تحولات منطقه

۳ دی ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۵
کد خبر: ۱۱۱۹۳۸۹

به مناسبت شهادت دهمین پیشوای شیعیان، حضرت امام علی النقی(ع)

‏اقیانوس معرفت؛ غواصی در ژرفای زیارت جامعه کبیره

نگاهی به هدف غایی و درخواست‌های کلیدی در زیارت جامعه کبیره که آن را از یک دعا فراتر برده و به یک منشور معرفتی تبدیل می‌کند

در سالروز شهادت امام هادی(ع)، به بازخوانی میراث عظیم ایشان، زیارت جامعه کبیره، می‌نشینیم. این زیارت، اقیانوسی از معرفت است. آنچه می‌خوانید بخشی از فرمایشات حجت‌الاسلام ابراهیم انصاری بحرینی،مفسر قرآن کریم؛ در تبیین ژرفای این منشور امام‌شناسی است.

‏اقیانوس معرفت؛ غواصی در ژرفای زیارت جامعه کبیره
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

زیارت جامعه کبیره، یادگار بی‌بدیل و گران‌سنگ حضرت امام علی‌النقی(ع)، تنها مجموعه‌ای از عبارات برای عرض ارادت نیست؛ بلکه یک منشور کامل و دایرةالمعارف جامع امام‌شناسی است. این زیارت، با نثری استوار و مضامینی ژرف، زائر را قدم به قدم با جایگاه رفیع اهل‌بیت(ع) در نظام آفرینش و هدایت آشنا می‌سازد. هر فراز آن، دریچه‌ای به سوی اقیانوسی از معرفت الهی است که تشنگان حقیقت را سیراب کرده و آنان را به فهمی عمیق از مقام ولایت می‌رساند.

‏اقیانوس معرفت؛ غواصی در ژرفای زیارت جامعه کبیره

فراتر از حاجات دنیوی؛ راز دو حَسَنه ولایی

هنگام تأمّل در زیارت جامعه کبیره، ذهن ـ بر اساس آنچه در زیارات و ادعیه رایج است ـ انتظار دارد که پایان زیارت با درخواست حاجت‌های گوناگون همراه باشد: حاجت‌های دنیوی، اخروی، رفع گرفتاری، ادای بدهی، شفا و مانند آن. امّا شگفت آن‌که زیارت، هیچ‌یک از این‌ها را طلب نمی‌کند، بلکه همه درخواست‌ها را در دو حاجت خلاصه می‌سازد:

حاجت دنیوی: «این‌که خداوند مرا در دنیا از عارفان به حقّ آنان قرار دهد.»

حاجت اخروی: «و این‌که مرا در زمره کسانی محشور کند که به شفاعت آنان مورد رحمت قرار می‌گیرند.»

این دو حاجت، در حقیقت، دو حسنه‌اند؛ گویی زیارت، دعای قرآنیِ ﴿رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً﴾ را دوباره بازخوانی می‌کند، امّا با زبانی کاملاً ولایی.

اینجا یک پرسش روشی مطرح می‌شود: چرا این درخواست در پایان زیارت آمده است؟ و چرا حاجت دیگری مطرح نشده است؟

پاسخ این است که پایان زیارت جامعه، دعایی جداگانه و مستقل نیست، بلکه نتیجه طبیعی تمام محتوای زیارت است. از آغاز تا انجام، زیارت جامعه تنها یک هدف را دنبال می‌کند: شناساندن حقّ اهل‌بیت علیهم‌السلام به زائر، به شکلی جامع و بنیادین.

سفرنامه شناخت؛ چگونه زیارت، زائر را می‌سازد

زیارت، این حق را به‌صورت تدریجی و انباشتی تبیین می‌کند: آنان ستون‌های نیکان‌اند، سیاست‌مداران بندگان‌اند، ارکان سرزمین‌ها هستند، درهای ایمان‌اند، امینان رحمان‌اند، به‌وسیله آنان خدا آغاز می‌کند، و به‌وسیله آنان پایان می‌بخشد، به‌وسیله آنان باران نازل می‌شود، و هر چیز در برابر آنان خاضع است.

این عناوین صرفاً تعابیر احساسی یا ادبی نیستند، بلکه زیارت از طریق آن‌ها یک منظومه معرفتی کامل بنا می‌کند: حق، با آنان است؛ در آنان است؛ از آنان است؛ و به سوی آنان بازمی‌گردد.در این نقطه، زائر به لحظه‌ای سرنوشت‌ساز می‌رسد؛ گویی در پایان این مسیر چنین می‌گوید:

پروردگارا، پس از آن‌که در این زیارت به من نشان دادی اهل‌بیت که هستند، حقّ آنان چیست، و جایگاهشان در نظام هدایت و آفرینش کجاست... از تو چیزی والاتر از این نمی‌خواهم که آنان را آن‌گونه که شایسته است بشناسم. این معرفت، دانشی صرفاً ذهنی نیست، بلکه هماهنگی وجودی با همان حقی است که زیارت آن را عرضه کرده است. از همین‌رو، حاجت دنیوی تنها یک چیز است: این‌که انسان عارف به حقّ آنان باشد. و به‌طور طبیعی، اگر این معرفت حقیقی تحقق یابد، نتیجه اخروی آن امری قطعی است، نه بخششی افزوده: و آن، قرار گرفتن در زمره مشمولان رحمت به شفاعت آنان است. زیرا شفاعت، رابطه‌ای صوری و ظاهری نیست، بلکه ثمره هماهنگی میان عارف و معروف، و میان محبّ و محبوب است. هر که آنان را به‌درستی بشناسد، در مسیر آنان قرار می‌گیرد، و هر که در مسیر آنان باشد، شفاعتشان او را در بر می‌گیرد. بدین‌سان، پایان زیارت جامعه آشکار می‌سازد که: معرفت، بزرگ‌ترین حسنه دنیوی است، شفاعت، حسنه طبیعیِ اخروی است، و کلّ زیارت، نه درخواست حاجت، بلکه پروژه‌ای برای شناخت و ساخته‌شدن است.

پنج پنجره به اقیانوس حضور؛ از ذکر تا قلب

بخشی از زیارت جامعه کبیره:

اوّل: «ذِکْرُکُمْ فِی الذَّاکِرِین» (حضور اهل‌بیت در مسیر ذکر)

مراد از این‌که می‌گوییم «ذکرتان در میان ذاکران است» این نیست که آنان ذکری جدا و مستقل از ذکر خدا داشته باشند؛ بلکه ذکر شما در متنِ ذکرِ ذاکرانی حاضر است که خدا را یاد می‌کنند. هر کس خدا را یاد کند ـ خواه بداند خواه نداند ـ در مسیر یادِ اهل‌بیت علیهم‌السلام قرار می‌گیرد؛ زیرا آنان مظاهر بندگی کامل و مجالی اسماء و صفات الهی‌اند.

گواه قرآنی این معنا، فرموده‌ی خداوند است: ﴿الَّذِی یَرَاکَ حِینَ تَقُوم * وَتَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ﴾ که نگفت «با سجده‌کنندگان»، بلکه فرمود «در میان سجده‌کنندگان»؛ یعنی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در خطّ سجده‌کنندگان حاضر بود و در میان آنان سیر می‌کرد، نه صرفاً نمازگزاری در کنارشان. از همین‌جا روشن می‌شود که بیشترین نمازگزار در هستی، رسول خداست؛ زیرا با روح خویش در هر سجده‌ی حقیقی حضور دارد. بنابراین هر کس خدا را یاد کند، ناگزیر اهل‌بیت را نیز با او یاد می‌کند، چه به این حقیقت آگاه باشد و چه نباشد.

دوم: «أَسْمَاؤُکُمْ فِی الأَسْمَاءِ» (نام‌هایی که به آدم تعلیم داده شد)

این عبارت می‌رساند که نام‌های اهل‌بیت در زمره‌ی نام‌هایی بود که خداوند به آدم آموخت؛ چنان‌که فرمود: ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ کُلَّهَا﴾

این تعلیم، صرفِ آموزش نامِ اشیاء نبود، بلکه آموزش نامِ حقایق و شخصیت‌های معیّن بود؛ و در رأس آن‌ها نام‌های محمد و آل محمد علیهم‌السلام. سپس دلیل قرآنی قاطع می‌آید: ﴿ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَة﴾ عرض، مربوط به الفاظ نیست، بلکه به مسمّیات است؛ یعنی به ذواتِ حاضر. از این‌رو روشن می‌شود که این نام‌ها، حقایقی عرضه‌شده بودند که آدم آن‌ها را شناخت و فرشتگان از احاطه بر آن عاجز ماندند.

