زلزله ویرانگر بم بهعنوان یکی از تلخترین و تأثیرگذارترین رخدادهای طبیعی تاریخ معاصر ایران، تنها یک حادثه زمینلرزه نبود، بلکه نمونهای عینی از همزمانی مخاطرات طبیعی و آسیبپذیری انسانی به شمار میرود. این زمین لرزه که در بامداد پنجم دی ۱۳۸۲ رخ داد، حاصل آزاد شدن ناگهانی انرژی در امتداد گسلهای فعال منطقه بود؛ گسلهایی که در حاشیه جنوبشرقی فلات ایران قرار دارند و بهدلیل ویژگیهای زمینساختی، توان لرزهزایی بالایی دارند.
شدت بالای زلزله، عمق کم کانون آن و نزدیکی به بافت شهری، موجب شد امواج لرزهای با حداقل تضعیف به سطح زمین برسند و تخریب گستردهای را رقم بزنند.
در کنار عوامل زمینشناختی، ساختوسازهای غیراستاندارد، استفاده گسترده از مصالح سنتی و فرسوده و تراکم بالای جمعیت در بافتهای قدیمی شهر، نقش تعیینکنندهای در ابعاد فاجعه داشتند. فرو ریختن بناهای مسکونی، تخریب ارگ تاریخی بم و از دست رفتن دهها هزار نفر از شهروندان، این زلزله را به یک نقطه عطف در نگاه علمی و مدیریتی کشور به مقوله خطرپذیری لرزهای تبدیل کرد.
زلزله بم نهتنها اهمیت شناخت علمی گسلها و رفتار زمین در هنگام زلزله را برجسته ساخت، بلکه ضرورت توجه به ایمنی سازهها، برنامهریزی شهری و آمادگی در برابر بحران را به شکلی جدی و غیرقابل چشمپوشی پیش روی جامعه قرار داد.
دو حادثه لرزهای که نقطه عطف مدیریت بحران کشور شد
مهدی زارع، استاد تمام پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله زلزلههای مهیب منجیل (۱۳۶۹) و بم (۱۳۸۲) را به عنوان دو نقطه عطف در تاریخ مدیریت بحران و مهندسی زلزله ایران دانست و گفت: این دو رخداد لرزهای تغییرات ساختاری و علمی گستردهای را به دنبال داشتند؛ چرا که پس از زلزله منجیل، اهمیت آییننامه ۲۸۰۰ طراحی ساختمانها در برابر زلزله که ویرایش نخست آن سال ۱۳۶۷ تدوین شده بود، دوچندان و اجرای آن برای تمامی سازهها الزامی شد.
وی با بیان اینکه ویرایشهای پیاپی آییننامه ۲۸۰۰ تاکنون ۶ بار بازنگری شدهاند، اظهارکرد: در نسخههای جدید بهویژه پس از زلزله بم، مباحث پیشرفتهای مانند اثر نزدیکی به گسل و اصلاح طبقهبندی نوع خاک وارد محاسبات مهندسی شد. تعداد ایستگاههای شتابنگاری و لرزهنگاری در سراسر کشور افزایش یافته، به گونهای که بیش از ۱۶۰۰ ایستگاه شتابنگاری در کشور وجود دارد و بیش از ۲۰ هزار نگاشت شتابنگاری سه مؤلفهای در کل کشور از زمینلرزههای ۵ دهه اخیر در دسترس است.
زارع با تاکید بر اینکه طرح ملی مقاومسازی مدارس و بیمارستانها که از دهه ۸۰ آغاز شد، بطور مستقیم تحت تأثیر درسهای آموخته شده از تخریب ساختمانهای عمومی در بم و منجیل بود، خاطر نشان کرد: تلاش بسیاری شد تا تغییر رویکرد از «امداد» به «پیشگیری» برای کاهش ریسک انجام شود. از پیش از زلزله منجیل ۱۳۶۹، تمرکز اصلی بر عملیات نجات پس از حادثه بوده است. پس از زلزله بم، سازمان مدیریت بحران کشور تشکیل شد و مفاهیمی مانند «کاهش ریسک» و «آمادگی» به طور جدیتر وارد اسناد بالادستی شد.
به گفته این محقق حوزه زلزلهشناسی، برگزاری سالانه مانور زلزله در مدارس بر اساس طرح پژوهشگاه زلزلهشناسی و توسعه آموزشهای هلال احمر، بخشی از تلاشها برای افزایش تابآوری جامعه بوده است.
ضعفهای سازهای که برخی از آن ها رفع شد
استاد تمام پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، با بیان اینکه زلزله نظارت بر ساخت بناهای معمولی بر اساس آییننامه ۲۸۰۰ و مطالعات ویژه ساختگاه برای ساختمانهای ویژه توسعه جدی یافته است، ادامه داد: نظارت مهندسین سازمان نظام مهندسی طی سه دهه اخیر به یک روال تبدیل شده است و یکی از بزرگترین درسهای زلزلههای گذشته بهویژه زلزله سرپلذهاب ۱۳۹۶، این بود که فرو ریختن دیوارهای غیرسازهای باعث تلفات جانی و مالی سنگین میشود؛ از این رو در قوانین جدید، دیوارها نباید صلب به ستونها و سقف بچسبند تا در هنگام لرزش، دیوار تحت فشار قرار نگیرد و خرد نشود.
زارع یادآور شد: در ویرایشهای جدید، ساخت ساختمانهای با اهمیت بسیار بالا مانند بیمارستانها، ایستگاههای آتشنشانی و برجهای بلند مستقیماً روی حریم گسلهای فعال با محدودیتهای جدی مواجه شده است. برای ساختمانهایی که در نزدیکی گسلها هستند، ضریبهای خاصی در محاسبات مهندسی (به نام اثرات حوزه نزدیک) اعمال میشود تا سازه برای تکانهای شدیدتر و ضربهای طراحی و آماده شود.
این محقق حوزه زلزلهشناسی و مهندسی زلزله اضافه کرد: از سوی دیگر استفاده از فناوریهای نوین (جداگرهای لرزهای و میراگرها) در پروژههای خاص و ساختمانهای مدرن مسکونی، توصیه شده که به جای مقاومت در برابر زلزله، بر «کنترل» آن تمرکز دارد. ساختمانهایی که در ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر احداث شدهاند، اگر با نظارت دقیق مهندسی و طبق ویرایشهای جدید آییننامه ۲۸۰۰ ساخته شده باشند، قطعاً نسبت به ساختمانهای زمان زلزله منجیل یا بم، تابآوری بسیار بیشتری دارند.
وی تاکید کرد: با این اقدامات احتمال ریزش کامل در ساختمانهای نوساز مهندسیساز بسیار کاهش یافته است. استفاده از بتنهای با مقاومت بالا، فولاد استاندارد و سیستمهای مهار دیوار (والپست) سبب شده که این سازهها در زلزلههای متوسط آسیب نبینند و در زلزلههای شدید فرصت فرار به ساکنان بدهند.
استاد پژوهشگاه زلزلهشناسی افزود: البته با وجود پیشرفت علم، فاکتورهای دیگری در شهرهای بزرگ مثل تهران، مشهد، تبریز و اصفهان تغییر کردهاند که ریسک را بالا میبرند. طبق آمارهای رسمی، هنوز بخش بزرگی از جمعیت در محلات قدیمی و بافتهای فرسوده زندگی میکنند که عملا تاب آوری بسیار پایینی در برابر یک زلزله شدید دارند. اگر یک ساختمان نوساز در محلهای شلوغ سالم بماند، در صورت تخریب ساختمانهای قدیمیِ مجاور، معبرهای باریک مسدود شده و امکان امدادرسانی غیرممکن میشود.
وی با اشاره به روند رشد جمعیت کشور اظهار کرد: جمعیت ایران از ۵۵ میلیون نفر در سال ۱۳۶۹ و ۶۷ میلیون نفر در سال ۱۳۸۲، به حدود ۸۷ میلیون نفر در سال ۱۴۰۴ رسیده ؛ بهطوریکه نسبت به سال ۱۳۶۹ حدود ۳۲ میلیون نفر و نسبت به سال ۱۳۸۲ حدود ۲۰ میلیون نفر افزایش داشته است. نزدیک به ۹۰ درصد از این افزایش جمعیت در مناطق شهری، بهویژه شهرهای بزرگ، متمرکز شدهاند.
