جشنواره فیلم «حقیقت» برای فیلمسازان عرصه مستند مانند جشنواره فیلم «فجر» برای فیلمسازان داستانی دارای اهمیت است.

از صفر مرزی تا  ارتفاعات جنوبی

این جشنواره آذر ماه هر سال از سوی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی سازمان امور سینمایی در شهر تهران برگزار می‌شود اما امسال به دلیل فراگیری کرونا، چهاردهمین دوره جشنواره در شمایلی جدید به صورت برخط از ۲۵ آذرماه آغاز شده و نمایش فیلم‌های رسیده به جشنواره از طریق پلتفرم‌های نمایشی تا ۲ دی ماه ادامه دارد. در دو روز گذشته روزانه حدود ۸۰ عنوان فیلم برای علاقه‌مندان به نمایش درآمده است. در ادامه به معرفی چند مستند اکران شده در این جشنواره می‌پردازیم. جشنواره‌ای که می‌تواند آرشیوی غنی از حوادث و آدم‌های سراسر کشور را جمع‌آوری کرده و بخشی از حافظه تاریخی ایران را مستند کند.

چایت را بنوش...

مستند «آنجا سپیده‌دم» ساخته محسن جهانی و ‌هاشم مسعودی، روایت پرستار بخش سوختگی بیمارستان امام رضا(ع) است که درخواست انتقال به بخش بیماران کرونایی را می‌دهد و برخلاف میل خانواده‌اش، به خط مقدم جبهه مبارزه با کرونا می‌رود. این مستند که در دو بخش مسابقه ملی و ویژه کرونای جشنواره حضور دارد، روایتگر زندگی محسن جهانی، پرستار بیمارستان امام رضا(ع) مشهد است که از نزدیک با فاجعه کرونا روبه‌رو شده است؛ چند ماه دوری اجباری از همسر و دخترش و فشار کاری سختی که بخش بیماران کرونایی، پرستاران و کارکنان این بخش متحمل می‌شوند، از نگاه او روایت می‌شود. به دلیل نزدیکی و ارتباط بی‌واسطه مخاطب با قصه، شیوه موبایل‌گرافی برای روایت انتخاب شده است. بخش‌های ابتدایی مستند که اتفاق‌ها با یک موبایل معمولی تصویربرداری شده، کیفیت صدا و تصویر چندان خوب نیست ولی پس از اینکه سوژه برای حمایت به مرکز مستند سوره حوزه هنری معرفی می‌شود به دلیل ظرفیت‌های بالایی که دارد از سوی این مرکز، روی آن سرمایه‌گذاری شده و تجهیزات مورد نیاز تأمین می‌شود. پس از گذشت یک سوم از روایت که تصویر و صدا با کیفیت نسبتاً پایینی ضبط شده، در دو سوم نهایی فیلم، تصاویر شارپ‌تر با لرزش کمتر و کیفیت صدای بهتر را شاهدیم.

با وجود اینکه این مستند به دلیل حجم بالای راش‌ها و اتفاق‌ها می‌توانست در دام آشفتگی و پراکندگی در روایت بیفتد اما داشتن قصه مشخص و تدوین خوب موجب شده که نتیجه کار از روایتی یکدست، جذاب و با ریتم تند برخوردار شود. راوی این مستند، کارگردان و نویسنده اثر است که زندگی خودش را روایت می‌کند، از قهر و آشتی همسرش به دلیل تصمیم انتقالش به بخش کرونایی بیمارستان گرفته تا دلتنگی و خستگی‌هایش از روزگاری که هیچ وقت تصورش را هم نمی‌کرد. اتفاقی که اگر روایت نمی‌شد در بایگانی بی‌نهایت اتفاق‌های ثبت نشده، فراموش می‌شد. جهانی در این مستند، هم پرستار است و هم مستندساز، هم شوهر است و هم پدر، هم همدم رفیق داغدارش است و هم عزادار فوت همکارش. سیر زمانی مستند «آنجا سپیده‌دم» از اواخر سال گذشته شروع می‌شود و هنوز ادامه دارد، همچنان که این ویروس از جهان پاک نشده است و آخرین سکانس این مستند یادآور این بخش از شعر نیمایوشیج است که «چایت را بنوش نگران فردایت نباش از گندمزار من و تو مشتی کاه می‌ماند برای بادها».

سربازی در نقطه صفر مرزی

محسن اسلام‌زاده از مستندسازان بحران است که برای ساخت آثار قبلی‌اش در میان طالبان و در جوار داعشی‌ها حضور داشته است و هر بار نام او در مستندی دیده می‌شود باید منتظر روایت بحران بود. او در «آلوسان» به همراه دو مستندساز دیگر سعید فرجی و میثم صبوحی به یک پاسگاه مرزی در شمال غرب کشورمان رفته است. آن‌ها در اسفند سال گذشته و آستانه عید نوروز، میهمان مرزبانان شدند تا قصه سربازی را از نقطه صفر مرزی روایت کنند.

در این فیلم، گروه سازنده مستند به دنبال تجربه‌ای متفاوت هستند اما نمی‌دانند که چه خطری آن‌ها را تهدید می‌کند، ممکن است در حین عملیات به خاطر دمای پایین و بارش‌ها دچار سرمازدگی شوند یا ناخواسته مورد اصابت گلوله قاچاقچیان قرار بگیرند. اسلام‌زاده به همراه تصویربرداران مستند به منطقه‌ای رفته است که سرمایش استخوان‌سوز است اما سربازانی برای دفاع از مرزهای کشورمان، تمام روزهایشان را با این سرما و در شرایط سخت سپری می‌کنند، به طوری که کرونا، اولویت دوم را در برابر شرایط سخت آلوسان دارد.

مستند با تصاویری از نقطه اوج (اعزام به عملیات) آغاز می‌شود و کم‌کم به قصه مرزبانان می‌رسد. سربازانی که برخی از آن‌ها هیچ وقت با شرایط سخت روبه‌رو نشده‌اند، باید از نان و غذای دپو شده ۶ ماه پیش ارتزاق کنند و برای دسترسی به آب مجبورند برف‌ها را آب کنند. البته که سرمای استخوان‌سوز، فقط قسمت سخت ماجرا نیست. مواجهه با قاچاقچیان در شب و روز و ساعت‌ها کشیک دادن در دمای منفی چند ده درجه، تاب‌آوری را دشوار می‌کند. برای درک مخاطب از شرایط طاقت‌فرسای مرزبانان، آن‌ها با مسئولیت خودشان در یکی از عملیات‌ها حضور پیدا می‌کنند، اگرچه قاچاقچی‌ها به دلیل مه شدید از دید پنهان می‌شوند ولی بوران شدید و سرما و برگشت خیس گروه در شب، توان همراهان دوربین به دست را می‌گیرد و وقتی به پاسگاه می‌رسند، از شدت ناتوانی نقش بر زمین می‌شوند.

در کنار روایتی که این مستند از زحمات شبانه‌روزی مرزبانان ناجا دارد، قرار دادن چند روایت عاطفی از سربازانی که ماه‌هاست خانواده‌هایشان را ندیدند، جنبه دراماتیک به کار بخشیده است. نریشن و موسیقی خوبی هم به فیلم الصاق شده و دقایقی از فیلم که دوربین به دلیل سرما و یخ‌زدگیِ عملیات چندساعته خاموش شده به هیجان روایت کمک کرده است.

کرونای کهنه ارتفاعات جنوبی مشهد

ساخت مستندهای تحقیقی حرکت بر لبه تیغ است، هم می‌تواند افشاگرانه و گزنده باشد و هم می‌تواند در حد یک گزارش تلویزیونی باقی بماند. اگر این مستندها شتابزده ساخته شوند در پیله طرح مسئله باقی می‌مانند و به پروانگی نمی‌رسند. اتفاق‌هایی که خبر از فساد پشت پرده مدیران در ادوار مختلف می‌دهد، سوژه‌های جذاب و وسوسه‌کننده‌ای برای مستندسازان است اما طرح ناقص مسئله و به سرانجام نرساندن موضوع (که دلیل آن شتابزدگی در تولید است) می‌تواند از آسیب‌های جدی این عرصه باشد. آنچه در مستند «نفس‌خوار» که شرکت‌کننده بخش شهید آوینی جشنواره حقیقت است، دیده می‌شود شتاب‌زدگی در تولید است. این مستند با طرح مسئله یکی از روستاهای جنوبی مشهد به نام «قلعه سرهنگ» آغاز می‌شود که با پیشروی شهر به سمت ارتفاعات و ساخت و ساز برج‌ها و مجتمع‌ها مانند بقیه روستاهای این ناحیه جزئی از شهر شده اما از خدمات شهری کاملاً بی‌بهره است تا مردم این روستا آنجا را ترک کنند.

قصه اصلی اما درباره ارتفاعات جنوبی مشهد است که شش‌های تنفسی این شهر به شمار می‌روند ولی ساخت و سازهای غیرقانونی موجب شده که نفس این شش‌ها به شماره بیفتد.

این مستند به تهیه‌کنندگی و کارگردانی سیدمحمد محمدی سرشت و علی سلمانی، زخمی عمیق و کهنه را باز می‌کند اما به جای عمل جراحی، به بستن پانسمان روی زخم بسنده می‌کند. موضوع مهم و حساسی که رهبر انقلاب سال‌ها پیش نسبت به آن اعلام موضع کردند و گفتند که باید جلویش گرفته شود، می‌توانست به یک مستند جنجالی تبدیل شود اما به دلیل روایتی ناقص، در حد طرح مسئله باقی مانده است. سلمانی که نویسنده و کارگردان اثر است به عنوان یک فعال اجتماعی، موضوع را پیگیری می‌کند و نقشه‌ای را برای اتصال سرنخ‌ها روی دیوار اتاقش می‌کشد اما سرنخ‌های او محدود به چند گزارش مکتوب و تلویزیونی می‌شود. افرادی که او به عنوان سرنخ‌ها برای پاسخگویی می‌یابد، درخواست مصاحبه‌اش را پشت تلفن رد می‌کنند و آنچه در مستند از تلاش سلمانی برای یافتن این افراد نمایش داده می‌شود فقط در حد همان رد درخواست پشت تلفن است در حالی که انتظار می‌رفت اصرار و پیگیری برای گفت‌وگوها بیشتر باشد. نبود صحبت‌های افرادی که در مظان اتهام هستند سبب شده که مستند یکجانبه شود در حالی که مستندساز می‌توانست راه‌های مختلفی را برای پاسخگویی این افراد به کار گیرد و آن‌ها را روبه‌روی دوربینش بنشاند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.