تحولات منطقه

۸ آبان ۱۴۰۴ - ۰۰:۵۲
کد خبر: ۱۱۰۶۳۲۶

بعضی لحظه‌ها در قاب زمان نمی‌گنجند. ابعادشان بزرگ‌تر از ثانیه‌ها و دقیقه‌هاست. لحظاتی که یک تصمیم، نه از سر حساب و کتاب، که از اعماق وجود یک انسان برمی‌خیزد و تاریخ را به سکوت وامی‌دارد.

نبرد بر سر مرزهای باور
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

بعضی لحظه‌ها در قاب زمان نمی‌گنجند. ابعادشان بزرگ‌تر از ثانیه‌ها و دقیقه‌هاست. لحظاتی که یک تصمیم، نه از سر حساب و کتاب، که از اعماق وجود یک انسان برمی‌خیزد و تاریخ را به سکوت وامی‌دارد. هشتم آبان، سالروز چنین لحظه‌ای است؛ سالروز تصمیمی که توسط یک نوجوان سیزده‌ساله گرفته شد، اما بلوغی به قدمت یک عمر در آن نهفته بود. پرسش اصلی این نیست که جهان در آن روز چه دید؛ پرسش این است در دنیای درونی آن نوجوان سیزده‌ساله چه می‌گذشت؟ چه نیرویی، چه یقینی در قلب او شعله می‌کشید که توانست بر قوی‌ترین غریزه بشری، یعنی میل به زنده ماندن، غلبه کند؟ این یک انتخاب معمولی نبود؛ یک مکاشفه بود. در زمانه‌ای که نوجوانان ما زیر بار سنگین تردیدها، اضطراب‌های بی‌پایان و بحران معنا غرق شده‌اند، این پرسش بیش از همیشه اهمیت دارد. امروز که دشمن نه با تانک، که با ناامیدی و پوچی به باورهایشان شلیک می‌کند، آن قطب‌نمای درونی که حسین فهمیده را در میان آتش و خون به سمت درست هدایت کرد، چگونه ساخته می‌شود؟ چطور می‌توان به نسل امروز کمک کرد در توفان‌های زندگی، مسیر خود را گم نکنند؟
برای آنکه از پوسته این رویداد عبور کنیم و به هسته‌ آن، یعنی راز ساختن انسان‌های استوار برسیم، به سراغ تحلیل و ریشه‌یابی رفته‌ایم. آنچه در ادامه می‌آید، حاصل گفت‌وگوی ما با حجت‌الاسلام والمسلمین حسین مردان‌پور، معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم و استاد حوزه و دانشگاه است تا نقشه راه یافتن این قطب‌نمای درونی را با هم مرور کنیم.

نبرد بر سر مرزهای باور

چگونه یک نوجوان سیزده‌ساله بر غریزه بقا غلبه کرد؟

با توجه به چالش‌های هویتی نوجوانان امروز، این پرسش بیش از پیش اهمیت می‌یابد: آن قدرت تشخیص و نیروی درونی که شهید فهمیده را به چنین انتخاب بزرگی رساند، چگونه شکل گرفت؟
حجت‌الاسلام مردان‌پور در پاسخ به این پرسش می‌گوید: این تصمیم بزرگ چند ریشه اساسی دارد. نکته نخست، تربیت خانوادگی است. شهید فهمیده در یک خانواده مؤمن و در فضای مذهبی پیش از انقلاب رشد کرده و از مادر مؤمنی بهره‌مند بوده است. این تربیت، روح مسئولیت‌پذیری ایمانی را در وجود او ایجاد کرد که سبب شد در آن لحظه حساس، به‌صورت آگاهانه و با بصیرت کامل، بتواند چنین تصمیم بزرگی بگیرد. نکته دوم، قدرت ایمان است. این تربیت، ایمانی را در وجود این نوجوان سیزده ساله به وجود آورد که در نظام دینی، به معنای رابطه صحیح انسان با خداست. وقتی این رابطه شکل گرفت، نوری در وجود انسان پدیدار می‌شود که او را از عالم مادی فراتر می‌برد.
این استاد حوزه و دانشگاه توضیح می‌دهد: وقتی انسان به واسطه ایمان از مرزهای مادی فراتر رفت، تقوا در وجودش شکل می‌گیرد. قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا» (طلاق، آیه ۲) یعنی هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌آورد. این تقوا به انسان قدرتی می‌بخشد که در بزنگاه‌ها و حوادث، محکم بایستد و تصمیم درست بگیرد. همچنین در آیه دیگری آمده است: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا» (انفال، آیه ۲۹)؛ اگر تقوا داشته باشید، خداوند به شما قدرت تشخیص حق از باطل را می‌دهد. این «فرقان» یا همان قدرت تشخیص که ثمره ایمان و تربیت خانوادگی است، قدرت، دقت و سلامت انتخاب را در شهید فهمیده به اوج رساند و خروجی‌اش، آن عمل بزرگ شد.

