در حافظه فرهنگی ما، خانه تنها یک سرپناه نبود؛ پناهگاهی بود که در آن، روح نسلها با طنین کلام وحی و حکمت بزرگان جان میگرفت. صدای تلاوت قرآن، نه یک تکلیف، که نفس کشیدن معنوی خانواده بود و قصههای پیامبران و اولیا، اولین درسهای ایمان، شجاعت و ایستادگی را در گوش جان فرزندان زمزمه میکرد. در آن سبک زندگی، کتاب، کالایی تزئینی نبود، بلکه پنجرهای بود رو به عالم معنا که هر روز گشوده میشد. امروز در هیاهوی دنیای دیجیتال و سرعت سرسامآور زندگی، چگونه میتوان آن میراث گرانبها را احیا و خانه را بار دیگر به نخستین مدرسه تربیت معنوی فرزندان بدل کرد؟ این پرسشی است که پاسخ به آن، راهگشای تربیت نسلی عمیق و متفکر خواهد بود.
در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمدرضا یزدانی مقدم، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی از ضرورت بازگشت به این سنت معنوی و تقویت آن در شرایط امروز شنیدیم.

از طنین تلاوت در خانه تا قصهخوانی برای کودک
حجتالاسلام یزدانی مقدم در ابتدا با اشاره به اهمیت فرهنگ مطالعه میگوید: در تار و پود فرهنگ ایرانی-اسلامی، خانه همواره چیزی فراتر از یک سرپناه بوده است؛ نخستین مدرسه، کوچکترین مسجد و اولین حرم امنی که در آن، بذر هویت و ایمان در جان کودک کاشته میشود. در این فضای معنوی و در سبک زندگی سنتی ایرانیان، انس با کلام الهی بخشی جداییناپذیر از روزمرگی بوده است. پدر و مادر خانواده پس از نماز صبح، ظهر و عصر، یا مغرب و عشا قرآن تلاوت میکردند. همین صدای تلاوت قرآن در منزل، بهطور غیرمستقیم هم عشق به قرآن و هم فرهنگ مطالعه را در وجود کودکان نهادینه میکرد و الگویی زنده برای آنها بود. در دورهمیهای خانوادگی نیز خواندن آثار بزرگانی چون سعدی، حافظ، فردوسی و مولانا امری رایج بود. این کار موجب میشد کودکان از همان سنین پایین با آثار اصیل زبان فارسی و گنجینههای معرفتی آن آشنا شوند. به همین ترتیب، دانشها، معارف و تاریخ، چه در جلسات مذهبی و چه در گفتار و رفتار والدین، به فرزندان منتقل میشد.
اما با توجه به تغییرات سبک زندگی امروز، خانوادهها برای ترویج کتابخوانی در میان فرزندانشان چه راهکارهای عملی در پیش دارند؟ وی پاسخ میدهد: در زمان ما نیز به تناسب وضعیت کنونی، راهکارهای مؤثری وجود دارد. بسیار خوب است اگر پدر و مادر توانایی دارند، خودشان برای کودک کتاب بخوانند؛ داستانهای مثنوی، شاهنامه، بوستان و گلستان. آثاری مانند کتاب ارزشمند «قصههای خوب برای بچههای خوب» نوشته مرحوم مهدی آذر یزدی یا «داستانهای نو از کتابهای کهن» نمونههای بسیار مناسبی هستند. مهمتر از آن، این است که والدین و بزرگترها خودشان در خانه مطالعه کنند. وقتی فرزندان ببینند پدر و مادر برای خود کتابهایی متناسب با علاقهشان میخوانند، آنها نیز به مطالعه ترغیب میشوند. در کنار این، باید کتابهایی متناسب با سن و مراحل تربیتی کودکان، نوجوانان و جوانان در اختیارشان قرار داد. این کارها در پیشبرد امر مطالعه بسیار مؤثر است.
وقتی شخصیت فرزند با قصههای الهی شکل میگیرد
این کارشناس دینی با تأکید بر نقش داستان در ساخت شخصیت، یادآور میشود: داستانها در شکلگیری شخصیت کودکان تأثیر شگرفی دارند؛ چه داستانهای دینی و قرآنی و چه حتی داستانهای اسطورهای. برخی معتقدند داستان زندگی یک فرد و تصمیماتی که در آینده میگیرد، بر اساس الگوهایی طراحی میشود که از همین داستانها در ذهن او نقش بسته است. این تأثیر در مقیاس ملتها نیز صادق است. راهی که یک ملت انتخاب میکند، سبک زندگی، اهداف و روشهای رسیدن به آن اهداف، همگی متأثر از داستانهای دینی و اسطورههای ملی آن جامعه است که تحقیقات مفصلی نیز در این زمینه انجام شده است. امروزه ترجمههای متعددی از قرآن به زبان کودکان وجود دارد و همچنین داستانهایی از روایات اهلبیت(ع) که به زبان ساده بازنویسی شدهاند، مانند کتاب «داستان راستان» اثر شهید مطهری و آثار مشابه دیگر که الگوهای صحیح را به نسل نو معرفی میکنند.
حجتالاسلام یزدانی مقدم ادامه میدهد: صداوسیما کار خوبی را در زمینه تبدیل برخی داستانهای دینی یا حماسی به کارتون و انیمیشن آغاز کرده است که اقدام مثبتی است. البته انتظار میرود این کارها هم عمیقتر و هم از نظر فنی قویتر شوند. شما ببینید برای ساخت یک فیلم یا سریال معمولی، نویسنده و کارگردان گاهی کتابهای کلاسیک جهانی مانند «برادران کارامازوف» یا آثار داخلی مثل «نون والقلم» جلال آل احمد را مطالعه میکنند، حتی اگر نامی از منبع نبرند. تهیهکنندگان پویانماییهای کودک و نوجوان نیز باید با آثار کلاسیک ادبی و دینی ما آشنا باشند تا کارهایشان عمق بیشتری پیدا کند. این راهی است که میتوان به گسترش فرهنگ دینی و ملی امیدوار بود.
از قصه تا پرسشگری؛ تبدیل مسائل جهان به کلاس درس
این کارشناس دینی در پاسخ به این پرسش که چه رویکردی برای تربیت نسلی عمیق و متفکر لازم است، تشریح میکند: مهمترین پیشنهاد این است در فرزندانمان و در کل جامعه، یک ذهن پرسشگر و خلاق پرورش دهیم. باید مسائل فردی، اجتماعی و حتی بینالمللی را برای آنها به پرسش تبدیل کنیم. مثلاً همین جنایت ظالمانهای که امروز در غزه با کودککشی و محاصره غذایی در حال وقوع است یا زورگویی قدرتها؛ اینها را میتوان به صورت پرسش برای نوجوانان و جوانان مطرح کرد و پاسخها را از منابع غنی خودمان، یعنی قرآن، روایات، شاهنامه و مثنوی استخراج کرد.
حجتالاسلام یزدانی مقدم میافزاید: ادبیات و داستانهای ما سرشار از تفکر است؛ گاهی یک تفکر فلسفی عمیق پشت یک داستان نهفته است تا جایی که برخی از فلسفههای مهم دنیا تحت تأثیر کتابهای داستان شکل گرفتهاند. برای مثال، گفته میشود کل فلسفه نیچه بر پایه ایده اصلی کتاب «جنایت و مکافات» داستایفسکی بنا شده یا فلسفه هگل بازپردازی منابع و اعتقادات دینی مسیحی است. پس داستان تنها برای سرگرمی نیست، بلکه ابزاری برای اندیشیدن است.
هدف غایی؛ تربیت نسلی که در برابر ظلم میایستد
وی تصریح میکند: تمام این تلاشها برای یک هدف نهایی است: پرورش نسلی که بتواند در برابر پیچیدگیها و ظلمهای جهان معاصر، موضعی آگاهانه و مبتنی بر اصول الهی بگیرد. وقتی کودکی با داستان ایستادگی ابراهیم(ع) در برابر نمرود و موسی(ع) در برابر فرعون بزرگ میشود، نمیتواند در برابر ظلم جهانی از کودککشی وحشیانه در غزه تا محاصره غذایی یک ملت بیتفاوت باشد. او میآموزد سکوت در برابر ظالم، خود نوعی ظلم است.
حجتالاسلام یزدانی مقدم در پایان تأکید میکند: این تربیت ریشهدار، او را از تبدیل شدن به انسانی منفعل و مصرفکننده که تنها به دنبال لذتهای آنی است، بازمیدارد. بازگشت به این سنت، یک انتخاب نوستالژیک نیست، بلکه یک ضرورت راهبردی است. خانوادهها، مدارس و رسانهها باید در این مسیر همافزا عمل کنند تا دوباره خانهها به محافلی برای تلاوت قرآن و بازگویی داستانهای حکمتآموز تبدیل شوند؛ فضایی که در آن، کودک نه از طریق اجبار، بلکه از طریق مشاهده و عشق، به مؤمنی تبدیل شود که شخصیتش آینهای از حقیقت الهی است.




نظر شما