به گزارش قدس آنلاین به نقل ازخبرگزاری دانشجو-فیلم های شیخ طادی را که نگاه کنی مطمئن می شوی که برای تک تک آنها ساعت ها دغدغه و تعهد به شکل تصویر روی صحنه قرار گرفته.
آخرین فیلمش که با عنوان «روزهای زندگی» نشان سیمرغ را روی دستانش قرار داد حاصل روزها دغدغه فکری و نگاهی بود که شیخ طادی برای پیوند زدن ماجرای بیمارستانهای صحرایی دوران جنگ و به تصویر کشیدن عشقی موفق در تاریخ سینما رقم خورد.
وقتی قرار شد برای مصاحبه به محل کارش بروم کنجکاو بودم که از نزدیک ساختمان کار و خودش را نگاه کنم.
شیخ طادی آن قدر راحت و صمیمی حرف زد که دو ساعتی که در دفتر کارش بودم عین برق گذشت ...
در سالهای ابتدای انقلاب در حوزه صنعتی فعالیت می کردم/جهاد آن زمان خودکفایی در حوزه صنعت بود
من هیچ وقت فکر نمیکردم که وارد فضای سینما بشوم، اوایل انقلاب بحث خودکفایی بود و ما در فضای صنعتی دنبال این بودیم که قطعات مورد نیاز کشور را در حوزه صنعتی تولید کنیم، دور هم جمع میشدیم و کارهایی که الان در حوزه فرهنگی انجام میدهیم، آن زمان در حوزه صنعتی و خودکفایی انجام میدادیم.
این کار ما مصادف شد با جنگ و در آن زمان هم جریان خودکفایی را حفظ میکردیم و هم در جنگ میجنگیدیم.
خاطرم هست آن زمان ما از لحاظ صنعتی آنقدر ضعیف بودیم که حتی ابزار ساده زندگی مانند لیوان را هم نمیتوانستیم بسازیم و به همین دلیل پیشرفت صنعت در آن زمان با عنوان جهاد مطرح بود.
روشنفکران متحجر با هر فکر جدید مخالفت می کردند/حرف های آوینی را نمی فهمیدند
بعد از قطعنامه سال 68 وارد حوزه هنری شدم و احساس کردم باید اتفاقات و جریانها را در قالب فیلم ثبت کنم، در زمان جنگ دوربینها کم بود و ثبت وقایع صورت نمیگرفت، آن زمان آوینی تحت فشار بود و متاسفانه محبوبیت خاصی نداشت.
چرا که هر فکر جدیدی وارد میشد، افراد سنتی قدیمی و روشنفکران متحجر توان تحمل آن را نداشتند و به همین دلیل حرفهای آوینی را نمیفهمیدند.
رفاقت محکم بین من و حاتمی کیا/من در فیلم های ابراهیم آچار فرانسه بودم و همه کار می کردم
خاطرم هست در آن زمان با حاتمیکیا آشنا شدم و فعالیتهایم را با ایشان شروع کردم، من در فیلمهای حاتمیکیا همه کار انجام میدادم در آن زمان تخصصها آنقدر تفکیک شده نبود.
از کار تخصصی تا کار تدارکات در فیلم حاتمی کیا به عهده من بود، در واقع هرجای کار لنگ میزد من آن کار را انجام میدادم؛ حتی اگر بچهها غذا نداشتند برای آنها غذا تهیه می کردم.
از همان زمان بین من و حاتمیکیا رفاقت محکمی شکل گرفت، در فیلمهای حاتمیکیا مانند یک نیروی آزاد به همه جا سرک میکشیدم، حاتمی کیا از این شیوه خوشش میآمد.
خاطرم هست در فیلم «از کرخه تا راین» ابراهیم به من گفت: آلمانیها حرف نمیزنند و همکاری نمیکنند به من گفت برو توی شکمشان و ازشان حرف بکش! و من با منطق آنها را وادار به حرف زدن کردم.
خلاصه در فیلمهای مختلف مثل «روبان قرمز»، «بوی پیراهن یوسف»، «برج مینو» حضور داشتم و در «موج مرده» حاتمی کیا هم بودم.
نگران بودم که جوایز و هیاهوها برایم حجاب شود و جلوی رشد من را بگیرد
در بین کارهای حاتمیکیا، کلیپ و فیلم کوتاه میساختم اما فعالیتم به شکلی نبود که سرانجامش آزمون و خطا باشد، هدفم این بود بودجهای که هزینه شده هدر نرود.
اولین کلیپم از جشنواره رشد و از سینمای دفاع مقدس جایزه گرفت، از همان ابتدا با فضای جایزه و سن آشنا بودم و نگران بودم که جوایز و هیاهوها برایم حجاب شود و جلوی رشد من را بگیرد.
جریان اقتصادی ناسالم فرهنگ را زمین گیر کرد/سکولارهای درونی و اسلام های ناقص در جامعه شدت گرفته
در اوایل انقلاب اتمسفر جامعه و فضایی که در آن نفس می کشیدیم از لحاظ فرهنگی سالم بود، جریانات مسمومی که الان وارد فضای فرهنگی ما شده در آن زمان وجود نداشت.
متاسفانه الان اسلامهای ناقص، سکولارهای درونی و جریانات فرهنگی مسموم همه قشرهای هنری را درگیر کرده است.
در آن زمان سیاسیون و دانشگاههادر فضای روشنفکری اسلامی نفس میکشیدند؛جریانات چپ غالب نبود، جریان غالب اخلاقگرا بود.
هنرمند وقتی در آن فضا تنفس میکرد سالم میماند، اما متاسفانه جریان اقتصادی ناسالم باعث شد حوزه فرهنگ هم از نظر سلامت متلاشی شود.
آقازاده ها باعث شکل گیری اختلاف طبقاتی شدند/فراگیر شدن ارم کوکاکولا در جامعه نشان از چه بود
خاطرم هست اولین بار که آرم کوکاکولا را پشت اتوبوس ها دیدم؛ احساس کردم اتفاق جدیدی در حال رخ دادن است که علاوه بر حوزه سیاسی گریبان فرهنگ را هم گرفته، رشد اشرافیگری از حوزه مدیران و دولتیها وارد جامعه شد.
آقازادهها با پولهای بادآورده در سطح جامعه رفتارهای داشتند که این رفتارها باعث شکلگیری اختلاف طبقاتی شد.
مدیران و دولتیها در آن زمان توجه نکردند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، این اشرافی گری و راحت طلبی باعث میشد که این افراد با توجیهات مذهبی که خداوند مخالفتی برای راحت زندگی کردن ما ندارد باعث تبدیل معنای مسکن به کاخ بشوند.
برخی روحانیون به دنبال کسب سرمایه رفتند/ در سینما نگاه هالیوودی حاکم شد که سینما باید خودش پول خودش را دربیاورد.
روحانیها وارد حوزه سرمایهداری شدند و ساده زیستی خودشان را فراموش کردند؛ اگر هنرمند در حال حاضر چیزی را درو میکند حاصل این جریان سیاسی است.
مسیر اخلاق گرای هنر و وحدتی که در ابتدای انقلاب وجود داشت چند افقی شد و این فاصله در سالهای بعد به کیلومترها رسید.
حکومت سرمایهداری در همه حوزهها اتفاق افتاد و در سینما نگاه صنعتی شد، در واقع از سینما به عنوان ابزاری استفاده کردند برای کسب درآمد و این نگاه هالیوودی حاکم شد که سینما باید خودش پول خودش را دربیاورد.
فیلم سازان بدون مشورت با کارشناس اجازه ورود به محتواهای تخصصی ندارند/ مسئولین باید به این موضوعات دقت کنند
مسئلهای که الان بین کارگردانان ما دامنگیر است این است که این افراد گمان میکنند در هندسه فیلمسازی با علوم دیگر برخورد و تلاقی وجود ندارد.
