تحولات منطقه

۹ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۵
کد خبر: ۱۰۹۹۶۷۵

عضو هیئت‌مدیره انجمن مطالعات تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی حوزه گفت: سید حسن نصرالله با وجود محدودیت‌های امنیتی و فقدان زیرساخت‌های رسانه‌ای گسترده، توانست با کلامی از جنس نور و زبانی فطری به محبوب‌ترین چهره جهان عرب تبدیل شود.

عضو هیئت‌مدیره انجمن مطالعات تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی: شهید سیدحسن نصرالله رسانه بود نه ابزار رسانه
زمان مطالعه: ۲۴ دقیقه

همزمان با ایام اولین سالگرد شهادت سید حسن نصرالله، تمرکز بر رویکرد رسانه‌ای سیدمقاومت نشان می‌دهد که موفقیت او ریشه در امکانات فنی یا شبکه‌های پیشرفته نداشت، بلکه در ترکیبی منحصربه‌فرد از صداقت، شجاعت، ولایت‌مداری، مردمی‌بودن و در کنار اینها، هوش راهبردی رسانه‌ای نهفته بود. او با وجود محدودیت‌های امنیتی و فقدان زیرساخت‌های رسانه‌ای گسترده، توانست با کلامی از جنس نور و زبانی فطری، نه‌تنها مخاطبان شیعه، بلکه اهل‌سنت، مسیحیان و حتی مخالفان را تحت تأثیر قرار دهد و به محبوب‌ترین چهره جهان عرب تبدیل شود.

این تأثیرگذاری، نتیجه ارتباط عمیق او با ارزش‌های معنوی، وفاداری بی‌چشم‌داشت به جبهه مقاومت و پیوند جدی با رهبری بود. سه عامل کلیدی در پایداری جبهه مقاومت برجسته می‌شود: نخست، استواری بر ایمان و مکتب؛ دوم، تبعیت کامل از جایگاه ولایت فقیه؛ و سوم، خدمت‌گزاری صادقانه به مردم و مستضعفان. با این حال، هشدار داده می‌شود که در جامعه ایران، روایت‌سازی درستی از چنین شخصیت‌هایی صورت نگرفته است؛ چنان‌که در کتاب‌ها، سینما، تلویزیون و فضای مجازی، جایگاه شایسته‌ای به آن‌ها داده نشده است.

در گفت و گو با حجت‌الاسلام والمسلمین محسن مؤمنی، مدرس سواد رسانه‌ای و عضو هیئت‌مدیره انجمن مطالعات تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی حوزه علمیه قم به جایگاه و نقش این شهید و همچنین وظیفه اقشار مختلف، به ویژه اصحاب رسانه بعد از شهادت این بزرگ مرد مجاهد پرداخته ایم که مشروح آن تقدیم می گردد:

سؤال: در ایام سالگرد شهادت مظلومانه سیدالشهدای مقاومت سید حسن نصرالله هستیم؛ ایشان شخصیتی عظیم و مهم نبودند که تنها در مقیاس جهان شیعه و جهان اسلامی مطرح باشند، بلکه در محور جهانی بحث مقاومت نیز جایگاهی برجسته داشتند. از این حیث، بیشتر مایل بودیم به رویکرد رسانه‌ای سید حسن پرداخته و بررسی کنیم که چگونه توانست با ادبیات و کاریزمای رسانه‌ای خود و هوشمندی‌ای که همواره در سخنرانی‌ها داشت، اهداف و برنامه‌های شوم دشمن صهیونیستی و حامیان آمریکایی را در بسیاری از مواقع خنثی کرده و حتی باعث تقویت جبهه مقاومت شود.

در واقع، اولین سالگرد شهادت شهید مقاومت سید حسن نصرالله، سید هاشم صفی‌الدین و تمام شهدایی که از زمان آغاز طوفان الاقصی تا به امروز—یعنی در گذر نزدیک به دو سال—به‌دست دشمن کشته شده‌اند، فرارسیده است. ما برای اینکه بتوانیم تحلیلی نسبت به شخصیت شهید سرافراز سید حسن نصرالله داشته باشیم، باید به چند نکته مقدماتی توجه کنیم.

نخست اینکه حزب‌الله لبنان، یک تشکیلات سیاسی و اجتماعی است. این تشکیلات، تعریف خاص خود را دارد. حزب‌الله یک گروه یا گروهک کوچک و حاشیه‌نشین نیست؛ بلکه ساختاری قدرتمند دارد که بیش از سه دهه، کوهی از تجربیات در نبرد با رژیم صهیونیستی و جریانات صهیونیستی بین‌المللی، به‌دست آورده و دارای یک قواره و ساختار مشخصی است.

در رأس این قواره و تشکیلات، دبیرکل حزب‌الله قرار دارد که سید حسن نصرالله—هنگامی که شاید جوانی سی‌وچندساله بود—به عنوان دبیرکل حزب‌الله لبنان انتخاب شد و در این دو یا سه دهه‌ای که به عنوان یک رهبر سیاسی مطرح بود، ویژگی‌های دیگری نیز داشت.

* حزب الله نقش اساسی در معادلات غرب آسیا دارد

کنار اینکه حزب‌الله لبنان در معادلات منطقه و فضای غرب آسیا، نقشی تعیین‌کننده ایفا می‌کند، سید حسن نصرالله نیز ویژگی‌های شخصی خاصی داشت که او را از سایر رهبران—حداقل در جهان عرب—متمایز می‌ساخت.

