با نزدیک شدن به زمان برگزاری ششمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا، موضوع انتخاب افراد شایسته و معیارهای یک انتخاب اصلح در اداره شهر و روستا به یکی از بحث‌های داغ روز تبدیل شده است.

 حکمرانی شهری چندبعدی و مشارکتی است

چرایی وجود شوراها، نحوه مشارکت و نظارت مردم در این مجموعه شهری از موضوعاتی است که پاسخ به آن می‌تواند دلیلی روشن برای حضور مردم در انتخاب اعضای شوراهای شهر و روستا باشد.

امتیازی به نام «حقوق محلی»

به گفته حسین ایمانی جاجرمی؛ جامعه‌شناس شهری و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران حقوق محلی از امتیازاتی است که پس از انقلاب مشروطه به مردم داده شده و به سادگی به دست نیامده و زحمت زیادی برای آن کشیده شده است.

او در گفت‌وگو با ما می‌گوید: پس از انقلاب نیز در قانون اساسی نقش مهمی به شوراهای کشوری داده شده است، به طوری که در قانون اساسی هرم شوراها وجود دارد که در رأس آن مجلس شورای اسلامی و سپس شورای اسلامی شهر و روستا قرار دارد که تشکیلات بسیار مهمی هستند، اما متأسفانه به دلیل اینکه سایر سطوح شورایی یعنی شورای بخش، شورای شهرستان و شورای استان به طور مستقیم تشکیل نمی‌شوند، شوراهای شهر و روستا هم قدرت چندانی ندارند.

الگوهای اداره شهر

این دکترای جامعه‌شناسی در پاسخ به این پرسش که حکمرانی شهری که شوراها نمادی از آن‌ محسوب می‌شوند شامل چه مواردی است، اظهار می‌کند: الگوهای اداره شهر به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ نخستین مورد، اداره سنتی شهر و یا خدمات شهری است که شامل ساختن فضای سبز یا جمع‌آوری زباله یا نظارت بر خدمات شهری می‌شود. این الگو تا ابتدای دهه۹۰ غالب بوده و از این تاریخ به بعد کمتر پذیرفته شده است.

نویسنده کتاب «مدیریت شهری در ایران» ادامه می‌دهد: موضوع اصلی دومین مدل که شامل مدیریت شهری می‌شود این است که ظرفیت‌های سازمانی، اداری و انسانی دستگاه‌های اداری شهر را افزایش دهیم و همان رویکردی را که شرکت‌های موفق تجاری دارند، وارد اداره شهر کنیم تا این‌ها دستگاه‌های چابکی شوند و بتوانند تولید درآمد کنند. این دیدگاه به‌شدت مورد نقد است چون اگر درست عمل نکنیم منجر به شهرفروشی یا فاصله‌گرفتن شهرداری‌ها از نقش‌های اجتماعی و مدنی خود می‌شود. آخرین الگو نیز همین دیدگاه حکمرانی شهری ‌است که نگاه جامعی به مسئله اداره شهر دارد و بر اساس آن می‌توان وظیفه شوراها، شهرداری و مدیران شهری را بررسی کرد. این دیدگاه از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به مسئله اداره شهر نگاه می‌کند. نکته اصلی در این دیدگاه این است که یک دستگاه به‌تنهایی نمی‌تواند شهر را اداره کند و باید همکاری دولت، شهرداری، بخش خصوصی و سازمان‌های جامع مدنی برای اداره اشتراکی شهر وجود داشته باشد؛یعنی باید اداره شهر، مشارکتی باشد. بنابراین هرچه مشارکت مردم در انتخابات شوراها بالا باشد و تعداد بیشتری از مردم در پارلمان نماینده داشته باشند، به همان میزان شهروندان می‌توانند در امور مختلف شهر از جمله انتخاب شهردار و سرنوشت شهر تأثیرگذار باشند.

تخصص‌های مورد نیاز شوراهای شهر

این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که آیا تاکنون شوراهای شهر از نظرات مردم بهره‌مند شده‌اند یا خیر، می‌گوید: با توجه به اینکه در شهرهای کوچک اعضای شورا ارتباط بی‌واسطه با مردم دارند، باید این اتفاق افتاده باشد. اما در شهرهای بزرگ نیز ابزارهای مختلف مثل استفاده از انواع نظرسنجی‌ها و حضور در محله‌های مختلف شهر وجود دارد که اعضای شورا  می‌توانند از این طریق از دیدگاه‌های مردم مطلع شوند، اما به نظر می‌رسد مسئله اصلی این است که در شهرهای بزرگ رابطه‌ای بین انتخاب اعضای شورا با مناطق شهر وجود ندارد، بنابراین ممکن است در کلانشهرها برخی از مناطق نماینده‌ای در شورای شهر نداشته باشند. به عنوان نمونه معمولاً در تهران افرادی انتخاب می‌شوند که ونک‌نشین به بالا هستند و مردم مناطق ۸۱ ، ۹۱ و ۱۲ نماینده‌ای در شورا ندارند و این مسئله باید اصلاح شود.

نویسنده کتاب «آشنایی با شوراهای اسلامی شهر» در خصوص تخصص‌های مورد نیاز در شوراهای شهر نیز معتقد است در سایر کشورها اعتقاد بر این است هرچه افراد عقل سلیم و قدرت تشخیص بهتری داشته باشند که چه سیاستی به نفع شهر و چه سیاستی به ضرر شهر است برای عضویت در شوراها مناسب‌تر هستند.

وی ادامه می‌دهد: برخی سیاست‌گذاری‌ها نظیر اینکه آیا باید برای حمل و نقل پیاده سیاست‌گذاری کنیم و یا برای حمل و نقل مبتنی بر خودرو؛ دو تصمیم با تأثیرات متفاوت است که در حیطه تخصص خاصی تعریف نمی‌شود، اما نیازمند داشتن عقل سلیم بالاست و افرادی که کنشگری محلی و کنشگری اجتماعی دارند می‌توانند در این قبیل تصمیم‌سازی‌ها عملکرد مناسبی داشته باشند. بنابراین شوراهای شهر جای افرادی است که تجربه کار محلی و شهری دارند و بهترین راه برای ورود چنین افرادی به شوراها همین انتخابات است؛ مشروط بر آنکه مردم آگاهانه نماینده خود را انتخاب کنند. البته برای تحقق این مهم باید فرهنگ مدنی جامعه افزایش یابد و مردم بدانند انتخابات مسئولیت دارد و به ظاهر و عنوان‌های نامزدها رأی ندهند. بنابراین افراد سیاسی و صرفاً متخصص افراد مناسبی برای عضویت در شوراها نیستند و باید افراد کنشگر باشند که شناخت کافی نسبت به شهر به عنوان یک موجود زنده داشته باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.