سال‌ها پیش از این رسول ملاقلی‌پور وقتی فیلم دیدنی «هیوا» را ساخت کم نبودند آن‌هایی که طرح اصلی فیلم را متأثر از زندگی مهدی باکری دانستند، البته که رسول سعی نکرده بود هیچ اشاره مستقیمی نسبت به مهدی باکری در فیلم قرار دهد ولی روح حاکم بر اثر بسیاری را یاد مهدی باکری و زندگی همسرش پس از شهادت انداخت.

تصویری تازه از شخصیت قهرمان‌های جنگ

هادی حجازی‌فر در «موقعیت مهدی» که نسخه سینمایی یک سریال تلویزیونی با عنوان «عاشورا»ست مستقیماً به سراغ زندگی برادران باکری رفته است.

او شاید به خاطر اینکه درامش کشدار نشود و در عین حال بعدتر در نسخه سریالی، در هر اپیزود مجزا هم بتواند جذابیت کار را حفظ کند در ۶پرده به زندگی باکری‌ها پرداخته است. ۶تکه درآمده از خاطرات برادران باکری شده ۶پرده «کلت کمری‌»، «پلیور آبی»، «آخرین تماس»، «من مهدی باکری نیستم»، «موقعیت مهدی» و «لباس‌های خیس».

حجازی‌فر به جای آغاز از دل خیبر یا بدر از آشنایی مهدی باکری و همسرش شروع کرده؛ درست مثل الگوی کلاسیک داستان‌گویی در هر سریال تلویزیونی و به دنبالش فرازی از زندگی حمید باکری را روایت کرده‌ و در نهایت به دل جنگ رفته.

حجازی‌فر چون پس از تجربه دشوار «ایستاده در غبار» و سپس یک سلسله تنوع بازیگری وارد «موقعیت مهدی» شده خیلی مسلط توانسته پرداخت مناسبی از عملیات‌های پرحادثه و در عین هارمونی در بازیگری را نمایش دهد.

او همان قدر که در کارگردانی یک درام جنگی تبحر نشان داده به همان اندازه در ایفای نقش اصلی فیلم، کارکرد مؤثر داشته. او با تجربه سال‌ها کار تئاتر و درک نفس حضور جلو مخاطب و بعدتر ایفای نقش احمد متوسلیان، حالا با مهدی باکری شمایلی تازه از کاراکترهای قهرمان جنگ ارائه داده است.

حجازی‌فر بسیار زیاد سعی کرده بی‌اغراق و صرفاً متکی بر داده‌های واقعی از زندگی این شهید نقش را پرداخته و بهینه کند. شاید برای همین است که هم نمک ذاتی این شهید در برخورد با همسر و خانواده را می‌بینیم، هم ایستادگی بر اصولش در جنگ و از همه بالاتر ایثاری که از خود نشان می‌دهد.

«موقعیت مهدی» بازی‌های یکدستی دارد و هم هادی حجازی‌فر و برادرش وحید که نقش برادران باکری را بازی می‌کنند و هم ژیلا شاهی و هم روح‌الله زمانی و وحید آقاپور و دیگران، خیلی خوب در خدمت روح کلی حاکم بر اثر قرار گرفته‌اند.

۲۰ دقیقه ماندگار

۱۰ دقیقه دیدنی از خون‌ریزان خیبر و شهادت رزمندگان ایرانی با پیشتازی حمید باکری در جزیره مجنون و ۱۰دقیقه دیدنی از قتلگاه دیگر رزمندگان ایرانی در بدر و شهادت ایستاده در آب مهدی، حدوداً ۲۰دقیقه ماندگار از جنگ را شکل داده است.

چه خوب که این دو ۱۰ دقیقه با مکث بر واکنش‌های دو باکری و مسخ ناشی از فضای آخرالزمانی جبهه‌هایی گرفته شده که رزمندگانش با خلوص‌ نیت و بی لحظه‌ای تردید فقط به یک چیز فکر می‌کردند و آن هم کم نیاوردن در برابر قوای بعثی.

فیلم‌برداری در حد کاندیداتوری سیمرغ 

فیلم‌برداری یکدست وحید ابراهیمی که نشان داده برای مستندنمایی لزوماً نیازی نیست مدام دوربین را بلرزانید، به شدت کمک حال حجازی‌فر بوده. ابراهیمی پیشتر در «هایلایت» و «دهلیز» هم نشان داده بود که بدون لرزاندن دوربین می‌شود تنش تراشید و حالا در یک درام جنگی، حسابی خود را نشان داده و باید او را کاندیدای سیمرغ دانست همان قدر که خود حجازی‌فر به عنوان یک فیلم‌اولی، عیاری نشان داده در حد کاندیداتوری سیمرغ.

«موقعیت مهدی» فیلم سرگرم‌کننده‌ای است و این ویژگی کمی نیست به خصوص که در سینما و تلویزیون ایران، کم پروژه جنگی ندیده‌ایم که جز شعارهای ضدمخاطب ارائه نمی‌دهند.

زبان آذری در خدمت فیلم

«موقعیت مهدی» در عین حال که به واسطه خاستگاه برادران باکری، یک فیلم بومی از نوعی آذری است ولی در عین حال بومیت را خیلی خوب پیوند زده با ملیت و از همه بالاتر انسانیت و فداکاری در راه عقایدی که بدان ایمان داریم. عمده فیلم آذری است و آن‌ها که آذری زبان نیستند باید مدام زیرنویس را دنبال کنند ولی این گویش آزار نمی‌دهد چون حجازی‌فر با زیرکی، پرده‌های فیلمش را به جای دیالوگ بر مبنای اکت و موقعیت کاراکترها قرار داده است.

«موقعیت مهدی» یک اپیزودیک زندگی‌نامه‌ای استاندارد از بخشی از زندگی برادران باکری است که اغلب همرزمان بر آن اتفاق نظر دارند. این، پایان کار است؟ هرگز!

کاری که حجازی‌فر با همراهی سیمافیلم و بنیاد روایت فتح در این فیلم-سریال کرده فقط مدخلی است برای ورود ریزبینانه‌تر سال‌های آتی در زندگی پرکش و قوس برادران باکری.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.