پایگاه تحلیلی «آسیا تایمز» در مقالهای با تیتر «عربستان، روسیه و ایران بازیگران منطقه خلیج فارس تمایل دارند روایتهای قدیمی را کنار بگذارند» به قلم « ام. کی. بهادراکومار»، تحلیلگر این پایگاه نوشت: در شرایطی که توافق هستهای ایران باید از مرز تأیید در کنگره آمریکا عبور کند، طی روزهای گذشته روند بحث در مورد توافق با رأی مخالف سناتور «چاک شومر» و «الیوت انگل»، دو تن از دموکراتهای ارشد کنگره شکل پیچیدهتری به خود گرفته است. اما اینها اصلاً مهم نیستند، زیرا بحث کنگره آمریکا در مورد توافق هستهای ایران هر روز بیشتر از گذشته حالت سورئالی و وهمگرایانه به خود میگیرد.
پیش از آنکه توافق هستهای به تأیید کنگره آمریکا برسد، خاورمیانه به اجرا گذاشتن آن را آغاز کرده است. چیزی که مهم است این است که ایران در منطقه خودش زندگی میکند، نه در اقلیم غرب. به محض اعلام خبر توافق وین، منطقهای که ایران در آن زندگی میکند بی صبرانه درحال زیر و رو کردن بسیاری از روایتهایی است که در گذشته ثابت و محرز به شمار میآمدند.
در یک نمای بزرگتر، شراکتی راهبردی و تمام عیار میان روسیه و عربستان سعودی درحال شکل گیری است. موضوع دیگر این نیست که این دو کشور دور و بیگانه نیم نگاهی به یکدیگر حواله میکنند، بلکه روابط مسکو و ریاض حالت همدلی و مشارکت به خود گرفته است.
سفر «عادل الجبیر»، وزیر خارجه عربستان سعودی به روسیه یک هفته پس از دیدار وی با «سرگئی لاوروف»، وزیر خارجه روسیه و دو روز قبل از نخستین سفر هیأت نمایندگی ائتلاف ملی نیروهای انقلابی مخالف سوریه به مسکو، حاکی از آن است که وزیر خارجه عربستان به دنبال گفت و گوی بیشتر است و نمیتواند زیاد منتظر بماند.
شاید منتقدان سیاسی بر این باور باشند که سعودی ها قصد دارند روسها را بخرند، اما به نظر میرسد آنچه دو کشور به دنبال آن هستند، چیزی بیشتر از طراحی رقص خاورمیانه جدید نیست. روایتهای گذشته در مورد روسیه این بوده است که مسکو در حال ماهی گرفتن از آب گل آلود روابط میان ایالات متحده و عربستان است، اما به نظر میرسد روسیه و ایالات متحده هر دو دستور کار مشابهی در قبال ریاض داشته باشند. روسیه به عربستان پیشنهاد کرده است در به عقب راندن تروریسمی که از سوی گروههای اسلامگرای افراطی با آن مواجه است - و البته تا همین اواخر از آن حمایت میکرده است- به این کشور کمک کند. در همین اثنا، روسیه امیدوار است عربستان سعودی دیگر عربستانی که ما قبلاً میشناختیم- ارابه ران گروههای وهابی به عنوان ابزاری برای سیاستهای منطقهای سعودی ها- نباشد.
با توجه به این واقعیت که واشنگتن برای محور «سعودی - گروههای افراطی» در زمینه بسیاری از مسایل منطقهای نظیر افغانستان، یمن و سوریه استفاده گزینشی داشته است، اعتراض امروز روسیه به عربستان، اعتراضی است که ایالات متحده نیز در آن با مسکو شریک است، هرچند جرأت نمیکند آن را با صراحت بیان کند. اما دلیل اینکه روایتهای گذشته در مورد سعودی ها از رونق افتاده است، چیست؟ تغییر اساسی شرایط تا آنجاست که ریاض کم کم در مورد «دولت اسلامی» احساس نگرانی میکند. سه مورد حمله به مساجد عربستان توسط عاملان «دولت اسلامی» در فواصل زمانی نزدیک و به جا گذاشتن مجروحان بسیار، از رسیدن تروریسم بین الملل به دروازههای ریاض خبر میدهد. میتوان نوعی حس دستپاچگی را در ذهن سعودی ها در این مورد دید که با وجود همه افراد و ابزاری که پادشاه سعودی به خدمت گرفته است، سعودی ها همچنان از دفاع خود در برابر نیروی تخریبی مهیب «دولت اسلامی» ناتوانند.
و اما روایتهای گذشته در مورد عربستان این بوده است که «ملک سلمان» رهبری جدید این کشور و «محمد بن سلمان» ولیعهد او، دکترین راهبردی «مبارزه طلبی» را به تبعیت از ایالات متحده دنبال کنند.
«جمال خاشقجی»، تاریخ نویس مشهور در زمینه سیاست خاورمیانه، از این دکترین با عنوان «دکترین سلمان» یاد میکند و آن را عبارت از این میداند که ملک سلمان تصمیم گرفته است «اگر لازم باشد، عربستان سعودی در زمینهای به تنهایی اقدام کند، ریاض به تنهایی دست به این اقدامها بزند». حمله نظامی سه ماه پیش عربستان به یمن فرضیه قاشقجی را تأیید کرد، اما بخش طنزآمیز ماجرا اینجاست که باتلاقی که سعودی ها در یمن در آن گرفتار آمدند، زمینه تفکراتی خارج از چارچوب را برای آنها ایجاد کرد. به نظر میرسد ریاض هم اکنون پذیرای مذاکرات صلح یمن است. خبرگزاری «تاس» بتازگی گزارش داد که الجبیر و لاوروف در مورد «اقدامهای احتمالی برای یافتن گزینه هایی که بتواند در زودترین فرصت، راه حلی برای بحران بیابد»، گفت و گو کرده اند.
اما سوریه کشوری بوده است که میتوان دستهای از روایتهای کنار گذاشته شده را در مورد آن یافت. از جمله اینکه به نظر میرسد حالت بیگانگی میان دولت بشار اسد و باقی کشورهای عرب آن گونه که در گذشته روایت میشد، تغییر ناپذیر و غیر قابل برگشت نیست. در اواخر جولای، «علی مملوک»، رئیس قدرتمند دفتر امنیت ملی سوریه، مهمان بن سلمان در ریاض بود. همچنین «ولید المعلم»، وزیر خارجه سوریه پس از سفر دو روزه اش به تهران وارد «مسقط» پایتخت عمان شد. گمانه زنی هایی نیز در مورد دیدار وزیران خارجه ایران، سوریه و عربستان وجود دارد.
روایت دیگری که در گذشته وجود داشت این بود که عربستان سعودی «هرگز توافق ایران را نخواهد پذیرفت»، اما ریاض توافق را پذیرفته است.
در گذشته روایتهایی شنیده میشد، حاکی از اینکه عربستان یک جبهه «ضد ایرانی» متحد متشکل از کشورهای عرب و اسراییل تشکیل خواهد داد؛ اینکه ریاض از فرقه گرایی برای منزوی ساختن ایران استفاده خواهد کرد؛ اینکه کاخ سعودی ایران را در شبکه «دولت اسلامی» گرفتار خواهد ساخت؛ اینکه عربستان، خود، بمب هستهای خواهد ساخت و یا دست کم بمبی از پاکستان خریداری خواهد کرد و روایتهای دیگری از این قبیل، اما هیچ نشانهای از اینکه این اتفاقات واقع شده باشند، وجود ندارد.
اما روایتهای جدید چه میگویند؟ اساساً ما شاهد تناقضی هستیم که همه وانمود میکنند به آن توجهی نداشته اند. نکته اینجاست که بحران خاورمیانه چیزی نیست که ساخته ایران باشد. ایران، کودتای مصر که این کشور را به حاکمیتی استبدادی بازگرداند، مهندسی نکرد. مردم یمن با کمک یا بدون کمک ایران در مقابل سلطه سعودی در کشورشان مقاومت میکردند. قدرت شیعیان در بحرین چیزی نیست که بتوان آن را پنهان کرد، بلکه لازم است عربستان سعودی خود را تغییر داده و مطابق قرن 21 بسازد. قطعاً ایران مسؤول آشوبهای خونینی که در سوریه جریان دارد، نیست.
مطمئناً در همه جا افزایش چشمگیری در فعالیتهای دیپلماتیک دیده میشود. توافق هستهای ایران فرضیههای قدیمی را متحول ساخته و اکنون نشانههای تازهای از تمایل کشورهای منطقه خلیج فارس به عبور از دیوارهایی که در گذشته عامدانه به دور خود کشیده بودند، به چشم میخورد.
نظر شما