خوششانسی یا افزایش تابآوری
زارع خاطر نشان کرد: افزایش جمعیت شهرهایی مثل تهران به این معنی است که در صورت وقوع حادثه، حجم آوار و تعداد افرادی که نیاز به کمک دارند، از ظرفیت سیستمهای امدادی فعلی بسیار فراتر رفته است و بنابراین ریسک بیشتر شده است. ولی پس از زلزله ۱۳۸۲ بم در هیچ زمین لرزهای بیش از ۱۰۰۰ نفر تلفات ندادهایم، اما باید توجه کنیم که خوششانس هم بودهایم که هیچ زمین لرزه شدیدی با بزرگای بیش از ۶ داخل یا مجاور یک پهنه جمعیتی ما که بیش از ۱۰۰ نفر جمعیت داشته باشند، رخ نداده است.
این استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی تاکید کرد: زمین لرزههای ورزقان ۱۳۹۱ با بزرگاهای ۶.۳ . ۶.۱ با رخداد در وسط زمینهای کشاورزی و در یک پهنه عملا روستایی بین ورزقان -هریس و اهر با حدود ۳۰۰ نفر کشته همراه شد. زمینلرزه ۱۳۹۶ ازگله سرپل ذهاب با بزرگای ۷.۳ نیز همراه با پیشلرزه، با ژرفای حدود ۲۰ کیلومتر و در نزدیکی شهر ۴۵ هزار نفری سرپل ذهاب رخ داد. ۶۴۰ کشته دادیم که اگر حاشیهنشینی و توسعه ناپایدار و غیر اصولی و مسکنهای مهر در اسلام آباد غرب و سرپل ذهاب نبودند، بیشتر این ۶۴۰ نفر نیز نباید کشته میشدند.
وی ادامه داد: زلزله ۱۳۹۲ سراوان با بزرگای ۷.۸ نیز در ژرفای ۷۰ کیلومتر و در یک پهنه خالی از سکنه رخ داد. دو زمین لرزه فین بندرعباس در ۲۳ آبان ۱۴۰۰ نیز با بزرگای ۶.۴ . ۶.۲ هر دو در پهنهای غیر مسکونی رخ دادند.
زارع با تاکید بر اینکه در حوزه زیرساخت، پیشرفتهای خوبی صورت گرفته، اما کافی نیست، خاطر نشان کرد: شیرهای حساس به زلزله در بسیاری از نقاط خطوط لوله اصلی که بلافاصله جریان گاز را قطع میکنند، نصب شده تا از انفجارهای بعد از زلزله جلوگیری شود. بسیاری از بیمارستانهای قدیمی مقاومسازی شدهاند و بیمارستانهای جدید با استانداردهای سختگیرانهای ساخته میشوند تا در حین بحران «عملیاتی» باقی بمانند.
وی اضافه کرد: آسیبپذیری کالبدی (جسم ساختمانها) در بخشهای نوساز شهر کمتر شده است، اما تابآوری کلانشهری (توانایی کل شهر برای بازگشت به حالت عادی پس از فاجعه) با افزایش جمعیت به دلیل مشکلاتی نظیر ترافیک، تراکم بسیار بالا و وجود بافتهای ناپایدار، به طور مناسب افزایش نیافته است.
ایران ۲۲ سال بعد از زلزله ویرانگر بم
استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله گفت: اگر بخواهیم ۲۲ سال پس از بم را ارزیابی کنیم، علیرغم تلاشها برای نوسازی، طبق گزارشهای رسمی (تا اواخر سال ۱۴۰۲) حدود ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار واحد مسکونی ناپایدار در بافتهای فرسوده ایران وجود دارد که نزدیک به ۱۰ میلیون نفر در این بناها زندگی میکنند.
وی افزود: اگرچه سرعت نوسازی در سالهای اخیر (با بستههای تشویقی) افزایش یافته، اما هنوز با هدفگذاریها فاصله زیادی دارد. بسیاری از این بناها حتی در برابر زلزلههای کمتر از ۶ نیز تابآور نیستند.
زارع با بیان اینکه حاشیهنشینی و فساد در ساختوساز در مناطق حاشیهای، جایی که ساختوسازها اغلب «غیررسمی» و بدون پروانه ساخت انجام میشود، وضعیت نگرانکننده دارد، اضافه کرد: هنوز هم پدیده «ساختوساز شبانه» و استفاده از مصالح غیر استاندارد در حاشیه کلانشهرها دیده میشود. در برخی موارد، رشوه به عوامل نظارتی یا کوتاهی در کنترل محلات اقماری، سبب شده ساختمانهایی سر پا شوند که از نظر مهندسی هیچ شباهتی به یک سازه مهندسی ندارند، در حالی که در شهرهای بزرگ نظارت بر بتن و جوش بسیار دقیق شده، در حاشیهها همچنان از تیرآهنهای سبک، جوشهای غیرفنی و دیوارهای سنگین استفاده میشود.
