وعده دولت نهم
بیست و سوم آذر سال ۱۳۸۴ محمود احمدینژاد رئیس جمهور وقت ایران در اجتماع پرشور مردم زاهدان فقر، بیکاری، نبود امنیت و شرارتهای مرزی، مشکلات کشاورزی، صنعتی و عقبماندگی این استان را یادآور شد و از اینکه در این استان با وجود داشتن زمینهای حاصلخیز، نیروی انسانی کافی و منابع غنی، فقر تا پوست، گوشت و استخوان مردم رخنه کرده است، تعجب کرد اما به مردم این استان نوید داد به آینده امیدوار باشند تا فقر و کمبودهای موجود در این استان ریشهکن شود!
وعده دولت دوازدهم
۱۲ آذر سال ۱۳۹۶ دکتر حسن روحانی عصر یکشنبه در جلسه شورای اداری استان سیستان و بلوچستان با تأکید بر اینکه یکی از اهداف بزرگ دولت دوازدهم مبارزه با فقر است، اذعان کرد: همان طور که در تبلیغات انتخاباتی به مردم قول دادم همه باید به هم کمک کنیم تا فقر مطلق در این کشور و به ویژه در سیستان و بلوچستان ریشهکن شود.
وعده دولت سیزدهم
شهید جمهور آیتالله رئیسی که توجه وی به اقشار آسیبپذیر موجب شده بود لقب «سید محرومان» را به وی بدهند نیز به عنوان رئیس دولت سیزدهم شهریور سال ۱۴۰۰ به این استان عزیمت کرد تا مرهم مشکلات مردم مناطق محروم باشد.
وی هر چند از به کارگیری واژه محروم در این استان خودداری کرد اما وعده داد همه کپرها به خانه تبدیل شده و محرومیت از حاشیه شهرهای زاهدان و چابهار پاک میشود.
وعده دولت چهاردهم
مسعود پزشکیان رئیس چهاردهمین دولت ایران اسلامی نیز ۲۰ دی ۱۴۰۳ با سفر به استان سیستان و بلوچستان در بدو ورود در فرودگاه کنارک اذعان کرد: «دولت سعی دارد فقر، محرومیت، بیعدالتی و تبعیض را در این استان ریشهکن کند».
سعی نگارنده در نفی اقدامهای دولتهای گذشته و کنونی در این استان نیست زیرا بسیاری از پروژههای مهم و فاخر در این استان از جمله برخورداری از راهآهن، گاز طبیعی و یا خطوط انتقال آب نتیجه زحمات رئیسان جمهور گذشته است اما امروز و در سال ۱۴۰۴ با وجود تلاش و همت دولتهای سابق برای ریشهکن کردن فقر و شکافهای طبقاتی در استان سیستان و بلوچستان نگاه به آمارهای منتشره از واقعیتهایی تلخ حکایت دارد.
نیمی از خانوادهها آسیبپذیر هستند
بنا بر آمار رسمی مرکز آمار ایران از تعداد ۱۱۸ هزار خانوار در منطقه سیستان ۳۷ هزار و ۵۱۸ خانوار یعنی ۳۲ درصد زیر پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) و ۲۵ هزار و ۲۷۴ خانوار زیر پوشش بهزیستی هستند، این در حالی است که در روزگاری نه چندان دور مردمان این منطقه جزو ثروتمندترین اقوام ایران بودند اما اکنون ۵۳ درصد زیر پوشش این دو نهاد حمایتی قرار دارند.
گفتنی است به لحاظ شاخصهای زیربنایی نسبت طول راههای نیازمند بهسازی به مجموع راههای منطقه سیستان ۵۷ درصد نیاز به بهسازی دارد، نسبت فضای آموزشی غیرمقاوم و فرسوده این منطقه نیز ۲۲ درصد بوده در حالی که در سیستان و بلوچستان ۱۷ درصد است.
سوء تغذیه
در سیستان و بلوچستان ۵۴ درصد از کودکان دچار سوءتغذیه و کوتاهقامتی بوده و ۲۵ درصد هم دچار کموزنی ناشی از اختلال در تغذیه هستند.
سه شاخص کموزنی، لاغری و کوتاه قدی برای تشخیص سوءتغذیه وجود دارد که در سیستان و بلوچستان هر سه شاخص نسبت به سایر استانها بیشتر و حدود دو برابر متوسط کشوری است.
بررسی آمارها نشان میدهد در استان خوزستان ۵۸ درصد از خانوارها دچار تغذیه ناامن هستند در حالی که این رقم در سیستان و بلوچستان ۷۰ درصد و در استان کرمان ۷۴ درصد است.
اقدامهایی که دولتها برای حل مشکل سوءتغذیه در سیستان و بلوچستان انجام دادهاند تاکنون مشکلی را حل نکرده و امیدواریم در دولت پزشکیان که خودش هم پزشک است، برای مقابله با سوءتغذیه و کوتاهقامتی در این استان چارهاندیشی شود.
فقر آموزشی
سرشماری سال ۱۳۹۵ نشان داد نرخ بیسوادی در سیستان و بلوچستان بالاترین میزان در کشور بوده و برای مردان ۷/۱۸ درصد و برای زنان ۲۹ درصد بوده است. وضعیت برای دختران سختتر است، زیرا در مناطق روستایی بسیاری از خانوادهها از ابتدا به دخترانشان اجازه نمیدهند به مدرسه بروند.
در عوض، آنها اغلب هر چه زودتر ازدواج میکنند که امکانپذیر باشد و چشمانداز آینده آنها را فلج میکند.
یکهفتم کودکان بازمانده از تحصیل در این استان زندگی میکنند که اغلب به دلیل فقر و نبود امکانات آموزشی نمیتوانند به مدرسه بروند. متوسط فاصله مدرسههای روستایی در سیستان و بلوچستان ۳۰ کیلومتر است.
بیکاری
سیستان و بلوچستان دومین استان بزرگ ایران است که حدود ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در این استان زندگی میکنند، اما ۶۰ درصد خانوارهای شهری و ۸۰ درصد خانوارهای روستایی زیر خط فقر هستند. به دلیل فقر، خشکسالی و ناامنی حدود ۴۰ درصد مردم زابل و چابهار حاشیهنشین هستند و این استان بیشترین میزان حاشیهنشینی در کشور را به خود اختصاص داده است.
این استان در ردیف استانهای دارای نرخ بالای بیکاری بوده و همین معضل خود به تنهایی آسیبهای بیشماری چون فقر فزاینده، بزهکاری، اعتیاد، کودک کار، شرارت، ناامنی، روی آوردن به شغلهای کاذب و تکدیگری را بر مردم تحمیل کرده است.
نبود فرصتهای شغلی سبب شده بسیاری از جوانان برای تأمین معاش به مشاغل کاذبی چون سوختبری روی آورند و روشن است سوختبری یکی از پرخطرترین و آسیبزاترین مشاغل کاذب در این استان است که سالانه به دلایلی چون واژگونی خودرو و آتش گرفتن خودروهای سوختکش و یا هدف گلوله قرار گرفتن؛ شمار قابل توجهی از این افراد جان خود را از دست میدهند.
همین میزان بالای کشته و قطع عضو و از کار افتاده شدن سوختبران که بسیاری متأهل و دارای چند فرزند هستند از یک سو سبب بالا رفتن نیازمندان و زنان سرپرست خانوار شده و به تشدید فقر دامن زده و از سوی دیگر روی آوردن کودکان به مشاغل سخت و کاذب در فقدان پدرانشان خود آسیبهای جدی فراوانی به همراه دارد.
طرحهای نیمهکاره
در دولتهای پیشین طرحهای متعددی برای ایجاد شغل در این استان مطرح و یا اجرا شده که متأسفانه نیمهکاره رها شده و یا تنها زخم کلنگ بر زمین باقی مانده است.
راهاندازی کارخانه تولید خودرو «لندرور» در سیستان، طرح ایجاد شغل از طریق پرورش میگو در اراضی بندر گواتر، اجرای شبکه آبیاری دشت سیستان، ساخت کارخانه لاستیک، ایجاد گلخانه در نوار مرزی برای مرزنشینان و دهها طرح دیگر از جمله پروژههایی بوده که تاکنون فرجامی نداشته است!
متأسفانه بررسیها نشان میدهد بسیاری از سرمایهگذاران داخلی نیز در این استان بخشی از تسهیلات دریافتی در این منطقه را به خارج از استان هدایت کرده و یا پروژههای کوچک را نیمهکاره رها کردهاند. برخی از کارشناسان بر این باورند تنها با تزریق بودجه و یا اعطای تسهیلات نمیتوان توسعهای در این استان ایجاد کرد و ضرورت دارد جهتگیری خدمات به توانمندسازی منابع انسانی، کارآفرینی، سرمایهگذاری و ایجاد شغل تغییر یابد.
سیستان و بلوچستان قربانی ناامنی
آدمربایی، ترور مردم و مسئولان، قاچاق مواد مخدر و یا خرابکاری در پروژههای عمرانی توسط بدخواهان نظام مانند فعالیتهای گروهک تروریستی «جیشالعدل» تنها بخشی از موانع سرمایهگذاری و ماندگاری سرمایهداران در این استان است.
ناامنیهایی که هر از گاهی در استان برای ایجاد اختلاف در میان مذاهب توسط عناصر خودفروخته ایجاد میشود و یا ایجاد ناامنی عمدی مانند حادثه چابهار موجب شده است جذب و حضور نیروهای متخصص در این استان کم رنگ شده و رمز ماندگاری سرمایه گذاران را کاهش دهد.
البته ضعف و ناکارآمدی برخی از مسئولان محلی را نباید در این میان نادیده گرفت؛ حضور گسترده اتباع بیگانه اعم از مجاز و غیرمجاز و ناشناخته بودن برخی از ظرفیتهای استان برای تعدادی از مسئولان کشوری تنها بخشی از موانع موجود بر سر راه توسعه در این استان است.
متأسفانه نبود نقشه راه و سند چشمانداز پیشرفت که مسیر آینده سیستان و بلوچستان را به شکل دقیق ترسیم کند همگی مزید بر علت شده و راه پیشرفت را سد کرده است و همچنان بر محرومیت یا مظلومیت این استان دامن میزند.
نظر شما