وقتی «ایمان» نقشه راه را ترسیم می‌کند

معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه قم با اشاره به ابعاد معنوی این تصمیم، می‌افزاید: وقتی انسان خالصانه برای خدا کار می‌کند، الهاماتی الهی در قلب او جاری می‌شود. در حدیثی از پیامبراکرم(ص) آمده است: «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ»؛ هر کس ۴۰روز، خود را برای خدا خالص کند، چشمه‌های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می‌شود. شهید فهمیده به دلیل پاکی و اخلاص، در لحظه حساس، بهترین انتخاب را کرد و این الهامی از سوی خداوند در مسیر انجام تکلیف بود. او احساس تکلیف می‌کرد و به دنبال این نبود که برای خودش چه اتفاقی می‌افتد، بلکه به این می‌اندیشید که اکنون «چه باید کرد». تکلیف او ایثار جان در برابر دشمن بود.
عمل شهید فهمیده اوج احساس تکلیف‌مداری در لحظه‌ای بود که شاید بسیاری، حتی بزرگ‌ترها، آن را گم کرده بودند. این حس تکلیف‌مداری، به‌ویژه برای نوجوان امروز چگونه تقویت و نهادینه می‌شود؟
دکتر مردان‌پور در پاسخ به این پرسش تشریح می‌کند: این نکته بسیار مهمی است، زیرا برخی اشکال می‌گیرند که یک نوجوان متوجه عمق ماجرا نبوده است. در حالی که تکلیف، ربطی به سن تقویمی ندارد، بلکه به معنای شناخت وظیفه در پرتو ایمان است. وقتی ایمان در وجود انسان شکل گرفت، او خود را به خدا نزدیک می‌بیند و براساس خواست خدا عمل می‌کند، نه خواست دلش. تکلیف مشخص می‌کند «چه باید کرد» و نتیجه آن برای فرد مهم نیست، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. از سوی دیگر، تکلیف، رابطه فرد با جهان بیرون را تعریف می‌کند. اگر انسان فقط نگاه شخصی و منفعت‌طلبانه داشته باشد، عقل ظاهری می‌گوید خودت را فدا نکن. اما وقتی رابطه انسان با چیزی فراتر از خود، یعنی خدا و امام تعریف شد، تکلیف ثمره این پیوند می‌شود. شهید فهمیده در مکتب امام(ره) و ولایت فقیه رشد کرده و آموخته بود ما به فرموده امام راحل «مأمور به انجام وظیفه‌ایم، نه مأمور به نتیجه».

از خاکریزهای خونین تا سنگرهای ذهن؛ مرزهایی که جابه‌جا شده‌اند

این مبلغ دینی اضافه می‌کند: یکی از وجوه برجسته شخصیت شهید فهمیده، تکلیف‌شناسی زمانه بود. بسیاری هستند که نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند، اما نمی‌فهمند تکلیف زمانه چیست، دشمن کیست، جبهه حق کجاست و زیر پرچم چه کسی باید ایستاد. حسین فهمیده زمانه را فهمید، مرز حق و باطل را شناخت و مسئولیت خود را درک کرد که اکنون زمان عمل است، نه تماشا.
حضرت امام(ره) درباره شهید فهمیده فرمودند: «رهبر ما آن طفل سیزده ساله است». آیا این صرفاً یک تعارف است یا به معنای حقیقی، رهبری و پیشرو بودن را فارغ از سن و جایگاه نشان می‌دهد؟
حجت‌الاسلام مردان‌پور با تحلیل این جمله تاریخی بیان می‌کند: این جمله یک تعریف صرف نیست، بلکه عمق نگاه امام(ره) به مفهوم رهبری را نشان می‌دهد. رهبری در نظام دینی، یک موقعیت حقوقیِ صرف نیست که کسی در جایگاهی بایستد و دیگران تبعیت کنند. رهبری یک مسئولیت است، نه یک مقام. امام با این تعریف نشان دادند رهبر کسی نیست که جایگاه بالایی دارد، بلکه کسی است که احساس مسئولیت می‌کند و در میدان عمل، کاری بزرگ انجام می‌دهد و تماشاگر نیست. رهبری به سن و موقعیت اجتماعی بستگی ندارد؛ بلکه به درک، تصمیم درست، ایمان، معرفت و عملی که از آن برمی‌آید، وابسته است. رهبر یعنی کسی که صاحب بصیرت است و در لحظه فتنه، بهترین تصمیم را می‌گیرد و راه را نشان می‌دهد. این فرد می‌تواند الگوی تربیتی و راهبر معنوی جامعه باشد. بنابراین، تعریف امام از شهید فهمیده به عنوان رهبر، یک واقعیت خارجی و بیانگر یک جایگاه ارزشی و فرهنگی است.

زرادخانه دشمن در جنگ شناختی چیست؟

به نظر می‌رسد آن زمان میدان نبرد مشخص بود، اما امروز ابزارها و تهدیدها تغییر کرده‌اند. شما دشمن امروز و ابزار جهاد نوجوانان در برابر آن را چه می‌دانید؟
معاون تبلیغ حوزه علمیه قم در پاسخ اظهار می‌کند: شناخت دشمن یک ضرورت همیشگی است. ماهیت نبرد امروز تغییر کرده است. اگرچه حمله نظامی همچنان یک تهدید است، اما دشمن با ابزارهای جدیدی وارد میدان شده است. وظیفه ما که ایستادگی و جنگیدن است، تغییر نکرده، اما باید ابزار دشمن را بشناسیم. قبلاً تانک و موشک ابزار دشمن بود، اما امروز تانک دشمن، «شایعه‌پراکنی»، «دروغ‌سازی»، «وارونه‌نمایی واقعیت‌ها»، «از بین بردن امید» و «ایجاد شبهه در باورهای دینی و ملی» است. دشمن با تبلیغ سبک زندگی غربی، بی‌غیرتی، بدحجابی و بی‌فرهنگی، به دنبال تربیت نسلی بی‌هویت است. او با سرگرمی‌های افراطی و مبتذل در فضای مجازی و حقیقی، غیرت، تفکر و تمرکز را از نسل جوان و نوجوان می‌گیرد و وقتی هویت از او گرفته شد، کاملاً تسلیم می‌شود. وی ادامه می‌دهد: میدان نبرد امروز، مبارزه با دشمنی است که برای رسیدن به هدفش هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد؛ از کشتن کودک در آغوش مادر و تخریب بیمارستان گرفته تا نفوذ به افکار، اندیشه‌ها و بی‌هویت کردن انسان‌ها. در مقابل چنین دشمنی، نوجوان ما باید مسلح باشد. یکی از سلاح‌های اصلی، بالا بردن «آگاهی» و «سواد رسانه‌ای» است تا بتواند خبر درست را از دروغ تشخیص دهد. سلاح دیگر، تقویت «ایمان و معنویت» است؛ انس با قرآن و مباحث اخلاقی، روح را صیقل و قدرت ایستادگی را افزایش می‌دهد.

چگونه نسل امروز را برای نبرد فردا مسلح کنیم؟

استاد مردان‌پور بر تقویت بنیه اخلاقی تأکید کرده و می‌گوید: یکی دیگر از ابزارهای مهم، «تقویت اخلاق» است. باید مراقب چشم، گوش و دل خود باشیم و اجازه ندهیم به هر چیزی میل و گرایش پیدا کند. اما در کنار وظایف فردی، یک وظیفه اجتماعی بزرگ نیز وجود دارد که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند و آن «جهاد تبیین» است. این جهاد، ابزار امروز ما در مقابل دشمن و وظیفه‌ای همگانی است؛ از روحانی و معلم گرفته تا پدر و مادر و هر انسان دغدغه‌مندی در نظام جمهوری اسلامی. باید با زبان درست، رسا، روشن و منطقی، واقعیت‌ها و حقیقت‌ها را بیان کنیم تا بتوانیم با ابزارهای دشمن مبارزه و هویت نوجوان و جوان خود را حفظ کنیم. اگر این ابزارها به کار گرفته شوند، باز هم می‌توانیم فهمیده‌ها تربیت کنیم، همان‌طور که در نبردهای اخیر مقاومت، جوانانی را دیدیم که جان خود را فدا کردند.
این استاد حوزه و دانشگاه در بخش پایانی سخنان خود به نکته‌ای عمیق اشاره می‌کند: مرز مبارزه ما با دشمن قبلاً جغرافیا و مرزهای خاکی بود، اما امروز دیگر چیزی به نام مرز خاکی به آن معنا وجود ندارد. دشمن به دنبال تسخیر خاکِ اعتقاد و هویت ماست. مرزهای جدیدی توسط دشمن تعریف و تسخیر شده که از جغرافیا گذشته و به جان، روح و ایمان ما رسیده است. دشمن مرزهای درونی انسان‌ها را هدف گرفته و به دنبال فروپاشی خانواده، تغییر نظام علم و دانایی و ترویج ضدتربیت است. مرز نفوذ دشمن دیگر خاک نیست، بلکه فکر، اندیشه، دل، مدرسه و خانه است. ‏حجت‌الاسلام مردان‌پور
تصریح می‌کند: تنها چیزی که به ما کمک می‌کند در این مسیر، مرزهای درونی و هویتی خود را از تسخیر دشمن حفظ کنیم، حرکت بر مدار ولایت است. حرکت در مسیر ولایت و گوش به فرمان ولی بودن، سن و صنف نمی‌شناسد. هر کسی در هر جایگاهی وظیفه دارد زیر پرچم ولایت عمل کند. تنها در این صورت است که می‌تواند هم از مرزهای پاکی و هم از مرزهای هویتی خود دفاع کند؛ همان‌گونه که امام راحل در وصیت‌نامه خود فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد». این پشتیبانی، امروز ضامن حفظ مرزهای اعتقادی و فرهنگی ماست.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha