تحولات منطقه

برادران ارک که با فیلم «پوست» در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به عنوان پدیده‌های سینمای ایران شناخته شدند، پس از هفت سال سکوت، با درخشش «خداحافظ آشغال» در جشنواره فیلم کوتاه تهران، سلامی دوباره به پرده نقره‌ای کردند.

طغیان و سکوت فیلم‌سازان دهه شصتی
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

برادران ارک که با فیلم «پوست» در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به عنوان پدیده‌های سینمای ایران شناخته شدند، پس از هفت سال سکوت، با درخشش «خداحافظ آشغال» در جشنواره فیلم کوتاه تهران، سلامی دوباره به پرده نقره‌ای کردند.
بهمن و بهرام ارک با ساخت فیلم کوتاه «خداحافظ آشغال» که بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره فیلم کوتاه تهران شد و جایزه بهترین کارگردانی و فیلم این جشنواره را گرفت، پس از سال‌ها دوری به پشت دوربین رفتند و اثری قابل تحسین ساختند که سفر درونی یک زن تنها را روایت می‌کرد، اثری رازآلود و پرتعلیق که مانند آثار قبلی این دو برادر فیلمساز، ژانر ترس را در بستری مدرن بازتعریف می‌کرد.
برادران ارک هفت سال پیش و پیش از اینکه وارد ۳۰سالگی شوند، با ساخت فیلم «پوست» که دریچه‌های جدیدی را به سوی سینمای خلاقانه باز کرد، سیمرغ بهترین فیلم هنر و تجربه آن سال را از جشنواره فیلم فجر گرفتند که اتفاقاً در آن سال محمد کارت از فیلم‌سازان تازه‌نفس دهه شصتی نیز با «شنای پروانه» سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کرد. درخشش فیلم‌سازان جوان در سال‌های منتهی به سده جدید، آینده سینمای ایران را روشن‌تر از پیش کرد اما سیاست‌های سلبی مدیران سینمایی در آن سال‌ها سبب شد بسیاری از فیلم‌سازان جوان از جمله برادران ارک که به عنوان پدیده‌های آن سال شناخته می‌شدند، پس از «پوست» فیلم دیگری نسازند و چند سال در محاق باشند. آن‌ها که تمایلی هم به مصاحبه ندارند، در آخرین گفت‌وگویی که پس از فیلم پوست با خبرنگار ما داشتند، گفته بودند فیلم بعدیشان شگفت‌انگیز خواهد بود. اما این دو استعداد جوان، هفت سال نتوانستند مجوز بگیرند و فیلم بسازند اما چه اتفاقی در جریان سینما افتاد جز اینکه مخاطب، سلیقه‌اش افت کرد یا دریچه‌های جدیدی که می‌توانست به روی سینما باز شود، بسته ماند. ماجرای فیلم نساختن استعدادهای جوان سینمای ایران فقط به همین دو نفر ختم نمی‌شود و به نظر می‌رسد در این سال‌ها به یک اپیدمی تبدیل شده که فیلم‌سازان جوان را در دالان تنگ و صعب‌العبور گرفتن مجوز و سانسور، محبوس کرده است.

فیلم‌سازان تازه‌نفس سینمای ایران چه می‌کنند؟

یکی دیگر از این فیلم‌سازان آینده‌دار دهه شصتی، سعید روستایی است که ۱۰سال پیش با «ابد و یک روز» معادلات گیشه را به هم زد و توجه‌ها را به آثار اجتماعی جلب کرد. این فیلم با درخشش در جشنواره فیلم فجر همان سال، امیدها به آینده سینمای ایران را فزونی بخشید و نوید رویش نسلی خوش‌فکر و تازه‌نفس را در سینمای ایران داد. روستایی سپس «متری شیش و نیم» را ساخت که مورد اقبال تماشاگران و منتقدان قرار گرفت اما با توقیف فیلم بعدی‌اش یعنی «برادران لیلا» و انتشار نسخه قاچاق آن، دلسرد شد.
روستایی چهار سال فیلم نساخت تا اینکه «زن و بچه» را در سکوت خبری تولید کرد و با تغییر مدیران سازمان سینمایی، بخت فیلمش برای اکران سینمایی قوت گرفت. در نهایت با یک تصمیم شجاعانه مدیریتی در وزارت فرهنگ و ارشاد کنونی، این فیلم در کنار دیگر فیلم‌های‌ توقیفی مثل «پیر پسر» و «علت مرگ نامعلوم»، رنگ پرده را به خود دید تا سهمی در تغییر ذائقه مخاطبان سینما داشته باشد، مخاطبانی که سال‌ها به دیدن کمدی‌های سطحی و سرگرمی‌ساز عادت کرده بودند.
اما همه فیلم‌سازان جوان مثل روستایی ممکن است سرسخت نباشند، برادران ارک که پس از درخشش «پوست» سر پرسودایی برای تولیدات هنری داشتند و فیلم لوباجت را بدون بازیگر چهره ساخته بودند که اثری جسورانه در سینمای ایران بود، سال‌ها در سکوت و انزوا به سر بردند. اگرچه بیکار ننشستند و فیلم‌نامه‌های زیادی نوشتند اما خروجی نداشتند به جز مشارکت در فیلم‌نامه «ملاقات خصوصی» به کارگردانی امید شمس و «کمدی الهی» ساخته علی عسکری که زیرزمینی ساخته شد. شمس و عسکری هم از فیلم‌سازان دهه شصتی هستند که نگاه‌های متفاوتی به سینمای اجتماعی و روز ایران دارند. شمس پس از فیلم «ملاقات خصوصی» که در چهلمین جشنواره فیلم فجر بهترین اثر از نگاه تماشاگران شد اما به دلیل حذف سیمرغ این بخش در آن دوره دستش از جایزه کوتاه ماند، هنوز فیلم جدیدی نساخته است.
علی عسکری هم در جدیدترین اثرش «کمدی الهی» که رگه‌های طنز دارد قصه سانسور در سینمای ایران ر ا به چالش کشیده است و ماجرای فیلمسازی به نام بهرام را روایت می‌کند که اتفاقاً بازیگر این نقش بهرام ارک است و گویی قصه خودش را نوشته و جلو دوربین یکی از فیلم‌سازان هم‌نسل خودش بازی کرده است. این فیلم هم مانند بسیاری از فیلم‌های کارگردانان جوان ایران که مسیر دریافت مجوز را دور زدند، به صورت بدون مجوز و زیرزمینی با سرمایه‌گذار خارجی ساخته شده است.
همایون غنی‌زاده، فیلمساز دهه شصتی که فیلم «آه چه روزهای خوشی بود» را به تازگی با سرمایه‌گذاران خارجی به پایان رسانده و در آن علاوه بر علی نصیریان، پیمان معادی و نوید محمدزاده، از گلشیفته فراهانی هم بازی گرفته، نخستین اکرانش را در جشنواره فیلم تالین داشته است. غنی‌زاده با فیلم «مسخره‌باز» دریچه‌های جدیدی از سینمای فانتزی را پیش روی سینماگران ایرانی گشود، فیلمی که نزدیک به جهان تئاتری سازنده آن بود.
سهیل بیرقی دیگر فیلمساز متعلق به این نسل، پس از اینکه دو فیلم «عرق سرد» و «عامه‌پسند» او با شرایط محدود اکران و توقیف‌های موقت، موفقیتی در گیشه نداشت تصمیم گرفت فیلم جدیدش را با دور زدن قوانین جاری در سینمای ایران به صورت زیرزمینی بسازد که البته به خاطر ترویج فساد و تبلیغ علیه نظام برای ساخت «بیداد» محکوم شد.
محمد کارت هم پس از «شنای پروانه» فیلم جدیدی نساخت. اگرچه بیکار هم ننشست، سریال «یاغی» را برای نمایش خانگی تولید کرد، چند فیلم کوتاه ساخت و کارگاه فیلم‌سازی برگزار کرد اما خبری از فیلم جدید سینمایی نبود.


