اهمیت‌ برخی فیلم‌ها به میزان فروشی که در اکران اولیه داشته‌اند، نیست بلکه گذر زمان غبار از چهره آن‌ها می‌زداید تا با فیلمی درخشان روبه‌رو شویم.

تاریخ سینمای ایران این فیلم را از یاد نمی‌برد

فیلم «بوی پیراهن یوسف» اگرچه در زمان اکران (سال ۷۴) با واکنش معمولی از سوی مخاطبان و منتقدان روبه‌رو شد و در گیشه هم موفقیتی کسب نکرد ولی با گذر زمان به یکی از فیلم‌های ماندگار در ذهن مردم تبدیل شد. این فیلم به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا یکی از آثاری است که به بازگشت آزادگان به کشورمان پرداخته است. همزمان با سالروز بازگشت آزادگان به میهن عزیزمان درباره جزئیات ساخت این فیلم ماندگار با «مجید مدرسی» تهیه‌کننده آن که از سال۶۷ به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت کادر فیلم به فعالیت پرداخت و تهیه‌کننده فیلم‌های‌ موفقی همچون دندان مار، بانو، روسری آبی، پرده آخر، خواب سفید، برج مینو و چندین فیلم خوب سینمای ایران است، گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

«بوی پیراهن یوسف» با وجود اینکه بیش از ربع قرن از تولید آن می‌گذرد اما به یکی از آثار ماندگار در ذهن مردم تبدیل شده است، دلیل این ماندگاری را چه می‌دانید؟
به نظرم این فیلم یکی از زیباترین و بزرگ‌ترین تولیدات سینمایی ایران بود که حدود ۵هزار سیاهی لشکر را به خدمت گرفتیم تا بتوانیم فضای بازگشت آزادگان به ایران اسلامی را ترسیم کنیم. این کار یکی از سخت‌ترین کارهای سینمایی بود که طی ۳۷ سال حضورم در سینمای ایران انجام دادم. سعی کردم برای ترسیم رنج آزادگان، کم نگذارم و آن فضای واقعی را بازسازی کنیم چه در زمینه پروداکشن، چه انتخاب عوامل و چه گروه‌هایی که می‌توانستند به ما کمک کنند. تولید این فیلم کار بسیار سخت و شیرینی بود که به نظرم دلیل ماندگاری‌اش همین است. از این بابت خوشحالم که «بوی پیراهن یوسف» یکی از ۱۰فیلم مورد توجه رهبری است و این یکی از افتخارات من به شمار می‌رود. این پروژه از نظر تولید و هزینه بسیار سنگین بود و در زمان خودش سه تا چهار برابر هزینه ساخت دیگر فیلم‌ها هزینه برد. اگرچه نتوانستیم در زمان اکران فیلم، هزینه‌های تولید را برگردانیم ولی برای من اهمیتی نداشت چون تاریخ سینمای ایران، این فیلم را از یاد نبرده و نخواهد برد. در تمام سال‌های گذشته به مناسبت‌های مختلف، این فیلم از تلویزیون بازپخش شده و از موسیقی آن بارها استفاده می‌شود به همین دلیل این فیلم به عنوان یکی از آثار ماندگار و درخشان در ذهن مردم نقش بسته است.

آن زمان با توجه به شرایط اقتصادی کشور پس از پایان جنگ و محدودیت در امکانات فیلم‌سازی، ساخت فیلم کار راحتی نبود از دشواری‌های تولید این فیلم در آن سال‌ها بگویید.
ساخت فیلم «بوی پیراهن یوسف» مربوط به دورانی می‌شود که با نگاتیو فیلم‌برداری می‌کردیم و محدودیت نگاتیو داشتیم یعنی بنیاد سینمایی فارابی که در آن دوره تأمین‌کننده و عرضه‌کننده نگاتیو تهیه‌کننده‌های سینما بود، برای هر فیلم ۱۲۰ حلقه نگاتیو می‌داد و یکی از خاطرات تلخ من مربوط به همین فیلم می‌شود. این فیلم در اسفند ماه فیلم‌برداری شد زمانی که لابراتوارها تعطیل بودند و بعد به تعطیلات فروردین خوردیم، نگاتیوها را برای ظاهر شدن باید به لابراتوار می‌بردیم تا رنگ‌بندی‌ها را بازبینی کنیم، به یاد دارم در همان سال حدود ۱۲روز تعطیلی داشتیم و پس از تعطیلات نوروز هم لابراتوارها چند روز تعطیل بودند.
فیلم‌برداری صحنه ورود آزادگان را در مناطقی از تهران گرفته بودیم اما پس از حدود ۲۰روز که برای ظاهر کردن نگاتیوها به لابراتوار رفتیم متوجه شدیم همه ۳۰ حلقه فیلمی که گرفتیم‌ هاله زردی دارد و مجبور شدیم دوباره این صحنه‌ها را بگیریم؛ این جزو سخت‌ترین تصمیم‌های من بود. شاید هر تهیه‌کننده‌ای به جای من بود فیلم را متوقف و رها می‌کرد. فکر کنید پس از ۱۸ جلسه فیلم‌برداری، ناگهان در لابراتوار متوجه بشویم نگاتیوها خوب درنیامده و روی پرده سینما غیر قابل نمایش است، هر تهیه‌کننده دیگری ممکن بود کار را متوقف کند ولی علاقه من به این سناریو و اعتقادم به ماندگاری این اثر موجب شد با تغییراتی در گروه فیلم‌برداری، همان سکانس‌ها را از دهم فروردین ماه دوباره فیلم‌برداری کنیم به طوری که پس از ۲۰ جلسه فیلم‌برداری، گویی کار را از ابتدا آغاز کرده بودیم و هزینه مضاعفی به ما تحمیل کرد. در واقع این فیلم نسبت به تولید یک فیلم معمولی سه تا چهار برابر هزینه داشت. در بخشی از کار که آزادگان وارد می‌شدند، خبرنگاران بی‌بی‌سی سر صحنه فیلم‌برداری آمدند و زمانی که ورود آزادگان و سیل عظیم جمعیت را از پشت کوه‌ها دیدند، حیرت کردند و از این صحنه به عنوان یکی از پروداکشن‌های عظیم در سینمای ایران یاد کرده و نوشتند سینمای ایران آن قدر حرفه‌ای شده که می‌تواند چنین پروداکشن‌های بزرگی بسازد. من خوشحالم که این فیلم ماندگار شد و خوشحال‌تر اینکه کارنامه‌ای قابل قبول در تهیه‌کنندگی سینمای ایران دارم چه در زمینه اجتماعی و چه در ژانرهای مختلف ولی «بوی پیراهن یوسف» برای من جایگاه دیگری دارد.

وقتی این فیلم را روی پرده سینما دیدید چه حسی داشتید؟
وقتی برای نخستین بار این فیلم را با آقای حاتمی‌کیا در سینما دیدم، گریه کردم. من معمولاً برای فیلم‌های خودم که سر صحنه آن‌ها حضور دارم، اشک نمی‌ریزم ولی وقتی این فیلم را روی پرده بزرگ دیدم و شاهد بازی تماشایی علی نصیریان و دیگر بازیگران بودم، اشک ریختم. همین برای من کافی بود چون نشان‌دهنده تأثیرگذاری فیلم بود.

چه شد که پای تمام سختی‌های فیلم برای تأمین لوازم و شرایط کار ایستادید، خودتان هم اصرار داشتید صحنه ورود آزادگان را با ