۱۹ آبان ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۱
کد خبر: 677475

رییس پلیس پیشگیری خراسان رضوی میگوید که در6 ماهه اول امسال میزان نزاع دراستان حدود 40درصد افزایش یافته است ، او همچنین می افزاید که قتل درخراسان رضوی 34 درصد بیشتر از مدت مشابه سال قبل شده و این درحالی است که بیش ازنیمی از این قتل ها درجریان نزاع رخ میدهد.

خیلی سخت نیست اگر نتیجه گیری کنیم که افزایش نزاع ها درخراسان رضوی باعث شد تا قتل ها هم بیشتر شود و خراسان رضوی شاید مانند سالهای قبل در ردیف سه استان خشن کشور قرار بگیرد ، اما چرا باید خراسان رضوی شاهد چنین رفتاری از سوی مردم باشد و هر روز پرونده های بیشتری از نزاع و قتل در دادسراها ودادگاهها گشوده شود.

اگر نگاهی کارشناسی به موضوع داشته باشیم می توانیم توجیه های مناسبی پیدا کنیم ، اینکه تهران در ردیف اول افزایش نزاع قرار دارد میتواند بهترین دستاویز باشد که بگوییم کلانشهری مانند مشهد که دومین شهر پرجمعیت کشور است و حدود یک میلیون حاشیه نشین دارد ، طبیعی است که بیشترین میزان نزاع را هم داشته باشد.

بافت جمعیتی متفاوت مشهد و حضور زائران و مسافران دراین شهر هم میتواند عامل دیگری باشد برای توجیه افزایش خشونت ونزاع دراین شهر که همواره میزبان جمعیتی چند ده هزارنفری از زائران است . اما همه این دوعامل که گفته شد توجیه است و هیچکدام توضیح درستی دراین خصوص نمیدهد . چرا که باید با بررسی دقیق آمارها و یافته های ناشی از دلایل بروز نزاع دریافت که بیشتر خشونت درکدام گروه سنی ، شغلی یا درکدام مناطق رخ میدهد و عوامل آنها چیست؟

یافته های که به طور غیر رسمی منتشر شده حاکی از این است که یکی از مهمترین دلایل بروز خشونت و نزاع درمیان مردم شهرهای بزرگ و کلانشهرها ، کاستی های اقتصادی و کارکرد نادرست نهادهای حاکمیتی ومسوول در مسایل مردم است .

مشکلات اقتصادی باعث شده تا آستانه تحمل مردم هر روز بیشتر کاهش یابد و این درحالی است که نهادهای متولی امور مردم نیز کارکرد درست خود مبنی بر تکریم ارباب رجوع را به دلایل مختلف درنظر نمیگیرند و این دو امر باعث شده تا آستانه تحمل به نقطه جوش نزدیکتر شود و هر بهانه کوچکی باعث انفجار عصبی شهروندان شود.

زمانی که شهروندان احساس میکنند نمیتوانند از راهکارهای قانونی به درخواستهای منطقی و قانونی خود برسند ، ناچار خود دست به کار میشوندو زمینه نزاع فراهم میشود. حال ممکن است این نزاعها یا زمینه ساز نزاعهای دیگری شود که نزاع جمعی است یا ممکن است تبدیل به خشونتی شدید شده که حاصلش به قتل یا جراحتهای سنگین ختم میشود.

دراین راستا قطعا دولت میتواند مشکل گشا باشد. کاستن از فشار اقتصادی وارده به مردم با بستن راههای رانتخواری و ویژه خواری یا سواستفاده و اختلاس وسرقتهای یقه سفیدها میتواند به مردم اطمینان بخش باشد . کاری که اکنون قوه قضاییه دربرخورد با مفاسد اقتصادی شروع کرده و نتیجه آنهم در احساس رضایت مردم اشکار شده است . مردم ایران درصورتی که مشکلات اقتصادی برای همه باشد ، حاضر به تحمل سخت ترین وضعیت هم هستند اما وقتی می بینند آنها غرق درمشکلات اقتصادی شده اندو گروهی از نمد این مشکلات برای خود کلاهی میدوزند دیگر تحمل نمیکنند.

از دیگر سو نظارت دولت برمدیران و کارکنانش در ادارات دولتی و تاکید بر تکریم ارباب رجوع باعث می شود تا درخواستهای قانونی مردم بی پاسخ نماند. انجام درست وظایف نهادهای نظارتی همچون حراستها وروابط عمومی ها باعث میوشد تا مردم خود را در مقابل کارمندان دولت بی دفاع ندانند و احساس خشونت در آنها غلیان نکند .

اما مساله فقط این دو مشکل نیست بلکه دستاوردهای تازه فن اوری هم به خشونت در جامعه دامن میزند که از جمله انها میتوان به نرم افزارهای ارتباطی در فضای سایبر یا همان فضای مجازی اشاره کرد. ریشه بسیاری از خشونت ها به رفتارهای خارج از عرفی در خانواده برمی گردد که ریشه های آنرا را میتوان د رارتباطهای مجازی یافت .

وقتی کانون خانواده گرفتار ارتباطهای غیر مشروع یا خارج از عرف میشود، تک تک اعضا به نوعی خشونت آلوده میشوند . خشونتی نهفته که خودرا در سایر ارتباطهای اعضای خانواده بروز میدهد.

از دیگر کارکردهای منفی فضای مجازی میتوان به انتشار مطالب سراسرخشونت یا خشونت آفرین ، مایوس کننده یا تجربه های تلخ در صفحات مجازی اشاره کرد . وقتی یک فرد در طول روز بارها وبارها با صفحاتی که حاوی مطالب مایوس کننده یا خشونت آمیز یا صحنه های تلخ وزننده روبرو میشود ذهنش برای ایجاد خشونت آماده شده و کافی است که درجامعه جرقه ای زده شود تا وی به هربهانه عامل خشونتی و نزاعی شود.

دراین خصوص نیز وظیفه نهادهای اجتماعی مانند آموزش و پرورش و بهزیستی و حتی پلیس و سایر نهادهای مسوول بسیار سنگین است . انها باید از همان روزهای آغازین ورود کودکان به محیط جامعه ، چه حقیقی وچه مجازی آموزشهای کافی را در دستور کار قراردهند و مهارتهای لازم را برای حضور آموزش دهند . نباید وضع به گونه ای باشد که نوجوانان بدون مهارت و نظارت کافی وارد فضای مجازی شده و آماج حملات فکری و فرهنگی که در بسیار موارد به صورت سازمان یافته از سوی دشمنان ترتیب داده شده قرار گیرند .

برای کاستن خشونت درجامعه باید سراغ کوچکترین کانون اجتماعی رفت یعنی خانواده ، اگر بتوان آرامش را به خانواده ها تزریق کرد قطعا حاصل این آرامش به شکل محبت و مودت درجامعه نمود میابد .

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.