قدس آنلاین/ مجید تربت زاده : آنقدر رسانه ای و سرشناس هست که نیاز نباشد اینجا برای معرفی کردنش مقدمه و مؤخره نوشت. حجت الاسلام «زائری» به لطف سالها حضور و فعالیت فرهنگی و همچنین به خاطر افکار و نظرات نوگرایانه ای که در مقولات اجتماعی و فرهنگی دارد، جان می دهد برای «گزارش از شخص» . بهانه خبری یا مناسبتی هم لازم ندارد!

مأموریت ناتمام

 به دلیل  فعالیت های تمام نشدنی در حوزه رسانه ، فرهنگ و فضای مجازی هر از چندی به صورت خودجوش بهانه خبری دست رسانه ها می دهد تا در باره اش حرف بزنند و بنویسند. نمونه اش همین سه یا چهار روز پیش که پس ازچهار سال حضور در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب- سرچشمه- از مدیریت آن استعفا کرد و هنوز که هنوز است اینجا و آنجا در باره دلایل رفتنش می گویند و می نویسند.

بی خیال زندگینامه

خواهش می کنم برای این یکی سوژه گزارش ، زندگینامه را بی خیال شوید. درست است که وقتی وارد وبسایت اختصاصی اش می شوید همان ابتدای کار با عبارت درشت و دستنویس «قدمِ کلیک هایتان بر چشم !»  شما را محبت کُش می کند  اما قسمت«درباره من» را که کلیک کنید، تنها دستگیرتان می شود او متولد 1349 در شهر کرمان است و بس! تازه آن وقت است که می فهمید آن علامت تعجب آخر عبارت «قدم کلیک هایتان بر چشم!»  معنی اش این است که : لطفاً بی خیال زندگینامه حقیر بشوید و بروید سراغ بقیه حرفها!

با وجود اینها اما «محمد رضا زائری» بخشی از سوابق تحصیلی و علمی اش را می نویسد که من و شما خیلی توی ذوقمان نخورد و دست خالی ، وبسایتش را ترک نکنیم. کارشناس فقه و مبانی حقوق از مدرسه عالی شهید مطهری ، کارشناسی ارشد فلسفه و حکمت اسلامی اش را از دانشگاه آزاد گرفته و البته یک فوق لیسانس دیگر هم در رشته روابط اسلام و مسیحیت از دانشگاه«قدیس یوسف» لبنان دارد. دانشگاهی که دکتری علوم ادیانش را هم از همانجا گرفته است و عنوان رساله دکتری اش هم «تلویزیونهای ماهواره ای دینی اسلامی و مسیحی» بوده است. خیلی هم نیاز به گفتن ندارد که علاوه بر همه اینها تحصیلات حوزوی هم دارد. یعنی دوره مقدمات و سطح را در مدرسه عالی شهید مطهری گذرانده و در حوزه علمیه قم هم برای خارج فقه پای درس های آیت الله جوادی آملی و جعفر سبحانی نشسته است و درس فقه آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی را هم تجربه کرده است.

معلم ، روحانی ، روزنامه نگار یا...؟  

شاید شما هم تا حالا از خودتان پرسیده باشید « محمد رضا زائری» واقعاً چه کاره است؟ یا خودش دوست دارد او را بیشتر با چه عنوانی بشناسند و خطاب کنند. مجری و یا کارشناس دینی که پای ثابت بسیاری از برنامه تلویزیونی است، روزنامه نگار خوبی که رسانه و کاربردهایش را خوب می شناسد ، به عنوان مدیر در بسیاری از مراکز و مجموعه های فرهنگی کار کرده است ، مشاور وزارت ارشاد ، سازمان تبلیغات اسلامی ، اتحادیه انجمن های اسلامی و برخی از نشریات بوده است، مجلاتی مانند «نور» ، «خانه» و «خیمه» را راه اندازی کرده ، در تولید فیلمهای سینمایی و برنامه های تلویزیونی مشارکت دارد ، دستی در تحقیق و پژوهش و همچنین تصحیح متون و نسخه های خطی دارد، مجله کمیک استریپ منتشر کرده است ، فعالیت های انتشاراتی و تحقیقاتی و نگارشی اش را به خارج از کشور توسعه داده، داوری جشنواره های مطبوعات ، جشنواره های سینمایی و فیلم و عکس را عهده دار بوده ، در دانشگاه تدریس می کند ، در فضای مجازی همیشه آنلاین و در دسترس است ، کتاب ها و مقاله هایش در جشنواره ها جایزه گرفته ، شعر می گوید و...آدمی با این همه عنوان ، پست و مشغله البته خودش می گوید هیچ اصراری ندارد که اینجا و آنجا او را «استاد حوزه و دانشگاه ، پژوهشگر ، دکتر و...» صدا بزنند. طلبه ای است که خیلی هم خوش خوشانش می شود اگر ببیند جایی او را معلم، حاج آقا ، روزنامه نگار و... صدا می زنند اما ته حرف هایش وقتی به قول خودش بی تعارف حرف می زند ، می گوید : دوست دارم مرا خادم و ذاکر امام حسین (ع) بدانید و اضافه می کند: « از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس».

زائری و نسل جوان

نسل جوان و امروزی ها دوستش دارند یا دستکم دیدگاهها و نحوه برخوردش با مقوله های متفاوت دینی و اجتماعی را می پسندند. «زائری» توانسته شیوه های سنتی تبلیغ و ترویج مفاهیم دینی را کنار بگذارد و در فعالیت های پر شماری که دارد ارتباط خوبی با مخاطبانش برقرار کند. او نسل جوان را انگار درک می کند و با کوچه پسکوچه های ذهنی جوان امروز بخوبی آشناست و جنس دغدغه های آنها را می شناسد. این برای یک روحانی ، معلم و نویسنده چیز کمی نیست. البته می داند همه اهالی فرهنگ و هنر و برخی از سیاستمداران و سیاست پردازان افکارش را بر نمی تابند و به او انتقاد دارند پس خیلی غافلگیر نمی شود وقتی  بابت برخی از دیدگاهها و سخنان ساختار شکنانه اش متحمل هزینه می شود و به دردسر هم می افتد.

دردسرهای «زائری » بودن

شاید اگر طلبه و روحانی نبود آنقدر برای حرفهایش در زمینه مسایل فرهنگی از جمله حجاب ، موافق و مخالف پیدا نمی شد. «زائری» که معتقد است در سالهای پس از انقلاب در زمینه اجبار مردم به حجاب ، اشتباه کرده ایم و آنقدر که به حجاب پرداخته ایم از عفت و حیا حرف نزده ایم در کل مسایلی از این دست را دلیل دین گریزی جوانان می داند و تصویر خاکستری ارایه شده از دین را به جوانان قبول ندارد. خب واضح است که اینقدر صریح حرف زدن و در افتادن با برخی تفکر های رایج سنتی درسر ساز هم می شود. اما «زائری» که برای فعالیت فرهنگی حتی پیه زندانی شدن را هم سالها پیش به تنش مالیده و مدتی را به خاطر اینکه جریانهای سیاسی  او را دستاویز تسویه حسابهای جناحی کرده اند در حبس گذرانده ،چندان از منتقد ها و زیاد شدن تعدادشان وحشت ندارد.

شوخی تلخی به نام کارفرهنگی!

وقتی خبر استعفایش از «سرچشمه » آمد برخی ها گوشه و کنار گفتند: زائری عادت دارد به این قهر کردنها... بسیاری از کارشناسان هم بدون اینکه سیاسی به این ماجرا نگاه کنند با تعریف و تمجید از افکار و دیدگاههای «زائری» برای رفتنش و نیمه تمام ماندن فعالیت هایش افسوس خوردند. خود او هم در این باره گفت: « هرچه جلوتر می رفتیم مانع تراشی ها بیشتر می شد...این اتفاق باید دو سال و نیم پیش می افتاد اما من تحمل کردم ... بزرگترین مشکل من این بود که کار فرهنگی و انقلابی را در «سرچشمه» جدی گرفتم...کار فرهنگی شوخی بسیار تلخی است»!

البته آنچه امروز به سر «زائری» آمده و او را واداشته تلخ حرف بزند ، بدتر از اتفاق سالهای پیش و ماجرای «خانه روزنامه نگاران جوان» و اینکه « مرتضوی» از او خواست بنویسد«مرا گول زدند» تا زندانی نشود، نیست! شاید زائری دو باره برود سراغ روزنامه نگاری و این بار با «خانه روزنامه نگاران نوجوان» برگردد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.