هشت نفر که روی لباسهای بعضیهاشان لوگو «فیفا» دیده میشد، زیر تابوت «ژان کلود سندیولی» را گرفته بودند. همراه با آنچه تشییعکنندهها میخواندند، آهنگی با صدای شبیه سوت داوران هم در فضا طنینانداز بود. مرحوم «سندیولی» معلم مدرسه راهنمایی در پایتخت کشور آفریقای مرکزی بود و البته داور رسمی فدراسیون فوتبال این کشور هم به حساب میآمد. بعد از مراسم تشییع و تدفین، دانشآموزانش در شبکههای اجتماعی پستهایی را برای گرامیداشت معلم محبوبشان منتشر کردند، فیفا هم نام او را در آگهیهای ترحیم سال ۲۰۲۰ خود آورد تا کتاب زندگی آقای داور بسته شود. با این همه انگار «سندیولی» چندان هم نمُرده بود!
من «دونگوبادا» هستم
شاید فکر کنید آنچه بالاتر خواندید اصلاً مقدمه خوبی برای این مطلب نیست! چه اینکه با تیتر جور درنمیآید، انگار دارد درباره شخصیت و مقولهای به جز خبرنگار و خبرنگاری حرف میزند و مرگ ثبت شده مربوط به پنج سال پیش را زیر سؤال میبرد. «ایسنا» چند روز پیش مطلبی با عنوان «خبرنگاران شبح و جنگ روایتها» را منتشر کرد؛ درباره خبرنگاران، کارشناسان و تحلیلگرانی که نام و امضایشان پای گزارشها و تحلیلهای مفصل و جدی درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی کشورهای آفریقایی دیده میشود اما وجود خارجی ندارند!
اصل این مطلب مربوط به اسفند سال ۱۴۰۳ است و برای اولین بار «الجزیره» آن را منتشر کرده است. طی پنج سال پس از مرگ «سندیولی» اگرچه نامش زود فراموش میشود اما تصاویر او به سرعت در شبکههای اجتماعی و کارزارهای تبلیغات سیاسی بیشتر از ۱۲ کشور آفریقایی پخش میشود. البته نه به نام «سندیولی» داور فوتبال و معلم دوره راهنمایی؛ حالا او خبرنگار، نویسنده و تحلیلگری است که نام و امضایش پایین مقالات زیادی دیده میشود: «گرگوار سیریل دونگوبادا»! سالهای بعد، عکسهای سندیولی به بخشی از یک کمپین تبلیغاتی طرفدار روسیه تبدیل شد؛ کارزاری که از تصویر او برای ایجاد شخصیت جعلی «دونگوبادا» استفاده میکرد و مقالاتش در رسانههای بیش از ۱۲ کشور آفریقایی به عنوان متخصص جغرافیای سیاسی منتشر میشد. طرفداران اخبار فوتبالی، فیفا، فدراسیون فوتبال آفریقای مرکزی، کمیته داوران و دانشآموزان «سندیولی» شاید هیچکدام اهل مسائل ژئوپلیتیک و مقالات سیاسی نبودند وگرنه بالاخره یک بار چشمشان به تصاویر «دونگوبادا» میافتاد و متوجه میشدند که این فرد همان «سندیولی» خودشان است!
به خاطر۸۰ دلار
«الجزیره» و خبرنگارانش البته مثل فیفا، فدراسیون فوتبال آفریقای مرکزی و دانشآموزان «سندیولی» نبودند. خدا میداند چطور و چرا به کمپین تبلیغاتی و اخبار و مقالات منتشر شدهاش مشکوک شدند و رد ماجرا را گرفتند. بررسیها نشان میداد در همه مقالات و تحلیلهای منتشر شده از سوی «دونگوبادا» کفه تحلیل و طرفداری به نفع روسیه سنگین میشود. بیشتر کشورهای آفریقایی روزگاری مستعمره فرانسویها بودند و پس از استقلال هم البته نظامهای سیاسی و اجتماعی آنها تحت تأثیر فرانسویها و غرب بودند. از دورهای به بعد برخی جنبشها و تلاشها در حمایت از روسیه در این کشورها شکل گرفته بود و انگار زمان و فلسفه پیدایش «دونگوبادا» و مقالهها و تحلیلهایش به همین ماجرا برمیگشت. «الجزیره» در بررسی سرنخهای ماجرا در واتساپ به خبرنگاری اهل «توگو» رسیده بود که میخواست مقالهای را به یک روزنامه در «بورکینافاسو» بفروشد. یک نفر به عنوان ویراستار و ناشر وبسایت خبری توگو در واتساپ خطاب به یکی از روزنامههای بورکینافاسو نوشته بود: «عصر بهخیر آقا... من اوبین کوتل هستم، روزنامهنگار TogoMedia۲۴... میخواهم شرایط و هزینه انتشار یک مقاله ویرایششده در وبسایت شما را بدانم...». سردبیر بورکینافاسویی در پاسخ نوشته بود: «ما مطلب را بررسی خواهیم کرد و اگر با دستورالعملهای ویراستاری ما مطابقت داشته باشد، آن را منتشر میکنیم...».
