بلکه به انواع نعمتهای بیشمار مرا متنعم ساختی

وَ رَزَقْتَنِی مِنْ أَنْوَاعِ الْمَعَاشِ، وَ صُنُوفِ الرِّیَاشِ، بِمَنِّکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ عَلَیَّ، وَ إِحْسَانِکَ الْقَدِیمِ إِلَیَ،

و به هر گونه طعام و لباس و اثاث زندگی برخوردارم کردی و همه صرف لطف بی حد و احسان نامتناهی تو بود

حَتَّی إِذَآ أَتْمَمْتَ عَلَیَّ جَمِیعَ النِّعَمِ، وَ صَرَفْتَ عَنِّی کُلَّ النِّقَمِ،

و چون هر گونه نعمت را بر من تمام کردی و هر گونه رنج و بلا را از من برطرف نمودی

لَمْ یَمْنَعْکَ جَهْلِی وَ جُرْأَتِی عَلَیْکَ، أَنْ دَلَلْتَنِی إِلَی مَا یُقَرِّبُنِی إِلَیْکَ، وَ وَفَّقْتَنِی لِمَا یُزْلِفُنِی لَدَیْکَ،

باز جهل و بی باکی من تو را مانع از این لطف بزرگ نشد که دلالتم کنی و به هر چه سبب خشم و غضب توست و به مقام قرب خود موفق سازی

فَإِنْ دَعَوْتُکَ أَجَبْتَنِی، وَ إِنْ سَأَلْتُکَ أَعْطَیْتَنِی، وَ إِنْ أَطَعْتُکَ شَکَرْتَنِی،

و با همه بی باکی و گناه باز هر وقت تو را خواندم اجابت کردی و چون از تو درخواستی کردم عطا فرمودی و اگر تو را اطاعت کردم پاداش کامل دادی

وَ إِنْ شَکَرْتُکَ زِدْتَنِی کُلُّ ذَلِکَ إِکْمَالٌ لِأَنْعُمِکَ عَلَیَّ، وَ إِحْسَانِکَ إِلَیَ،

و اگر شکرت بجای آوردم بر نعمتم افزودی همه این لطفها را فرمودی تا نعمت و احسانت را بر من به حد کمال رسانی

فَسُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ مِنْ مُبْدِئٍ مُعِیدٍ حَمِیدٍ مَجِیدٍ، وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَآؤُکَ، وَ عَظُمَتْ الآؤُکَ،

زهی پاک و منزه خدایی که پدید آرنده آفرینش و بازگرداننده خلقی ستوده صفات و با مجد و عزتی نامهای مقدست پاک و نعمتهایت بزرگ

فَأَیُّ نِعَمِکَ یَا إِلَهِی أُحْصِی عَدَداً وَ ذِکْراً، أَمْ أَیُّ عَطَایَاکَ أَقُومُ بِهَا شُکْراً،

پروردگارا چه نوع از نعمتهای بی حسابت به ذکر و شمار توان آورد کدام یک از عطاهایت را به وظیفه شکرش قیام توان کرد

وَ هِیَ یَا رَبِّ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُحْصِیَهَا الْعَآدُّونَ، أَوْ یَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحَافِظُونَ،

در صورتی که نعمتت بیش از آن است که حساب دانان بشمار آرند یا حافظان به آن دانا شوند

ثُمَّ مَا صَرَفْتَ وَ دَرَأْتَ عَنِّی اللَّهُمَّ مِنَ الضُّرِّ وَ الضَّرَّآءِ، أَکْثَرُ مِمَّا ظَهَرَ لِی مِنَ الْعَافِیَةِ وَ السَّرَّآءِ،

و باز پروردگارا آن رنج و زیانها را که از من به مرحمتت دفع کردی بیش از آن همه نعمت و عافیت است که به ظاهر مشاهده می کنم

وَ أَنَا أَشْهَدُ یَآ إِلَهِی بِحَقِیقَةِ إِیمَانِی، وَ عَقْدِ عَزَمَاتِ یَقِینِی، وَ خَالِصِ صَرِیحِ تَوْحِیدِی،

و من گواهی می دهم برای خدا از خلوص و حقیقت ایمانم به عهد قلبم که ازفرایض مقام یقین من است و توحیدی خالص و پاک از شایبه

وَ بَاطِنِ مَکْنُونِ ضَمِیرِی، وَ عَلاَئِقِ مَجَارِی نُورِ بَصَرِی، وَ أَسَارِیرِ صَفْحَةِ جَبِینِی،

و از باطن سر ضمیرم و از رشته های بینش نور چشم و اسرار نقشهای جبینم

وَ خُرْقِ مَسَارِبِ نَفْسِی، وَ خَذَارِیفِ مَارِنِ عِرْنِینِی، وَ مَسَارِبِ سِمَاخِ سَمْعِی،

و شکاف راه های نفس هایم و مخزن و محفظه شامه ام و روزنه های وصول امواج صوتی به سماخ و استخوان سامعه ام

وَ مَا ضُمَّتْ وَ أَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتَایَ، وَ حَرَکَاتِ لَفْظِ لِسَانِی،

و آنچه را هر دو لبم از بر هم نهادن می پوشاند و به حرکات بی شمار زبانم

وَ مَغْرَزِ حَنَکِ فَمِی وَ فَکِّی، وَ مَنَابِتِ أَضْرَاسِی، وَ مَسَاغِ مَطْعَمِی وَ مَشْرَبِی،

و محل ارتباط فک بالا و فک پایینم و مکان روییدن دندان و عصب قوه ذایقه که جایگاه ادراک گوارایی طعام و شراب است

وَ حِمَالَةِ أُمِّ رَأْسِی، وَ بَلُوعِ فَارِغِ حَبَآئِلِ عُنُقِی،

و آن استخوان که ام رأس من بر آن استوار است و وسعتگاهی که مکان رشته های اعصاب گردن من است

وَ مَا اشْتَمَلَ عَلَیْهِ تَامُورُ صَدْرِی، وَ حَمَآئِلِ حَبْلِ وَتِینِی، وَ نِیَاطِ حِجَابِ قَلْبِی، وَ أَفْلاَذِ حَوَاشِی کَبِدِی،

و آنچه فضای سینه من بر آن محیط است و آنجا که رشته رگ و تینم حمایل است و آنجا که پرده قلبم و قطعات اطراف جگرم بدان مرتبط است

وَ مَا حَوَتْهُ شَرَاسِیفُ أَضْلاَعِی، وَ حِقَاقُ مَفَاصِلِی، وَ قَبْضُ عَوَامِلِی، وَ أَطْرَافُ أَنَامِلِی،

و شراسیف (دنده های) استخوان و غضروف پهلو و سربندهای مفاصل من و قبض (و بسط) قوای عامله من و سر انگشتان من

وَ لَحْمِی وَ دَمِی، وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی، وَ عَصَبِی وَ قَصَبِی، وَ عِظَامِی

و گوشت و خون و موی و پوست و اعصاب و ورید و شریان من و استخوانها

وَ مُخِّی وَ عُرُوقِی، وَ جَمِیعُ جَوَارِحِی،

و مغز و رگ و پی های من و تمام اندامم

وَ مَا انْتَسَجَ عَلَی ذَلِکَ أَیَّامَ رضَاعِی، وَ مَآ أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّی، وَ نَوْمِی وَ یَقَظَتِی وَ سُکُونِی، وَ حَرَکَاتِ رُکُوعِی وَ سُجُودِی،

انساج پرده ها و غشاهایی که دوران شیر خوارگیم منسوج شده و آنچه زمین از من در پشت خود برداشته است و خواب و بیداری من و آرامش و جنبش من و رکوع و سجود من

أَنْ لَوْ حَاوَلْتُ وَ اجْتَهَدْتُ مَدَی الْأَعْصَارِ وَ الْأَحْقَابِ، لَوْ عُمِّرْتُهَآ أَنْ أُؤَدِّیَ شُکْرَ وَاحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذَلِکَ،

که از بسیاری آنها اگر به قصد و کوشش در ضبط آنها عمری بپردازم طول مدت عصرها و بلکه قرنها اگر عمر کنم شکر یکی از آن نعمتها را نتوانم کرد

إِلاَّ بِمَنِّکَ الْمُوجَبِ عَلَیَّ بِهِ شُکْرُکَ أَبَداً جَدِیداً، وَ ثَنَآءً طَارِفاً عَتِیداً،

مگر باز به نعمت دیگرت که آن نیز بر من شکری سر از نو و ستایشی تازه واجب گرداند

أَجَلْ، وَ لَوْ حَرَصْتُ أَنَا وَ الْعَآدُّونَ مِنْ أَنَامِکَ أَنْ نُحْصِیَ مَدَی إِنْعَامِکَ سَالِفِهِ وَ انِفِهِ،

آری و اگر من و تمام حساب دانان عالم خلقت بخواهیم نهایت نعمتهایت از گذشته و حال و آینده را احصاء و شماره کنیم

مَا حَصَرْنَاهُ عَدَداً، وَ لآ أَحْصَیْنَاهُ أَمَداً،

هرگز بر حساب و شماره اش و درک نهایتش قادر نخواهیم بود

هَیْهَاتَ أَنَّی ذَلِکَ، وَ أَنْتَ الْمُخْبِرُ فِی کِتَابِکَ النَّاطِقِ، وَ النَّبَإِ الصَّادِقِ :«وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا»،

هیهات کجا توانیم در صورتی که تو خود در کتاب ناطق قرآن (که مبین حق و حقیقت است) بیان فرمودی که اگر خواهید که نعمتهای خدا را بشمار آرید هرگز نتوانید

صَدَقَ کِتَابُکَ اللَّهُمَّ وَ إِنْبَآؤُکَ، وَ بَلَّغَتْ أَنْبِیَآؤُکَ وَ رُسُلُکَ مَآ أَنْزَلْتَ عَلَیْهِمْ مِنْ وَحْیِکَ، وَ شَرَعْتَ لَهُمْ وَ بِهِمْ مِنْ دِینِکَ،

و البته کتاب و اخبار تو ای خدا صدق و حقیقت است سخنی است که به پیمبران و رسولانت الهام شده و از مقام و حیت نازل گردیده است و دین خود را به آن وحی و روی آن کتاب تشریع کردی

غَیْرَ أَنِّی یَا إِلَهِی أَشْهَدُ بِجَهْدِی وَ جِدِّی، وَ مَبْلَغِ طَاعَتِی وَ وُسْعِی، وَ أَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً،

و علاوه بر اینکه من ای خدا شهادت می دهم با تمام توجه و کمال جدیت و به قدر طاعت و طاقتم وسعت فکر و معرفتم و با مقام ایمان و یقین می گویم

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً فَیَکُونَ مَوْرُوثاً،

که حمد و ستایش مخصوص خدایی است که فرزند ندارد تا وارثی بر او باشد

وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی مُلْکِهِ فَیُضَآدَّهُ فِیمَا ابْتَدَعَ،

و شریکی در سلطنت ندارد تا در ابداع و اختراعش کسی مخالفت و ضدیت کند

وَ لاَ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ فَیُرْفِدَهُ فِیمَا صَنَعَ، فَسُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ، لَوْ کَانَ فِیهِمَآ آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا وَ تَفَطَّرَتَا،

و قدرت کامله اش در صنع و ابداع محتاج به معاونت کسی نیست تا او را یاری کند منزه است خدای یکتایی که اگر جز او خدایانی بودند نظم آسمان و زمین فاسد گشتی و از هم گسیختی

سُبْحَانَ اللَّهِ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ، الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ،

منزه است خدای یگانه یکتا که غنی بالذات است فرزندی ندارد و خود فرزند کسی نباشد و هیچکس مثل و مانند او نیست

الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْداً یُعَادِلُ حَمْدَ مَلآئِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ أَنْبِیَائِهِ الْمُرْسَلِینَ،

ستایش خدای را آن گونه ستایش که فرشتگان مقرب و انبیاء مرسل کنند

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی خِیَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ، وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْمُخْلَصِینَ، وَ سَلَّمَ

و درود به حبیب برگزیده او محمد خاتم پیغمبرانش و بر آل او که همه پاکان و پاکیزگان عالم و بندگان خاص خالص اویند

پس شروع فرمود آن حضرت در سؤال، و اهتمام نمود در دعا، و آب از دیده های مبارکش جاری بود پس گفت:

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ، وَ أَسْعِدْنِی بِتَقْوَیکَ، وَ لاَ تُشْقِنِی بِمَعْصِیَتِکَ، وَ خِرْ لِی فِی قَضَآئِکَ،

ای خدا بمن آن مقام ترس و خشیت از جلال و عظمتت را عطا کن که گویا تو را میبینم و مرا بتقوی و طاعتت سعادت بخش و بعصیانت شقاوتمند مگردان و قضا

وَ بَارِکْ لِی فِی قَدَرِکَ، حَتَّی لآ أُحِبَّ تَعْجِیلَ مَآ أَخَّرْتَ، وَ لاَ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ،

و قدرت را بر من خیر و مبارک ساز تا در خوش و ناخوش مقدراتت آنچه دیر می خواهی بر من زودتر دوست ندارم و آنچه زودتر می خواهی دیرتر مایل نباشم

اللَّهُمَّ اجْعَلْ غِنَایَ فِی نَفْسِی، وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی، وَ الْإِخْلاَصَ فِی عَمَلِی،

خدایا مرا به بی نیازی در نفس و یقین در قلب و اخلاص در عمل

وَ النُّورَ فِی بَصَرِی، وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی، وَ مَتِّعْنِی بِجَوَارِحِی، وَ اجْعَلْ سَمْعِی وَ بَصَرِی الْوَارِثَیْنِ مِنِّی،

و نور در چشم و بصیرت در دین عطا فرما و به اعضاء و جوارحم بهره مند کن و گوش و چشم را دو وارث من گردان

وَ انْصُرْنِی عَلَی مَنْ ظَلَمَنِی، وَ أَرِنِی فِیهِ ثَارِی وَ مَئآرِبِی، وَ أَقِرَّ بِذَلِکَ عَیْنِی،

و بر هر کس به من ظلم می کند مرا یاری فرما و انتقام و تسلطم را نمودار ساز و بدان تسلط بر ظالم مرا دلشاد گردان

اللَّهُمَّ اکْشِفْ کُرْبَتِی، وَ اسْتُرْ عَوْرَتِی، وَ اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی، وَ اخْسَأْ شَیْطَانِی،

ای خدا تو غمهایم برطرف و عیبهایم مستور ساز و از خطاهایم درگذر و شیطانم را بران

وَ فُکَّ رِهَانِی، وَ اجْعَلْ لِی یَآ إِلَهِی الدَّرَجَةَ الْعُلْیَا فِی الْآخِرَةِ وَ الْأُولَی،

و ذمه ام (از هر حقوق) برهان و ای خدای من در دنیا و آخرت به من عالیترین درجه را عطا فرما

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کَمَا خَلَقْتَنِی، فَجَعَلْتَنِی سَمِیعاً بَصِیراً

ای خدا تو را ستایش می کنم که به قدرت کامله مرا آفریدی پس آنگاه شنوا و بینا گردانیدی

وَ لَکَ الْحَمْدُ کَمَا خَلَقْتَنِی فَجَعَلْتَنِی خَلْقاً سَوِیّاً رَحْمَةً بِی، وَ قَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقِی غَنِیّاً،

و تو را ستایش می کنم که چون مرا آفریدی از لطف و عنایتی که به من داشتی خلقتم را نیکو آراستی در صورتی که از وجود من بی نیاز بودی

رَبِّ بِمَا بَرَأْتَنِی فَعَدَّلْتَ فِطْرَتِی، رَبِّ بِمَآ أَنْشَأْتَنِی فَأَحْسَنْتَ صُورَتِی،

پروردگارا چون مرا ایجاد کردی فطرت و طبیعتم را مقام اعتدال بخشیدی پروردگارا چنانکه مرا خلق کردی و صورتم زیبا نگاشتی

رَبِّ بِمَآ أَحْسَنْتَ إِلَیَّ وَ فِی نَفْسِی عَافَیْتَنِی، رَبِّ بِمَا کَلَأْتَنِی وَ وَفَّقْتَنِی،

پروردگارا چنانکه مرا مراقبت کردی و توفیق دادی

رَبِّ بِمَآ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَهَدَیْتَنِی، رَبِّ بِمَآ أَوْلَیْتَنِی وَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ أَعْطَیْتَنِی،

پروردگارا چنانکه به من انعام فرمودی و هدایتم کردی پروردگارا چنانکه مرا برگزیدی و از هر خیرم عطا نمودی

رَبِّ بِمَآ أَطْعَمْتَنِی وَ سَقَیْتَنِی، رَبِّ بِمَآ أَغْنَیْتَنِی وَ أَقْنَیْتَنِی، رَبِّ بِمَآ أَعَنْتَنِی وَ أَعْزَزْتَنِی،

پروردگارا چنانکه مرا غذا دادی و سیرابم کردی پروردگارا چنانکه مرا بینیاز گردانیدی و سرمایه و عزت بخشیدی

رَبِّ بِمَآ أَلْبَسْتَنِی مِنْ سِتْرِکَ الصَّافِی، وَ یَسَّرْتَ لِی مِنْ صُنْعِکَ الْکَافِی، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،

پروردگارا چنانکه مرا به لباس کرامت خاص در پوشانیدی و از مصنوعاتت به حد کافی در دسترس من نهادی چنانکه این موهبتها را فرمودی هم درود فرست بر محمد و آل محمد

وَ أَعِنِّی عَلَی بَوَآئِقِ الدُّهُورِ، وَ صُرُوفِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ،

و در سختی های روزگاران و حوادث شبان و روزان مرا یاری کن

وَ نَجِّنِی مِنْ أَهْوَالِ الدُّنْیَا وَ کُرُبَاتِ الْآخِرَةِ، وَ اکْفِنِی شَرَّ مَا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ فِی الْأَرْضِ،

و از هول و خطرهای دنیا و غم و اندوه آخرتم نجات بخش و از شر اعمال ستمکاران روی زمین محفوظم دار

اللَّهُمَّ مَا أَخَافُ فَاکْفِنِی، وَ مَآ أَحْذَرُ فَقِنِی، وَ فِی نَفْسِی وَ دِینِی فَاحْرُسْنِی،

ای خدا تو از هر چه بترسم کفایتم کن و از آنچه هراسانم نگاهم دار و در جان و دین محافظتم فرما

وَ فِی سَفَرِی فَاحْفَظْنِی، وَ فِی أَهْلِی وَ مَالِی فَاخْلُفْنِی، وَ فِیمَا رَزَقْتَنِی فَبَارِکْ لِی، وَ فِی نَفْسِی فَذَلِّلْنِی،

و در سفر نگهداری کن و در اهل و مال مرا جانشین عطا کن و در آنچه نصیبم کردی برکت بخش و مرا در پیش خود خوار

وَ فِی أَعْیُنِ النَّاسِ فَعَظِّمْنِی، وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فَسَلِّمْنِی،

و در چشم مردم بزرگ ساز و از شر جن و انس سلامتم دار

وَ بِذُنُوبِی فَلاَ تَفْضَحْنِی، وَ بِسَرِیرَتِی فَلاَ تُخْزِنِی، وَ بِعَمَلِی فَلاَ تَبْتَلِنِی، وَ نِعَمَکَ فَلاَ تَسْلُبْنِی، وَ إِلَی غَیْرِکَ فَلاَ تَکِلْنِی،

و به گناهانم رسوا مگردان و به اندیشه های باطنیم مفتضح و به عمل (ناشایسته ام) مبتلا مساز و نعمتهایت را از من مگیر و مرا به غیر خودت واگذار مکن

إِلَهِی إِلَی مَنْ تَکِلُنِی، إِلَی قَرِیبٍ فَیَقْطَعُنِی، أَمْ إِلَی بَعِیدٍ فَیَتَجَهَّمُنِی، أَمْ إِلَی الْمُسْتَضْعَفِینَ لِی وَ أَنْتَ رَبِّی، وَ مَلِیکُ أَمْرِی،

ای خدا مرا به که وا می گذاری به خویش و نزدیکان که از من علاقه برند یا به دور و بیگانگان که با من خشونت و نفرت آغازند یا به آنان که مرا ضعیف و ناتوان خواهند در صورتی که تو پروردگار من و مالک امور من هستی

أَشْکُو إِلَیْکَ غُرْبَتِی، وَ بُعْدَ دَارِی، وَ هَوَانِی عَلَی مَنْ مَلَّکْتَهُ أَمْرِی،

به تو از غربت و ذلت خود شکایت می کنم از دوری منزلم شکایت می کنم و از ذلت و خواریم در مقابل کسی که او را مالک امر من گردانیدی به تو می نالم

إِلَهِی فَلاَ تُحْلِلْ عَلَیَّ غَضَبَکَ، فَإِنْ لَمْ تَکُنْ غَضِبْتَ عَلَیَّ فَلاَ أُبَالِی، (سِوَاکَ) سُبْحَانَکَ غَیْرَ أَنَّ عَافِیَتَکَ أَوْسَعُ لِی،

ای خدا پس تو بر من قهر و غضب نکن که باک از چیزی غیر معصیت تو ندارم آن هم ای ذات منزه سهل است که لطف و عافیتت مرا وسیعتر است

فَأَسْأَلُکَ یَا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذِی أَشْرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ وَ السَّمَاوَاتُ، وَ کُشِفَتْ بِهِ الظُّلُمَاتُ،

پس از تو ای پروردگار من درخواست می کنم به نور جمالت بر زمین و آسمان تابش کرده و ظلمت را از جهان برانداخته

وَ صَلُحَ بِهِ أَمْرُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، أَنْ لاَ تُمِیتَنِی عَلَی غَضَبِکَ، وَ لاَ تُنْزِلَ بِی سَخَطَکَ،

و اصلاح امر اولین و آخرین بدان بسته است که مرا در حال قهر و غضبت نمیرانی و خشمت بر من نازل نگردانی

لَکَ الْعُتْبَی لَکَ الْعُتْبَی حَتَّی تَرْضَی قَبْلَ ذَلِکَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرَامِ،

که می توانی از خشم به لطف باز آیی و از من خشنود شوی پیش از آنکه غضب فرمایی عالم را خدایی جز تو نیست که خدای مکه

وَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ، وَ الْبَیْتِ الْعَتِیقِ الَّذِی أَحْلَلْتَهُ الْبَرَکَةَ، وَ جَعَلْتَهُ لِلنَّاسِ أَمْناً،

و مشعر الحرام و بیت العتیق و در آن حرم برکت و رحمت فرود آوردی و آنجا را مقام امن و امان برای مردم قرار دادی

یَا مَنْ عَفَا عَنْ عَظِیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ، یَا مَنْ أَسْبَغَ النَّعْمَآءَ بِفَضْلِهِ،

ای آنکه به حلم از گناهان بزرگ بندگان درگذشتی و از فضل نعمتت را بر خلق به حد کمال رسانیدی

یَا مَنْ أَعْطَی الْجَزِیلَ بِکَرَمِهِ، یَا عُدَّتِی فِی شِدَّتِی، یَا صَاحِبِی فِی وَحْدَتِی،

و عطاهای بزرگ به کرم عطا کردی ای ذخیره روز سختی من ای همدم وقت تنهایی من

یَا غِیَاثِی فِی کُرْبَتِی، یَا وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی، یَآ إِلَهِی وَ إِلَهَ ابَآئِی، إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ،

ای فریادرس من هنگام رنج و بلا ای ولی نعمت من ای خدای من و خدای پدران من ابراهیم و اسمعیل

وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ، وَ رَبَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَآئِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ،

و اسحق و یعقوب و ای پروردگار جبرئیل و میکائیل و اسرافیل

وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ، وَ آلِهِ الْمُنْتَجَبِینَ، وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ

و ای پروردگار محمد خاتم انبیاء و آل برگزیده پاکش ای خدای فرستنده کتاب تورات و انجیل

وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ، وَ مُنَزِّلَ کهیعص، وَ طه وَ یس، وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ،

و زبور و فرقان و فرستنده کهیعص و طه و یس و تمام قرآن حکیم

أَنْتَ کَهْفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ فِی سَعَتِهَا، وَ تَضِیقُ بِیَ الْأَرْضُ بِرُحْبِهَا، وَ لَوْ لاَ رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهَالِکِینَ،

ای خدا تویی پناهم هرگاه طرق زندگانی با همه وسعت بر من مشکل شود و زمین با همه فراخی بر من تنگ گردد اگر رحمتت شامل حالم نگردد مسلم از اهل هلاکت خواهم بود

وَ أَنْتَ مُقِیلُ عَثْرَتِی، وَ لَوْ لاَ سَتْرُکَ إِیَّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ،

و تویی که از لغزشم بر می گردانی و گناهانم مستور می سازی که اگر پرده پوشی تو نبود البته رسوا و مفتضح می گردیدم

وَ أَنْتَ مُؤَیِّدِی بِالنَّصْرِ عَلَی أَعْدَآئِی، وَ لَوْ لاَ نَصْرُکَ إِیَّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ،

و تو به یاریت مرا بر دشمنان ظفر می بخشی که اگر نصرتت نبود من مغلوب دشمن می شدم

یَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَ الرِّفْعَةِ، فَأَوْلِیَآؤُهُ بِعِزِّهِ یَعْتَزُّونَ،

ای آنکه ذات خود را به علو مقام و رفعت مخصوص گردانیدی و دوستدارانت را به عزت خود عزیز ساختی

یَا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّةِ عَلَی أَعْنَاقِهِمْ، فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَآئِفُونَ،

ای آنکه پادشاهان را به درگاهت طوق مذلت به گردن نهادی که سخت از قهر و سطوتت هراسان و ترسانند

یَعْلَمُ خَآئِنَةَ الْأَعْیُنِ، وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ، وَ غَیْبَ مَا تَأْتِیَ بِهِ الْأَزْمِنَةُ وَ الدُّهُورُ،

ای آنکه بر نگاه گوشه چشمها و اسرار پنهان در دلها و حوادث آتیه سلسله زمان و دور روزگاران بر همه آگاهی

یَا مَنْ لاَ یَعْلَمُ کَیْفَ هُوَ إِلاَّ هُوَ، یَا مَنْ لاَ یَعْلَمُ مَا هُوَ إِلاَّ هُوَ،

ای آنکه چگونگی آن ذات پنهان را کسی جز او آگاهی ندارد ای آنکه حقیقت او را جز او هیچکس نمی داند

یَا مَنْ لاَ یَعْلَمُ إِلاَّ هُوَ، یَا مَنْ لاَ یَعْلَمُهُ إِلاَّ هُوَ، یَا مَنْ کَبَسَ الْأَرْضَ عَلَی الْمَآءِ، وَ سَدَّ الْهَوَاءَ بِالسَّمَآءِ،

ای آنکه بر او غیر او کس آگاه نیست ای آنکه زمین را در آب فرو بردی و هوا را به آسمان سد بستی

یَا مَنْ لَهُ أَکْرَمُ الْأَسْمَاءِ یَا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِی لاَ یَنْقَطِعُ أَبَداً،

ای آنکه او را گرامیترین نام هاست ای صاحب کرمی که هرگز احسانش منقطع نشود

یَا مُقَیِّضَ الرَّکْبِ لِیُوسُفَ فِی الْبَلَدِ الْقَفْرِ، وَ مُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَ جَاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیَّةِ مَلِکاً،

ای آنکه قافله (مصر) را برای (نجات) یوسف در بیابان فقر نگاهداشتی و از قعر چاهش برآوردی و پس از بندگی به او شاهی رسانیدی

یَا رَآدَّهُ عَلَی یَعْقُوبَ بَعْدَ أَنِ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ،

ای که یوسف را به یعقوب باز گردانیدی پس از آنکه دو چشمش از خون و اندوه سفید گشت و غم دل پنهان می داشت

یَا کَاشِفَ الضُّرِّ وَ الْبَلْوَی عَنْ أَیُّوبَ، وَ (یَا) مُمْسِکَ یَدَیْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کِبَرِ سِنِّهِ وَ فَنَاءِ عُمُرِهِ،

ای برطرف کننده رنج و آلام ایوب و نگهدارنده دو دست ابراهیم خلیل در سن پیری و پایان عمر از ذبح فرزندش اسمعیل

یَا مَنِ اسْتَجَابَ لِزَکَرِیَّا فَوَهَبَ لَهُ یَحْیَی، وَ لَمْ یَدَعْهُ فَرْداً وَحِیداً،

ای آنکه دعای زکریا را مستجاب کردی و یحیی را در پیری به او عطا فرمودی و او را تنها و بی کس (و وارث) نگذاشتی

یَا مَنْ أَخْرَجَ یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، یَا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنِی إِسْرَآئِیلَ فَأَنْجَاهُمْ، وَ جَعَلَ فِرْعَوْنَ وَ جُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقِینَ،

ای آنکه یونس را از شکم ماهی بیرون آوردی ای آنکه دریا را برای بنی اسرائیل شکافتی و آنان را نجات دادی و فرعون و سپاهش را غرق دریای هلاکت نمودی

یَا مَنْ أَرْسَلَ الرِّیَاحَ مُبَشِّرَاتٍ بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ،

ای آنکه بادها را به بشارت پیشاپیش (باران) رحمت فرستادی

یَا مَنْ لَمْ یَعْجَلْ عَلَی مَنْ عَصَاهُ مِنْ خَلْقِهِ، یَا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ،

ای آنکه در کیفر معصیت کاران خلق تعجیل نفرمایی ای آنکه ساحران عصر موسی را بعد از مدتها کفر و انکار از عذاب نجات بخشیدی

وَ قَدْ غَدَوْا فِی نِعْمَتِهِ یَأْکُلُونَ رِزْقَهُ، وَ یَعْبُدُونَ غَیْرَهُ، وَ قَدْ حَآدُّوهُ وَ نَآدُّوهُ، وَ کَذَّبُوا رُسُلَهُ،

در صورتی که دایم به نعمتت متنعم بودند و روزیت را خوردند و غیر تو را پرستیدند و به دشمنی خدا و شرک به او برخاستند و پیمبرانش را انکار کردند

یَآ اللَّهُ یَآ اللَّهُ، یَا بَدِیءُ، یَا بَدِیعُ لاَ نِدَّ لَکَ، یَا دَآئِماً لاَ نَفَادَ لَکَ، یَا حَیّاً حِینَ لاَ حَیَ،

ای خدا ای خدا ای پدید آرنده بی سابقه ای که بی مثلی و مانند نداری ای ذات دائم ابدی که هرگز فنا نپذیری ای زنده ازلی هنگامی که هیچ زنده ای نبود

یَا مُحْیِیَ الْمَوْتَی، یَا مَنْ هُوَ قَآئِمٌ عَلَی کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ،

ای زنده کن مردگان ای آنکس هر کس را با هر چه کسب و کار کند نگهبانی کنی

یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی، وَ عَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی، وَ رَآنِی عَلَی الْمَعَاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی،

ای آنکه من شکرت را اندک کنم و باز از نعمتت محرومم نساختی و خطای بزرگ و بسیار کردم و مرا رسوا نکردی و مرا در حال عصیان بسیار دیدی و بی آبرویم نفرمودی

یَا مَنْ حَفِظَنِی فِی صِغَرِی، یَا مَنْ رَزَقَنِی فِی کِبَرِی،

ای آنکه مرا در کودکی (از آفات) حفظ فرمودی ای آنکه مرا در پیری روزی دادی

یَا مَنْ أَیَادِیهِ عِنْدِی لاَ تُحْصَی، وَ نِعَمُهُ لاَ تُجَازَی، یَا مَنْ عَارَضَنِی بِالْخَیْرِ وَ الْإِحْسَانِ، وَ عَارَضْتُهُ بِالْإِسَآءَةِ وَ الْعِصْیَانِ،

ای آنکه الطاف و نعمتهایش شمرده نشده و سپاس گفته نشود ای آنکه با من به خیر و احسان روی آورده و من در عوض زشتی و عصیان نمودم

یَا مَنْ هَدَانِی لِلْإِیمَانِ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَعْرِفَ شُکْرَ الاِمْتِنَانِ،

ای آنکه مرا بر مقام ایمان هدایت کردی پیش از آنکه به شکر نعمتت شناسا گردم

یَا مَنْ دَعَوْتُهُ مَرِیضاً فَشَفَانِی، وَ عُرْیَاناً فَکَسَانِی وَ جَآئِعاً فَأَشْبَعَنِی،

ای آنکه در حال مرض تو را خواندم و مرا شفا بخشیدی و در حال برهنگی خواندم لباس پوشانیدی و در حال گرسنگی و تشنگی خواندم طعامم دادی

وَ عَطْشَانَ فَأَرْوَانِی، وَ ذَلِیلاً فَأَعَزَّنِی، وَ جَاهِلاً فَعَرَّفَنِی، وَ وَحِیداً فَکَثَّرَنِی، وَ غَآئِباً فَرَدَّنِی،

و سیرابم نمودی و در ذلت خواندم عزیزم فرمودی و در نادانی بمقام معرفت رسانیدی و در تنهایی جمعیتم دادی و غایب از اهل و وطن شدم به وطن بازم گردانیدی

وَ مُقِلاًّ فَأَغْنَانِی، وَ مُنْتَصِراً فَنَصَرَنِی، وَ غَنِیّاً فَلَمْ یَسْلُبْنِی، وَ أَمْسَکْتُ عَنْ جَمِیعِ ذَلِکَ فَابْتَدَأَنِی،

و در فقر و بینوایی خواندم غنی گردانیدی یاری طلبیدم مظفر و منصورم ساختی و در حال غنا بودم دارائیم باز نگرفتی و اگر از خواندنت در این احوال خودداری کردم باز ابتدا به احسان فرمودی

فَلَکَ الْحَمْدُ وَ الشُّکْرُ یَا مَنْ أَقَالَ عَثْرَتِی، وَ نَفَّسَ کُرْبَتِی، وَ أَجَابَ دَعْوَتِی،

پس ستایش و سپاس مخصوص توست ای آنکه عذر لغزشهایم پذیرفتی و غم و اندوهم برطرف ساختی و دعایم اجابت فرمودی

وَ سَتَرَ عَوْرَتِی، وَ غَفَرَ ذُنُوبِی، وَ بَلَّغَنِی طَلِبَتِی، وَ نَصَرَنِی عَلَی عَدُوِّی،

و گناهانم بخشیدی و به مطلوبم رسانیدی و بر دشمن یاری و نصرتم دادی

وَ إِنْ أَعُدَّ نِعَمَکَ وَ مِنَنَکَ وَ کَرَآئِمَ مِنَحِکَ لاَ أُحْصِیهَا، یَا مَوْلاَیَ

به هر حال نعمت و احسانها و عطاهای گرامیت را هرگز به شمار نتوانم آورد ای مولای من

أَنْتَ الَّذِی مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَجْمَلْتَ،

تویی که عطا فرمودی تویی که نعمت دادی تویی که احسان کردی تویی که نیکویی کردی

أَنْتَ الَّذِی أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِی وَفَّقْتَ،

تویی که فضل و کرامت فرمودی تویی که (لطف را) کامل گردانیدی تویی که روزی بخشیدی تویی که توفیق دادی

أَنْتَ الَّذِی أَعْطَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَغْنَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقْنَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی آوَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی کَفَیْتَ،

تویی که به خلق عطا فرمودی تویی که فقیر را غنی ساختی تویی که سرمایه دادی تویی که پناه دادی تویی که امور بندگانت را کفایت کردی

أَنْتَ الَّذِی هَدَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَصَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی غَفَرْتَ،

تویی که هدایت کردی تویی که خوبان را عصمت از گناه کرامت کردی تویی که گناهان را مستور ساختی تویی که گناهان را آمرزیدی

أَنْتَ الَّذِی أَقَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی مَکَّنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْزَزْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعَنْتَ،

تویی که عذر گناهان را پذیرفتی تویی که تمکن و جاه بخشیدی تویی که عزت و جلال دادی تویی که اعانت فرمودی

أَنْتَ الَّذِی عَضَدْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَیَّدْتَ، أَنْتَ الَّذِی نَصَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی شَفَیْتَ،

تویی که مدد فرمودی تویی که تأیید توانایی دادی تویی که یاری فرمودی تویی که بیماران را شفا دادی

أَنْتَ الَّذِی عَافَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْرَمْتَ، تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ،

تویی که عافیت بخشیدی تویی که اکرام فرمودی تویی که برتری دادی

فَلَکَ الْحَمْدُ دَآئِماً، وَ لَکَ الشُّکْرُ وَاصِباً أَبَداً،

پس حمد و ستایش مخصوص توست و شکر و ستایش دایم تو را سزاست

ثُمَّ أَنَا یَآ إِلَهِی، الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبِی فَاغْفِرْهَا لِی،

باز ای خدای من به گناهانم مقر و معترفم پس تو به کرم از من درگذر

أَنَا الَّذِی أَسَأْتُ، أَنَا الَّذِی أَخْطَأْتُ، أَنَا الَّذِی هَمَمْتُ، أَنَا الَّذِی جَهِلْتُ، أَنَا الَّذِی غَفَلْتُ،

من آن بنده ام که بد کردم من همانم که خطا کردم من همانم که اهتمام به عصیان کردم من همانم که نادانی کردم من همانم که غفلت ورزیدم

أَنَا الَّذِی سَهَوْتُ، أَنَا الَّذِی اعْتَمَدْتُ، أَنَا الَّذِی تَعَمَّدْتُ، أَنَا الَّذِی وَعَدْتُ،

من همانم که سهو کردم من همانم که به خود اعتماد کردم و من همانم که (به خواهش دل) عمدا کردم من همانم که وعده کردم و مخالفت نمودم

وَ أَنَا الَّذِی أَخْلَفْتُ، أَنَا الَّذِی نَکَثْتُ، أَنَا الَّذِی أَقْرَرْتُ، أَنَا الَّذِی اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَ عِنْدِی، وَ أَبُوءُ بِذُنُوبِی

و من همانم که عهد خود شکستم من همانم که اقرار کردم من همانم که اعتراف به نعمت و عطایت بر خود کردم و بازبگناهان رجوع نمودم

فَاغْفِرْهَا لِی، یَا مَنْ لاَ تَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبَادِهِ، وَ هُوَ الْغَنِیُّ عَنْ طَاعَتِهِمْ،

پس چون معترف و تائبم از آن گناهان درگذر ای خدایی که گناهان بندگانت هیچ تو را زیان نخواهد داشت و از طاعتشان هم البته بی نیاز خواهی بود

وَ الْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَ رَحْمَتِهِ، فَلَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی وَ سَیِّدِی،

و هم آنان که عملی شایسته می کنند به توفیق و اعانت و رحمتت می کنند پس ای خدای من و مولای من ستایش مخصوص توست

إِلَهِی أَمَرْتَنِی فَعَصَیْتُکَ وَ نَهَیْتَنِی فَارْتَکَبْتُ نَهْیَکَ، فَأَصْبَحْتُ لاَ ذَا بَرآاءَةٍ لِی فَأَعْتَذِرَ، وَ لاَ ذَا قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ،

ای خدا تو مرا امر کردی و من عصیان امرت کردم تو نهی کردی و من مرتکب نهیت شدم اکنون نه کسی که گناهانم مبرا و پاک سازد و نه صاحب قدرتی که از او بر دفع عذاب یاری طلبم

فَبِأَیِّ شَیْءٍ أَسْتَقْبِلُکَ یَا مَوْلاَیَ، أَ بِسَمْعِی أَمْ بِبَصَرِی أَمْ بِلِسَانِی أَمْ بِیَدِی أَمْ بِرِجْلِی،

پس با چه وسیله رو بسوی تو آورم آیا به قوه شنوایی یا بینایی یا بوسیله زبان معذرت خواهم یا به دست و پا خدمتی توانم

أَ لَیْسَ کُلُّهَا نِعَمَکَ عِنْدِی، وَ بِکُلِّهَا عَصَیْتُکَ یَا مَوْلاَیَ، فَلَکَ الْحُجَّةُ وَ السَّبِیلُ عَلَیَ،

آیا این قوا و اعضاء که مرا است همه نعمتهای تو نیست و بهمه آنها معصیت تو نکردم ای مولای من پس تو را بر من اتمام حجت است و راه هر اعتراض بسته ای

یَا مَنْ سَتَرَنِی مِنَ الْآبَآءِ وَ الْأُمَّهَاتِ أَنْ یَزْجُرُونِی، وَ مِنَ الْعَشَآئِرِ وَ الْإِخْوَانِ أَنْ یُعَیِّرُونِی، وَ مِنَ السَّلاَطِینِ أَنْ یُعَاقِبُونِی،

کسی که مرا از زجر پدران و مادران هم مستور و محفوظ داشتی و از سرزنش خویشان و برادران و قهر و عقاب پادشاهان نگهداری فرمودی

وَ لَوْ اطَّلَعُوا یَا مَوْلاَیَ عَلَی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی إِذًا مَآ أَنْظَرُونِی، وَ لَرَفَضُونِی وَ قَطَعُونِی،

و اگر اینان ای مولای من چنانکه تو مطلعی بر زشتی و رسوائی های من مطلع میبودند ابدا مهلت نمی دادند و مرا از خود میراندند و به کلی از من می بریدند

فَهَآ أَنَا ذَا یَآ إِلَهِی بَیْنَ یَدَیْکَ، یَا سَیِّدِی خَاضِعٌ ذَلِیلٌ حَصِیرٌ حَقِیرٌ،

باری من همین بنده (پر گناهم) که در حضورت ای سید من سرافکنده و خوار و ذلیل و عاجز و ناچیزم

لاَ ذُو بَرَآءَةٍ فَأَعْتَذِرَ، وَ لاَ ذُو قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، وَ لاَ حُجَّةٍ فَأَحْتَجَّ بِهَا،

نه بر تبرئه خود عذری توانم آورد و نه بر نجات خود صاحب قدرتی که از او یاری طلبم و نه حجت و دلیلی که به آن متمسک شوم

وَ لاَ قَآئِلٌ لَمْ أَجْتَرِحْ وَ لَمْ أَعْمَلْ سُوءاً وَ مَا عَسَی الْجُحُودُ وَ لَوْ جَحَدْتُ یَا مَوْلاَیَ یَنْفَعُنِی؟

و نه توانم گفت که من این گناه نکرده و این کار زشت بجا نیاورده ام و اگر انکار کنم ای مولای من آن انکار به حال من نفعی نخواهد داشت

کَیْفَ وَ أَنَّی ذَلِکَ؟ وَ جَوَارِحِی کُلُّهَا شَاهِدَةٌ عَلَیَّ بِمَا قَدْ عَمِلْتُ

چگونه از انکار خود سود یابم در صورتی که تمام اعضاء و جوارحم بر هر چه کرده ام به یقین و بی هیچ شک و ریب همه بر علیه من گواهند

وَ عَلِمْتُ یَقِیناً غَیْرَ ذِی شَکٍّ أَنَّکَ سَآئِلِی مِنْ عَظَآئِمِ الْأُمُورِ،

و تو محققا از امور بزرگ از من سؤال خواهی کرد

وَ أَنَّکَ الْحَکَمُ الْعَدْلُ الَّذِی لاَ تَجُورُ، وَ عَدْلُکَ مُهْلِکِی، وَ مِنْ کُلِّ عَدْلِکَ مَهْرَبِی،

و تو البته حاکمی به عدل و هرگز جور و جفا به کسی نخواهی کرد و همان عدل تو مرا هلاک خواهد کرد و از عدل تو باز به عدل کل تو پناه می طلبم

فَإِنْ تُعَذِّبْنِی یَآ إِلَهِی فَبِذُنُوبِی بَعْدَ حُجَّتِکَ عَلَیَّ، وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّی فَبِحِلْمِکَ وَ جُودِکَ وَ کَرَمِکَ،

پس هرگاه عذاب کنی به کیفر گناهان من است و پس از اتمام حجت بر من است و اگر بر من ببخشی از حلم و جود و کرم توست

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ،

هیچ خدایی جز تو نیست منزهی تو و من از ستمکارانم هیچ خدایی جز تو نیست منزهی تو و من از درگاه لطفت مغفرت و آمرزش می خواهم

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِینَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْخَائِفِینَ،

هیچ خدایی جز تو نیست منزه تو و من از یکتا پرستانم هیچ خدایی جز تو نیست منزهی تو و من از قهرت سخت ترسانم

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْوَجِلِینَ،

هیچ خدایی جز تو نیست منزهی تو و من از سطوتت سخت بیمناک و هراسانم

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الرَّاجِینَ،

هیچ خدایی جز تو نیست منزهی تو من به درگاه کرمت از امیدوارانم

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الرَّاغِبِینَ،

هیچ خدایی جز تو نیست منزهی تو و من به شهود جمالت از مشتاقانم

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلِینَ،

هیچ خدایی جز تو نیست منزهی تو و من به یکتائیت مقر و معترفم

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ السَّآئِلِینَ،

هیچ خدایی جز تو نیست منزهی تو و من به درگاهت از سائلان و فقیرانم

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ،

هیچ خدایی جز تو نیست منزهی تو و من تو را از تسبیح و تنزیه گویانم

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُکَبِّرِینَ،

هیچ خدایی جز تو نیست منزهی تو و من از تکبیر گویان مقام کبریایی توام

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، سُبْحَانَکَ رَبِّی وَ رَبُّ آبَآئِیَ الْأَوَّلِینَ،

هیچ خدایی جز تو نیست منزهی تو که خدایی من و خدای پدران پیشین من هستی

اللَّهُمَّ هَذَا ثَنَائِی عَلَیْکَ مُمَجِّداً، وَ إِخْلاَصِی لِذِکْرِکَ مُوَحِّداً، وَ إِقْرَارِی بِآلاَئِکَ مُعَدِّداً،

ای خدای من این است ثنا و ستایش من در پیشگاه مجد و عزتت و اخلاص من در ذکر مقام توحید و یکتائیت و اقرار و اعتراف من به نعمتهایی که بشمار آوردم

وَ إِنْ کُنْتُ مُقِرّاً أَنِّی لَمْ أُحْصِهَا لِکَثْرَتِهَا وَ سُبُوغِهَا وَ تَظَاهُرِهَا،

گرچه معترفم که نعمتهایت را از بس زیاد و فراوان و هویداست

وَ تَقَادُمِهَا إِلَی حَادِثٍ، مَا لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنِی بِهِ، مَعَهَا مُنْذُ خَلَقْتَنِی، وَ بَرَأْتَنِی مِنْ أَوَّلِ الْعُمُرِ

در وجود حادث من سبقت داشته آن نعمتهارا بشمار نتوانم آورد که از عهد ازل مرا منظور داشتی و با آن نعمتها از بدو خلقت و اول زندگانی و احتیاجم را به غنا و بی نیازی مبدل ساختی

مِنَ الْإِغْنَآءِ مِنَ الْفَقْرِ، وَ کَشْفِ الضُّرِّ، وَ تَسْبِیبِ الْیُسْرِ، وَ دَفْعِ الْعُسْرِ،

و رفع رنج و الم را از من فرمودی و اسباب و وسایل آسایش عطا کردی و دفع هر سختی نمودی

وَ تَفْرِیجِ الْکَرْبِ، وَ الْعَافِیَةِ فِی الْبَدَنِ، وَ السَّلاَمَةِ فِی الدِّینِ،

و از هر غم و اندوهم رهاندی و عافیت در تن و سلامت در دین بخشیدی

وَ لَوْ رَفَدَنِی عَلَی قَدْرِ ذِکْرِ نِعْمَتِکَ جَمِیعُ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ،

باری ای منعم حقیقی نعمتت بر من آن قدر بسیار و بیحد و شمار است که اگر خلق اولین و آخرین مرا بر ذکر آن نعمتها کمک کنند

مَا قَدَرْتُ وَ لاَ هُمْ عَلَی ذَلِکَ، تَقَدَّسْتَ وَ تَعَالَیْتَ مِنْ رَبٍّ کَرِیمٍ عَظِیمٍ رَحِیمٍ،

باز نه من و نه تمام اولین و آخرین بر شمارش قادرند ای ذات پاک بلند مرتبه پروردگار بزرگ کریم مهربان

لاَ تُحْصَی آلاَؤُکَ وَ لاَ یُبْلَغُ ثَنَآؤُکَ، وَ لاَ تُکَافَی نَعْمَآؤُکَ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،

نعمتهایت بشمار نیاید و ثنایت را جز تو کس نتواند و نعمتهایت را سپاسگزاری و پاداش ندارد درود فرست بر محمد و آل محمد

وَ أَتْمِمْ عَلَیْنَا نِعَمَکَ، وَ أَسْعِدْنَا بِطَاعَتِکَ، سُبْحَانَکَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ،

و نعمتت را بر ما به حد کمال رسان و ما را به طاعتت سعادتمند گردان تو منزه از شرک و شریکی و هیچ خدایی جز تو نیست

اللَّهُمَّ إِنَّکَ تُجِیبُ الْمُضْطَرَّ، وَ تَکْشِفُ السُّوءَ، وَ تُغِیثُ الْمَکْرُوبَ،

ای خدا البته تو دعای بندگان مضطر و پریشان را اجابت کنی و هر رنج و الم را برطرف گردانی و غمدیدگان را به فریاد رسی

وَ تَشْفِی السَّقِیمَ، وَ تُغْنِی الْفَقِیرَ، وَ تَجْبُرُ الْکَسِیرَ، وَ تَرْحَمُ الصَّغِیرَ، وَ تُعِینُ الْکَبِیرَ،

و بیماران را شفا بخشی و فقیران را غنی گردانی و جبران حال شکسته دلان کنی به کودکان ترحم و به بزرگان یاری فرمایی

وَ لَیْسَ دُونَکَ ظَهِیرٌ، وَ لاَ فَوْقَکَ قَدِیرٌ، وَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ،

نه جز تو کسی را یار و یاوری و نه فوق تو در عالم قادری است و تو بلند مرتبه و بزرگ خدایی

یَا مُطْلِقَ الْمُکَبَّلِ الْأَسِیرِ، یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یَا عِصْمَةَ الْخَآئِفِ الْمُسْتَجِیرِ، یَا مَنْ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ لاَ وَزِیرَ،

و بس ای خدایی که اسیران و زندانیان را از حبس آزاد کنی و به طفل صغیر روزی بخشی ای پناه هر دل ترسان که به تو پناهنده شود ای خدای یکتایی که هیچت شریک و مددکاری نیست

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَعْطِنِی فِی هَذِهِ الْعَشِیَّةِ، أَفْضَلَ مَآ أَعْطَیْتَ وَ أَنَلْتَ أَحَداً مِنْ عِبَادِکَ

درود فرست بر محمد و آل محمد و در این آخر روز هر نعمت که به هر یک از بندگان عطا می کنی به من بهترین آن را عطا فرما

مِنْ نِعْمَةٍ تُولِیهَا، وَ آلاَءٍ تُجَدِّدُهَا، وَ بَلِیَّةٍ تَصْرِفُهَا، وَ کُرْبَةٍ تَکْشِفُهَا، وَ دَعْوَةٍ تَسْمَعُهَا، وَ حَسَنَةٍ تَتَقَبَّلُهَا، وَ سَیِّئَةٍ تَتَغَمَّدُهَا،

از انواع نعمت ظاهر که بخلق میبخشی و نعمت باطن که همی تجدید میکنی و تازه می گردانی و بلیه و مصیبتها که برطرف میسازی و اندوه و غمی که زایلمیکنی و دعایی که مستجاب می گردانی و عمل نیکی که از لطف می پذیری و کار زشتی که می پوشانی

إِنَّکَ لَطِیفٌ بِمَا تَشَاءُ خَبِیرٌ، وَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ،

که البته تو با لطف ازلی و علم ذاتی بر تمام امور آگاهی و بر کلیه اشیاء قادری

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَقْرَبُ مَنْ دُعِیَ، وَ أَسْرَعُ مَنْ أَجَابَ، وَ أَکْرَمُ مَنْ عَفَا، وَ أَوْسَعُ مَنْ أَعْطَی، وَ أَسْمَعُ مَنْ سُئِلَ،

ای خدا تو نزدیکترین کسی که از او مسئلت توان کرد و زودتر از همه کس دعای ما را اجابت می کنی و از هر بخشنده کرم و بزرگواریت بیشتر و عطایت وسیعتر است و سائلان را بهتر از هر کس اجابت کنی

یَا رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ، وَ رَحِیمَهُمَا، لَیْسَ کَمِثْلِکَ مَسْئُولٌ، وَ لاَ سِوَاکَ مَأْمُولٌ، دَعَوْتُکَ فَأَجَبْتَنِی،

ای که در دنیا و آخرت بخلق با لطف و بخششی و در دو عالم بر بندگان مهربانی مقصود بی مثل و مانندی و جز تو آرزویی نداریم هر وقت دعا کردم اجابت فرمودی

وَ سَأَلْتُکَ فَأَعْطَیْتَنِی، وَ رَغِبْتُ إِلَیْکَ فَرَحِمْتَنِی، وَ وَثِقْتُ بِکَ فَنَجَّیْتَنِی، وَ فَزِعْتُ إِلَیْکَ فَکَفَیْتَنِی،

و مسئلت نمودم عطا فرمودی و اظهار شوق نمودم با من مهربانی کردی و بر مهالک و سختیها بر تو اعتماد کردم مرا نجات دادی و هرگاه بدرگاهت زاری کردم مرا کفایت فرمودی

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ نَبِیِّکَ، وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ أَجْمَعِینَ،

ای خدا درود فرست بر محمد که بنده و رسول و فرستاده توست و بر همه اهل بیتش که نیکویان و پاکان عالمند

وَ تَمِّمْ لَنَا نَعْمَآءَکَ، وَ هَنِّئْنَا عَطآاءَکَ، وَ اکْتُبْنَا لَکَ شَاکِرِینَ، وَ لِآلاَئِکَ ذَاکِرِینَ، آمِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ،

و نعمتهایت را بر ما به حد کمال رسان و عطایت را بر ما گوارا ساز و ما را از شکر گزاران و متذکران نعمتهای خویش محسوب دار و این دعا را از کرم اجابت فرما ای رب العالمین

اللَّهُمَّ یَا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ، وَ قَدَرَ فَقَهَرَ، وَ عُصِیَ فَسَتَرَ، وَ اسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ الرَّاغِبِینَ،

ای خدا ای آنکه بر ملک وجود مالکی و بر هر چیز توانا و قادری و قاهر عیب و نقصان خلق را مستور می داری و چون آمرزش طلبند می آمرزی ای آخرین مقصود طالبان و مشتاقان عالم

وَ مُنْتَهَی أَمَلِ الرَّاجِینَ، یَا مَنْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً، وَ وَسِعَ الْمُسْتَقِیلِینَ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ حِلْماً،

و ای منتها آرزوی دل امیدواران ای آنکه علم ازلیت بر هر چیز محیط و حلم و رأفت و رحمتت بر عذر خواهان وسیع است

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ فِی هَذِهِ الْعَشِیَّةِ، الَّتِی شَرَّفْتَهَا وَ عَظَّمْتَهَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ،

ای خدا ما در این عصر که تواش شرف و عظمت بخشیدی بوسیله پیغمبر و رسول گرامیت حضرت محمد (ص)

وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ،

که برگزیده خلق و امین وحی

الْبَشِیرِ النَّذِیرِ، السِّرَاجِ الْمُنِیرِ، الَّذِی أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَی الْمُسْلِمِینَ، وَ جَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ،

و مبشر و منذر اهل زمین و چراغ روشن عالم است بدرگاه تو روی آوردیم همان پیغمبری که بوجودش نعمت بزرگ بمسلمین عطا کردی و او را رحمتواسع بر جهانیانش قرار دادی

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، کَمَا مُحَمَّدٌ أَهْلٌ لِذَلِکَ مِنْکَ، یَا عَظِیمُ

بار خدایا درود فرست بر محمد (ص) و آل محمد (ع) که او از جانب تو لایق این درود است ای خدای بزرگ

فَصَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الْمُنْتَجَبِینَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ أَجْمَعِینَ، وَ تَغَمَّدْنَا بِعَفْوِکَ عَنَّا، فَإِلَیْکَ عَجَّتِ الْأَصْوَاتُ بِصُنُوفِ اللُّغَاتِ،

درود فرست بر او و بر اهل بیتش که همه از برگزیدگان و نیکویان و پاکان عالمند و زشتیهای ما را پرده عفو و بخشش بپوشان تویی که به درگاه رحمتت فریاد و فغان خلق به انواع زبانها بلند است

فَاجْعَلْ لَنَا اللَّهُمَّ فِی هَذِهِ الْعَشِیَّةِ نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تَقْسِمُهُ بَیْنَ عِبَادِکَ،

پس ما را هم در این عصر از هر خیر و سعادت که میان بندگان قسمت می کنی نصیبی کامل عطا فرما

وَ نُورٍ تَهْدِی بِهِ، وَ رَحْمَةٍ تَنْشُرُهَا، وَ بَرَکَةٍ تُنْزِلُهَا، وَ عَافِیَةٍ تُجَلِّلُهَا، وَ رِزْقٍ تَبْسُطُهُ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ،

و از هر نوری که به آن نور خلق را هدایت می کنی و رحمتی که بر عالمیان میسر می سازی و برکتی که نازل می گردانی و لباس عافیتی که می پوشانی و رزقی که وسعت دهی ای مهربانترین مهربانان عالم

اللَّهُمَّ أَقْلِبْنَا فِی هَذَا الْوَقْتِ مُنْجِحِینَ مُفْلِحِینَ مَبْرُورِینَ غَانِمِینَ،

ای خدا ما را در این هنگام رستگاری و فیروزی بخش و از آنان که نیکو کاری و بهره مندی یافتند قرار ده

وَ لاَ تَجْعَلْنَا مِنَ الْقَانِطِینَ، وَ لاَ تُخْلِنَا مِنْ رَحْمَتِکَ، وَ لاَ تَحْرِمْنَا مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِکَ،

و از محرومان مگردان و از رحمت بی پایانت ما را بیبهره مساز و از چشم امیدی که به فضل و کرمت داریم ناامید مساز

وَ لاَ تَجْعَلْنَا مِنْ رَحْمَتِکَ مَحْرُومِینَ، وَ لاَ لِفَضْلِ مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطَائِکَ قَانِطِینَ، وَ لاَ تَرُدَّنَا خَآئِبِینَ، وَ لاَ مِنْ بَابِکَ مَطْرُودِینَ،

و از رحمتت ما را محروم مگردان و از آن فضیلت و مرتبت که از عطایت چشم انتظار داریم نومید مگردان و از درگاه کرمت ما را مأیوس و مردود مگردان

یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ، وَ أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ، إِلَیْکَ أَقْبَلْنَا مُوقِنِینَ، وَ لِبَیْتِکَ الْحَرَامِ آمِّینَ قَاصِدِینَ،

ای با جود و بخشش و با لطف و کرمترین به درگاه تو با یقین به فضل و احسانت روی آورده و دعوت به خانه کعبه ات را اجابت کردهایم و قصد زیارت آن داریم

فَأَعِنَّا عَلَی مَنَاسِکِنَا، وَ أَکْمِلْ لَنَا حَجَّنَا، وَ اعْفُ عَنَّا وَ عَافِنَا، فَقَدْ مَدَدْنَآ إِلَیْکَ أَیْدِیَنَا، فَهِیَ بِذِلَّةِ الاِعْتِرَافِ مَوْسُومَةٌ،

پس تو ای خدا بر اعمال حج ما را یاری فرما و حج ما را کامل و مقبول گردان و از تقصیرات ما درگذر و عافیت و آسایش عطا فرما که ما دستی با ذلت و خواری اعتراف به گناه به درگاهت دراز کرده ایم

اللَّهُمَّ فَأَعْطِنَا فِی هَذِهِ الْعَشِیَّةِ مَا سَأَلْنَاکَ، وَ اکْفِنَا مَا اسْتَکْفَیْنَاکَ، فَلاَ کَافِیَ لَنَا سِوَاکَ، وَ لاَ رَبَّ لَنَا غَیْرُکَ،

ای خدا ما را به کرمت در این عصر هر چه درخواست می کنیم به ما عطا فرما و در مهماتی که از تو بلطف و رحمتت می طلبیم ما را یاری کن که ما بر کفایت امورمان جز تو کسی نداشته و پروردگاری غیر تو نداریم

نَافِذٌ فِینَا حُکْمُکَ، مُحِیطٌ بِنَا عِلْمُکَ، عَدْلٌ فِینَا قَضَآؤُکَ، اقْضِ لَنَا الْخَیْرَ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَهْلِ الْخَیْرِ،

فرمان تو در مانافذ است و علمت به ما محیط حکم قضا و قدرت در حق ما عدل است تو در حق ما خیر مقدر فرما و ما را از اهل خیر و صلاح قرار ده

اللَّهُمَّ أَوْجِبْ لَنَا بِجُودِکَ عَظِیمَ الْأَجْرِ، وَ کَرِیمَ الذُّخْرِ، وَ دَوَامَ الْیُسْرِ،

ای خدا بر ما به صرف جود و کرم خود فرض و لازم ساز که ما را پاداش عظیم و ذخیره گرانبها و آسایش دایم کرامت کنی

وَ اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا أَجْمَعِینَ، وَ لاَ تُهْلِکْنَا مَعَ الْهَالِکِینَ، وَ لاَ تَصْرِفْ عَنَّا رَأْفَتَکَ وَ رَحْمَتَکَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ،

و گناهان ما را تمام ببخش و ما را با مستحقین هلاک و عذاب به هلاکت مرسان و از ما رأفت و رحمتت را باز مگیر ای مهربانترین مهربانان

اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِی هَذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَأَلَکَ فَأَعْطَیْتَهُ، وَ شَکَرَکَ فَزِدْتَهُ، وَ تَابَ إِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ،

ای خدا ما را در این هنگام از آنان قرار ده که از تو درخواست کردند و تو به آنها عطا فرمودی و شکرت را بجای آوردند و تو بر نعمتت افزودی و به درگاهت توبه کردند و تو توبهشان پذیرفتنی

وَ تَنَصَّلَ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِهِ کُلِّهَا فَغَفَرْتَهَا لَهُ، یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ،

و تبری از جمیع گناهان جستند و تو همه را آمرزیدی ای صاحب جلال و بزرگواری

اللَّهُمَّ وَ نَقِّنَا وَ سَدِّدْنَا وَ اقْبَلْ تَضَرُّعَنَا، یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَ یَآ أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ،

ای خدا ما را به هر کار خیر موفق دار و بر طاعتت قوی گردان و تضرع ما را بدرگاهت بپذیر ای بهترین کسی که از او چیزی درخواست کنند و مهربانتر شخصی که از او ترحم جویند

یَا مَنْ لاَ یَخْفَی عَلَیْهِ إِغْمَاضُ الْجُفُونِ، وَ لاَ لَحْظُ الْعُیُونِ، وَ لاَ مَا اسْتَقَرَّ فِی الْمَکْنُونِ،

ای خدایی که بر تو چیزی از حرکت مژگان و اشاره به گوشه چشمان و آنچه در مکنون ضمیر استقرار یابد

وَ لاَ مَا انْطَوَتْ عَلَیْهِ مُضْمَرَاتُ الْقُلُوبِ، أَلاَ کُلُّ ذَلِکَ قَدْ أَحْصَاهُ عِلْمُکَ، وَ وَسِعَهُ حِلْمُکَ،

و نهانیهای دلها پیچیده و پوشیده نیست بتحقیق تمام اینها را دانشت فرا گرفته و حلمت گشادگی بخشیده

سُبْحَانَکَ وَ تَعَالَیْتَ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً کَبِیراً، تُسَبِّحُ لَکَ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ وَ مَنْ فِیهِنَّ، وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ،

منزهی تو و بالاتر و برتر از آنچه بیدادگران و کافران بگویند برتری بزرگ تسبیح گوید تو را آسمانهای هفت گانه و زمینها و آنچه در بین آنهاست همه به تسبیح و تقدیست مشغولند و هیچ در عالم نیست جز آنکه تو را تسبیح می کند

فَلَکَ الْحَمْدُ وَ الْمَجْدُ وَ عُلُوُّ الْجَدِّ، یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ وَ الْفَضْلِ وَ الْإِنْعَامِ،

پس هر ستایش و مجد و بلندی و عزت مخصوص توست ای خدای صاحب مقام و جلال و بزرگواری و فضل و احسان

وَ الْأَیَادِی الْجِسَامِ، وَ أَنْتَ الْجَوَادُ الْکَرِیمُ الرَّءُوفُ الرَّحِیمُ،

و نعمتهای بزرگ تنها تویی دارای جود و بخشش و رأفت و مهربانی

اللَّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلاَلِ وَ عَافِنِی فِی بَدَنِی وَ دِینِی، وَ آمِنْ خَوْفِی،

ای خدا تو از رزق حلالت مرا روزی وسیع ده و سلامتی و آسایش در تن و دینم عطا فرما و در خوف و هراسم ایمنی عطا کن

وَ أَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ، اللَّهُمَّ لاَ تَمْکُرْ بِی، وَ لاَ تَسْتَدْرِجْنِی وَ لاَ تَخْدَعْنِی، وَ ادْرَأْ عَنِّی شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ.

و از آتش دوزخم آزاد گردان ای خدا مرا به مکر خود مبتلا مگردان و به عذاب استدراج به عقوبت سختم مگیر و مرا رسوا مکن و شر فاسقان جن و انس را از من دور ساز

پس سر و دیده خود را به سوی آسمان بلند کرد و از دیده های مبارکش آب می ریخت مانند دو مشک و به صدای بلند گفت

یَآ أَسْمَعَ السَّامِعِینَ، یَآ أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ، وَ یَآ أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ، وَ یَآ أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ،

ای شنواترین شنوندگان و بیناترین بینایان و سریعترین محاسبان و مهربانترین مهربانان عالم

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ السَّادَةِ الْمَیَامِینِ،

درود فرست بر محمد (ص) و آل او که بزرگان و با خیر و برکتترین عالمیانند

وَ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ حَاجَتِیَ الَّتِی إِنْ أَعْطَیْتَنِیهَا لَمْ یَضُرَّنِی مَا مَنَعْتَنِی،

و از تو ای خدا درخواست دارم آن حاجتم را که اگر عطا کنی دیگر از هر چه محرومم کنی زیان ندارم

وَ إِنْ مَنَعْتَنِیهَا لَمْ یَنْفَعْنِی مَا أَعْطَیْتَنِی، أَسْأَلُکَ فَکَاکَ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ،

و اگر آن حاجتم روا نسازی دیگر هر چه عطا کنی نفعی به حالم ندارد درخواست دارم که از آتش دوزخم رهایی بخشی

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ، لَکَ الْمُلْکُ وَ لَکَ الْحَمْدُ، وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، یَا رَبِّ یَا رَبِ.

خدایی جز تو نیست که یکتایی و شریک نداری و ملک وجود و ستایش مخصوص توست و تو بر هر چیز قادری ای پروردگار ای پروردگار عالم

پس مکرر می گفت یا رب و کسانی که دور آن حضرت بودند تمام گوش داده بودند به دعای آن حضرت و اکتفا کرده بودند به آمین گفتن پس صداهایشان بلند شد به گریستن با آن حضرت تا غروب کرد آفتاب و بار کردند و روانه جانب مشعر الحرام شدند.

مؤلف گوید که کفعمی دعای عرفه امام حسین علیه السلام را در بلد الامین تا اینجا نقل فرموده و علامه مجلسی در زاد المعاد این دعای شریف را موافق روایت کفعمی ایراد نموده و لکن سید بن طاوس در اقبال بعد از یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ، این زیادتی را ذکر فرموده

إِلَهِی أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنَایَ، فَکَیْفَ لاَ أَکُونُ فَقِیراً فِی فَقْرِی،

ای خدای من در وقت غنا و ثروت فقیرم و به تو محتاجم تا چه رسد به هنگام فقر و بینوایی

إِلَهِی أَنَا الْجَاهِلُ فِی عِلْمِی، فَکَیْفَ لاَ أَکُونُ جَهُولاً فِی جَهْلِی،

ای خدای من در حال دانایی باز نادانم تا چه رسد به وقت نادانی

إِلَهِی إِنَّ اخْتِلاَفَ تَدْبِیرِکَ وَ سُرْعَةَ طَوَآءِ مَقَادِیرِکَ، مَنَعَا عِبَادَکَ الْعَارِفِینَ بِکَ عَنِ السُّکُونِ إِلَی عَطَآءٍ، وَ الْیَأْسِ مِنْکَ فِی بَلآءٍ،

ای خدا پس تدبیرت مختلف و گوناگون و تقدیراتت سریع التحولاست بندگان با معرفتت را این تدبیر و تقدیر مانع می شود از اینکه بر عطاء و نعمتت آرام یافته و خاطر جمع شوند یا در بلا و سختی از لطفت ناامید باشند

إِلَهِی مِنِّی مَا یَلِیقُ بِلُؤْمِی، وَ مِنْکَ مَا یَلِیقُ بِکَرَمِکَ،

ای خدا از من آن سزد که به مقام بزرگواری و کرمت شایسته است

إِلَهِی وَصَفْتَ نَفْسَکَ بِاللُّطْفِ وَ الرَّأْفَةِ لِی قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفِی، أَ فَتَمْنَعُنِی مِنْهُمَا بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفِی،

ای خدا تو پیش از آنکه این وجود ضعیف مرا بیافرینی خود را به رحمت و لطف با من توصیف کردی آیا اکنون بر این وجود ناتوان از آن لطف و رحمت منع خواهی کرد

إِلَهِی إِنْ ظَهَرَتِ الْمَحَاسِنُ مِنِّی فَبِفَضْلِکَ، وَ لَکَ الْمِنَّةُ عَلَیَ،

ای خدا اگر کارهای نیکویی از من پدید آید آن از فضل و عطای توست و تو را بر من منت است

وَ إِنْ ظَهَرَتِ الْمَسَاوِی مِنِّی فَبِعَدْلِکَ، وَ لَکَ الْحُجَّةُ عَلَیَ،

و اگر اعمال زشتی آشکار گردد آن به عدل توست و تو را بر من حجت است

إِلَهِی کَیْفَ تَکِلُنِی وَ قَدْ تَکَفَّلْتَ لِی، وَ کَیْفَ أُضَامُ وَ أَنْتَ النَّاصِرُ لِی، أَمْ کَیْفَ أَخِیبُ وَ أَنْتَ الْحَفِیُّ بِی،

ای خدا چگونه مرا بخود وا می گذاری در صورتیکه تو خود متکفل امور هستی یا چگونه کسی بر من ظلم تواند کرد در صورتیکه تو ناصر و یاور من هستی و چگونه من از لطفت محروم مانم در صورتیکه تو در حق من رؤف و مهربانی

هَا أَنَا أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَقْرِی إِلَیْکَ، وَ کَیْفَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِمَا هُوَ مَحَالٌ أَنْ یَصِلَ إِلَیْکَ،

آری من بدرگاهت بفقر و بیچارگیم متوسل می شوم و چگونه فقر که راه به ناحیه قدس تو ندارد وسیله من تواند بود

أَمْ کَیْفَ أَشْکُو إِلَیْکَ حَالِی وَ هُوَ لاَ یَخْفَی عَلَیْکَ، أَمْ کَیْفَ أُتَرْجِمُ بِمَقَالِی وَ هُوَ مِنْکَ بَرَزٌ إِلَیْکَ،

یا من چگونه از حال خود بر تو شکایت کنم در صورتیکه حالم بر تو پنهان نیست یا چگونه سخنم ترجمان درون تواند بود در صورتیکه آن سخن تو آشکار بسوی تو می گردد

أَمْ کَیْفَ تُخَیِّبُ آمَالِی وَ هِیَ قَدْ وَفَدَتْ إِلَیْکَ،

یا چگونه تو از امید و آرزوهایی که به کرمت دارم ناامیدم خواهی کرد در صورتیکه آن آرزوها بر درگاه چون تو کریمی وارد است

أَمْ کَیْفَ لاَ تُحْسِنُ أَحْوَالِی وَ بِکَ قَامَتْ، إِلَهِی مَآ أَلْطَفَکَ بِی مَعَ عَظِیمِ جَهْلِی، وَ مَآ أَرْحَمَکَ بِی مَعَ قَبِیحِ فِعْلِی،

یا چگونه احوال مرا نیکو نگردانی و حال آنکه قیام احوالم به توست ای خدا چقدر تو با من لطف و محبت داری با آنکه جهل و ناسپاسیم بسیار است و چقدر در حق من مهربانی با آنکه کردارم زشت است

إِلَهِی مَآ أَقْرَبَکَ مِنِّی وَ أَبْعَدَنِی عَنْکَ، وَ مَآ أَرْأَفَکَ بِی، فَمَا الَّذِی یَحْجُبُنِی عَنْکَ،

ای خدا تو چه اندازه بمن نزدیکی و من تا چه حد از تو دورم و چقدر تو با من رأفت داری و باز آن چیست که مرا از تو محجوب داشته

إِلَهِی عَلِمْتُ بِاخْتِلاَفِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلاَتِ الْأَطْوَارِ، أَنَّ مُرَادَکَ مِنِّی أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَیَّ فِی کُلِّ شَیْءٍ، حَتَّی لاَ أَجْهَلَکَ فِی شَیْءٍ،

ای خدا من از اختلاف تأثرات و گوناگون شدن تحولات جهان بر من دانستم غرض تو از آفرینشم آن است که تو خود را در هر چیز بمن شناسا کنی و مندر هیچ یک از امور عالم از تو غافل و جاهل نباشم

إِلَهِی کُلَّمَا أَخْرَسَنِی لُؤْمِی أَنْطَقَنِی کَرَمُکَ، وَ کُلَّمَا آیَسَتْنِی أَوْصَافِی أَطْمَعَتْنِی مِنَنُکَ،

ای خدا هر چه بی قدری و خواریم زبان مرا لال میکند کرم و بزرگواریت باز نطقم را گویا میگرداند و هر چه اوصاف من مرا مأیوس می سازد احسان تو مرا به طمع می آورد

إِلَهِی مَنْ کَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِیَ، فَکَیْفَ لاَ تَکُونُ مَسَاوِیهِ مَسَاوِیَ، وَ مَنْ کَانَتْ حَقَائِقُهُ دَعَاوِیَ، فَکَیْفَ لاَ تَکُونُ دَعَاوِیهِ دَعَاوِیَ،

ای خدا کسی که محاسن و خوبیهایش بدی است پس چگونه زشتی و بدیهایش بد نخواهد بود و کسی که حقیقتهایش دعوی باطل است چگونه دعوی بی حقیقتش باطل نخواهد بود

إِلَهِی حُکْمُکَ النَّافِذُ، وَ مَشِیَّتُکَ الْقَاهِرَةُ، لَمْ یَتْرُکَا لِذِی مَقَالٍ مَقَالاً، وَ لاَ لِذِی حَالٍ حَالاً،

ای خدا فرمان نافذ مشیت قاهر غالبت نه جای سخن بر گوینده باقی گذارد و نه حال ثابتی بر صاحب حالی

إِلَهِی کَمْ مِنْ طَاعَةٍ بَنَیْتُهَا، وَ حَالَةٍ شَیَّدْتُهَا، هَدَمَ اعْتِمَادِی عَلَیْهَا عَدْلُکَ، بَلْ أَقَالَنِی مِنْهَا فَضْلُکَ،

ای خدا چه بسیار شد که بنای طاعتی گزاردم و عزم محکم نمودم و آن عزم و بنای مرا عدل تو منهدم ساخت، نه، بلکه فضل تو مرا از آن عزم برگردانید

إِلَهِی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنِّی وَ إِنْ لَمْ تَدُمِ الطَّاعَةُ مِنِّی فِعْلاً جَزْماً، فَقَدْ دَامَتْ مَحَبَّةً وَ عَزْماً،

ای خدا تو خود می دانی و آگاهی که اگر من در مقام عمل دایم به طاعتت اشتغال ندارم البته در دل عزم محبت و طاعتت را دایم دارم

إِلَهِی کَیْفَ أَعْزِمُ وَ أَنْتَ الْقَاهِرُ، وَ کَیْفَ لاَ أَعْزِمُ وَ أَنْتَ الْآمِرُ،

ای خدا چگونه بر کار طاعتت عزم کنم و حال آنکه تویی قاهر و چگونه عزم نکنم در صورتی که تویی آمر

إِلَهِی تَرَدُّدِی فِی الْآثَارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَارِ، فَاجْمَعْنِی عَلَیْکَ بِخِدْمَةٍ تُوصِلُنِی إِلَیْکَ

ای خدا چون به یکایک آثار که برای شناسائیت توجه کنم راه وصول و شهودت بر من دور گردد پس مرا خدمتی فرما که بوصال و شهود جمالت زود رساند

کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِمَا هُوَ فِی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَیْکَ،

چگونه من به آثاری که در وجود خود محتاج تواند بر وجود تو استدلال کنم

أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ، حَتَّی یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ،

آیا موجودی غیر تو ظهوری دارد که از آن ظهور و پیدایی تو نیست تا او سبب پیدایی تو شود

مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتَاجَ إِلَی دَلِیلٍ یَدُلُّ عَلَیْکَ،

تو کی از نظر پنهانی تا به دلیل و برهان محتاج باشی

وَ مَتَی بَعُدْتَ حَتَّی تَکُونَ الْآثَارُ هِیَ الَّتِی تُوصِلُ إِلَیْکَ،

و کی از ما دور شدی تا آثار و مخلوقات ما را به تو نزدیک سازد

عَمِیَتْ عَیْنٌ لاَ تَرَاکَ عَلَیْهَا رَقِیباً، وَ خَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصِیباً،

کور باد چشمی که تو را نمی بیند با آنکه همیشه تو مراقب و همنشین او هستی و در زیان باد بندهای که نصیبی از عشق و محبت نیافت

إِلَهِی أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَی الْآثَارِ، فَأَرْجِعْنِی إِلَیْکَ بِکِسْوَةِ الْأَنْوَارِ وَ هِدَایَةِ الاِسْتِبْصَارِ،

ای خداتو امر کردی که خلق برای شناسائیت رجوع به آثار کنند اما مرا رجوع ده به تجلیات انوار و به رهنمایی مشاهده و استبصار

حَتَّی أَرْجِعَ إِلَیْکَ مِنْهَا کَمَا دَخَلْتُ إِلَیْکَ مِنْهَا مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَیْهَا

تا بی توجه به آثار به شهود حضرتت نایل گردم که چون به مقام معرفت وارد شوم سر درونم توجه به آثار نکرده

وَ مَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الاِعْتِمَادِ عَلَیْهَا، إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ،

و همتم بلندتر از نظر به آنها باشد که تنها تو بر هر چیز توانایی

إِلَهِی هَذَا ذُلِّی ظَاهِرٌ بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ هَذَا حَالِی لاَ یَخْفَی عَلَیْکَ، مِنْکَ أَطْلُبُ الْوُصُولَ إِلَیْکَ،

ای خدا من این بنده ام که ذلت و خواریم نزدت پیداست و این حال پریشانم که از تو پنهان نیست از تو ای خدا وصال تو را می خواهم

وَ بِکَ أَسْتَدِلُّ عَلَیْکَ، فَاهْدِنِی بِنُورِکَ إِلَیْکَ، وَ أَقِمْنِی بِصِدْقِ الْعُبُودِیَّةِ بَیْنَ یَدَیْکَ،

و به وجود تو دلیل بر وجود تو می طلبم پس مرا به نور خود به کوی وصالت رهبری کن و به صدق و خلوص بندگی در حضورت پایدار گردان

إِلَهِی عَلِّمْنِی مِنْ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ، وَ صُنِّی بِسِتْرِکَ الْمَصُونِ،

ای خدا مرا از علم مخزون خود بیاموز و در سرا پرده خود محفوظ دار

إِلَهِی حَقِّقْنِی بِحَقَائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ، وَ اسْلُکْ بِی مَسْلَکَ أَهْلِ الْجَذْبِ،

ای خدا روانم را به حقایق مقربان درگاهت بیارای و به مسلک و طریقه مجذوبان رهسپار ساز

إِلَهِی أَغْنِنِی بِتَدْبِیرِکَ لِی عَنْ تَدْبِیرِی، وَ بِاخْتِیَارِکَ عَنِ اخْتِیَارِی، وَ أَوْقِفْنِی عَلَی مَرَاکِزِ اضْطِرَارِی،

ای خدا مرا به علم و تدبیر کاملت از تدبیرم در کار خویش بی نیاز گردان و به اختیار خود امور دو عالمم را منظم ساز و به اختیار من کارم را وامگذار و در مواضع اضطرار و پریشانی مرا واقف گردان

إِلَهِی أَخْرِجْنِی مِنْ ذُلِّ نَفْسِی، وَ طَهِّرْنِی مِنْ شَکِّی وَ شِرْکِی قَبْلَ حُلُولِ رَمْسِی،

ای خدا مرا از خواری نفسم رهایی ده و از پلیدی شک و شرک جانم پاک ساز پیش از آنکه مرگم فرا رسد

بِکَ أَنْتَصِرُ فَانْصُرْنِی، وَ عَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ فَلاَ تَکِلْنِی، وَ إِیَّاکَ أَسْأَلُ فَلاَ تُخَیِّبْنِی، وَ فِی فَضْلِکَ أَرْغَبُ فَلاَ تَحْرِمْنِی،

من از تو یاری می طلبم مرا یاری فرما و بر تو توکل میکنم پس مرا وا مگذار و از تو درخواست می کنم پس ناامیدم مگردان و به تفضل و کرم تو چشم دارم پس محرومم مساز

وَ بِجَنَابِکَ أَنْتَسِبُ فَلاَ تُبْعِدْنِی، وَ بِبَابِکَ أَقِفُ فَلاَ تَطْرُدْنِی،

و به بندگی حضرتت خود را منتسب میدانم پس دورم از الطافت مگردان و بدرگاه کرمت آمده ام از آن درگاهم مران

إِلَهِی تَقَدَّسَ رِضَاکَ أَنْ یَکُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْکَ، فَکَیْفَ یَکُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّی،

ای خدا خوشنودی و محبتت منزهتر از آن است که از طرف تو نقص و عیب یابد پس چگونه از طرف من تواند یافت با آنکه محبتت ببندگان ذاتی است ذی سببی از طرف توهم معلل نخواهد بود

إِلَهِی أَنْتَ الْغَنِیُّ بِذَاتِکَ أَنْ یَصِلَ إِلَیْکَ النَّفْعُ مِنْکَ، فَکَیْفَ لاَ تَکُونُ غَنِیّاً عَنِّی،

ای خدا تو غنی به ذات خودی و نفعی از طرف تو به ذاتت عاید نگردد پس چگونه از من مستغنی نباشی

إِلَهِی إِنَّ الْقَضَاءَ وَ الْقَدَرَ یُمَنِّینِی، وَ إِنَّ الْهَوَی بِوَثَائِقِ الشَّهْوَةِ أَسَرَنِی،

ای خدا قضا و قدر تو مرا آرزومند می کند و هوای نفس به زنجیر علاقههای شهوت اسیر می گرداند

فَکُنْ أَنْتَ النَّصِیرَ لِی حَتَّی تَنْصُرَنِی وَ تُبَصِّرَنِی، وَ أَغْنِنِی بِفَضْلِکَ حَتَّی أَسْتَغْنِیَ بِکَ عَنْ طَلَبِی،

پس تو ای خدا مرا یاری کن و بصیرت و بینایی ده و بر نفسم غلبه و نصرت بخش و به فضل و کرمت مرا غنی گردان تا به لطف تو از سعی و طلب خود بی نیاز گردم

أَنْتَ الَّذِی أَشْرَقْتَ الْأَنْوَارَ فِی قُلُوبِ أَوْلِیَآئِکَ، حَتَّی عَرَفُوکَ وَ وَحَّدُوکَ،

تویی که به انوار تجلی بر دل اولیاء و خاصانت اشراق کردی تا به مقام معرفت نایل شدند و تو را به یکتایی شناختند

وَ أَنْتَ الَّذِی أَزَلْتَ الْأَغْیَارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِکَ، حَتَّی لَمْ یُحِبُّوا سِوَاکَ، وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَی غَیْرِکَ،

تویی که از دل دوستان و مشتاقانت توجه اغیار را محو کردی تا غیر تو را دوست نداشته و جز درگاهت به جایی پناه نبرند

أَنْتَ الْمُونِسُ لَهُمْ حَیْثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوَالِمُ،

تویی یار و مونس آنان چون عوالم آنها را متوحش سازند

وَ أَنْتَ الَّذِی هَدَیْتَهُمْ حَیْثُ اسْتَبَانَتْ لَهُمُ الْمَعَالِمُ، مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ، وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ،

تویی که چون آنان از هر نشان و برهان دور شدند خود آنان را راهنمایی کردی آنکه تو را نیافت چه یافته و آنکه تو را یافت چه نیافته است

لَقَدْ خَابَ مَنْ رَضِیَ دُونَکَ بَدَلاً، وَ لَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغَی عَنْکَ مُتَحَوِّلاً، کَیْفَ یُرْجَی سِوَاکَ

هر کس به هر چه غیر تو مایل شد از هر چیز محروم شد و هر که روی طلب از تو گردانید زیانکار گردید چگونه چشم امید به غیر تو کنند

وَ أَنْتَ مَا قَطَعْتَ الْإِحْسَانَ، وَ کَیْفَ یُطْلَبُ مِنْ غَیْرِکَ وَ أَنْتَ مَا بَدَّلْتَ عَادَةَ الاِمْتِنَانِ،

در صورتی که تو هرگز قطع احسان از بندگان نکرده و نخواهی کرد و چگونه از غیر تو چیزی طلبند و حال آنکه تو عادت لطفت را تغییر نداده و نخواهی داد

یَا مَنْ أَذَاقَ أَحِبَّاءَهُ حَلاَوَةَ الْمُؤَانَسَةِ، فَقَامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُتَمَلِّقِینَ،

ای آنکه شیرینی انست را به دوستانت چشانیدی تا تنها در حضور تو به تملق ایستادند

وَ یَا مَنْ أَلْبَسَ أَوْلِیَاءَهُ مَلاَبِسَ هَیْبَتِهِ، فَقَامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُسْتَغْفِرِینَ،

ای آنکه اولیاء و خاصانت را به لباس هیبت و جلال بیاراستی تا در حضرتت عذر خواه آمد و آمرزش طلبیدند

أَنْتَ الذَّاکِرُ قَبْلَ الذَّاکِرِینَ، وَ أَنْتَ الْبَادِی بِالْإِحْسَانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعَابِدِینَ،

تو یاد بندگان کنی قبل از آنکه بندگان از تو یاد کنند و تو ابتدا به احسان کنی پیش از آنکه عابدان به تو روی آرند

وَ أَنْتَ الْجَوَادُ بِالْعَطَاءِ قَبْلَ طَلَبِ الطَّالِبِینَ، وَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ثُمَّ لِمَا وَهَبْتَ لَنَا مِنَ الْمُسْتَقْرِضِینَ،

تویی که بجود و بخشش ذاتی بخلق عطا می کنی پیش از آنکه طالبان حاجت درخواست کنند تو آن بخشنده بی عوضی که ازآنچه به ما عطا کردی باز از ما قرض می خواهی

إِلَهِی اطْلُبْنِی بِرَحْمَتِکَ حَتَّی أَصِلَ إِلَیْکَ، وَ اجْذِبْنِی بِمَنِّکَ حَتَّی أُقْبِلَ عَلَیْکَ،

ای خدا مرا از در رحمتت بطلب تا به تو واصل شوم و به جاذبه احسانت مجذوبم کن تا یک جهت روی دل بسوی تو کنم

إِلَهِی إِنَّ رَجَائِی لاَ یَنْقَطِعُ عَنْکَ وَ إِنْ عَصَیْتُکَ، کَمَا أَنَّ خَوْفِی لاَ یُزَایِلُنِی وَ إِنْ أَطَعْتُکَ،

ای خدا هرگز امیدم از تو قطع نمیشود هر چند نافرمانیت کنم چنانکه از دلم ترس تو برطرف نمی گردد هر چند اطاعتت کنم

فَقَدْ دَفَعَتْنِی الْعَوَالِمُ إِلَیْکَ، وَ قَدْ أَوْقَعَنِی عِلْمِی بِکَرَمِکَ عَلَیْکَ،

که مرا همه عالم بسوی تو افکند و آگاهیم به کرم و بزرگواریت مرا بدرگاه تو کشانید

إِلَهِی کَیْفَ أَخِیبُ وَ أَنْتَ أَمَلِی، أَمْ کَیْفَ أُهَانُ وَ عَلَیْکَ مُتَّکَلِی،

ای خدا چگونه ناامید باشم در صورتیکه تو آرزوی منی یا چگونه کسم خوار تواند کرد با آنکه اعتمادم بر توست

إِلَهِی کَیْفَ أَسْتَعِزُّ وَ فِی الذِّلَّةِ أَرْکَزْتَنِی، أَمْ کَیْفَ لاَ أَسْتَعِزُّ وَ إِلَیْکَ نَسَبْتَنِی،

ای خدا چگونه دعوی عزت کنم و حال آنکه مرا در ذلت متمکن ساختهای و چگونه دارای تاج عزت نباشم در صورتیکه نسبت بندگی بتو دارم

إِلَهِی کَیْفَ لاَ أَفْتَقِرُ وَ أَنْتَ الَّذِی فِی الْفُقَرَآءِ أَقَمْتَنِی،

ای خدا چگونه فقیر و مسکین نباشم در صورتی که توام در میان فقیران گماشتی

أَمْ کَیْفَ أَفْتَقِرُ وَ أَنْتَ الَّذِی بِجُودِکَ أَغْنَیْتَنِی، وَ أَنْتَ الَّذِی لاَ إِلَهَ غَیْرُکَ،

و چگونه فقیر باشم با آنکه تو به جود و کرمت مرا بینیاز گردانیدی و تویی آنکه جز تو خدایی نیست

تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَیْءٍ فَمَا جَهِلَکَ شَیْءٌ،

تو خود را بر هر چیز معروف و مشهور ساختی که هیچ موجودی از معرفتت جاهل نیست

وَ أَنْتَ الَّذِی تَعَرَّفْتَ إِلَیَّ فِی کُلِّ شَیْءٍ، فَرَأَیْتُکَ ظَاهِراً فِی کُلِّ شَیْءٍ، وَ أَنْتَ الظَّاهِرُ لِکُلِّ شَیْءٍ،

و تویی که در همه موجودات تجلی کردی و خود را بمن نشان دادی در هر چیز آشکارا تو را دیدم تویی که بر هر چیز پیدایی

یَا مَنِ اسْتَوَی بِرَحْمَانِیَّتِهِ، فَصَارَ الْعَرْشُ غَیْباً فِی ذَاتِهِ، مَحَقْتَ الْآثَارَ بِالْآثَارِ، وَ مَحَوْتَ الْأَغْیَارَ بِمُحِیطَاتِ أَفْلاَکِ الْأَنْوَارِ،

ای آنکه برحمت واسعه و تجلی نور جمال بر همه عالم احاطه کردی تا آنکه عرش وجود امکانی در سطوع انوار وجوبیت پنهان گردید آثار وجودی را به آثار وجودی دیگر نابود کردی و اغیار را به احاطه مدار انوار تجلیات خود محو نمودی

یَا مَنِ احْتَجَبَ فِی سُرَادِقَاتِ عَرْشِهِ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصَارُ،

ای آنکه در سرا پرده های نور قاهر عرش جلالت از دیدهها پنهان گشتی

یَا مَنْ تَجَلَّی بِکَمَالِ بَهَآئِهِ فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ الاِسْتِوَآءَ، کَیْفَ تَخْفَی وَ أَنْتَ الظَّاهِرُ،

ای آنکه به کمال بهاء و نورانیتت تجلی کردی تا به عظمت و جلال تمام مراتب وجود را فرا گرفتی چگونه پنهانی با آنکه تو تنها پیدایی

أَمْ کَیْفَ تَغِیبُ وَ أَنْتَ الرَّقِیبُ الْحَاضِرُ، إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ

یا چگونه غایبی با آنکه تو تنها همه جا حاضر همه را نگهبانی و بر هرچیز توانا و مقتدری و ستایش تنها مخصوص خدای یکتا است.

و بالجمله، کسی که توفیق یابد و این روز را در عرفات باشد، ادعیه و اعمال بسیار دارد و بهترین اعمال در این روز دعاست و در تمام ایّام سال، این روزِ شریف به جهت دعا امتیازی دارد و دعا از برای برادران مؤمن، از زنده و مرده بسیار باید کرد و روایت وارده در حال عبدالله بن جندب رحمه الله در موقف عرفات و دعای او برای برادران مؤمن خود مشهور است و روایت زید نرسی در حال ثقه جلیل القدر، معاویه بن وهب، در موقف و دعای او در حق یک یک از اشخاصی که در آفاق بودند و روایت از امام صادق علیه السلام در فضیلت این کار، شایستۀ ملاحظه و دیدار است و رجاء واثق از برادران دینی آنکه اقتدا به این بزرگواران نموده و مؤمنین را درد عا بر خود ایثار نموده و این گنهکار روسیاه را یکی از آن اشخاص شمرده و در حال حیات و ممات از دعای خیر فراموشم نفرمایند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha