دیروز و در بخش نخست این گفت و گو که خوشبختانه بازتاب‌های خوبی هم داشت و منجر به توجه مخاطبان به یک ترجمه خوب و خواندنی از قرآن شد، با حجت الاسلام علی ملکی هم‌صحبت شدیم و از ویژگی‌های یک ترجمه خوب از قرآن کریم شنیدیم و حساسیت‌ها و ریزه‌کاری‌های ترجمه قرآن به زبان‌های دیگر دنیا. امروز و در بخش دوم و پایانی درباره خطرات ترجمه‌های ضعیف و نادرست و ضرورت حمایت از ترجمه‌های کیفی قرآن کریم با مترجم «ترجمه تفسیری و پیام‌رسان قرآن برای نوجوانان و جوانان» گفت و گو می‌کنیم.

ترجمه‌های انگلیسی قرآن  اشکالات اساسی دارند 

■ با توجه به اینکه ترجمه قرآن یک کار کاملاً تخصصی است، چطور شد که وارد این حوزه شدید؟
من از سال 70 تا 80 به مدت 10 سال پای درس تفسیر قرآن آیت‌الله جوادی آملی می‌نشستم آن هم به عنوان یک درس اصلی نه جنبی چون خیلی به تفسیر قرآن علاقه داشتم. 
بعدش هم که از قم به مشهد آمدم ادامه این درس تفسیر را از رادیو قرآن گوش می‌کردم یعنی 20 سال و بلکه بیشتر تفسیر استاد جوادی آملی را پی گرفتم. سال 88 در حال نوشتن یک کتابی برای حج و زیارت بودم و پیش از آن میز زندگینامه شیعیان تایلندی را که شبیه «ثم اهتدیتُ» آقای تیجانی است ترجمه کرده بودم. 
در یک ماه رمضانی بچه‌های من در منزل می‌آمدند و یکی از ترجمه‌های قرآن را می‌آوردند و مدام سؤال می‌کردند که این چه می‌گوید؟ آنجا بود که خدا توفیق داد تصمیم بگیرم یک ترجمه ویژه برای کودک و نوجوان را آغاز کنم چون جایش خالی بود و کسی این کار را انجام نداده بود.
پس از آن همه کارهایم را تعطیل کردم چون من مبلغ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بودم و به سفرهای خارجی می‌رفتم و روی ترجمه متمرکز شدم. ابتدا جزء 30 را انجام دادم که منتشر شد و استقبال خوبی هم از آن شد. خداوند لطف کرد و با فضلش توفیق ادامه این کار را به من داد.

 با ادبیات فارسی هم علاوه بر ادبیات عرب و زبان انگلیسی آشنایی داشتید و مثلاً با شعر و رمان هم مأنوس بودید؟
من قبل از این ترجمه چند کتاب دیگر نوشته بودم چون مترجم قرآن نباید ترجمه قرآن، اولین کارش باشد. دیگر اینکه قبل از آغاز کار من رفتم و تعدادی از کتاب‌های مهم ادبیات کودک و نوجوان را مطالعه کردم تا با زبان آن بیشتر آشنا شوم. و سوم اینکه نسخه‌های به روز کتاب مقدس را خواندم و بررسی کردم تا ببینم این ترجمه‌ها و کتاب‌ها چطور با همه تحریفاتی که در آن هست این قدر مقبول می‌افتد و مسیحیت همچنان مورد توجه قرار می‌گیرد.
البته در کنار تمام این‌ها ذوق هم بسیار مهم است. ذوق ترجمه هم یک نکته مهم است. من سفرهای تبلیغی زیاد می‌رفتم اما به این نتیجه رسیدم که ذوق من توی این کار نیست و مثلاً خیلی خوش‌بیان نیستم اما احساس کردم قلمم روان‌تر است.
زبان انگیسی را هم از زمانی که در جبهه اسرا را می‌آوردند و من در سال اول طلبگی برای تبلیغ به جبهه رفته بودم، وقتی کار یک مترجم جوان را دیدم خیلی به ترجمه علاقه‌مند شدم و از سال 68 آموختن زبان انگلیسی را آغاز کردم.

 آینده این ترجمه روان و تفسیری را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟
این ترجمه خیلی خوب دارد پیش می‌رود. الان از سازمان ارتباطات اسلامی و برخی نهادهای خصوصی مراجعه داریم که این قرآن را برای ایرانیان خارج از کشور تهیه می‌کنند. ما الان 5میلیون ایرانی در خارج از کشور داریم که دسترسی مناسبی به ترجمه‌های خوب قرآن ندارند و دستشان خالی است.

 تازه این‌ها داخل مرزهای فرهنگی ما هستند و ما خوراک مناسبی برایشان آماده نکرده‌ایم! تا چه رسد به جوانان غربی و آفریقایی و.... واقعاً چرا به امثال شما بودجه نمی‌دهند در حالی که عربستان و دیگر کشورها به سرعت در حال کار هستند؟
بله! من تعهد می‌دهم که اگر بودجه مناسب بدهند تا چهار سال دیگر ترجمه‌های اسپانیولی، روسی و انگلیسی مناسبی را تحویل 
بدهم. الآن هم سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و هم جامعه المصطفی بارها از من برای اعزام به کشورهای خارجی دعوت کرده‌اند. ولی رد کرده‌ام و گفته‌ام برای آن کار افراد دیگری هستند اما برای این کار دلسوزان زیادی نداریم و کارهای بر زمین مانده زیادی داریم. 

 برنامه‌های بعدی شما برای توسعه این ترجمه چیست؟
 این ترجمه با نثر معیار نوشته شده است. ولی ما بحث ترجمه قرآن به گویش‌های مختلف را در دستور کار داریم و قصد داریم ان شاءالله همین ترجمه را به گویش‌های مشهدی، زابلی، ترکمنی، گیلکی، سرخه‌ای و... هم انجام دهیم و این یک ضرورت است. 
الان کتاب مقدس مسیحیان به 2هزار زبان و گویش ترجمه شده و به 2هزار زبان و گویش دیگر نیز در حال ترجمه است در حالی که کل ترجمه‌های قرآن از 150 تا فراتر نمی‌رود. یعنی نه تنها گویش‌ها تعطیل است بلکه بسیاری از زبان‌ها هم ترجمه قرآن را ندارند. 
من یک سال برای تبلیغ به میانمار رفته بودم و دیدم که متأسفانه ترجمه قرآن ندارند. الان بسیاری از این 200 کشور فعلی، ترجمه قرآن را ندارند و آن‌هایی هم که دارند، ترجمه‌های فاجعه باری است.

