به گزارش خبرنگار قدس آنلاین، کوروش عطایی در نمایش و نقد و بررسی مستند «درجستجوی فریده» که با حضور «آزاده موسوی» دیگر کارگردان این مستند در پردیس سینمایی هویزه مشهد برگزار شد در پاسخ به این پرسش که چرا سراغ ساخت این داستان تکراری برای ساخت فیلم مستند رفته گفت: قصه فریده قصه گمشده و …. قصه تازه ای نیست و بارها به آن پرداخته شده است. ولی من معتقدم که همه قصه ها کهنه اند و قصه تازه اصولا وجود ندارد.
وی افزود: چیزی که وجود دارد موقعیت و شکل پرداخت به قصه است. یعنی هر کدام از ما ممکن است از یک زاویه کلی تر اتفاق های مشابهی در زندگی مان رخ داده باشد، اما وقتی وارد آن می شویم در هر کدام از آنها یک ماجرای جدید و متفاوت مشاهده می کنیم.
عطایی تصریح کرد: قصه فریده دارای ویژگی هایی بود که آنرا بارز می کرد. یکی از آن ویژگی ها این بود که فریده را یک زن و شوهر هلندی به هلند برده بودند و در این چهل سال هیچوقت به ایران نیامده بود و کاملا در یک فرهنگ متفاوت با محل تولدش رشد کرده بود.در حقیقت بین آمستردام و مشهد تضاد خیلی زیادی هم از لحاظ فرهنگی ، هم از نظر سبک زندگی آدم ها وجود دارد و همه این موارد این قصه را یونیک کرده و بعدهای ویژه تری به آن داده بود.
کارگردان این مستند گفت: قصه تنها قصه پیدا کردن هویت نبود. قصه یک بعد فرهنگی و اجتماعی هم پیدا کرده بود و ما به وسیله قصه روایت فریده ای که خط اصلی درام و محوریت فیلم را دارد چیزهای دیگری هم دارد. از زندگی در هلند و شرایط خانواده ها، تفکرات، اعتقادات، فرهنگ و همه مواردی که قصه را نو و متفاوت می کرد نسبت به قصه های مشابه.
در ادامه کوروش عطایی کارگردان فیلم در خصوص پرسشی مبنی بر اینکه چرا خانواده ها نسبت به دوربین واکنشی از خود نشان نمی دادند و این باور را در بیننده بوجود می آوردند که صحنه ها چند برداشته بوده و دوربین بعنوان شخصیت سوم از سوی عده ای نابازیگر پذیرفته شده است و شما برای رسیدن به این اتفاق که دوربین بعنوان چشم سوم تماشاگر را اذیت نکند چه برنامه ریزی ترتیب داده اید عنوان کرد: فیلمبرداری ما از هلند شروع شد و در بازه زمانی ۲۰ روز فیلمبرداری کردیم.
وی گفت: شخصیت فریده کاملا در این مدت به فیلمبرداری عادت کرده بود و با شرایط تولید این فیلم خو گرفته بود.قبل از سفر نیز با هر سه خانواده ارتباط داشتیم و زمانی که وارد مشهد شدیم و خانواده ها از ایستگاه با ما همراه شدند همکاری بسیار خوبی با ما داشتند و اینکه خود شخصیت فریده یکی از دلایلی بود که ما بتوانیم راحت تر کار فیلمبرداری را انجام دهیم. حضور فریده باعث شده بود خانواده ها در حقیقت با فریده در حال گفتگو باشند نه با ووربین. روی صحبت همه با فریده است نه با دوربین . که قطعا اگر رو به دوربین بوو شرایط سخت تر میشد.و شکل فیلم هم در بخش ایران شکل مشاهده گری است. یعنی ما بیشتر در حال مشاهده گفت و گوهای افراد با یکدیگر هستیم و بعنوان فیلمساز خیلی وارد گفتگوی جدی با خانواده ها نمی شویم و اجازه داده بودیم ارتباط آنها به خودی خود با یکدیگر شکل بگیرد.
وی افزود: شخصیت نگار-دوست فریده- هم که در فیلم کار ترجمه را انجام میداد و ارتباط ارگانیکی بین شخصیت ها شکل گرفته بود که نیاز به دخالتی از سوی ما نداشت. خود خانواده ها هم به علت اینکه بیشتر دوست داشتند با فریده ارتباط برقرار کنند خیلی روی دوربین تمرکز نداشتند و راحت تر جلوی دوربین بودند.





نظر شما