۴ دی ۱۴۰۰ - ۰۷:۴۳
کد خبر: 781939

رزمایش پیامبراعظم۱۷ از روزهای گذشته در مناطقی از کشورمان در حال برگزاری است. در ضمن این رزمایش، سردار رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء در دو مقطع هشدار داد چنانچه اتفاقی برای هرکدام از تأسیسات ایرانی بیفتد «مبدأ و مسیر تجاوز مورد حمله کوبنده قرار می‌گیرد». واقعیت آن است که تاکنون تهدیدهای لفظی اسرائیل و یا اقدامات عملی او از سوی کشورمان پاسخ متقابل لفظی و عملی گرفته است، اما اینکه در تاکتیک جدید، بر واکنش در قبال کشورهای مسیر تجاوز هم تأکید شده را می‌توان گزاره‌ای جدید برشمرد. درباره این تاکتیک نکاتی قابل توجه است:

۱- اگرچه راهبرد جمهوری اسلامی همواره دور نگه‌داشتن درگیری از مرزهای جغرافیایی بوده و حضور مستشاری ایران در عراق و سوریه هم پیش از این در راستای همین راهبرد انجام شده، اما تأکید صریح بر حمله به کشورهای مبدأ و مسیر تجاوز را باید تاکتیکی جدید در راستای عملی کردن راهبرد پیشین برشمرد.

۲-پیش از این در دو مقطع ایران کشورهای عراق و سوریه را که مبدأ و مسیر تهدیدات بوده‌اند مورد حمله قرار داده، اما هردو این کشورها عضو محور مقاومت هستند و به‌نحوی از حمله ایران استقبال هم کرده‌اند. بنابراین کار سختی در مقابله با تهدیدهای انجام شده از سوی این کشورها نداشته‌ایم.

۳-به‌منظور عملی کردن تاکتیک جدید، ایران، آستانه تحمل جدید تعریف کرده است. تا پیش از این رژیم‌صهیونیستی به‌عنوان مبدأ، حمله می‌کرد و ایران هم در همان سطح حملاتی را به‌اسرائیل یا حتی آمریکا انجام می‌داد، اما حالا کشورهای سوم هم وارد معادله شده‌اند و می‌توانند مقصد موشک‌های ایرانی باشند. به‌عبارتی در تاکتیک جدید کشورهای سوم که اجازه عملیات علیه کشورمان بدهند، دیگر به‌عنوان کشورهایی بی‌طرف یا ناچار در نظر گرفته نمی‌شوند. این کشورها از این به‌بعد به‌عنوان کشورهایی فعال شناخته خواهند شد که از حمله به‌ایران نفع‌هایی می‌برند، پس باید آماده تلافی هم باشند. مگر آنکه اجازه اقدام به رژیم‌صهیونیستی ندهند.

۴-با ورود کشورهای سوم به‌تقابل ایران و رژیم‌اسرائیل، جمهوری‌اسلامی عامدانه و عالمانه گره زدن امنیت خودش به امنیت منطقه را عملی کرده است. در این صورت افزایش هزینه برای ایران، خودبه‌خود به افزایش هزینه برای کشورهای سوم منجر خواهد شد.

اما هنوز یک پرسش باقی است؛ تأکید صریح سردار رشید بر تاکتیک جدید حمله به‌کشورهای سوم چرا در چنین موقعیتی مطرح شده است؟ در پاسخ به این سؤال هم دلایل متعددی را می‌توان برشمرد:

۱-حل شدن پرونده‌های منطقه‌ای ایران و ممحض شدن بر تهدیدهای اصلی؛ در این نگاه، تمام شدن غائله داعش در سوریه و عراق، به‌سرانجام رسیدن ماجرای افغانستان و حذف خطر داعش در مرزهای شرقی و حتی یکسره شدن کار در یمن را می‌توان به‌مثابه موضوعاتی در نظر گرفت که تا پیش از این بخشی از انرژی ایران را به‌خود معطوف کرده بودند. حال با پایان این گونه پرونده‌ها، جمهوری‌اسلامی می‌تواند روی تهدیدهای اصلی خود متمرکز شود.

۲-علم به این نکته که بایدن به اندازه ترامپ دیوانه نیست و قبل از هراقدامی به‌عواقب آن می‌اندیشد، زمینه را برای بازی واقعی‌تر قدرت فراهم کرده است. از طرفی فراوانی نیروهای آمریکا در منطقه کمتر شده و این کشور تلاش دارد هرچه زودتر از منطقه غرب آسیا خارج شده و روی حوزه شرق و تقابل با چین متمرکز شود. با خروج این نیروها، ایران خلأ قدرت را پر کرده و با فراغ بال با تهدیدها برخورد خواهد کرد.

۳-در نتیجه دو دلیل سابق ایران تصمیم گرفته اعمال قدرت بیشتری کند یا بهتر است بگوییم تظاهرات قدرت ایران بیشتر شده و این تظاهرات خودش را در تقابل جدی با رژیم اسرائیل و همپیمانان او برای حمله به ایران نشان می‌دهد.

۴-تغییر در دستگاه سیاسی و دیپلماسی کشور. در رویکرد جدید سیاسی دیگر همه‌چیز به مذاکرات گره نخورده است. دولت رئیسی فعال شدن و شکوفایی اقتصاد از طریق ارتباط با بلوک شرق را در پیش گرفته و از آنجا که این بلوک ماهیتاً در تقابل با غرب است، اتفاقاً فضا را برای تقابل جدی با تهدیدهای کشور بازتر می‌کند و این یعنی اینکه ایران می‌تواند بخشی از ظرفیت‌های منطقه‌ای خود را در عرصه جنگ سخت عملیاتی کرده و از این طریق قدرت بازدارندگی بیشتری به رخ دشمنان بکشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.