در ظاهر، داستانها متفاوتاند: یکی دختری پانزده ساله از کویت با چشمانی اشکبار در کنگره آمریکا، دیگری زنی سفیدپوش بر بام خودرو در خارطوم. اما در عمق ماجرا، هر دو حلقهای از زنجیرهای واحدند؛ زنجیرهای که به اتاقهای فکر و عملیات روانی واشنگتن ختم میشود. ایالات متحده از دهه ۹۰ میلادی به بعد، در طراحی بحرانهای مصنوعی و مهندسی افکار عمومی، پروژهای را با محوریت «زنان رسانهای» پیش برده است؛ زنانی که چهره مظلوم، صدای آزادیخواه و تصویری احساسی دارند، اما در واقع، ابزار جنگ نرماند. پاییز ۱۹۹۰ عراق، کویت را اشغال کرده بود و آمریکا به بهانه دفاع از آزادی، به دنبال مشروعیت جهانی برای مداخله نظامی بود.
در همین زمان، دختر نوجوانی با نام «نیره» در برابر کنگره آمریکا نشست و با گریه گفت: سربازان عراقی نوزادان کویتی را از دستگاه انکوباتور بیرون کشیدند تا بمیرند. همین صحنه، که بارها از شبکههای تلویزیونی آمریکا پخش شد، افکار عمومی را به آتش کشید.
اما یک سال بعد نیویورک تایمز فاش کرد نیره، نه قربانی، بلکه دختر سفیر کویت در واشنگتن و از خاندان حاکم بوده است. سناریو توسط شرکت روابط عمومی آمریکایی «هیل اند نولتون» طراحی شده بود تا حمایت مردم آمریکا برای ورود به جنگ را جلب کند. به بیان سادهتر، اشکهای نیره سوخت موتور «عملیات طوفان صحرا» شد. سه دهه بعد، سودان؛ دختری به نام «آلاء صالح» در لباس سفید، با دستان برافراشته، بر سقف خودرو ایستاده است. رسانههای غربی فوراً او را «ملکه انقلاب» و «نماد آزادی» نامیدند، اما پایان این نمایش، تلختر از آغازش بود. سودان پس از سقوط عمر البشیر، نهتنها به دموکراسی نرسید بلکه درگیر جنگ داخلی و فروپاشی اقتصادی شد. آلاء صالح نیز سالها بعد در انگلستان، جایزه «هیلاری کلینتون برای پیشرفت زنان» را گرفت؛ همان الگویی که از نیره تا آنگ سان سوچی تکرار شد: خلق قهرمان زن، تحریک احساسات، آشوب داخلی و در نهایت، جایزه غربیها. پرونده نیره و آلاء صالح نشان میدهد واشنگتن برای مداخله در کشورها دیگر نیازی به تانک ندارد؛ کافی است یک چهره زنانه با داستانی احساسی بسازد. ابزارها تغییر کردهاند، اما الگو یکی است.۱- طراحی چهره مظلوم با تمرکز بر زنان یا کودکان۲- تولید موج رسانهای جهانی از طریق شبکههای خبری و فضای مجازی
۳- جهتدهی به افکار عمومی داخلی و خارجی برای مشروعسازی دخالت سیاسی یا نظامی۴- تبدیل پروژه به اسطوره با جایزه، مستند و کتاب۵- کنترل پساجنگ یا پساآشوب توسط مشاوران و NGOهای غربی.
پشت پرده پروژه «زنان مأموریتدار» را اگر با نگاه امنیتی و اطلاعاتی باز کنیم، با شبکهای پیچیده از عملیات روانی، مهندسی ادراک و طراحی چهره مواجه میشویم که هدف آن چیزی جز بازتعریف معانی مقاومت و مظلومیت در ذهن تودهها نیست. نیره، آلاء صالح و دهها چهره مشابه، نه شخصیتهای تصادفی بلکه محصولات یک اتاق فکر جهانیاند؛ محصولاتی که در آزمایشگاه رسانهای غرب طراحی و در زمان مناسب، برای تحریک عاطفی ملتها به میدان فرستاده میشوند. ساختار این سناریو بر پایه سه محور است: «هویت نمایشی»، «کنترل روایت» و «تسخیر عواطف جمعی». ابتدا چهرهای ساخته میشود که به لحاظ بصری، احساس همدردی برانگیزد؛ سپس با پمپاژ خبری و پوشش گسترده رسانههای غربی، او از فردی گمنام به نماد آزادی تبدیل میشود. در گام بعد، روایت رسمی جای خود را به روایت احساسی میدهد و درست در همین نقطه، حقیقت دفن میشود. هدف واشنگتن از این نوع پروژهها، کسب مشروعیت برای مداخله، تغییر ساختارهای سیاسی و شکل دادن به نظم مطلوب خود است، اما از مسیر غیرنظامی و نامرئی. جنگ نرم امروز با گلوله و تانک پیش نمیرود؛ با دوربین، تیتر و اشک هدایت میشود. نیره با گریه خود راه جنگ خلیج فارس را هموار کرد و آلاء صالح با فریادش زمینه فروپاشی سودان را فراهم آورد. در هر دو پرونده، خروجی یکی بود: بیثباتی، تفرقه و سلطه مجدد غرب با چهرهای انسانی. از منظر اطلاعاتی، این پروژهها نمونه کلاسیک از عملیات ادراکیاند؛ عملیاتی که در آن دشمن به جای مقابله مستقیم، ذهن و احساسات جامعه هدف را اشغال میکند. این زنان، در حقیقت «سربازان نامرئی جنگ شناختی» هستند؛ چهرههایی که به جای اسلحه، از احساس و تصویر برای نفوذ استفاده میکنند. شعارشان آزادی است، اما نتیجهشان اسارت ذهنی ملتها. پشت لبخندشان اتاق فکرهایی نشستهاند که هر قطره اشک را به ابزار فشار ژئوپلیتیکی بدل میکنند. در نهایت، پروژه «زن مظلوم» نه دفاع از زن، بلکه سوءاستفاده از زن است. آنها «ابزار ادراکی» در میدان نبردی هستند که جغرافیا ندارد و هدفش تغییر ذهن ملتهاست. از نیره تا آلاء صالح، از کویت تا خارطوم، یک حقیقت واحد جریان دارد: هر جا غرب تصویر زنی را جهانی میکند، آنجا باید انتظار عملیات روانی و مهندسی افکار عمومی را داشت. این گونه، واشنگتن با چهرهای انسانی، همان کاری را میکند که روزی با بمب و موشک انجام میداد — فقط این بار با ظرافت، لبخند و نور فلاش دوربین.
۱۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۱:۳۵
کد خبر: ۱۱۰۸۰۲۷
در ظاهر، داستانها متفاوتاند: یکی دختری پانزده ساله از کویت با چشمانی اشکبار در کنگره آمریکا، دیگری زنی سفیدپوش بر بام خودرو در خارطوم. اما در عمق ماجرا، هر دو حلقهای از زنجیرهای واحدند.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
منبع: روزنامه قدس



نظر شما