 شما برای برگردان انگلیسی این ترجمه کاری نکرده‌اید؟
چرا! پارسال این کار را با یک مترجم بومی کلید زده‌ایم که به زبان انگلیسی تسلط خوبی دارد. ما ده پانزده مورد ترجمه انگلیسی را بررسی کرده‌ایم که متأسفانه همه دارای اشکالات وحشتناک هستند. مثلاً یک آقای هندی یا پاکستانی را آورده‌اند تا قرآن را به انگلیسی ترجمه کند یا یک ایرانی که انگلیسی، زبان مادری‌اش نیست می‌خواهد قرآن را به این زبان ترجمه کند.
 این وحشتناک است و هرگز ترجمه خوبی از کار در نمی‌آید. همه کارشناسان بر این اعتقادند که در ترجمه باید زبان مقصد، زبانِ بومی مترجم باشد تا به فرهنگ و بافت و مَثَل‌های زبان آشنا باشد. مثلاً در دفتر تبلیغات فرد عراقی داریم که 30 سال است با زبان فارسی آشناست اما او هم نباید قرآن را به فارسی ترجمه کند. 
این کاری نادرست است که گاهی حاصل آن فاجعه‌بار می‌شود. من برخی از جملات ترجمه انگلیسیِ دوستان فارسی‌زبان یا پاکستانی و هندی را به افراد بومی انگلیسی زبان نشان دادم. اصلاً معنی آن را نمی‌فهمیدند! ما خودمان در همین ترجمه روان و تفسیری، سعی کردیم برای جملات کنایی قرآن معادل‌های فارسی آن را پیدا کنیم. یعنی زیرساخت معنایی قرآن را می‌گیریم و برای آن یک روساخت کنایی فارسی پیدا می‌کنیم. 
مثلاً قرآن می‌فرماید: «وَلَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ»؛ مترجمان ما نوشته‌اند: دستت را به گردنت زنجیر مکن! در حالی که قرآن اصلاً و ابداً چنین چیزی را نمی‌گوید. 
با مراجعه به تفسیر در می‌یابید منظور قرآن این است که خِسّت به خرج نده یا مثلاً ناخن خشک نباش! حالا مترجم انگلیسی آمده عیناً همین «دستت را به گردنت زنجیر نکن» را ترجمه کرده و نوشته: 
« Do not chain your hands on your neck!». این واقعاً خنده‌دار و مسخره است. یا مثلاً قرآن از قول فرعون می‌گوید: « فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَی الطِّینِ»؛ مترجمان ما نوشته‌اند:‌ای  هامان برایم آتشی بر گِل بیفروز، کنایه از اینکه آجرهای محکم بپز و آماده کن. ما همین را گفته‌ایم «برایم مصالح ساختمانی محکمی بساز». حالا همین را برداشته‌اند به انگلیسی ترجمه کرده‌اند:
«oh haman! Like for me a fire on the clay» برای من روشن کن آتشی روی گِل! این خنده‌دار نیست؟ آیا این عمل کردن به دستورات رهبری برای انتشار صحیح اسلام است؟ بنابراین می‌بینیم قرآن هنوز بصورت درست و حسابی به زبان انگلیسی ترجمه نشده، هنوز به زبان اسپانیولی که 50 کشور به آن زبان سخن می‌گویند یا به زبان روسی که 400میلیون نفر با آن صحبت می‌کنند، قرآن به درستی ترجمه نشده است؛ ترجمه انگلیسی نادرست را برداشته‌اند و از روی آن به روسی ترجمه 
کرده‌اند. 
واقعاً ما برای قرآن و انتشار اسلام ناب چه کرده‌ایم؟ هیچ کار نکرده‌ایم! به گفته آقای قاضی‌عسگر عربستان و ترکیه در بحث ترجمه متون دینی، خیلی از ما جلوترند. خوب چرا باید این‌طور باشد؟ 
عربستان آمده 20میلیون دلار هزینه کرده و با دانشگاه‌های آمریکا و اروپا برای ترجمه قرآن قرارداد بسته است. انصافاً هم سطح ترجمه‌اش از بسیاری از ترجمه‌های ما بالاتر است و مثلاً سعی کرده لغت‌های قدیمی و فاخر بدرستی ترجمه شوند و مَثَل‌های قرآنی، واژگونه ترجمه 
نشوند. 
ترجمه‌های ما به انگلیسی اصلاً چنین کیفیتی ندارند حتی کارهای افرادی مثل آقای حسین نصر و علیقلی قرایی؛ کارهایشان دست‌انداز و کژتابی دارد و در دنیا کسی آن را نمی‌پسندد چون به‌روز نیست. 

 یعنی در این کار هم پول حرف اول را می‌زند؟
نه اصلاً! عربستان پول دارد ما هم داریم؛ حالا آن‌ها بیشتر دارند. چرا خط عثمان طه جهانی شده؟ چون کار خوبی بوده و مقبول افتاده است. همه چیز پول نیست بلکه درست هزینه کردن و درست انتخاب کردن هم مهم است و بلکه مهمتر است. یکی از مسئولان ارشد همان خط قرآن ملی که شما اشاره کردید می‌گفت این خط را با کلی دبدبه و کبکبه برای رونمایی بردیم به یک کشوری مانند تانزانیا. کارشناسان آن‌ها همانجا فی المجلس چند تا غلط املایی از خط ما گرفتند و آبرویمان رفت و برگشتیم!
بنابراین کار ترجمه قرآن دقت بسیار زیادی می‌طلبد زیرا اگر ظرافت‌های این کار در نظر گرفته نشود چه بسا آثار منفی و زیانباری بر جای بگذارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.