فیلمسازهای ما انباشت توهمهایشان را جابه جا میکنند و پدیده وهم را با تخیل اشتباه گرفتهاند، فیلمساز به خودش اجازه میدهد وارد هرحوزهای بشود و هیچ فیلتری وجود ندارد که برای ساخت فیلمها در حیطههای مختلف محدودیت قائل شود.
جلوی ساخت فیلم های عشق مثلثی و مربعی باید گرفته شود/برای جلوگیری از ورود سرمایه داری به سینما دولت باید کارگردانان را تامین کند
اگر فیلمسازی در حیطه طلاق میخواهد فیلم بسازد؛ نباید یک پرونده جذاب پیدا کند و برای جذب مخاطب از این اصطلاحات عشق مثلثی و مربعی استفاده کند تا فیلم به فروش برسد.
ممکن است یک فیلمساز از لحاظ مهارت در سطح الف باشد اما تخصصش در زمینه تولید فیلم اجتماعی کافی نباشد.
هیچ گروه کارشناسی در سیستم سینمایی ما وجود ندارد که این نقصها را بررسی کند، علت این اشتباهات به خاطر همان جریان سرمایه داری در سینماها است که معتقد است سینما خودش باید نانش را در بیاورد.
در حالی که نان کارگردانان را دولت باید بپردازد در همه دنیا برای فرهنگ سوبسید میدهند
سیلی در دولت های سرمایه در ایران شکل گرفت که داردخانه ها را یکی یکی خراب می کند
یک سیلی دو دولت سرمایهداری در ایران راه انداختند که همه خانهها را یکی یکی خراب میکند و ما فقط ایستادیم و فریاد میزنیم.
سینما در حال نابود شدن است، 300 هزار میلیارد اختلاس میشود، رئیس بانکی فرار میکند، آقازادهای به خارج از کشور میرود، اینها همه پیامدهای تفکر سرمایهداری است که در حال نابودی فرهنگ ماست.
هیچ مدیری از من برای ساخته هایم تقدیر نکرده/بخش مهمی از انرژی ما برای قانع کردن مدیران و عملیاتی شدن طرح ها از بین می رود
فیلمهای من هیچکدام سفارشی نبوده و هیچ مدیری از من تقدیر و یا توجه خاصی که باعث پیشرفت کار من بشود نداشته.
من کارهایم را به سختی و چریکی ساختم، در حدی که آسیبهای جسمی زیادی به من و گروهم در هر کاری وارد شده است.
مدیران دولتی برای کار ساختن بخش مهمی از انرژی ما را برای قانع ساختن طرحها از بین میبرند.
افسار نظام فرهنگی کشور ما دست کارشناسان نیست/مسئولین جدید ارشاد که داعیه دار ارزش ها هستند باید پاسخ گو باشند
افسار نظام فرهنگی کشور ما دست کارشناسان نیست، دست افرادی است که صلاحیت ندارند، اینکه چه فیلمی باید در نوروز اکران میشد، با نگاه سرمایهداری از جانب مسئولین اتفاق افتاد.
ما چند بار گفتیم که باید فیلمهای ارزشی در زمان عید اکران شود به نظر من مسئولین ارشاد باید در برابر ادعاهای که بر علیه مسئولین قبلی داشتند پاسخگو باشند.
چرا که این ها، داعیهدار ارزش وحرفهای جدیدی بودند. اما در همین دولت فیلمهای سخیف و فیلمهای نازل با نگاه غیرکارشناسانه تولید میشود که این حاصل سیاستگذاری غلط است.
مجوزدهیها باید به شکلی هدایت شود که صاحبان فکر در کمیتههای تخصصی نظر بدهند و از کارشناسان برای فرآیند مجوز دهی استفاده شود.



نظر شما