برخی از دوستان این شهید می گویند که گاهی در سفرها به عمد اتاق استراحت حاج قاسم و حاج حسین را بافاصله از هم درنظر می گرفتیم، باز دریک چشم به هم زدن می دیدیم که در کنار هم نشسته و مشغول صحبت هستند.

یک روح بودند در دو بدن

شهید حسین پورجعفری یار و همراه ۴۰ ساله سردار سلیمانی بود. او متولد ۴۲/۱/۸ است. از جوانی وارد سپاه کرمان و با حاج قاسم آشنا شد. این آشنایی در دوران دفاع مقدس و پس از آن ادامه یافت و باعث شد ایندو آنقدر به یکدیگر مانوس شوند که در بیشتر ماموریت ها در کنار هم باشند. برخی از دوستان این شهید می گویند که گاهی در سفرها به عمد اتاق استراحت این دو بزرگوار را با فاصله از هم درنظر می گرفتیم، باز دریک چشم به هم زدن می دیدیم که در کنار هم نشسته و مشغول صحبت هستند.

شهید پورجعفری مسئولیت هماهنگی جلسات و دیدارها و برنامه های سردار را در سفرها به عهده داشت. این شهید عزیز باحمله مزدوران آمریکایی در سحرگاه تلخ ۱۳ دیماه ۹۸ و درکنار یاردرین خود از عالَم زمینی دست کشید و همسر صبور و فداکار و دو پسر و دو دختر خود را تنها گذاشت و به آسمان پرکشید. به همین دلیل با محمدحسین پورجعفری فرزند این شهید بزرگوار تماس گرفتیم. او دقایقی ما را با لهجه شیرین کرمانی خود مهمان کرده و از پدر عزیز و آسمانی خود گفت. 

جناب پورجعفری، از لحظه ای بگویید که فهمدید پدرتان شهید شده است.

در آخرین ماموریتی که پدرم داشت برای اینکه مادرم تنها نباشد، به همراه او و همسرم به یکی از شهرستان ها سفرکرده و درکنار هم بودیم. صبح جمعه ۱۳ دیماه، خواهر کوچک ترم با من تماس گرفت و مرا در جریان واقعه قرار داد. نمی توانستم موضوع را برای دیگران بازگو کنم. فقط گفتم تلوزیون را روشن کنید. خبر شهادت سردار سلیمانی و همراهانش در تلویزیون منتشر می شد. آن لحظه انگار گنگ شده بودیم و توان صحبت کردن نداشتیم. شُک عجیبی به ماوارد شده بود.  

ازخصوصیات اخلاقی شهید پورجعفری بگویید.

پدرم بسیار ساکت و آرام بود و درخصوص موضوعات کاری هیچ خبری را به ما اطلاع نمی داد. معمولا اخبار در جامعه پخش می شد و به اصطلاح می سوخت و تازه پدرم آن را برای ما تعریف می کرد. حاج قاسم نیز در نوشته ای از رازداری پدرم تعریف و تمجید کرده است.

خود ما نیز چون اخلاقش را می دانستیم، خیلی از او سوال نمی کردیم. بویژه آنکه معمولا وقتی از ماموریت می آمد خسته بود و اجازه می دادیم که استراحت کند. معمولا هم خیلی سریع راهی ماموریت می شد و تنها کاری که می توانستیم برای او انجام دهیم خواندن آیات قرآن و فوت کردن به او بود. بیش از این از دست ما کاری برنمی آمد و به خداوند می سپردیمش.

شندیده ایم که ایشان بسیار دلبسته و وابسته حاج قاسم بوده اند. درست است؟

بله همین طور است. باقاطعیت می گویم که پدرم با حاج قاسم یک روح بودند در دو بدن، ارتباط قلبی بسیار زیادی باهم داشتند. این دو آنقدر در کنار هم بودند که دوستانشان می گفتند برای اینکه بین این دو در ماموریت ها کمی فاصله بیاندازیم اتاق هایشان را از هم جدا می کردیم. اما تا غافل می شدیم باز می دیدم که درکنار هم نشسته و مشغول صحبت هستند.

از اینکه پدرتان در این راه جان خود را فدا کرده اند ناراحت نیستید؟

براین عقیده هستم افرادی که مرده اند ما هستیم و شهدا زنده اند واکنون دستشان بازتر از گذشته است. آنها در بین ما هستند اما ما نمی بینیمشان. از اینکه آنها را از دست داده ایم ناراحتیم و دلتنگ آنهاییم. اما دل خود را جای دل خانواده شهدای دیگر می گذاریم. از چیزی شاکی نیستیم و می‌دانیم که پدرم اکنون در مکانی بسیار بهتر از اینجاست.

*باتوجه به اینکه ماموریت های خارج از کشور می توانست خطر زیادی برای ایشان داشته باشد، آیا ممانعتی از طرف خانواده صورت نمی گرفت؟

** ما خانواده ای مذهبی هستیم و اهل جهاد و شهادتیم. خودم نیز بارها سعی کردم به عنوان مدافع حرم به سوریه بروم اما قسمت نشد. پدرم اصلا اهل معرفی کردن افراد به مسئولان یا به اصطلاح پارتی بازی نبود. برخی از دوستانم عضو سپاه کرمان بودند و آنها نیز علاقه داشتند به سوریه اعزام شوند. با روحیه پدرم آشنا نبودند و به من می گفتند که به او بگویم تا برای اعزام آنها کاری انجام دهد. به آنها می گفتم که اواگر اهل این حرف‌ها بود ابتدا برای من که پسرش بودم این کار را می کرد. بروید و دنبال فردی دیگر باشید.

چگونه با فقدان پدر کنار آمده اید؟

یکسالی از شهادت پدرم می گذرد، اما هنوز مادرم و مافرزندانش نتوانسته ایم این موضوع را باور کنیم. به خود می گوییم که پدر ماموریتی رفته است و به پیش ما بازخواهد گشت. شاید یکی از دلایلی که هنوز شهادت ایشان برای ما باورکردنی نیست این باشد که شهدایمان را درکفن هایی سربسته آورده و تحویل دادند. ما نتوانستیم چهره های آنها را ببینیم و با عزیز خود خداحافظی کنیم. شرایط خانواده شهدا بسیار سخت است و قابل توصیف نیست. انشاالله خداوند این شهید عزیز را قبول کند و آنها نیز دستگیر ما دردنیا و آخرت باشند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.