۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۳
کد خبر: 119373

اواسط فوریه بود که اکثر مدیران ارشد اجرایی اپل در محلی نامعلوم گرد هم آمدند، تنها غایب ادی کیو بود که به خاطر شرکت در جلسه هیئت مدیره فراری، در خارج از کشور به سر می برد.

ندایی از انتهای میز: اینتل را بخر!

نارنجی در ادامه نوشت:به این مدیران ارشد، سه تن از کهنه سربازان و معتمدین صنایع تکنولوژِیک هم اضافه شدند:

- بیل کمپبل (معروف به مربی) دوست و همکاری قدیمی استیو جابز و رییس هیئت مدیره فعلی اپل، کسی که جزو مشاوران دو موسس گوگل، لری پیج و سرگی برین، هم هست؛
- لری سانسینی، از حقوقدانان و مشاوران معروف دره سیلیکون با 30 سال سابقه؛
- فرانک کواترون، از فعالان حوزه بانکداری و شرکت های تامین سرمایه که بر روی صنایع تکنولوژیک متمرکز است؛

شاید دل تان بخواهد بدانید در این گفتگو، چه چیزهایی رد و بدل شد. در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

 

چکار کنیم؟

این دیدار درباره کاهش سود اپل نیست. حاشیه سود شرکت، کمتر از قبل پیش بینی و با آغوش باز پذیرفته شده بود: عرضه آیپد مینی با حاشیه سود پایین و فروش آیفون 4 از طریق اوپراتورها "بدون پیش پرداخت" جزو سیاست های اپل برای دست انداختن به قشر کم درآمد بودند. این جلسه، درباره کاهش قیمت سهام اپل در طول 6 ماه گذشته هم نیست، چون راه حل این مشکل واضح است: اپل باید چند فصل سرشار از سود و چند محصول جدید معرفی کند تا قیمت سهام، همچون تیری از سقف خیمه بیرون بزند!

جلسه به مسئله ای اختصاص دارد که همه از آن آگاه هستیم: با قله اورستی که می شود از پول نقد اپل ساخت، چه باید کرد؟

تا پایان دسامبر 2012، اپل 137 میلیارد دلار پول نقد در حساب های خود یا به صورت دارایی هایی با نقد شوندگی بالا داشت که فقط 23 میلیارد دلار از آن حاصل عملکرد فصل آخرش بود.

مدیر مالی اپل، پیتر اوپنهایمر، گره از بقچه ی خبرهای بد می گشاید: به نظر می رسد 35 میلیارد دلار دیگر در فصل پیش رو به مبلغ فوق اضافه شود و برنامه های بازخرید سهام و تقسیم سود که برای توزیع 45 میلیارد دلار از اندوخته اپل در طی دو سه سال آینده برنامه ریزی شده، برای متعادل نگه داشتن حجم نقدینگی شرکت کافی نیست.

در یک جمله، اپل نیازمند انجام "کاری بزرگ" است.

کواترون که ساکت در انتهای میز نشسته، گلوی اش را صاف می کند و می گوید: «اینتل را بخر.»

تیم کوک می گوید: «خب، فرانک، ما از سال 2005 تا حالا داریم برای سری مک، از اینتل خرید می کنیم.»

کواترون جواب می دهد: «چیپ ها را نمی گویم، شرکت [اینتل] را بخر. ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شده اند تا اپل ضرب شستی نشان دهد و کل این صنعت را برای همیشه عوض کند. تاریخ سازی کن، اینتل را بخر.»

کواترون به خوبی توجه آنها را به خود جلب کرده و سپس ابر و باد و مه و ... را چنین برای حضار بازگو می کند:

1. اپل نیاز دارد خود را از رابطه مسمومی که با سامسونگ به عنوان سازنده چیپ های ARM سری AX دارد، رها کند.

2. اینتل بهترین تولیدکننده چیپ های سیلیکونی در مقیاس انبوه، در کل دنیا است. آنها متخصصین، فناوری ها، و ظرفیت خط تولید کافی برای تامین نیازهای تمام سال های پیش روی اپل را دارند.

3. شاید بگویید «ولی اینتل که چیپ های مبتنی بر معماری ARM تولید نمی کند!» دقیقا، اینتل هیچ علاقه ای به این رقابت بی رحمانه و حاشیه سود کم در بازار پردازنده های ARM ندارد. در حقیقت، پیوستن به نبرد ARM می تواند درآمد اینتل را به شدت تهدید کرده و باعث رم کردن وال استریت شود. اما چنانه اینتل توسط اپل خریداری شده و به عنوان بازوی تولیدی اپل در بخش نیمه هادی ها، تبدیل به یک شرکت خصوصی شود، یعنی تمام چیپ های x86 و ARM مورد نیاز سیب بزرگ را تامین کند (و همه آن کارهای مخفی را که باب منسفیلد دارد در دپارتمان تکنولوژی های اپل انجام می دهد، به نتیجه برساند)، در این صورت، وال استریت ساکت یک گوشه به تماشا می نشیند.

4. اینتل دارد شکست می خورد. بازار پی سی های سنتی که تامین مایحتاج آن خون را در رگ های اینتل به جریان می اندازد، دارد بی رمق می شود ولی با این حال، اینتل هیچ کار قابل توجهی برای ورود به بازار مهم موبایل و قلمروی ARM نکرده و مشغول انجام کارهای عجیب و گیج کننده ای مثل خرید McAfee به مبلغ 7.68 میلیارد دلار است.

5. شش ماه از اعلام بازنشستگی پاول اوتلینی کبیر می گذرد ولی هنوز هیئت مدیره اینتل در گل مانده و جانشینی برای به مقصد رساندن این کشتی بزرگ، معرفی نشده. بنابراین یک خلاء مدیریتی در آن بالا حس می شود. اپل می تواند پت گلسینگر که در اینتل 30 سال سابقه دارد، مدیر ارشد تکنولوژی این شرکت بوده و بعد از جدایی در Vmware مشغول است را برگرداند. با وجود اینکه کمی او را شبیه بیل گیتس می دانند، ولی گلسینگر یک تکنولوژیست به تمام معنا است که به خوبی با فرهنگ اپل جور در می آید. به خصوص اگر به او اجازه داده شود که به دنبال فتح قله ARM برود، نه اینکه در پستوی x86 دنبال نخود سیاه بگردد.

6. آخر و مهمتر از همه اینکه، ارزش اینتل در بازار سرمایه 115 میلیارد دلار است، که تقریباً در دسترس اپل قرار می گیرد. اینتل یک شرکت سود آور است و به خوبی پول سازی می کند، حتی با اینکه سرمایه گذاری های سنگینی برای ساخت کارخانه های گران قیمت و جدید کرده!

7. ...اوه، و یک چیز دیگر: جالب و بامزه نخواهد بود که اپل از نزدیک با مایکروسافت، دل، و اچ پی بر روی توسعه، زمان بندی و قیمت گذاری محصولات مبتنی بر معماری x86 کار کند؟

 

شدنی است؟

این گفتگو ادامه پیدا می کند. تصور کنید که بسیاری از مشکلات اپل با همین یک حرکت رفع خواهد شد. این خرید بزرگ باعث خواهد شد اپل واقعاً به نقطه پرگار دنیای فناوری تبدیل شود. ولی این ایده عالی، موانعی را هم در پیش رو دارد، هم به لحاظ فرهنگی و هم به لحاظ قانونی.

"مربی" (بیل کمپبل) چنین شروع می کند: «من هر دو شرکت را اندکی می شناسم، می توانم سوگند بخورم که آنها به فرهنگ های خودشان افتخار می کنند. هر دو از بازبینی اعتقاداتشان به شکل رادیکال، اجتناب می کنند. ادغام کردن این دو جامعه متفاوت، کله پا کردن کارهای غیرضروری مثل خرید مک آفی، باعث خواهد شد فرهنگ یکپارچه اپل هم دچار گسست شود. به عنوان یک قانون کلی، یکپارچه کردن دو سازمان بزرگ به ندرت به موفقیت می انجامد... مگر اینکه یکی کردن خطوط هوایی را موفقیت در نظر بگیرید!»

و در آخر مشاور اعظم، لری سانسینی می افزاید: «این، فانتزی جذابی خواهد بود، معنای اش این است که برای سال های سال من و سایر هم مسلک هایم کار برای انجام دادن خواهیم داشت، ولی به عنوان دوست این شرکت، و معتمد موسس از دست رفته آن، می گویم نکن این کار را. مشکلات قانونی زیادی در بین خواهد بود، هم با دولت، هم با رقبا، و هم با شرکای اینتل. قرار نیست همه فانتزی ها را عملی کنیم.»

خانم ها و آقایان، کل نوشته ای که تا اینجا خواندید، خیالی بود و هرگز چنین جلسه ای به وقوع نپیوسته. ولی شاید تنها راه برای توضیح اینکه چرا اپل نمی تواند با کوه پولی که در اختیار دارد یک خرید بزرگ بکند، همین بود. اپل به تازگی در کنفرانس مالی اش اعلام کرد که 60 میلیارد دلار دیگر (علاوه بر 45 میلیارد دلار قبلی) در قالب پرداخت سود به سهام، توزیع خواهد کرد ولی این اقدام گرچه مشکل کوه نقدینگی را محدود می کند، قادر به رفع آن یک بار برای همیشه نیست و باید بعدها دوباره 60 میلیارد دلار دیگر تقسیم شود و الی آخر.

بعضی ها این اقدام دست و دل بازانه اپل در حق سهامداران را نشانه ای برای آن یافته اند که این شرکت دیگر قادر به انجام کارهای بزرگ نیست. ولی انجام یک خرید بزرگ و چند صد میلیاردی برای "عوض کردن بازی" نمی تواند نشانه ای از میل به انجام کارهای بزرگ باشد. ضمن اینکه بخش بزرگی از پول اپل در حساب های بیرون از امریکا قرار دارد که مالیاتی به آن تعلق نمی گیرد و شاید باورتان نشود ولی اپل برای برنامه پرداخت سود اضافه به سهامدارنش مجبور به وام گرفتن است! بله، نشسته بر کوهی از پول ولی مجبور دریافت وام.

داشتن بیش از 100 میلیارد دلار نقدینگی به معنای ثروتمند بودن این شرکت هست ولی اپل در صورتی که این پول را به امریکا وارد کند باید مالیات زیادی بابت آن بپردازد. در نتیجه ترجیح بر این است که بازی های پیچیده برای فرار از مالیات انجام گیرد و این دلارهای بی زبان از دسترس عمو سام خارج نگه داشته شوند.

جالب اینجا است که تمام این موارد، اپل را بدل به یک شرکت "متفاوت" کرده. اپل که زمانی آی بی ام، مایکروسافت و اچ پی را به عنوان قدرت های بالادستی به چالش می کشید، حالا شبیه آدم پیر هایی شده که "بیش از حد" پول در می آورند و باید آن را بین میراث خورهای شان توزیع کنند!

بیایید امیدوار باشیم شرکت های موفق، همیشه قادر به انجام کارهای بزرگ (نه با پول، بلکه با توانمندی های شان) باشند، زیرا جدای از اینکه طرفدار چه شرکتی هستیم، وقتی یک نفر بالای قله ای ایستاده و فریاد می زند «رقیب می طلبم» طوری که صدای اش در تمام دشت تکنولوژی می پیچد، چند ذهن آسوده در زیر سایه های رخوت، یا چند غرور آخته ولی نگداخته، به تکاپو برای فتح قله های بلندتر می افتند و این... رژه زندگی در دنیای فناوری است.

 

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.