تا اینجای کار چیز مشکوکی وجود نداشت چون خرید و فروش محتوا در میان رسانههای آفریقایی به این شکل، خیلی عادی است. قسمت شکبرانگیز اما در مکالمات بعدی بود. جایی که سردبیر نوشته بود: «مقاله مورد نظر شما خوب است اما امضای نویسنده را ندارد...» «کوتل» پاسخ داده بود: «آه متأسفم! گرگوار سیریل دونگوبادا... نام نویسنده این مقاله است». چند روز بعد مقاله منتشر شد و «کوتل» مبلغ ۸۰ دلار را به حساب روزنامه بورکینافاسویی واریز کرد!
شلیک به افکار عمومی
حالا «گرگوار سیریل دونگوبادا» براساس پروفایلهایی که در شبکههای اجتماعی دارد، یک تحلیلگر سیاسی و نظامی از جمهوری آفریقای مرکزی است که در پاریس زندگی میکند! او حداقل ۷۵ مقاله منتشر کرده که عمدتاً در مورد وضعیت سیاسی آفریقای فرانسویزبان است. او در مطالبش بر نقش روسیه، فرانسه و سازمان ملل متحد تمرکز دارد و برای مقالاتش تیترهایی مانند «دلایل احساسات ضد فرانسوی در غرب آفریقا» و «حسادت فرانسه از موفقیتهای حضور روسیه در مالی» را انتخاب میکند.
«الجزیره» در بررسیهای بیشتر متوجه میشود اولین مقاله «دونگوبادا» در فوریه ۲۰۲۱ منتشر شده است و پیش از آن هیچ مطلب و مقالهای از او پیدا نمیشود. او ادعا میکند یک متخصص سیاسی و نظامی است، اما هیچ ارتباطی با هیچ دانشگاه، اندیشکده یا مؤسسه خصوصی ندارد و هیچ مقاله تحقیقاتی یا انتشارات دانشگاهی از او دیده نشده است. به نظر میرسد دونگوبادا فقط در رسانههای اجتماعی بهویژه فیسبوک و ایکس به عنوان نویسنده برای رسانههای فرانسویزبان در سراسر آفریقا، از سنگال گرفته تا مالی و از کامرون گرفته تا بورکینافاسو، فعالیت میکند. الجزیره با هر رسانهای که آثار او را منتشر کرده بودند، تماس گرفت اما هیچکدام از آنها هرگز مستقیم با دونگوبادا حرف نزده بودند!
بررسیهای بیشتر نشان داد این فقط «دونگوبادا» نیست که با تصاویر معلم و داور فوتبال «ژان کلود سندیولی» در پروفایلش، در سایتهای خبری کشورهای آفریقایی مقاله و تحلیل منتشر میکند؛ حداقل ۲۰۰ مطلب و تحلیل دیگر با همین سبک و سیاق از ۱۵ نویسنده و تحلیلگر دیگر هم در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ منتشر شده است. ۱۵ نویسندهای که اگرچه نامشان «دونگوبادا» نیست، اما مثل او نمیشود برایشان سابقه علمی یا سیاسی و دانشگاهی پیدا کرد. این یعنی یک گروه با برنامهریزی قبلی دارند با بهرهگیری از مشخصات ظاهری و ساخت هویت جعلی و جدید برای افراد مختلف که فوت کرده و دستشان از زمین و آسمان کوتاه است، محتواهای هدفمند به نفع روسیه را در کشورهای آفریقایی منتشر میکنند.
کارشناسان هشدار میدهند این پدیده محدود به آفریقا، روسیه و... نیست و میتواند الگویی برای سایر مناطق جهان باشد. هر جا رسانه ضعیف باشد و سواد رسانهای پایین، فضای مناسبتری برای مداخله اطلاعاتی فراهم میشود. «ایسنا» مینویسد: «میدان رقابت میان قدرتهای بزرگ از خشکی و دریا به ذهن انسانها منتقل شده است. جنگ امروز، جنگ روایت است: چه کسی استعمارگر واقعی است؟ چه کسی ناجی مردم است؟ چه کسی مسئول ناامنیهاست؟ پاسخ به این پرسشها لزوماً در میدان واقعی تعیین نمیشود؛ بلکه در شبکههای اجتماعی، وبسایتهای خبری و کانالهای رسانهای شکل میگیرد. این وضعیت تهدیدی جدی برای اعتماد عمومی به رسانهها محسوب میشود. وقتی تشخیص خبرنگار واقعی از نویسنده جعلی دشوار شود، حقیقت، قربانی اول این نبرد خواهد بود».
پدیده «خبرنگاران شبح» نمونهای روشن از دگرگونی ماهیت پروپاگاندا در عصر دیجیتال است. دیگر نیازی به شبکههای رسمی رادیو و تلویزیون دولتی نیست؛ با چند هویت جعلی، چند رسانه بیپول محلی و یک شبکه هماهنگ انتشار محتوا میتوان افکار عمومی را هدف گرفت.



نظر شما