«بی‌نام پدر» به قلم سیدمیثم موسویان رمانی است چندلایه که به بهانه پرداختن به شخصیت یک درجه‌دار طاغوتی به روان و شخصیت افراد گوناگونی می‌پردازد.

آشنایی‌زدایی از مفهوم عشق در داستانی تاریخی

«بی‌نام پدر» رمانی جذاب و پرکشش است که اگر آن را به دست بگیرید شما را به درون جهانش می‌کشد و درگیرتان می‌کند؛ اثری عاشقانه که برشی از تاریخ معاصر را بازگو می‌کند و با معماها و گره‌گشایی‌هایش چالشی جدی را به مخاطب منتقل می‌کند. «بی‌نام پدر» هم از سوی مخاطبان مورد اقبال قرار گرفته و به چاپ‌های متعدد رسیده و هم برنده جایزه قلم زرین و تقدیر شده چهاردهمین دوره جایزه جلال آل‌احمد در بخش داستان و جایزه شهید اندرزگو شده است.
  «کلاه پوستی‌ها»، «ما هم هستیم»، «اذان بی‌موقع»، «چهار پر»، «بخارهای رنگی» و... بخشی از آثار این نویسنده هستند. به انگیزه موفقیت‌های اخیر رمان «بی نام پدر» با این نویسنده به گفت‌وگو نشستیم که می‌خوانید.

چه شد که وارد مسیر نویسندگی شدید و چطور به نوشتن داستان‌های تاریخی علاقه‌مند شدید؟

همیشه به قصه و رمان علاقه داشتم و در نوجوانی داستان‌های علمی تخیلی می‌خواندم. در دوران دبیرستان، در حیطه‌ شعر کلاسیک و طنز، بخت‌آزمایی کردم. نزدیک کنکور شنیدم که رهبر معظم انقلاب از رمان جنگ و صلح خیلی تعریف کردند و برای همین جنگ و صلح را خواندم و فکر کردم من هم شاید بتوانم یک روزی یک جنگ و صلح بنویسم، با این حال شنیده بودم که بعضی از شاگردان علامه حسن‌زاده آملی، رمان و داستان را برای طهارت قوه‌ خیال مضر می‌دانند و یک دوراهی برایم به وجود آمد. به خاطر همین از استادم جناب آقای دکتر محمدرضا فریدونی پرسیدم و ایشان خیلی تشویق کردند که بنده در این حیطه وارد شوم و از آن به بعد شروع کردم به نوشتن داستان‌های کوتاه. کم‌کم داستان کوتاه جای تلاش‌هایم برای گفتن شعر را گرفت و بعد رمان را آزمایش کردم.

 در «بی نام پدر» چطور به این ساختار روایی و داستانی رسیدید؟
ساختار بی نام پدر، ساختار مونولوگی است که هر فصل را یک نفر روایت می‌کند. این کار را فاکنر در رمان‌هایش انجام داده البته در کار فاکنر، شخصیت‌ها متمرکز به یک فضا و اتفاق مشترک و متمرکز، راوی هستند و اما در بی نام پدر، یک مسیر طولی طولانی توسط راوی‌های مختلف، بدون اشتراکات ظاهری و بستگی خانوادگی، شکل می‌گیرد.  

 دوران پهلوی به لحاظ زمانی و تاریخی بسیار مورد توجه نویسندگان معاصر است. این برهه تاریخی چه جذابیتی برای نویسنده‌ها دارد؟  
 به نظرم یکی از دلایل جذابیت روایت از پهلوی، جذابیت خوی ایرانی برای مبارزه است. نخستین بار در تاریخ مثلاً هزار ساله یک کشوری، این مبارزه ختم به پیروزی و شیرینی شده و البته هر نویسنده‌ای یا خودش یا با یک واسطه، از نسل قبلش، از این مبارزه خاطراتی را شنیده و در واقع تجربه مستقیم و ملموس است. به علاوه با توجه به رشد صنعت سینما، عکاسی این تجربه خیلی نزدیک‌تر از دوره‌های قبلی مثل قاجار یا صفویه به حساب می‌آید.

 شخصیت تیمسار چقدر مابه‌ازای واقعی دارد و برای خلق او چه مطالعاتی داشتید؟
 شخصیت تیمسار، مابه‌ازای خارجی ندارد. در واقع این شخصیت، یک جور رستم بدون اخلاق است. در واقع بسیار هم مورد علاقه‌ من است و انگار من قسمت تاریک خودم را با تیسمار روایت می‌کنم.  

 علاقه‌مند کردن مردم به خواندن رمان‌های تاریخی یکی از مسائل مورد توجه مسئولان فرهنگی در سال‌های اخیر است و این مسئله را برنده شدن این کتاب‌ها در جوایز دولتی نشان می‌دهد. فکر می‌کنید این نوع رمان‌ها باید چه شاخصه‌هایی داشته باشند تا بتوانند مورد توجه قرار بگیرند؟
 آن طور که من با دوستان نویسنده که همه داور جشنواره هستند، آشنا هستم، نظر داورها هیچ ارتباطی به خط و ربطی که مسئولان فرهنگی نشان می‌دهند، ندارد. داورهای معرفی شده با سوابق مشخص، ممکن است خودشان علاقه‌مند به رمان تاریخی باشند، اما آن قدر جشنواره‌هایی مثل جلال وجود دارد که یک داور خودش را با مبلغ ناچیز داوری، به خط و ربط مسئول فرهنگی نفروشد. اصلاً برای همین در جشنواره‌های دولتی یا غیردولتی، اسامی داورها اعلام می‌شود و داورها باید از انتخاب‌هایی که کرده‌اند دفاع کنند.  
اصولاً وقتی ما در مورد رمان حرف می‌زنیم، صرف نظر از مقطع زمانی رمان که انتخاب آن برای نویسنده ناگزیر است، با شاخص‌هایی مثل فلسفه، لایه‌های زیرین، غنی بودن قصه، شخصیت و ارکان دیگر فرمی روبه‌رو هستیم، یک رمان باید در این شاخصه‌ها حرفی برای گفتن داشته باشد که به نظر من رمان بی نام پدر، در این زمینه موفق عمل کرده. در واقع پرسشی در تمام کتاب‌های رشد روان‌شناسی مطرح است که آیا ژنتیک بر شخصیت شکل گرفته‌ فرد غالب است یا تربیت. این رمان به این پرسش پرداخته است.
همین طور مسئله‌ اصل و نسب و اثر آن بر فرد، موضوعی است که از جنگ و صلح گرفته تا رمان‌های بزرگ دنیا، به آن پرداخته‌اند که این رمان از دیدگاه مخصوص نویسنده به این پرسش نزدیک شده است. همین طور تأثیر گرفتن از کهن الگوهای رستم و سهراب و عقده‌ ادیپ فروید، فرصت نقدهای عمیقی را برای این رمان فراهم می‌کند. به علاوه داستان‌ زندگی بهلول، قصه‌ حضرت موسی کاظم(ع) در زندان و روایت‌های دیگر، همه بر متن اثر گذاشته‌اند که این رمان را غنی می‌کند که به لطف خدا موجب شده در جشنواره‌های مختلف سلایق متفاوت داوری را به خودش جلب کند.  

 به عنوان نویسنده اثر و به طور خاص بگویید دلیل اقبال مخاطب و توجه جوایز ادبی به این کتاب چه بوده است؟
به هر حال بی‌نام پدر محورهای جذابی مانند عشق دارد. عاشق هم شخصیت منفوری است و همین مسئله به نوعی از عشق آشنایی‌زدایی کرده است. تناقض‌ها و تعرض‌های آدم‌ها از نظر روان‌شناختی شبیه به هم هستند و در فصل‌های این اثر با جهان هر شخصیت آشنا و حتی همراه می‌شویم حتی با شخصیت تیمسار.  

 این کتاب برنده جوایز متعدد شد که آخرین آن جایزه جلال است. به نظر شما این جوایز توانسته‌اند در فضای ادبیات ایران جریان‌سازی کنند و در معرفی کتاب به مخاطب کمک کنند؟
 به نظرم جشنواره‌ها بهانه‌ای هستند برای معرفی کار و کتاب من در این یک سال، چاپ پنجم خودش را تجربه کرده است. به نظرم جشنواره‌ جلال مثل همیشه شریف است. همه چیز یک جشنواره، داور آن جشنواره است که به سبب سوابق خوب ادبی داورها، یک جشنواره اعتبار پیدا می‌کند. با این حال اجرای مراسم جلال، نسبت به سال ۹۷ که بنده در آن حضور داشتم، بسیار کم‌رمق بود و مراسم حتی نمی‌توانست شرکت‌کنندگان و نامزدها را بر سر شوق و ذوق آورد که این نکته را آقای قائم‌خانی به صورت مقاله‌ای منتشر کرد و به نظرم حرف درستی بود.

 چرا این اثر به آیت‌الله یعقوبی قائنی و دکتر محمدرضا فریدونی تقدیم شده است؟
من در دوران دانشگاه، از پرسش‌ها و شبهه‌های اعتقادی لبریز بودم که با دکتر محمدرضا فریدونی آشنا شدم و با راهنمایی‌های ایشان و کلاس‌هایشان با کتاب سفینه‌الصادقین، شرح عرفانی زندگی حضرت آیت‌الله یعقوبی قائنی(ره)، بسیاری از گرفتاری‌های فکری و اعتقادی برایم حل شد. در واقع خواندن این کتاب نفیس و ارزشمند و همین طور خواندن کتاب سلوک سائلانه‌ استاد فریدونی، مسیر فکری که در آن قلم می‌زنم را روشن کرده است، بنابراین آنچه نوشته شده را تقدیم کرده‌ام به این بزرگواران.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.