جهان عرب ‌کم به خود رهبر ندیده است؛ از جمال عبدالناصر—به عنوان یک شخصیت سیاسی—تا این اواخر حسنی مبارک، همگی رهبران جهان عرب بوده‌اند. حتی اگر به شخصیت‌های فکری جهان عرب نگاه کنیم—از محمد عبده و دیگرانی که پیش از او یا پس از او بوده‌اند—می‌بینیم که این افراد در جهان عرب بسیار مؤثر بوده‌اند و مردم به نوعی آن‌ها را دیده، پیرو آن‌ها بوده و آن‌ها را پذیرفته‌اند. پس در اینجا باید به این مسئله‌ توجه کنیم که سید حسن نصرالله چه تفاوتی با آن‌ها داشت؟

همه می‌دانند که حزب‌الله لبنان، تشکیلاتی است که از نظر نظامی ساختارهای پیچیده‌ سیستماتیک ندارد؛ یعنی حزب‌الله لبنان اصلاً پدافند هوایی ندارد، فرودگاه نظامی ندارد و ارتش منسجمی به آن معنا ندارد. حزب‌الله لبنان در جنگ سی‌وسه‌روزه با رژیم صهیونیستی شاید تنها سه یا چهار هزار رزمنده با تعدادی ادوات که نسبت به طرف مقابل بسیار پیش‌پاافتاده بود، داشت ولی با همین ها توانست نفس اسرائیل را ببرد.

شهید سیدحسن نصرالله رسانه بود نه ابزار رسانه / در میدان نبرد دستِ برتریم، اما در فضای رسانه‌ای دست‌ِ خالی

* افول رژیم صهیونیستی از شکست سال ۲۰۰۰ آنها از حزب الله بود

همین حزب‌الله بود که در سال ۲۰۰۰، رژیم صهیونیستی را به‌طور کامل از جنوب لبنان اخراج کرد تا جایی که بسیاری از کارشناسان معتقدند که افول رژیم صهیونیستی از همان سال ۲۰۰۰ آغاز شد. این همان حزب‌الله است که در جنگ سی‌وسه‌روزه در برابر رژیم صهیونیستی ایستاد و در سال‌های بعدی نیز دوباره در برابر زیاده خواهی های آنها مقتدرسانه مقاومت کرد.

حزب‌الله، قدرتی است که بر ایمان استوار است و همگان معتقدند که این ایمان، همراه با یک سازمان رزمی قوی، آن‌ها را پیروز کرده است.

این سازمان رزمی، شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، به این معنی که در رأس این سازمان رزمی، سید حسن نصرالله و سایر شهدایی که جای دارد اینجا از آن‌ها یاد شود مانند عماد مغنیه به عنوان یک مغز متفکر جریان حزب‌الله لبنان و سایر شهدایی که در کنار سید حسن بودند، مانند سید هاشم صفی‌الدین—نقش بسزایی ایفا کرده‌اند.

* بحران امروزی لبنان نتیجه چیست؟

تحولات لبنان را همین امروز می‌توان دید که چقدر از نظر سیاسی دچار آشوب و تلاطم است؛ این وضعیت همیشه این‌گونه بوده است و ریشه در همان تخم لقی دارد که فرانسوی‌ها در آنجا گذاشتند و انگلیسی‌ها نیز به آن کمک کردند. این بلا پس از جنگ جهانی اول و دوم و پاره‌کردن منطقه و فروپاشی امپراتوری عثمانی بر سر لبنان آمد و همچنان این وضعیت ادامه دارد.

با همه این اوصاف، حزب‌الله لبنان همواره نقشی تعیین‌کننده در قدرت و سیاست، در مسائل نظامی و امنیتی و در میان مردم داشته است. شاهد این امر را می‌توان در آن جمعیت باشکوهی دید که در سال گذشته برای بدرقه سید حسن نصرالله گرد هم آمدند. جمعیتی میلیونی که در حالی به خیابان‌ها آمده بود که جنگنده‌های رژیم صهیونیستی بر فراز سرشان مانور می‌دادند و می‌رفتند و می‌آمدند. همین امروز نیز تصاویری که از لبنان به دست ما می‌رسد، حاکی از آن است که سید حسن نصرالله در میان مردم چه جایگاهی داشته است.

* آنچه سید حسن نصرالله را از سایر رهبران جهان عرب متمایز می کند...

چیزی که باعث شده سید حسن نصرالله را از سایر رهبران جهان عرب متمایز کند، به نظر من همان شخصیت چندبعدی ایشان است که هم شخصیتی علمی دارد، هم شخصیتی معنوی، هم شخصیتی مردمی و هم شخصیتی استراتژیک، راهبردی و سیاسی؛ در کنار این ویژگی ها در معادلات داخل لبنان نیز تأثیرگذار بوده است. شخصیت سید حسن نصرالله به نظر من، شخصیتی بسیار مهم است که توجه به آن جای واکاوی دارد.

سؤال: به نظر می‌رسد که همچنان از ابعاد و زوایای مختلف، شخصیت و میزان تأثیر یگانه راه و مکتبی که سید حسن نصرالله بر جای گذاشت، جای واکاوی و بررسی دارد؛ ولی اینجا باید مطرح کنیم که سید حسن نصرالله یک انسان هوشمند بود که علاوه بر این که یک شخصیت و رهبر سیاسی بود، رسانه و ظرفیت آن را نیز به خوبی می‌شناخت. در عکس‌ها و مصاحبه‌هایش، حتی نحوه چای‌خوردن یا استفاده از ظرفیت دوربین رسانه، همگی نشان‌دهنده آگاهی‌اش بود. به نظر شما این روحانی مجاهد چه کاری کرد که بسیاری از افکار عمومی جهانحتی اگر اشتباه نکنم— در مقطعی محبوب‌ترین شخصیت جهان عرب از دید رسانه‌های اهل‌سنت شناخته شد، در حالی که ایشان شیعه بود و مورد بغض بسیاری از جریان‌های جهانی قرار داشت؟

وقتی در مورد حزب‌الله لبنان و سید حسن نصرالله صحبت می‌کنیم، باید بدانیم که اینها به این‌گونه نبودند که از نظر رسانه‌ای، تیم رسانه‌ای قوی، چند شبکه ماهواره‌ای یا چند استودیوی پیشرفته داشته باشند.

سید حسن نصرالله با کمترین امکانات—تنها یک شبکه به نام «المنار» لبنان که اخبار حزب‌الله را پوشش می‌داد—فعالیت می‌کرد. در این میان تعدادی افراد هم قلم به دست گرفتند و نوشتند، اما تعدادشان در مقایسه با جهان عرب—چه برسد به دنیا—بسیار محدود است. وقتی شما «العربیه»، «الحدث»، «الجزیره» و «المیادین» را دارید که خدا می‌داند چقدر پول برای آن‌ها هزینه می‌شود به یک شکل می توانید کار رسانه ای انجام دهید، در طرف دیگر سید حسن نصرالله با کمترین امکانات، نه در یک استودیوی پیشرفته، بلکه در یک اتاق ساده که همیشه پرده‌ای سبز در پشت سرش بود و دوربینی از او فیلم می‌گرفت کار رسانه ای خود را انجام می داد و حتی به دلیل مسائل امنیتی نمی‌توانست آزادانه در میان مردم حضور یابد ولی وجود تمامی این ها توانست جایگاهی بی‌نظیر پیدا کند.

فکر نکنیم همیشه تکنیک‌های رسانه‌ای هستند که فرد را در چشم‌ها دیده‌شدنی می‌کنند. خیر؛ بسیاری در دنیا هستند که بهترین استودیوها و بهترین تکنیک‌ها و ابزارها را دارند، اما این اتفاق برای آن‌ها نمی‌افتد. این موضوع بازمی‌گردد به شخصیت سید حسن نصرالله؛ یعنی کسی که چند ویژگی داشت:

* سید حسن نصرالله شجاع بود و همواره با مردم صحبت می کرد

نخست اینکه یک شخصیت شجاع بود و هرگز خود را پنهان نمی‌کرد یا در جایی دور از دسترس مردم قرار نمی‌گرفت. همیشه در میدان بود و با مردم صحبت می‌کرد. این گفت‌وگو با اقشار مردم بسیار مهم است و در کنار این، وی صداقت داشت. یکی از نقدهای من که به جریانات سیاسی کشور خودمان وارد می‌شود همین است که چرا مسئولین ما با مردم گفت‌وگو نمی‌کنند؟ این گفت‌وگو بسیار مهم است.

ما مشاهده می کنیم که رهبر انقلاب اسلامی در سن بالای هشتاد و پنج سالگی می‌آیند و هر چند وقت یک‌بار با مردم صحبت می‌کنند و به‌روزترین سخنان را با آنها در میان می گذارند. ایشان طوری صحبت می‌کنند که کاملاً مشخص است که ایشان به روز و به لحظه سخن می گویند. ایشان فردی هستند که همیشه در میدان با مردم صحبت می‌کنند، صداقت دارند و این صداقت بسیار مهم است.

در کلام سید حسن نصرالله هم این صداقت دیده می‌شد؛ نشانه آن این بود که هرچه می‌گفت، محقق می‌شد. این همان صداقتی است که در کلام رهبر خودمان نیز می‌بینیم.

به عنوان مثال هر آنچه که در مورد برجام و مکانیزم ماشه و مذاکره با آمریکا مشاهده می شود، حضرت آقا از ده سال پیش بیان کرده‌اند و امروز می‌بینیم که در حال تحقق است. پس یک رهبر الهی، بیش از اینکه در بند تکنیک‌ها باشد و مانند جریان‌های هالیوودی بخواهد خود را بر مردم غالب کند، دارای شجاعت، صراحت در کلام و آن سبک گفت‌وگویی است که با دوستان و مردم به شیوه‌ای مهربان و با دشمن به شیوه‌ای غضبناک و تهاجمی سخن می‌گوید.

سید حسن نصرالله وقت‌شناس بود و وقتی صحبت می‌کرد، سخنانش نوعی مانور قدرت محسوب می‌شد؛ یعنی از موضع ضعف صحبت نمی‌کردند. ایشان در جنگ سی‌وسه‌روزه، گفت: «همین‌طوری که الان نشسته‌ام و صحبت می‌کنم، الان ناوچه شما را در مدیترانه می‌زنم» و همان موقع آن ناوچه را زدند. این هماهنگی بین تشکیلات، نشان‌دهنده قدرت است.

* سید حسن نصرالله خودش یک رسانه بود

یعنی یک رهبر سیاسی، اجتماعی و مردمی، همواره در میان مردم بود، به مردم امید می‌داد و به‌موقع حرف می‌زد و می‌دانست که چه حرفی را در کجا بزند. این دیدگاه، درسی واقعی برای ماست. من این‌گونه می‌خواهم خدمت شما بگویم که سید حسن نصرالله، خودش یک رسانه بود؛ یعنی شخصیت ایشان خود یک رسانه بود. این رسانه چیزی نیست که شما بتوانید آن را در بند یک خبرگزاری محدود کنید یا با تکنیک‌های رسانه‌ای خاصی بخواهید آن را بر مردم غالب کنید، اصلاً این‌گونه نیست.

ایشان با آن صراحت کلامی که داشت، رسانه بود. یادتان هست که وقتی در ماجرای گرفتن اسرای اسرائیلی پس از همان حوادث جنگ، آمد و با مردم صحبت کرد، کلامش کلامی از جنس نور بود و لبیک یا حسین را به زبان فهم‌پذیری برای مردم لبنان ترجمه کرد. لبنان کشوری است که در آن مسیحی‌ها، اهل‌سنت، شیعه و هفتاد و دو ملت دیگر حضور دارند و ایشان با زبان فطرت با مردم سخن می‌گفت.

شهید سیدحسن نصرالله رسانه بود نه ابزار رسانه / در میدان نبرد دستِ برتریم، اما در فضای رسانه‌ای دست‌ِ خالی

* مسلمان و غیر مسلمان عاشق سید حسن هستند

چند روز گذشته اخبار نشان می‌داد که خبرنگار صدا و سیما که در سر مزار سید مصاحبه می‌کرد، یک خانم بی‌حجاب بود، یکی محجبه بود و یک آقایی بود که اصلاً نمی‌دانستی از کجا آمده است. چرا همه این مردم عاشق سید شده‌اند و خودشان را به سید نسبت می‌دهند؟ اگر بخواهیم در داخل جمهوری اسلامی چنین شخصیتی را جستجو کنیم و پیدا کنیم—حداقل در دهه اخیر—می‌بینیم که همه او را دیده‌اند، شناخته‌اند و عاشقش شده‌اند، حاج قاسم سلیمانی بود که میلیون‌ها نفر رفتند و زیر تابوت این سردار شهید ایستادند.

حاج قاسم فقط در پنج استان تشییع شد و همین امروز هم مزار ایشان را همه اقشار و انواع مردم زیارت می‌کنند. چرا؟ چون جنس سخنانش از جنس نور بود، جنس صداقت از جنس فطرت بود. ما این ویژگی را کم داریم.

* رسانه فقط شگردها و تکنیک ها نیست

ما گاهی فکر می‌کنیم که رسانه همان شگردها و تکنیک‌هاست. درست است که رسانه این‌ها را دارد و کسی منکر آن نیستم؛ رسانه پیچیدگی‌های خاص خود را دارد، اما نباید فرم زده شویم و در فرم غرق شویم. سید حسن از این فرصت بهترین استفاده را کرد.

ایشان در عین حال که از رسانه استفاده می‌کرد، خودش را حفظ کرد و چون خودش بود و یک شخصیت مبارز و انقلابی و ولایت‌پذیر بود، می‌بینیم که این شخصیت جهانی شد و دنیا او را پذیرفت و جهان عرب او را پذیرفت.

* از ظرفیت ها و شخصیت های جریان مقاومت غافل هستیم

متاسفانه ما با شخصیت‌ها و ظرفیت‌هایی که داریم، به نظر می‌رسد برخوردی مناسب با آنها نمی‌کنیم. در یک سالی که سید به شهادت رسیده، در جامعه ایران—نه منطقه، نه جبهه مقاومت و نه جهان—واقعاً چه روایتی از سید وجود دارد؟ مردم چقدر سید را شناخته‌اند؟ شاید هنوز در پس‌ ذهن مردم ما، همان روایتی باشد که بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و اینترنشنال ساخته‌اند!

ایشان یک رهبر بود، یک روحانی شیعه بود که برای مردم یک منطقه فعالیت می‌کرد و آیا حالا تمام شده است؟ نباید نگاه ما به سید حسن این‌گونه باشد. امروز در ایام سالگرد سید حسن هستیم، اما حتی در شهرهایی مانند قم هم شما خبر خاصی را احساس نمی‌کنید که آقا بنری بخورد یا مراسم بزرگداشتی متناسب با شان سید برگزار شود.

* سید حسن نصرالله چه جایگاهی در رسانه و آثار ما دارد؟

حضرت آقا درباره سالگرد شهادت سید حسن نصرالله فرمودند که من واقعاً به خاطر این موضوع عزادارم؛ همین چند روز پیش ایشان در سخنانی فرمودند که سید حسن نصرالله یک ثروت بود برای جهان اسلام و برای جبهه مقاومت، نه فقط برای تشیع، بلکه برای جهان اسلام. ما نتوانستیم سید را با همان ویژگی‌هایی که گفتم، روایت کنیم. لذا جوان امروز—کسی که به تعبیر ما دهه هشتادی یا دهه نودی است—نمی‌تواند با این شخصیت ارتباط برقرار کند، چون سید نیامده در کتاب ما، در رمان ما، در انیمیشن ما، در فیلم ما، در سریال ما؛ اصلاً جایی نیست، گویی تمام شده است و این برخورد بدی است که ما داریم.

ولی سید خودش این‌گونه نبود؛ او از رسانه استفاده خودش را کرد و مردم هم او را شناختند. ما نتوانستیم از آن ظرفیت‌های عظیم رسانه‌ای که در جمهوری اسلامی داریم، بهره‌ای که می‌خواهیم از شخصیت سید ببریم، به دست آوریم.

* روایت ما از اتفاقات جریان مقاومت چیست؟

یک گلایه دیگر که در ادامه این ماجرا مطرح می‌شود این است که اکنون چند ماه از جنگ دوازده‌روزه می‌گذرد؛ تقریباً سه ماه می‌شود. روایت ما از جنگ دوازده‌روزه چه بوده است؟ ببینید، این نشان می‌دهد که گویا ما برنامه‌، سناریو یا چیزی از پیش تعیین‌شده نداریم. ما شاهدیم که میلیون‌ها انسانی که اسیر شبکه‌های اجتماعی هستند و ماهواره‌ها و شبکه‌های اجتماعی برایش روایت‌سازی فعالیت می‌کنند، حال باید پرسید روایت ما چیست؟

هفته گذشته کانال سیزده رژیم صهیونیستی آمد و یک مستند پنجاه‌ودو دقیقه‌ای از جنگ دوازده‌روزه ساخت. چرا کانال سیزده رژیم صهیونیستی—که هر کانالش نگاه خاصی دارد و سفارش‌کار می‌کند—این کار را کرده است؟ مثلاً کانال یازده آمد و سریال «تهران» را ساخت که فصل سوم آن همین تابستان امسال پخش شد. قاعدتاً مخاطبان آشنا هستند و می‌دانند که این کانال یازده دارد آن سریال را می‌سازد، یک کانال دیگر دارد فیلمی علیه ما می‌سازد.

کانال سیزده آمده و دارد مستند می‌سازد و روایت خوب خود را در مستند پنجاه‌ودو دقیقه‌ای جنگ دوازده‌روزه بیان می‌کند. مخاطب برود و این را ببیند: این‌ها چه می‌گویند؟ نگاهی که آن‌ها به جبهه مقاومت دارند، به جمهوری اسلامی دارند، به سید حسن دارند هرچند باطل است ولی هدفمند انجام می شود و برایش برنامه دارند و با سناریویی از پیش تعیین‌شده پیش می رود.

اما ما از آن ظرفیت‌های عظیمی که داریم، چه کرده‌ایم؟ سید حسن نصرالله امروز کیست؟ سید هاشم صفی‌الدین کیست؟ ایشان را چه کسی می‌شناسد؟ کی آمد؟ کی رفت؟ چه کار کرد؟ خدماتش چه بود؟ نقشش چه بود؟ این روند یعنی ظرفیت‌سوزی! یعنی امروز حتی خود ما—که به عنوان یک مبلغ هستیم— وقتی می‌خواهیم حرف بزنیم، آن‌قدر داده و اطلاعات نداریم، چرا؟ چون کسی که مدیر فرهنگی است و کسی که در اتاق فکر نشسته و دارد فکر می‌کند، تمرکزش بر این است که بودجه خودش را—مثلاً خرج سینمای خانگی کند که هر روز شاید میلیاردها تومان برایش هزینه می‌شود و هیچ چیزی هم از آن بیرون نمی‌آید—اینجا خرج کند و برای جریان مقاومت و سرمایه های آن اصلاً برنامه و نقشه‌راهی ندارد.

* جنگ رسانه ای مکمل جنگ ۱۲ روزه است

این جنگی بود که برنده ماجرا ما بودیم. جنگی که نتانیاهو می‌گوید که من پانزده سال برایش برنامه‌ریزی کردم، ده سال برایش مانور نظامی رفتم؛ آنها برای اینکه بتوانند به جمهوری اسلامی حمله کنند و با جریان مقاومت بجنگند بیست سال در منطقه این همه طراحی کردند و این همه کار کردند و ما در نهایت پیروز میدان بودیم و آن‌ها به اهداف خود نرسیدند.

از روز سوم یا چهارم جنگ تقریباً مشخص شد که برآوردهای موساد تماماً اشتباه بوده و وقتی دیدند که موشک‌های ایران رفت و تل‌آویوها را با خاک یکسان کرد، دادشان درآمد. آن‌ها نقطه ضعف‌هایشان را فهمیده‌اند.

این جنگ نظامی، مکملی به نام جنگ رسانه‌ای دارد: عملیات‌های رسانه‌ای، عملیات‌های توییتری، عملیات‌های فضای مجازی—به تعبیر اهل فن، جنگ روایت‌ها. نقش ما در این جنگ کجاست؟ ما الان کجاییم؟ با اینکه این همه ظرفیت داریم!

* امروز ظرفیت های زیادی در اختیار داریم

زمانی می‌گفتیم که ما ظرفیت نداریم؛ اما اکنون که یک نمونه آن دست‌مان است—همان سید حسن نصرالله که گفتیم؛ یک عالم مجاهد، مبارز، شجاع، صادق، مردمی. شما چه می‌خواهید دیگر از یک فردی که تمام این ویژگی‌ها را دارد؟ و ما از نظر رسانه ای چه برخوردی ما با او کردیم؟ در یک سال اخیر ما چه کار کردیم برای سید حسن؟ فیلم خاصی ساختیم؟ مستند فاخری ساختیم؟ رمان درجه‌یکی نوشتیم؟

سیدی که اصلاً همه چیز خودش را جمهوری اسلامی و حضرت آقا می‌دانست و می‌گفت: «من مطیع رهبر انقلاب هستم» و ویژگی‌های دیگری هم داشت. پس ببینید، این متاسفانه یک درد و یک دغدغه است و این ظرفیتی که دارد، بین می‌رود و از دست می‌رود.

بعد ما می‌رویم و در جامعه با دانشجویان صحبت می‌کنیم، با طلاب صحبت می‌کنیم، با خانواده‌های دهه هشتادی و نودی صحبت می‌کنیم—یعنی آن‌هایی که بیست‌وپنج سالشان است و جنگ را ندیده‌اند، اتفاقات انقلاب را ندیده‌اند، بزرگ‌ترها را ندیده‌اند—با این‌ها صحبت می‌کنیم و هیچ تصویری ندارند. تصویر ذهنی‌شان را کسی دارد می‌سازد که مدیریت رسانه دستش است. مدیریت رسانه دست کیست؟ مدیریت رسانه دست همان کسی است که چهل میلیون ایرانی را به اینستاگرام متصل می‌ کند و خدا می‌داند هر ثانیه چند میلیارد دلار برایش هزینه می‌شود، وضعیت ما در تلگرام هم همین‌گونه است.

* برخی هنوز فرصت ها را نمی شناسند

من نمی‌خواهم بگویم بیاییم و در این‌جا را تخته کنم یا ببندیم؛ اصلاً صحبت من این نیست. نگاه من نگاه سلبی به ماجرا نیست؛ من می‌خواهم فرصت‌ها را بگویم. اما ما فرصت‌ها را اصلاً نمی‌شناسیم. انگار نمی‌رویم به سمت آن‌ها؛ رها می‌کنیم.

باید حتما یک اتفاقی در جامعه بیفتد، یک فتنه‌ای شکل بگیرد تا شما حالا بروید به سمت جامعه و درباره حجاب، سبک زندگی و... سعی کنید صدایتان رابه گوش مردم برسانید. شما خودتان را از الان بی‌روایت نکنید، اگر این کار را نکنیم، روایت اول با آن‌هاست.

* متأسفانه فرصت ها در حال از بین رفتن است

البته در جنگ اخیر و حوادث اخیر، روایت‌هایی که دشمن ساخت، کمی کمتر دیده شد، ولی نه به خاطر کار بی عیب و نقص ما، بلکه به خاطر نفس جنگ و مظلومیت ما در جنگ بود، و الا ما به لحاظ رسانه‌ای واقعاً کار خاصی نکردیم و ما این را به عینه می‌بینیم و متاسفانه فرصت‌ها دارد از دست می‌رود.

سرمایه‌ای عظیم به نام سید حسن نصرالله—با آن همه مجاهدت و شهدای عزیز حزب‌الله لبنان که در همین طوفان الاقصی تقدیم کرد—در حال از دست رفتن است. می‌دانید که حزب‌الله لبنان از روز بعد طوفان الاقصی یعنی هشتم اکتبر درگیر جنگ با رژیم صهیونیستی بود و سنگر را محکم نگه داشت؛ البته همین امروز هم نگه داشته است.

ما نباید فکر کنیم که با رفتن سید، همه چیز تمام شد، همین امروز هم که ما داریم با هم صحبت می‌کنیم، دبیر عالی شورای امنیت ملی ما، آقای لاریجانی با دبیرکل حزب‌الله لبنان دیدار داشته‌اند. رابطه ما با آن‌ها بسیار خوب است و در بالاترین سطح خود قرار دارد. حتی خبرنگار از ایشان پرسید: «شایعه‌ای هست که مثلاً ایران دارد به حزب‌الله لبنان سلاح می‌دهد.» ایشان خندیدد و گفت: «حزب‌الله لبنان این‌قدر تشکیلات قوی و توانمندی است که اصلاً لازم نیست کسی به آن سلاح بدهد».

یعنی حزب‌الله با همه این اوصاف پس از عملیات پیجری، پس از شهادت سید حسن و سید هاشم و پس از همه اتفاقات و جنگ دوازده‌روزه علیه ایران همچنان سر پا ایستاده است. من می‌خواهم بگویم که ما در میدان همچنان دست برتر را داریم، اما به لحاظ روایت رسانه‌ای، ضعف‌های جدی داریم.

شهید سیدحسن نصرالله رسانه بود نه ابزار رسانه / در میدان نبرد دستِ برتریم، اما در فضای رسانه‌ای دست‌ِ خالی

سؤال: چون شما دبیر انجمن مطالعات تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی حوزه هستید، یکی از ابعاد زندگی و مجاهدت سید، ارتباطاتش با انقلاب اسلامی بوده است—ارتباطاتی که خاطراتی از آن با امام حضرت امام (ره) نقل شده است. به نظر شما، آن چیزی که همچنان باعث ارتباط نزدیک حزب‌الله و مکتب سید حسن با انقلاب اسلامی شده، چه شاخص‌ها و مولفه‌هایی بوده است؟

در جنگ روایت‌ها، چند چیز بسیار مهم است که می‌تواند مانور داد و به نظر من برای جامعه امروز بسیار مهم است که روی این مانور بدهیم. واقعاً جامعه ما را در جنگی که می‌گویم—جنگی که موساد بر اساس برآوردهایی که کرده و به جایی رسیده که اسرائیل حمله کرده و خودشان می‌گویند سال‌ها داشتند تمرین می‌کردند و کلی مقدمات فراهم کرده‌اند—چه چیزی جامعه را نجات داد؟

به نظر من، دو عامل بسیار مهم بوده است و این دو عامل را امثال شهید حاج قاسم سلیمانی، سید حسن نصرالله و دیگر شهدای مقاومت به جد داشته‌اند. یکی همان جمله حضرت امام است که فرمودند: «این اسلام را محرم و صفر نگه داشته‌اند.» یعنی وقتی ما تقابل را نگاه می‌کنیم و دو کفه ترازو را مقابل هم می‌گذاریم، می‌بینیم که هجمه آن‌ها فقط در دوازده روز نبوده که موشک بزند؛ بلکه بیست سال است که موشک‌هایی—سر و صدایی نداشته، اما واقعاً مخرب‌تر بوده—را در جمعیت، در سبک زندگی، در اقتصاد ما و در بسیاری از حوزه‌های دیگر شلیک کرده و طبق همان برآوردها به نقطه‌ای رسیده که اکنون نوبت حمله نظامی است.

* نقش معنویت در پیروزی جریان مقاومت

آن چیزی که جامعه را نگه داشته، همان ارزش‌ها بوده است؛ همان—به قول معروف و به تعبیر رزمندگان قدیم—«یا حسین، یا حسین» و معنویت بوده است. آن اعتقاد و معنویت و ارزش‌های مکتبی که بسیار مهم بوده است. شما این را در سیره تمام شهدا می‌بینید—از سید حسن نصرالله گرفته تا حاج قاسم سلیمانی و شهدای دفاع مقدس. این بعد پررنگ است و لذا باید روایت شود.

یعنی ما باید بگوییم که شهدا، افرادی معنوی بودند و واقعاً اتصالی با عالم بالا داشتند که این را می‌توان در وصیت‌نامه‌ها و خاطراتشان دید. این باید برای نسل جدید روایت شود که ای جوانان، ای نسل جدید دهه هشتاد و نود! در برابر هجمه سنگین دشمن، آن چیزی که می‌تواند ما را نجات دهد معنویت است؛ البته ما باید در حوزه‌های مختلف قوی شویم.

یعنی وقتی می‌رویم سراغ سید حسن نصرالله، باید بگوییم که سید حسن نصرالله در نماز شبش با خدا ارتباطی داشته است، سید حسن نصرالله در روضه‌هایش، اتصالش با حضرت اباعبدالله‌الحسین (ع) چگونه بوده؟ این‌ها باید گفته شود. این یکی بود که به نظر من بسیار مهم است.

* اگر ولایت فقیه نبود در جنگ ۱۲ روزه دشمنان به هدفشان می رسیدند

دومین چیزی که جامعه ما را نجات داد، شخص ولی فقیه و رهبر جامعه اسلامی است. اگر او نبود و این جایگاه نبود، دشمن به اهدافش می‌رسید. دشمنی که در هشت ساعت اول کل پدافند ما را هک کرد و توانست به سرداران، فرماندهان و دانشمندان هسته‌ای آسیب بزند تا اینکه قفل شکسته شد، پدافند راه افتاد و ما کارهایی انجام دادیم و خودمان را جمع و جور کردیم، خیلی زمان از ما گرفت. از طرف دیگر، سران و فرماندهان ظرف دوازده تا چهارده ساعت جایگزین شدند. این کار، کاری بسیار عجیب بود که سریع مدیریت شدو ماجرا ظرف بیست‌وچهار ساعت به صورت کامل جمع شد و اولین موج موشکی ما راهی سرزمین‌های اشغالی شد. این یعنی چه؟ یعنی قدرتی وجود دارد که بتواند این‌قدر سریع سازمان‌دهی کند و ما را از بحران نجات دهد.

کسانی که در این عرصه کار می‌کنند، همگی تبعیت می‌کنند از رهبری و آن را می‌پذیرند. ای کاش این تبعیت در اقتصاد هم بود! ای کاش این فرمان‌پذیری در فرهنگ هم بود! ای کاش این در عرصه مدیریت هم بود! ویژگی مهم سید حسن و حاج قاسم و دیگران این بود که حرف حضرت آقا، حرف اول و آخر بود و ولایت‌مداری در بالاترین سطح خودش را داشتند.

وقتی می‌گویم حاج قاسم یا دیگر شهدا و رزمندگان تابع بودند، یعنی باید برای نسل جوان تبدیل به ادبیات شود، تبدیل به قول امروزه شود، تبدیل به تصویر شود تا جوان امروزی آن را ببیند و بفهمد که حاج قاسم آدم عجیبی بوده؛ این حاج قاسمی که ما می‌گوییم و جانمان را هم می‌دهیم، خود جانش را برای ولایت می‌داد و تابع محض یکی دیگر بود. لذا آن بحث‌های مکتبی یک طرف و تبعیت از حضرت آقا و جایگاه ولایت فقیه یک طرف دیگر.

عامل سوم مردمی‌بودن است، مسئلان نباید خود را از مردم فاصله دهند. من و گروهم، من و حزبم، من و تشکیلاتم نباید مطرح باشد، بلکه در میان مردم باشیم، خاکی باشیم و برای مردم کار کنیم.

شهید رئیسی زمانی که از روسیه به ایران بازگشت، مستقیماً رفت به جنوب کرمان، به روستاهای آن‌جا تا مشکل مردمش را حل کند با آن عکس مشهور که کل سر و رویش خاکی شده بود. یا حاج قاسم که دیگر نگویم چه کارها برای مردم کرد، هم در داخل ایران و هم در منطقه. یا سید حسن نصرالله عزیز که دقیقاً همین ویژگی را داشت.

پس ببینید، این نکته به نظر من بسیار مهم است: کسی که در این جایگاه تبدیل به الگو شده، دو یا سه ویژگی مهم دارد: از لحاظ مکتبی کاملاً محکم است، از لحاظ تبعیت کاملاً تابع جایگاه ولایت فقیه است و از لحاظ مردمی، اصلاً فاصله‌ای بین او و مردم وجود ندارد. خودش را نه تنها جزء مردم، بلکه خادم مردم می‌داند و می‌گوید ما باید برای مردم بدویم. ایران حرم است؛ این حرم نباید آسیب ببیند...، این نگاه را چقدر در میان مسئولین می‌بینیم؟ این همان جای مشکلات ماست.

کسی که این نگاه را داشته باشد، صبح تا شب می‌دود؛ چرا؟ چون با خدای خودش معامله کرده است و خدا هم در انتها بهترین اجر را به او می‌دهد و در چشم مردم عزیز می‌شود و همه دوستش دارند و مردم می‌روند و زیر تابوتش را بدرقه می‌کنند.

این‌ها الگوهایی هستند که جریان مقاومت به آن‌ها نیاز دارد. متاسفانه امروز—حالا کمرنگ شده و شاید بگویم بخشی از آن—در رسانه ما باید جبران شود. یعنی ما روایت‌مان از دهه شصت چه بود؟ روایت شما از دهه شصت برای آن دانش‌آموز می‌شد حسین فهمیده، بهنام محمدی؛ برای دانشمند می‌شد چمران؛ برای فرمانده‌مان می‌شد مهدی باکری. اما در دهه هشتاد، نود یا قرن جدید این‌ها چه کسانی هستند؟ این آدم‌هایی که می‌گوییم—جنس متفاوتی دارند، ویژگی‌های خاصی دارند—کی‌اند؟ این‌ها چه ویژگی دارند؟ کجا روایت شده‌اند؟ چند تا مستندساز رفته‌اند درباره شان مستند بسازند؟ چندتا نویسنده در کتاب‌هایشان نوشته اند؟ چقدر مدیران فرهنگی ما اساساً این نگاه را دارند که بتوانند برای این مسئله برنامه‌ریزی کنند و ریل‌گذاری کنند؟

* باید کنشگر رسانه ای تربیت شود

ما این همه نویسنده جوان داریم که مراجعه می‌کنند و می‌گویند ما می خواهیم کار بکنیم؛ سوژه کو؟ ایده کو؟ چطوری؟ خب، این‌ها همگی سوژه هستند و می‌شود پیرامون آن‌ها ایده‌پردازی کرد؛ کلی می‌شود تولیدات و تولید رسانه‌ای داشت.

امروز در شبکه‌های اجتماعی فرصتی در دست ماست، اما کسی دغدغه این را ندارد که بیاید و کنشگر رسانه‌ای تربیت کند. ما به اندازه هالیوود بودجه نداریم—بله. ما به ماهواره و فلان امکانات را نداریم—بله، درست است. اما هر کدام از ما می‌توانیم به کنشگر رسانه‌ای تبدیل شویم.

یکی از اتفاقات بسیار جالبی که در مسئله طوفان الاقصی رخ داد، این بود که کلیپ‌هایی از مصر، از اروپا و کشورهای مختلف بیرون آمد که نشان می‌داد که انسان ها نگاهشان نسبت به مقاومت عوض شده بود. بزرگ‌ترین تجمع در انگلستان وقتی عکس آن بچه‌ها و کودکان غزه در دنیا و در شبکه‌های اجتماعی پخش شد در سال گذشته رخ داد که کل خیابان‌ها بسته شد و صدها هزار نفر به خیابان آمدند. در دانشگاه کلمبیا که خودش رئیس‌جمهور آمریکا را تربیت می کند، استادان دانشگاه‌ها و دانشجویان تظاهرات کردند و ضمن محکومیت جنایات اسرائیل در فلسطین خواستار آزادی آن شدند که خیلی‌هایشان هم اخراج شدند.

این نشان می‌دهد که ظرفیت بزرگ طوفان الاقصی و ایستادگی مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی در این دو سال اخیر، جریان مقاومت را مردمی و جهانی کرده است. اما چقدر از این ظرفیت استفاده کردیم؟ ما خودمان چه کار کردیم؟ چقدر توانستیم در فضای مجازی کنشگری کنیم؟

منبع: خبرگزاری رسمی حوزه

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha