در سالهای اخیر، مسئله ناترازی گاز در ایران به یکی از چالشهای دائمی اقتصاد ملی تبدیل شده است. هر ساله با نزدیک شدن به زمستان، همزمان با افزایش مصرف گاز در بخش خانگی، صنایع بزرگ کشور با محدودیت یا قطع کامل گاز مواجه میشوند. در نتیجه، تولید صنعتی کاهش مییابد، صادرات محصولات انرژیبر افت میکند و خسارتهای اقتصادی سنگینی به کشور وارد میشود.
با وجود آنکه ایران دومین دارنده ذخایر گاز طبیعی در جهان است، ناتوانی در مدیریت فصلی عرضه و تقاضا، باعث شده کشور در اوج مصرف زمستانی، با کسری چند ده میلیون مترمکعبی مواجه شود. راهحل این مشکل نه در افزایش با هزینه بسیار بالا در زمینه تولید گاز، بلکه در اصلاح ساختار مصرف و سرمایهگذاری هدفمند در ذخیرهسازی گاز نهفته است. در این میان، صنایع بزرگ کشور نقشی کلیدی در حل این معضل دارند. تجربه جهانی نشان میدهد که ذخیرهسازی گاز توسط خود مصرفکنندگان عمده، یکی از کمهزینهترین و پایدارترین شیوهها برای عبور از بحرانهای فصلی انرژی است. صنایع فولاد، سیمان، آلومینیوم، کاشی، پتروشیمی و نیروگاههای خصوصی میتوانند با سرمایهگذاری محدود، بخشی از نیاز گازی خود را در فصول گرم ذخیره کرده و در زمستان، به جای انتظار برای سهمیه محدود گاز، از ذخایر اختصاصی خود استفاده کنند.
اما نکته مهم و کمتر گفتهشده این است که مدل ذخیرهسازی گاز برای صنایع در ایران، از نظر اقتصادی کاملا مقرونبهصرفه است. برخلاف تصور عمومی، صنایع نیاز ندارند بهصورت دائمی در طول سال هزینه نگهداری و تزریق گاز پرداخت کنند. دوره واقعی هزینهگذاری در این طرح تنها پنج ماه از سال است. در ماه آبان، صنایع گاز را با نرخ مناسب خریداری کرده و عملیات تزریق به مخازن را آغاز میکنند. سپس در طول چهار ماه بعد یعنی آذر، دی، بهمن و اسفند از همان ذخایر استفاده میکنند. پس از پایان فصل سرد، از فروردین تا آبان سال بعد، دیگر نیازی به تزریق، برداشت یا پرداخت هزینه ذخیرهسازی نیست، زیرا در این مدت، دولت طبق روال عادی گاز مورد نیاز صنایع را تأمین میکند. به بیان دیگر، دوره سرمایهگذاری صنایع تنها پنج ماه است، در حالی که منافع آن کل سال را پوشش میدهد. این نسبت هزینه به منفعت، یکی از جذابترین الگوهای سرمایهگذاری در بخش انرژی محسوب میشود.
بنابراین یکی از مزایای مهم این طرح، کمهزینه بودن ساخت و بهرهبرداری از مخازن ذخیرهسازی برای صنایع است چون دوره استفاده و نیاز واقعی تنها پنج ماه در سال است، ظرفیت مورد نیاز نیز محدود است و در نتیجه، ابعاد و هزینه احداث مخازن چندان بالا نخواهد بود. صنایع میتوانند در مقیاسهای کوچک، از چاههای متروکه، سازندهای زمینشناسی یا حتی مخازن سطحی برای ذخیره گاز استفاده کنند. از سوی دیگر، هزینه نگهداری و تزریق در ماههای باقیمانده سال (بهار و تابستان) وجود ندارد. یعنی پس از تخلیه گاز در پایان اسفند، تا آبان سال بعد هیچ هزینهای به صنعت تحمیل نمیشود. در نتیجه، مدل اقتصادی پروژه بهشدت جذاب و بازگشت سرمایه آن کوتاهمدت است.
سرمایهگذاری صنایع در ایجاد مخازن ذخیرهسازی گاز، یک اقدام کمهزینه اما بسیار اثرگذار برای عبور از بحران ناترازی گاز کشور است. مدل اقتصادی این طرح بهگونهای است که صنایع تنها در پنج ماه از سال نیاز به هزینهگذاری دارند، در حالی که منافع آن در تمام دوازده ماه ادامه دارد. در این مدل، دولت همچنان مسئول تأمین گاز در هفت ماه سال است و صنایع صرفا برای عبور از چهار ماه بحرانی، از ذخایر خود استفاده میکنند. این توازن هوشمندانه میان دولت و بخش خصوصی، میتواند ساختار انرژی کشور را متحول کند.
در نهایت، اگر این الگو بهصورت گسترده اجرا شود، کشور قادر خواهد بود تا با حداقل هزینه، از تکرار بحرانهای سالانه جلوگیری کند، ظرفیت تولید صنعتی خود را تثبیت نماید و با افزایش صادرات محصولات انرژیبر، تراز تجاری خود را بهبود بخشد.



نظر شما