به گزارش قدس آنلاین، هر چند کتاب حکیمیان در حوزه تاریخ انقلاب نوشته شده، اما خبری از نثر خشکی که گاه در آثار این حوزه دیده میشود، نیست. او که پیش از این نیز آثار خود را در حوزه داستان تاریخی تعریف کرده، در کتاب «روحالله» توانسته ضمن حفظ مستندات تاریخی، زندگی و زمانه امام راحل(ره) را با نثری خواندنی و شیرین به مخاطب امروز ارائه دهد. ارائه دو سند تازه از زندگی امام(ره) از دیگر ویژگیهای این اثر است و مخاطب را با ابعاد جدیدی از فعالیتهای سیاسی و بلندنظری ایشان آشنا میکند.
«روحالله» تکیه بر وقایع مستندی دارد که در کنار یکدیگر، بخشهای مهمی از زندگی تاریخی و سیاسی رهبر انقلاب اسلامی را بازگو میکنند و نویسنده سعی کرده با نگاهی منصفانه و فارغ از گرایشها و حب و بغضهای سیاسی به موضوعاتی از زندگی رهبر کبیر انقلاب بپردازد که تا پیش از این، جزو خط قرمزها به نظر میرسیده است.
کتاب «روحالله» در سی و ششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران در صدر فروش انتشارات شهرستان ادب بود و به چاپ چهارم رسیده است. به بهانه رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب که امروز برگزار میشود با هادی حکیمیان، نویسنده این کتاب و آثار دیگری چون «برج ناز»، «برج قحطی»، «باغ خرمالو» و «خواب پلنگ» گفتوگو کردیم که میخوانید.
«روحالله» درباره چه مقاطعی از زندگی امام خمینی(ره) نوشته شده است؟
کتاب «روحالله» روایت داستانی زندگی امام(ره) از تولد تا رحلت ایشان است و به مقاطعی از زندگی امام به ویژه جوانی و میانسالی ایشان که کمتر توجه شده، پرداخته شده است. در کتابهای تاریخ از دبستان تا دانشگاه یا در رسانهها، امام(ره) طوری به مردم معرفی شده که گویی ایشان از سال ۴۱ وارد فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شده و پیش از آن هیچ فعالیتی نداشته است یعنی از آغاز نهضت روحانیون و مخالفت امام با لوایح ششگانه و انقلاب سفید، معرفی شد در حالی که امام پیش از دهه ۴۰ فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بسیاری داشته و آن مقاطع از زندگی ایشان مغفول واقع شده که در «روحالله» به این مقاطع از زندگی امام(ره) هم پرداخته شده است.
کتابهای متعددی درباره زندگی امام خمینی(ره) منتشر شده، ویژگی «روحالله» چیست و با چه رویکردی این کتاب را نوشتید؟
بله، کتابهای بسیار خوبی درباره زندگی حضرت امام(ره) نوشته شده است مانند الفلام خمینی نوشته هدایتالله بهبودی یا کتابی از سیدحمید روحانی درباره زندگی و نهضت امام خمینی(ره) ولی بیشتر این کتابها، کارهای پژوهشی و دانشگاهی صرف هستند و به درد محققان و دانشجویان میخورد در حالی که جریان امام(ره) و انقلاب متعلق به همه مردم است. کتاب «روحالله» در عین حال که مستند و وفادار به تاریخ است در حد امکان، به فضای داستان و رمان هم نزدیک شده و نثر شبهرمان و داستانواره دارد. از آنجا که شخصیت اصلی کتاب یعنی امام خمینی(ره) یک شخصیت واقعی است من اجازه نداشتم درباره این شخصیت تخیل کنم و چنین کاری هم نکردم. کتاب کاملاً منطبق بر واقعیات تاریخی است ولی از تکنیکهای داستاننویسی در روایت استفاده شده یعنی فضاسازی و دیالوگ دارد تا نثری روان و خوشخوان پیدا کند و طیف وسیعتری از مخاطبان را در بر بگیرد.
شما سالها درباره تاریخ معاصر به ویژه انقلاب اسلامی تحقیق کردید، به هر حال اتفاقات و منابع درباره حوادث و رویدادهای آن دوران کم نیستند، معیارتان برای گزینش این اتفاقات تاریخی برای روایت در کتاب چه بود؟
محوریت این کتاب شخصیت امام(ره) است و من به حوادث تاریخی پرداختم که امام در آن نقش داشته یا درباره آنها موضعگیری کرده است. در «روحالله» به زندگی شخصی امام(ره) کمتر پرداخته شده و آنچه برایم بیشتر اهمیت داشته، اندیشه امام و منظومه فکری ایشان بوده است. میخواستم به مخاطب جوان امروز نشان دهم که چطور یک مدرس مدرسه فیضیه در دهههای ۲۰ و ۳۰ به امام خمینی در دهه ۵۰ تبدیل میشود، تئوری ولایت فقیه و نظریه حکومت دینی را میدهد، در ایران انقلابی را رهبری میکند و حکومت دینی مبتنی بر فقه شیعه و اندیشه ولایت فقیه را پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی پایهگذاری میکند. در «روحالله» در پی اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) هستیم که چه سیری را طی کرده است یعنی چطور یک مدرس حوزه علمیه قم به این نتیجه میرسد که روحانیت باید وارد فعالیتهای سیاسی شود، رهبری مردم را بر عهده بگیرد و باید حکومت دینی تشکیل شود.
و چقدر پاسخ به پرسشها درباره ولایت فقیه و حکومت دینی برای جوانان امروز اهمیت دارد.
همین طور است، اصلاً به یکی از مسئلهها و دغدغههای مهم نسل امروز تبدیل شده است. زمانی که کتاب را مینوشتم، تلاشم این بود که آن را با نثری ساده و روان بنویسم که یک زن خانهدار، یک دانشآموز دبیرستانی، یک کارگر و یک کاسب هم بتواند آن را بخواند چون انقلاب اسلامی متعلق به همه اقشار است اما طیف اصلی مخاطبان کتاب، قشر جوانی هستند که پس از رحلت امام(ره) متولد شدند و دوران رهبری امام را درک نکردند. این کتاب میخواهد به سه پرسش اساسی پاسخ دهد که دغدغه جوانان امروز است؛ پرسش اول اینکه چه ضرورتی داشت در سال ۵۷ انقلاب شود چون عدهای بر این باورند که اگر انقلاب نمیشد، اوضاع سیاسی و اقتصادی ما بهتر بود! پرسش دوم اینکه چرا این انقلاب باید دینی میبود چون انقلاب ،مدعیان دیگری از جریانهای ملی و سیاسی هم داشت و پرسش سوم اینکه چرا یکی از مؤلفههای اصلی انقلاب، غربستیزی و آمریکاستیزی است و چه ضرورتی دارد که این جریان تا امروز ادامه یابد؟ در کتاب «روحالله» به این سه پرسش مهم پاسخ داده میشود.
آیا درباره طرح وقایع تاریخی پیش و پس از انقلاب با ملاحظات و خط قرمزهایی روبهرو بودید؟
جالب است بدانید در این کتاب برخی از ناگفتههای دوران انقلاب هم بیان میشود و من چیزی را سانسور نکردم مثلاً برخی مسائل که پیش از این در کتابهای زندگینامه به عنوان خطوط قرمز مطرح بود، در این کتاب آمده مانند اختلافات داخلی که پیش از انقلاب در حوزه علمیه وجود داشته است. در دوران رضاشاه دستهبندیهایی در حوزه علمیه وجود داشت که اختلافاتی را در سال ۲۸ رقم زد و امام(ره) در زمان مرجعیت آیتالله بروجردی، هیئت مصلحین حوزه علمیه را تشکیل داد، هیئتی که بنا داشت امور حوزه را اصلاح کند اما یک جریان متحجر داخل حوزه با آن مقابله کرد و در نهایت این هیئت مصلحین شکست خورد. در دوران رضاشاه، مخالفتهایی با امام(ره) در حوزه علمیه میشد وقتی ایشان فلسفه و عرفان تدریس میکرد عدهای مقابلشان موضعگیری کردند یعنی به جز جریان روشنفکری و خارج حوزه که مخالف امام(ره) بودند، ایشان در داخل حوزه هم مخالفانی داشت. علاوه بر پرداخت به این مسائل، به حوادث پس از انقلاب، درگیریهایی که در اوایل دهه ۶۰ وجود داشت و احزاب و جریانهای سیاسی و گروهکهای آن دوره هم در کتاب پرداخته شده است.
آیا گذر زمان سبب از بین رفتن این حساسیتها در طرح موضوعاتی شده که زمانی از آنها به عنوان خطوط قرمز یاد میشد؟
البته برخی حساسیتها همچنان هم وجود دارد. عدهای همچنان باور دارند اگر اختلافاتی در دهه ۳۰ در حوزه علمیه وجود داشته، هنوز هم نباید بیان شود در حالی که من معتقدم باید گفته شود. در این کتاب به درگیریها و انفجارهای دهه ۶۰ هم پرداختیم و لازم است پشت پرده این واقعیتهای تاریخی به نسل جوان گفته شود. اگر در این سالها درباره جنگهای خیابانی که گروهکهای سیاسی در دهه ۶۰ راه انداخته بودند کتاب نوشته و فیلم ساخته بودیم، در سالهای اخیر دوباره دچار این مصیبتها نمیشدیم. چون نسل جوان متوجه میشود گروههای سیاسی، آنها را بازیچه خودشان میکنند و در نهایت دود این آتش به چشم مردم میرود.
به عنوان یک نویسنده تاریخی، چقدر سعی کردید وفادار به واقعیتهای تاریخی باشید و علایق خودتان را نسبت به شخصیتهای معاصر تاریخی، کمتر در روایت دخیل کنید؟
از آنجا که تحصیلات دانشگاهی و علاقه من در حوزه تاریخ است، به شدت به واقعیتهای تاریخی در روایتم وفادار بودم به همین دلیل در کتاب روحالله، وفاداری من به تاریخ بیش از وفاداریام به ادبیات است. نقل قولهایی که از امام(ره) در این کتاب میشود، عیناً همان حرفهای امام در سخنرانیها، نامهها یا صحیفه نور است و حتی یک واو هم پس و پیش نشده است. من سعی کردم از زاویه دید افراد مختلف به شخصیت امام و جریان انقلاب بپردازم برای همین نقل قولهایی از رجال سیاسی آن دوران درباره امام(ره) داریم و در جاهایی از زاویه دید شاه، روشنفکران و مارکسیستها به جریان انقلاب نگاه میشود. من نمیخواستم تکبعدی به شخصیت امام و جریان انقلاب نگاه کنم چون میدانستم جوان امروزی از زوایای مختلف به مسائل نگاه میکند.
نگاه شما پیش و پس از این پروژه پژوهشی به شخصیت امام خمینی(ره) چقدر تغییر کرد؟
بسیار زیاد، من در ابتدا فکر میکردم امام(ره) هم مانند دیگر علما و روحانیون است که فعالیتهای سیاسی هم داشته اما هر چه بیشتر وارد زندگی ایشان شدم فهمیدم امام شخصیت بسیار بزرگ و پیچیدهای داشت. شخصیت امام(ره) دارای ابعاد مختلفی است و ایشان فقیه، مدرس، خطیب، شاعر، فیلسوف، حکیم، سیاستمدار و عارف بوده است. امام در دوران رضاشاه، عرفان هم تدریس میکرد و بعد عرفانی این شخصیت برای من بسیار جالب توجه بود. در ابتدای مسیر پژوهشیام، فعالیتهای سیاسی امام برایم جذاب بود ولی هر چه پیش رفتم، بعد عرفانی شخصیت رهبر کبیر انقلاب برایم اهمیت یافت چون این بعد چنان مهم است که روی دیگر ابعاد شخصیتی ایشان سایه میاندازد به طوری که جریان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نیز متأثر از نگاه عرفانی امام(ره) میشود زیرا محوریت عرفان شیعی، مردم است.
رسانههای فارسیزبان خارج از کشور روی این مسئله مانور تبلیغاتی میدهند که امام شخصیت بزرگی نداشته بلکه یک روحانی ساده بوده در حالی که اسناد تاریخی، خلاف آن است.
همین طور است. عدهای حتی در سطح سواد امام(ره) هم تشکیک ایجاد کردند و ایشان را بیاطلاع از علوم روز معرفی میکنند در حالی که اسناد تاریخی، خلاف این ادعای کذب است. امام(ره) در سالهای دهه ۲۰ زندگیشان، شاگرد آیتالله علیاکبر حکمی یزدی معروف به حکیم الهی در درس فلسفه غرب و شاگرد آیتالله محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی بوده است که این استاد امام در آن دوره، مسلط به زبان فرانسه بود. امام نزد چنین استادانی فلسفه غرب میخواند. همسر امام(ره) نیز زبان فرانسه میدانست و خانواده ایشان در مقطع زمانی دوران رضاشاه، از نظر سطح سواد و تحصیلات، خانواده بهروز و سطح بالا از نظر فرهنگی بود. امام وقتی جوان بود در جلسات علنی مجلس شورای ملی در دوران قاجار شرکت میکرد و پیگیر مسائل سیاسی روز بود. بنیانگذار انقلاب اسلامی از دوران جوانی، شخصیت کنشگری داشت و از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی کنارهگیری نمیکرد.
پس از اینکه شنیدید رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان یار نزدیک امام(ره) بر این کتاب تقریظ نوشتند، چه حسی پیدا کردید؟
خیلی خوشحال شدم و سبب دلگرمی و امیدواری من شد؛ چرا که بالاترین مقام سیاسی و مذهبی کشور، کتابی را بخوانند و مورد تأییدشان باشد قطعاً برای یک نویسنده مایه مباهات است به ویژه اینکه زمان نوشتن کتاب، ترس و اضطراب داشتم چون درباره شخصیتی بود که مردم تصویری نزدیک از ایشان دارند حتی عدهای از مردم هم از نزدیک امام(ره) را دیده بودند. من نگران بودم وقتی کتاب چاپ میشود، واکنش مردم به آن چیست؛ خوشبختانه وقتی رهبر معظم انقلاب به عنوان نزدیکترین فرد به امام خمینی(ره)، کتاب را خواندند و تأیید کردند، به قوت قلبی رسیدم که مسیر درستی را در این کتاب طی کردم.
نظر شما