بهگزارش قدس آنلاین، از جمعه هفته گذشته که با حمله اسرائیل به ایران مواجه شدیم، شاید یکی از کلید واژههایی که بیش از سایر موضوعات مورد تاکید قرار گرفته «وحدت و همدلی» باشد. البته این کلید واژه در دورههای مختلف نظیر انتخابات، بروز حوادث طبیعی و غیره بارها و بهشیوههای مختلف از زبان مسئولان و علما شنیده شده و مردم را به این سمت دعوت کردهاند؛ اما امروز که کشور دروضعیت جنگ و شرایط به مراتب ویژهتری قرار گرفته، وجود آن بیش از گذشته حس میشود.
البته ایران پیش از این نیز در شرایط مشابه قرار گرفته و بهخوبی آگاه است که در کنار تسلیحات نظامی و فناوریهای نوین جنگی؛ آنچه که میتواند، کشور را به سلامت از شرایط بحران نجات دهد، توجه به همین کلیدواژه «وحدت و همدلی» است.
بیراه نیست که بگوییم امروز قویترین سپر دفاعی ما در برابر متجاوزان و آشوبگران توجه به همین کلیدواژه است، البته «وحدت» تنها در امور سیاسی معنا پیدا نمیکند، بلکه اقتصاد هم مبتلابه آن است. بارها گفته شده که در شرایط جنگ، اقتصاد هر کشوری یکی از ارکان حیاتی حفظ قدرت ملی آن کشور است و پر واضح است که در این شرایط که تمام دغدغه و همّ و غمّ مسئولان باید تلاش برای دفع تجاوز دشمن باشد؛ مباحثی چون گران فروشی و احتکار چه در سطح خرد و چه در سطح کلان؛ تنها عاملی در مسیر افزایش فشارها است.
متاسفانه وجود سوءاستفادهگران همیشه، اقتصاد کشور را متضرر کرده و در شرایط ویژه امروز هم، احتکار و گرانفروشی نهتنها عاملی در مسیر ایجاد تفرقه و رسیدن دشمن به خواستهاش که اتفاقا به گفته بسیاری از کارشناسان حوزه بینالملل یکی از اهداف اسرائیل در جنگ فعلی همین تفرقه و ایجاد التهاب در درون مردم است؛ که سفره جامعه را کوچکتر کرده و نارضایتی عمومی را به وجود میآورد.
انبارهای کوچک خانگی بلای روزهای بحرانزده
البته شاید تصور کنید احتکار فقط به نوع کلان آن اطلاق میشود که البته این نوع احتکار هم باید مورد توجه و برخورد جدی مسئولان قرار گیرد؛ اما مشکل دیگر این است که این روزها برخی از خانهها به انبارهای کوچک و بزرگی مملو از کالاها و اجناس مختلف خوراکی تبدیلشده و مردم مایحتاج معیشتی چند ماه آینده خود را در کابینت، یخچال و فریزرهای خود نگهداری میکنند؛ مایحتاجی که تا قبل از این اوضاع، بهقدر کفایت و نیاز هفتگی و یا ماهیانه خریداری میشد، اما چرا رفتار مردم تغییر کرده است؟ و از کف تا سقف خانههایشان انبار شده است!
چنانچه سری به فروشگاهها بزنید و به نحوه خرید کردن مردم توجه کنید افرادی را خواهید دید که در حال خرید مایحتاج خود آن هم در حد و اندازه بسیار بالا هستند. در این چند روز کم گزارش نرسیده که برخی کیسه کیسه برنج و کیلو کیلو حبوبات خریداری کرده و از ترس جنگ و بروز قحطی آن را در خانههای خود انبار میکنند و این درحالی است که حمیدرضا رستگار، رئیس اتاق اصناف تهران و دیگر مسئولان اقتصادی بارها گفتهاند که «هیچ کمبود کالایی در کشور نداریم و مردم فریب شایعات را نخورده و از احتکار خانگی کالا امتناع کنند». در این شرایط مشکل کار از کجاست؟ آیا مشکل از دولت است یا مردم؟ یا مشکل از توطئه دشمنان است؟
«یک سوزن به خودت بزن»
بهنظر میرسد ضربالمثل «یک سوزن به خودت بزن یک جوال دوز به دیگری» در این شرایط بهترین شیوه اقدام است، البته که احتکارهای خانگی معمولاً در جوامع دارای اقتصاد بیمار و بیثبات رخ میدهد و مردم تحت تاثیر و از ترس مواجهه با افزایش ناگهانی قیمتها و یا کمبود مواد غذایی به بازارها هجوم میبرند.
اقتصادهای غیرشفافی که اتفاقا بار اصلی مسئولیت آن بر دوش مسئولان است. شاید اگر در این شرایط مسئولان یک بار برای همیشه در کنار مردم قرار گیرند و ضمن ایجاد شفافیت درخصوص وضعیت کالاهای اساسی، از نحوه توزیع این کالاها گزارشات صادقانه به مردم بدهند و برای آنان اطمینان خاطر ایجاد کنند؛ با این حجم از نگرانی و احتکار خانگی مواجه نباشیم. وقتی مسئولان روزگاری از عدم گران شدن بنزین سخن میگویند و فردای آن روز به یکباره بنزین گران میشود؛ نباید انتظار داشت که پس از آن هم مردم؛ مسئولان را باور کنند؛ شرایط امروز میطلبد برای ایجاد حس اعتماد؛ مسئولین از خود رفتار اعتمادبخش و صادقانه نشان دهند.
جدای از اینکه منطق مردم برای خریدهای بیش از نیاز تا چه اندازه مبتنیبر نیاز واقعی آنان است؛ این رفتار بیشتر بهدلیل احتمالی است که مردم از افزایش ریسکها در آینده میدهند؛ میباشد و هرچه این ریسک افزایش یابد مردم میکوشند تا بیشتر با خرید کالا، خودشان را از اتفاقات احتمالی آینده مصون نگاه دارند.
این رفتار فارغ از طبقه اجتماعی و حتی اقتصادی افراد بروز و ظهور میکند و افراد در هر قشری میکوشند تا خودشان را در مقابل اتفاقات آینده بیشتر بیمه کنند. در جایی با خرید بنزین و در جایی دیگر با خرید بیش از حد کالاهای اساسی؛ تا اینگونه ترس از آینده و احتمال افزایش بیرویه قیمتها و یا حتی کاهش توزیع و تولید مواد غذایی را کاهش دهند.
در این شرایط یکی از مهمترین اقداماتی که دولت در کنار شفافسازی میتواند انجام دهد؛ رصد دقیق و موشکافانه بازار و همچنین رصد دقیق تولید و توزیع محصولات است. دولت میبایست ضمن اینکه جلوی سوءاستفاده برخی تولیدکنندگان را در عدم تولید و یا عدم توزیع کالاهای تولیدی به منظور افزایش قیمت بگیرد، با مخلان نظام اقتصادی به شدت و در اسرع وقت برخورد کند و ضمن توزیع به موقع کالاهای احتکاری در بازار با برخورد قاطع به مردم این اطمینان خاطر را بدهد که کالا همیشه در بازار موجود است.
تحلیلگران اقتصادی معتقدند که خریدهای انبوهِ مردم واکنش مشخصی به عملکرد مدیران است که تجارب گذشته نشان داده در مواقع بحران به خوبی در کنار مردم نبودهاند. مردم بارها دیدهاند که با افزایش نرخ ارز، چگونه زندگی آنان تحت تاثیر قرار گرفته و بسیاری از اقلام مصرفی چگونه به یکباره گران و یا نایاب شده است؛ حالا و در شرایط جنگ به دلیل این پیشینه و از ترس اینکه مسئولان نتوانند وضعیت را به درستی مدیریت کنند، دست به احتکار خانگی زدهاند؛ این اوضاع میطلبد دولت برنامه مشخص، منطقی و قابل اجرا برای مدیریت بحران ارائه کند تا مردم دلگرم شوند.
اما روی دیگر سخن مردم هستند. درست است که احتکار رفتاری طبیعی در مقابل آشفتگیهاست؛ ولی مردم باید از خود بپرسند که چنین رفتاری چه تأثیراتی بر وخیمتر شدن وضعیت فعلی دارد و در این میان چه کسانی بیشتر متضرر میشوند؟
قطعا احتکار چه در نوع کلان آن و در سطح خرد و خانگی، کاهش کالا در بازار و به تبع آن تورم را به دنبال دارد؛ بگذریم از نتایجی چون ایجاد زحمت برای خانوارها، گذشتن تاریخ مصرف و این قبیل موارد. اما ادامه این رویه حتی درصورتی که مسئولان مدام اقدام به توزیع مواد غذایی، دارویی و بنزین و غیره کنند؛ بازهم نخواهند توانست کمبود کالا در بازار را جبران کنند؛ علاوه بر آن تشدید این وضعیت خود نوعی القای حس کمبود در بازار و احتمال پیوستن مابقی افراد را هم به دنبال دارد.
بنابراین به نظر میرسد همانگونه که طی این چند روز مدام توسط مسئولان و شخصیتهای مختلف اقتصادی، سیاسی و هنری بر حفظ همدلی تاکید شده؛ مردم هم بر وحدت و همدلی که یکی از مهمترین ارکان پیشرفت کشور و کنار زدن توطئه دشمن است، توجه داشته باشند و به جای پناه بردن به القائات و شایعات دشمن، به یکدیگر پناه ببرند.
ضمن اینکه دستگاههای متولی بازار عملا درگیری مستقیمی در بحث کلان ندارند و هر کدام میتوانند با تشکیل تیمهای سیار و یا حتی استقرار ثابت چند تیم در محدوده بنکداریهای بزرگ اقلام مصرفی، از تشدید شرایط پیش آمده پیشگیری کنند، چراکه نمیتوان باور کرد مثلا تجار و بنکداران بزرگ میزان خریدشان در حد دو یا سه روز باشد و با خرید چند ساعته شهروندان برنج در بازار کلانشهرها و شهرها نایاب شود در حالیکه دوایر نظارتی بر اساس مجوزهای صادره به طور دقیق از میزان ورودی این اقلام به هر استانی اطلاع دارند و میتوانند با اندکی نظارت و حضور میدانی روند توزیع را فعال نگهدارند تا هیچ بهانهای برای شایعه سازی وجود نداشته باشد.
نظر شما