سوم: «أَنْفُسُکُمْ فِی الأَنْفُس» (نفس واحده و اولویت ولایت)

این عبارت اشاره دارد به این‌که اهل‌بیت از همان نفس واحدی آفریده شده‌اند که دیگر انسان‌ها از آن آفریده شدند؛ چنان‌که خداوند فرمود: ﴿خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَة﴾ امّا این نفس واحد ـ به تعبیر برخی عارفان ـ نفسِ رسول خداست که اصل و جریان‌بخشِ دیگر نفوس بوده و سایه‌ی خدا در عالم نفوس به شمار می‌آید. از همین‌جا معنای «انفسکم فی الانفس» روشن می‌شود.

این معنا را آیه‌ی شریفه نیز تأیید می‌کند: ﴿النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ که این اولویت تنها تشریعی نیست، بلکه اولویتی تکوینی در هدایت و وجود است.

چهارم: «أَرْوَاحُکُمْ فِی الأَرْوَاح، وَآثَارُکُمْ فِی الآثَار» (جریان ولایت در هستی)

همان‌گونه که نفس جریان دارد، روح و آثار نیز چنین‌اند. هر چه از علوّ به سفل نازل شده، از مسیر ولایت نازل گشته و هر فیض الهی که به موجودات رسیده، از راه اهل‌بیت(ع) رسیده است.

و چون همه‌ی هستی به خداوند بازمی‌گردد و فیوضات الهی از طریق اولیای او جاری است، هر ذرّه‌ای در عالم حامل اثری از آثار ولایت است. از این‌رو در زیارت آمده است: «آثارکم فی الآثار»؛ یعنی آثار ولایت الهیِ برتر در همه‌ی مراتب وجود حاضر است.

پنجم: «قُبُورُکُمْ فِی الْقُلُوب» (قبر به‌مثابه حضور قلبی)

مراد از قبور در این‌جا تنها مکان‌های خاکی نیست، بلکه قبور قلبی است؛ یعنی قبور اهل‌بیت در دل‌های شیعیانشان قرار دارد، چنان‌که در روایات آمده و در زیارات امام حسین علیه‌السلام نیز تصریح شده که قبر او در دل‌های مؤمنان است.

گواه قرآنی این معنا، فرمایش خداوند است: ﴿افَلَا یَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِی الْقُبُور * وَحُصِّلَ مَا فِی الصُّدُور﴾ که «تحصیلِ آنچه در سینه‌هاست» به معنای آشکار شدنِ آن چیزی است که در دل‌هاست؛ و دل‌ها، قبور حقیقیِ ولایت و محبت‌اند.

معرفت، غایت زیارت؛ شفاعت، ثمره‌ آن

زیارت جامعه کبیره، بیش از آنکه دفترچه‌ای برای ثبت حاجات باشد، یک منشور انسان‌ساز و نقشه‌ی راهی برای «شدن» است. این اقیانوس معرفت، زائر را از سطح درخواست‌های متداول فراتر برده و اوج آرزوها را در دو گوهر گران‌بها خلاصه می‌کند: نخست، کسب معرفتی عمیق و وجودی به جایگاه تکوینی اهل‌بیت(ع)، (به‌مثابه والاترین حسنه دنیا) و دوم، قرار گرفتن در زمره‌ شفاعت‌شدگان (به‌عنوان ثمره‌ قطعی و طبیعی آن معرفت در آخرت). بر این اساس، زیارت یک سفرنامه‌ تحول‌آفرین است که با تبیین حضور فراگیر ولایت در تار و پود هستی، از ذکر ذاکران و اسماء ازلی تا ارواح و قلوب مؤمنان؛ زائر را به جای «طلب کردن»، به «ساخته شدن» و هماهنگی با این حقیقت فرا می‌خواند.

منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha