تجربه او در بوریرام یونایتد، باشگاهی با ساختار سازمانی دقیق، اهداف بلندمدت و ثبات مدیریتی مثالزدنی، در نقطه مقابل فضای متغیر، هیجانی و گاه پیشبینیناپذیر فوتبال ایران قرار میگیرد.
در بوریرام، ویرا در سیستمی فعالیت میکرد که برنامهریزی، انضباط و پایبندی به اهداف کلان باشگاه در آن اولویت داشت. حتی قهرمانیهای متوالی داخلی برای مدیران آن باشگاه کافی نبود و نگاه آنان معطوف به جایگاه بینالمللی تیم بود. شکست در چند بازی آسیایی کافی بود تا سرنوشت همکاری ویرا تغییر کند؛ نه به دلیل ناکارآمدی، بلکه به خاطر تفاوت در سطح انتظارات استراتژیک. این تصمیم در چارچوبی عقلانی و برنامهمحور گرفته شد، نه تحت فشار افکار عمومی یا موجهای رسانهای.
اما در ایران، و بهویژه در باشگاههایی چون پرسپولیس و استقلال، فضای تصمیمگیری اغلب تحت تأثیر هیجان رسانهای و شبکههای اجتماعی است. مدیران ورزشی در مواجهه با حجم عظیم انتقادات و مطالبات هواداران در فضای مجازی، ناخواسته بهجای تحلیل فنی و مدیریتی، به واکنشهای لحظهای سوق داده میشوند. در چنین شرایطی، حتی مربیانی با کارنامه درخشان نیز ممکن است قربانی چرخه ناپایدار مدیریت شوند.
اوسمار اکنون در چنین بستری قرار گرفته است؛ محیطی که در آن رسانهها، افکار عمومی و فشار هواداران نقشی تعیینکنندهتر از ساختار مدیریتی ایفا میکنند. چالش اصلی او دیگر صرفاً در طراحی سیستم بازی یا کسب نتیجه نیست، بلکه در مدیریت ارتباطات، کنترل بحران و سازگاری با فرهنگ تصمیمسازی ایرانی خلاصه میشود.
اگر ویرا بتواند میان انضباط حرفهای شرق آسیا و پویایی احساسی فوتبال ایران تعادل برقرار کند، شاید بتواند الگویی تازه از مدیریت ترکیبی فوتبال در جهان درحالتوسعه ارائه دهد؛ الگویی که در آن موفقیت تنها در زمین مسابقه رقم نمیخورد، بلکه در تعامل میان سازمان، رسانه و هوادار شکل میگیرد.
۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۴
کد خبر: ۱۱۰۵۶۸۷
امین غلامنژاد/انتقال اوسمار ویرا از لیگ حرفهای تایلند به فوتبال ایران، تنها یک جابهجایی شغلی برای یک مربی موفق نیست؛ بلکه بازتابی از تفاوتهای عمیق فرهنگی، مدیریتی و رسانهای میان دو نظام فوتبال در آسیاست.
زمان مطالعه: ۱ دقیقه



نظر شما