شاید این ادعا به گزاف نباشد که انسان برای آراستگی و پاکی در محضر خالق هستی و عالم، زیست اخلاقی را انتخاب کرده است، چرا که همواره ساحت اخلاق در متون دینی و روایتهای ائمه اطهار(ع) تأیید و تکریم شده است. جمله معروف امام حسین(ع) برای همه ما آشناست که فرمودند: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید». برای ما شیعیان حس جانسوز و درد این جمله بر معنای آن پیشی میگیرد اما این بیان حاوی یک نکته مهم اخلاقی است که اگر دین را قبول ندارید یک نظام اخلاقی که باید داشته باشید. نظامی که برای زیست و سلوک شما معیار باشد. فحوای باورهای اخلاقی برای ما مسلمانان مطابق چیزی است که در سنت نبی(ص)، فحوای قرآن کریم و سیره اهل بیت(ع) بیان شده است.
در شماره پیش به حال انسان اندوهزده و گرفتار توجه کرده و نسخه درمانش را در کلام امام سجاد(ع) و براساس دعای هفتم صحیفه سجادیه عنوان کردیم و برای شما به شرح آوردیم. در این شماره یک به یک به سراغ صفات ناپسندی که مانند غلوزنجیر ما را در بند میکشند رفتهایم؛ صفاتی که متأسفانه کمابیش همه ما درگیر آنها هستیم. در دعای هشتم صحیفه سجادیه به حدود ۴۰ نوع از آفات و گرفتاریهای اخلاقی اشاره شده است.
ویژگیهایی که نباید گرفتار آنها شویم
حضرت سجاد(ع) در این دعا به ۴۴ مسئله که هر یک علتی است برای هلاکت و نابودی انسان اشاره و با برشمردن آنها و دعا و استغاثه از درگاه خداوند متعال، راهی برای برونرفت از آنها از خداوند متعال استمداد کردهاند. این موارد شامل هیجان حرص، خشم، حسد، بیصبری، کمی قناعت، سوءخلق، افراط در شهوت، تعصب بیجا، پیروی از هوای نفس، مخالفت با هدایت، غفلت، مشقتهای بیجا، انتخاب باطل بر حق، مداومت بر گناه، کوچک شمردن گناه، مقاومت در برابر طاعت، فخرفروشی، خوار شمردن تهیدستان، بدرفتاری با زیردستان، ناسپاسی در برابر خوبی دیگران، یاری ستمگران، تحقیر ستمدیدگان، طلب ناحق، از روی ناآگاهی سخن گفتن، غش و خدعه، عُجب(خودپسندی) در عمل، آرزوهای دستنیافتنی، بدی باطن، کوچک شمردن گناه صغیره، اجازه تسلط شیطان، سختیهای روزگار، ستمگری پادشاه، اسراف، نیافتن روزی، شماتت دشمنان، نیاز به مثل خود، زندگی در سختی، مرگ بدون توشه اخروی، تأسف و حسرت بزرگ، مصیبت اعظم، بدترین بدبختی، فرجام ناخوش، محرومیت از پاداش، افتادن در عِقاب و عذاب قیامت.
راهکارهای روایی برای رهایی از رذائل اخلاقی
در ابتدای این دعای اخلاقی، امام زینالعابدین(ع) از صفات ناپسند به درگاه خداوند اینگونه یاری میجویند: «خدایا! به تو پناه میآورم از توفان حرص و تندی و شدت خشم و چیرگی حسد و ناتوانی صبر و کمی قناعت و ناسازگاری اخلاق و پافشاری و سماجت شهوت و عادت و خوی هواداریِ لجوجانه...».
در باب حسد میتوانیم به کتاب کافی مراجعه کنیم؛ آنجا که در روایتی از امام صادق(ع) شخص حریص به کرم ابریشم تشبیه شده است که پیوسته به دور خود پیله میتند و با تقلای بیشتر، محصورتر شده و لذا امید به نجات او کمتر میشود تا سرانجام در پیله خود جان میسپارد. خصلتی که تنها درمان آن، قناعت و محدود کردن خواستهها و آرزوهاست.
اما در مذمت بدخلقی سخن بسیار است و با دقت به تجربه زیسته اجتماعی خود و با رجوع به نفس خود میدانیم اگر کسی بدخلق باشد، رفتار او همیشه موجب آزار خود و دیگران است و در نهایت متأسفانه شخص مستوجب عذاب الهی میشود. هم در اشاره به این دو صفت ناپسند و هم در ادامه این فراز متوجه نکتهسنجی و ظرافت نگاه امام در بیان صفاتی که ما را به بلاهای دنیوی و اخروی گرفتار میکند، خواهیم شد. این نیایشگر بزرگ و معلم اخلاق در ادامه پس از صفت بدخلقی به طغیان غضب اشاره میکنند که متفاوت با بدخلقی است و به فردی اشاره دارد که به اصطلاح خودمانی گاهی از کوره در میرود و خارج از تعقل اقدام میکند که باید از شر این صفت خطرناک به خدا پناه برد. در گام بعدی، امام(ع) از غلبه امر حسد به خداوند پناه میبرند. صفتی که تنها اطرافیان را آزار نمیدهد بلکه پیوسته خود شخص را نیز آزار میدهد. به یاد داشته باشیم مؤمن غبطه میخورد و منافق حسد میورزد.
صفت بعدی ذکر شده در این فراز، عصبیت است؛ صفتی که نشانی از جاهلیت بهشمار میرود، زیرا عصبیت به معنی دفاع بدون قید و شرط و طرفداری غیرمعقول است. امام صادق(ع) در این باره از پیامبر اکرم(ص) نقل فرمودهاند: «هر که به اندازه یک دانه خردل، تعصب در دل دارد، خدا روز رستاخیز او را با عربهای زمان جاهلیت مبعوث کند». (شرح اصول کافی، محمد باقر کمرهای، ج ۵، ص ۶۴۳- ۶۴۲)
از اصرار بر بدی دست بکشیم
در فرازهای بعدی، امام(ع) چنین بیان میکنند: «خدایا، پناه میبرم به تو از آنکه بر معصیت اصرار ورزم و معصیت را کوچک و طاعت را بزرگ شمارم و نیز به فخرفروشی ثروتمندان و تحقیر نیازمندان، سوءسرپرستی نسبت به زیردستان و ناسپاسی نسبت به آنان که به ما نیکی کردهاند». اصرار بر گناه به معنی ملازمت با گناه بدون استغفار از آن است؛ فرق هم نمیکند که انسان دائم به معصیت مشغول باشد یا بر تصمیم خود بر گناه قاطع باشد؛ به هر صورت، کسی که دارای چنین حالتی است در گناه کبیره به سر میبرد.
اما از صفات بسیار زشت، آن است که انسان بر دیگران فخر بفروشد و خود را از دیگران بیشتر و پیشتر بداند و معیارش هم در این خودبرتربینی، ثروت یا مقام باشد. پیامبر خدا(ص) میفرمایند: «هر فردی مرد یا زن مؤمنی را به سبب تهیدستی یا اندک بودن مال و داراییاش خوار شمارد یا تحقیر کند، خداوند متعال در روز قیامت او را [بدین کار زشتش] شهره و سپس رسوایش کند». (بحارالانوار : ۷۲/۴۴/۵۲) در این حدیث همانطور که ملاحظه میکنید جدا از نکوهش عمل فخرفروشی، به پیامد آن نیز اشاره شده است.
یکی از موارد دیگری که شاید به چشم نیاید، در اصطلاح کملطفی و ناسپاسی در حق فردی است که برای ما قدم خیری برداشته است. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: «خدا لعنت کند راهزنان نیکی را. سؤال شد راهزنان نیکی چه کسانی هستند؟ فرمودند: کسی که به او نیکی شود و او ناسپاسی کند، در نتیجه، نیکوکار را از نیکی به دیگران بازدارد». (کافی ج۴، ص۳۳، ح۱)
از سخن بدون علم و آگاهی دوری کنیم
امامالعارفین(ع) در فرازهای بعدی میفرمایند: «و به تو پناه میبریم از کمک به ظالمان و ظلم به مظلومان و نیز از آنکه درخواست کنیم آنچه را حق ما نیست یا اینکه در معارف الهی بدون علم سخن بگوییم». برای درک بهتر این فراز میتوانیم به کتاب خدا مراجعه کنیم؛ آنجا که آیه ۱۱۳ سوره هود به حرمت میل به طرف ظالم اشاره میکند: «و بر ظالمان تکیه نکنید که موجب میشود آتش، شما را فراگیرد و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت و یاری نمیشوید». زمخشری که از مفسران بزرگ است در تفسیر این آیه چنین میگوید: «این آیه همچنین شامل کسی که با ظالمان معاشرت و مجالست یا مداهنه کند و یا رضایت به اعمال آنها داشته باشد یا مانند آن زندگی کند و یا چشم به زخارف دنیوی آنها بدوزد و یا از آنها یاد کرده و به نام نیک از ایشان یاد کند و یا بر حسب دلخواه آنان عمل نماید نیز میشود». در روایات نیز در این زمینه مطالب روایات فراوانی موجود است که در آنها پیوسته از کمک به ظالم نهی شده است. دقیقاً در مقابل این مسئله، ظلم به مظلوم و اجحاف به او مطرح است که نه تنها این ظلم حرام است، بلکه اگر مظلوم کسی را به کمک بطلبد و او از یاری آن مظلوم خودداری کند، در نزد خدا مورد عقاب خواهد بود.
اما درخصوص دو صفت بعدی، امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «هر کسی ادعایی برخلاف حق کند در معرض هلاکت قرار میگیرد». (نهجالبلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۶) صفت دوم نیز گفتار بدون عمل است که موجب هلاکت دیگران و اغرا به جهل میشود. در قرآن کریم در سوره حج آیه ۸ آمده است: «و گروهی از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنیبخشی، درباره خدا مجادله میکنند».
از عمق جان نیکو شویم
در سراسر ۱۰ فراز این دعای پربار و اخلاقی به زیست احترامآمیز و اخلاقی مؤمن در اجتماع اشاره شده است. ائمه اطهار(ع) با هر وسیلهای انسان را به سوی بهتر شدن رهنمود کردهاند. امام سجاد(ع) در فرازهای پایانی دعا میفرمایند: «و به تو پناه میبریم که در باطن جان با کسی نفاق ورزیم، یا نسبت به اعمال خود با عجب بنگریم و درازی آرزو داشته باشیم! و پناه میبریم به تو از بدی ذات و کوچک شمردن گناه صغیره». نفاق و دورویی از صفاتی است که بنای اطمینان را میان دوستان سست میکند و موجب سلب آرامش خاطر و ایجاد خلل در زندگی اجتماعی میشود. در پایان با تمسک به این دعا و همراه با امام(ع) به درگاه حق بیان میکنیم: «خدایا! بر محمد و آلش درود فرست و مرا و تمام مؤمنان و مؤمنات را به رحمتت از همه این امور زشت پناه ده، ای مهربانترین مهربانان».




نظر شما