داس مرگ، پی در پی ساقه به زحمت روییده و سبز و طلاگون شده نسل فرهیخته کشور را میبرد و زیر خاک میفرستد و کوجانشینانی برای این از دست رفتهگان که باور کردن مرگشان برای مردمی که آنان را میشناسند، سخت دشوار است.
دوست و همکار قدیمیام محمد علی اینانلو، آن سترگ مرد بلند بالای پیوسته در حال خنده و لطیفهگویی، با آن صدای گرفته خوشآهنگ، دیگر چشم از جهان بسته و صدایش را نخواهیم شنید.
او چند ماهی بر اثر ضایعه مغزی بستری بود. چند ماهی بود از زخم زبان و نیشها و تکهپرانیها بیمار و خسته دل شده بود.
به او که عمری در راه حفظ محیط زیست تلاشها کرده و از کوشایان مصمم برای حفظ محیط زیست کشور بود بهتان زده بودند که در ماجرای یک شکار دست داشته یا از آن آگاهی داشته است.
دل اینانلو شکسته بود. دلش وصله پینه شده بود. حق نبود که بدون اثبات ماجرا آن سان او را آماج حمله و اهانت قرار دهند. مردی که دههها در عالم ورزش، طبیعت، روزنامه نگاری و اجرای برنامههای رادیو و تلویزیونی و برنامههای صحراپیمایی، زحمت کشیده بود.
عده نخبگان و فرهیختگان و به اصطلاح برندهای ما در تمام زمینهها معدود است.
در همین دنیای تاریخ ما پس از مرگ دکتر جواد شیخ الاسلامی، دکتر پرویز ذوقی، دکتر باستانی پاریزی، ایرج افشار و دکتر محمد امین ریاحی، چه کسانی را داریم؟ کسانی هستند، اما در خط و خطوط دیگری هستند. در عالم موسیقی چند هنرمند برجسته برای ما باقی مانده است؟
در نقاشی گرچه تابلوهای پانصد میلیونی سهراب سپهری فروش میرود، اما چند سهراب سپهری دیگر را به دنیا معرفی کردهایم؟
در مجلهای شرح حال عبدالرضا میربلوک، خبرنگار و روزنامه نگار قدیمی را که تخصص او در مسایل کشاورزی بود، خواندم. او را از دور میشناسم. در حرفه خود، فرد لایق و آگاهی است.
اما مبهوت شدم وقتی خواندم مقرری یا مستمری بازنشستگی او مبلغ 240 هزار تومان است! آخر 240 هزار تومان را میتوان حقوق بازنشستگی یک روزنامه نگار قدیمی و مجرب پنداشت؟!
در روزگاری که هر کس با چند سطر نوشتن در روزنامهای خود را روزنامه نگار معرفی میکند، چرا یک روزنامه نگار با حدود 30 تا 40 سال سابقه باید 240 هزار تومان حقوق بازنشستگی دریافت کند؟
چرا وزارت جهاد كشاورزي که این روزنامهنگار سالها در امر اطلاع رسانی فعالیتهای آن وزارتخانه کمک کرده است، تسهیلاتی در اختیارش نمیگذارد که دست کم مجله برزگر را که به درد میلیونها کشاورز این کشور میخورد، راهاندازی کند یا توسعه دهد؟
زمانی روزنامه نگاران در این مرز و بوم، ارج و قربی داشتند.
باشگاه روزنامه نگاران ایران و باشگاه روزنامه نگاران دموکرات و جبهه مطبوعات متحد جولانگه ارباب سیاست بینالمللی بود که به ایران میآمدند.
پس از سرایت جنگ جهانی دوم به ایران، رجال بینالمللی چون ادوارد هریو، رئیس مجلس ملی فرانسه، ژنرال شارل دوگل، ویندیل ریلکی، معاون رئیس جمهوری آمریکا و ویلیام کیسی، از رجال معروف انگلیس و سرانجام سر آنتونی ایدن سرگئی کافتا رادزه به محض پیاده شدن در فرودگاه مهرآباد، سراغ انجمن روزنامه نگاران را میگرفتند.
اکنون کار به جایی رسیده که امثال اینانلو بر اثر غصه و اندوه با همه بشاش بودن و روحیه شادشان دچار ضایعه مغزی میشوند و میمیرند و «میربلوک» که زنده و خانهنشین است میگوید «پس از مردنم یادی از من نکنید.»
۱۵ دی ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۲
کد خبر: 334520
نظر شما