افزایش حساسیت افکار عمومی به مهندسی سازه بعد از فاجعه متروپل
زارع ادامه داد: فاجعه بم و بعدها، ریزش ساختمانهایی مثل «متروپل آبادان»، حساسیت افکار عمومی و قوه قضائیه را نسبت به فساد در ساختوساز به شدت افزایش داده است. فقر اقتصادی و رشد سریع حاشیهنشینی سبب شده است که سرعت ایجاد ساختمانهای ناپایدار در برخی مناطق، از سرعت نوسازی و نظارت پیشی بگیرد.
وی تاکید کرد: جمعیت در معرض خطر زلزله در پهنههای گسلی نه تنها کمتر نشده، بلکه به شدت افزایش یافته است. رشد سریع شهرنشینی و رشد نوسرمایهداری در کلانشهرها تمرکز جمعیت در خطرناکترین نقاط لرزهای ایران را بیشتر کرده است.
توسعه تهران بر روی گسلهای اصلی
این محقق حوزه زلزله اضافه کرد: امروزه بیش از ۲ میلیون نفر تنها در تهران، مستقیماً بر روی یا در مجاورت بلافاصله گسلهای اصلی (مثل گسل شمال تهران ) زندگی میکنند. منطقه ۲۲ تهران که روی پهنههای گسل شمال تهران و گسل پردیسان توسعه یافته، در دو دهه اخیر با بارگذاری انبوه برجهای مسکونی روبرو شده که جمعیت عظیمی را به یکی از لرزهخیزترین نقاط پایتخت کشانده است.
وی گفت: در ۲۰ سال اخیر، ساخت شهرهای جدید یا مسکنهای انبوه در شهرهای از قبل موجود در نزدیکی گسلها ایجاد مجتمعهای انسانی مانند پردیس و پرند و پاکدشت و قرچک را در استان تهران در نزدیکی یا روی محل تلاقی دو گسل مهم را موجب شده است. بدین ترتیب و طی دو دهه اخیر به تدریج نزدیک به ۵ میلیون نفر در این پهنهها فقط در استان تهران ساکن شدهاند.
زارع ادامه داد: علاوه بر آن رشد شهر تبریز به سمت شمال (منطقه باغمیشه، ارم و عینالی) دقیقاً بر روی یکی از خطرناکترین گسلهای ایران -گسل شمال تبریز- صورت گرفته است. جمعیت در معرض خطر در این منطقه نسبت به زمان زلزله بم چندین برابر شده و اکنون به حدود ۵۰۰ هزار نفر رسیده است.
این استاد حوزه زلزلهشناسی تاکید کرد: بخش بزرگی از بافت فرسوده در شهرهایی مثل تهران و تبریز دقیقا با پهنههای گسلی همپوشانی دارند. این یعنی ضعیفترین ساختمانها در خطرناکترین نقاط قرار گرفتهاند. همچنین بیش از ۱۰۰ برج مسکونی (فقط در تهران) روی گسلهای فعال ساخته شدهاند. علم ما در شناخت گسلها پیشرفت کرده، اما تابآوری جمعیتی ما به دلیل تمرکز ثروت و جمعیت در کلانشهرهای زلزلهخیز، کاهش یافته است.
وی تاکید کرد: ما اکنون دقیقاً میدانیم چه مناطقی خطرناکند، اما همچنان به ساکن کردن مردم در آن مناطق ادامه میدهیم.
استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله یادآور شد: این چالشی است که با ادامه شهرسازی غیر تاب آور با آن مواجهیم. هر زمینلرزه با بزرگای بیش از ۶.۰ در پهنهای پر جمعیت شهری میتواند به فاجعهای مانند زلزله بم تبدیل شود. به یاد داشته باشیم که هنوز زمینلرزهای در شهری با بیش از یک میلیون نفر جمعیت نداشتهایم. چنین رخدادی به سانحهای با ابعاد تاکنون تجربه نشده در ایران میتواند منجر شود. باید اقدام برای کاهش ریسک را آغاز کنیم. هیچ میانبری نیز وجود ندارد. باید از روش علمی بهره بگیریم.



نظر شما