تحقق وفاق ملی در میدان سینما

مسیر فیلم‌سازان جوان سینمای ایران در سال‌های اخیر نشان می‌دهد آن‌ها چند رویکرد را در مواجهه با سیاست‌های انقباضی و سلبی مدیران سینمایی داشته‌اند، محدودیت‌هایی که در دولت گذشته شدت بیشتری داشت و اکنون کمی گشایش داشته است.
فیلم‌سازان دهه شصتی در این سال‌ها، یا فیلم سینمایی نساخته‌اند، یا از راه برگزاری کارگاه و مشارکت در تولیدات نمایشی و ساخت تیزر و تبلیغات، امرار معاش کرده‌اند، یا دل از سینمای ایران کنده‌اند و وارد بازار جهانی و تولیدات مشترک شده‌اند و یا کارشان را به صورت غیرقانونی و زیرزمینی ساخته‌اند و آثارشان سر از جشنواره‌های خارجی درآورده است.
در واقع سیاست‌های سلبی و انقباضی مدیران سینمایی در دوره قبل موجب شد فیلم‌سازان به سمت ساخت آثار زیرزمینی یا مشارکتی بروند به طوری که امسال چهارفیلمساز ایرانی از چهار کشور مختلف در رقابت سینمایی اسکار حضور دارند. ساخت فیلم سینمایی هنری و مستقل در شرایطی که سینما رفتن از سبد فرهنگی خانوارها حذف شده و گیشه در تسخیر کمدی‌های تجاری و مبتذل است، آسان نیست.
اینکه فیلم‌سازان دهه شصتی که در دهه اخیر با آثارشان، افق‌های جدیدی را پیش روی سینمای ایران گشودند از کار کردن منع می‌شوند یا در مسیر صدور مجوز، تاب سختگیری‌ها را ندارند جز اینکه آن‌ها را از مسیر سینمای ایران دور یا دلسرد کند و یا آن‌ها را به انزوا ببرد، نتیجه دیگری ندارد. تجربه موفق رفع توقیف «پیر پسر» که معادلات استقبال از فیلم‌های روی پرده را تغییر داد و یک فیلم غیرکمدی را به پرفروش‌ترین فیلم سال تبدیل کرد بی‌آنکه اتفاق خاصی بیفتد؛ درس‌های خوبی برای مدیران و سیاست‌گذاران فرهنگی دارد. اگرچه توقیف این فیلم بخت راه‌یابی‌اش به اسکار را گرفت و همزمانی رفع توقیف آن با فیلم «علت مرگ نامعلوم» سبب شد کمیته انتخاب اسکار در تصمیمی سخت، چشم بر یک فیلم خوب ببندد تا راه را برای فیلم خوب دیگری باز کند.
به نظر می‌رسد قواعد سختگیرانه مدیران و تصمیم‌گیران سینمایی منجر به انزوا یا طغیان نسل طلایی فیلم‌سازانی می‌شود که متولدان سال‌های پس از پیروزی انقلاب هستند و فرزندان همین انقلاب به شمار می‌روند، فرزندانی که اگر اختلاف سلیقه عقیده هم دارند باید در خانواده آن را حل کنند نه اینکه دل به دیگری ببندند و در دامن غیر بیفتند یا در را به روی خودشان ببندند و منزوی شوند. اکنون یکی از بهترین بسترهای تحقق شعار وفاق ملی که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم وزارتخانه‌اش را پیشرو در اجرای آن می‌داند، همین میدان سینماست.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha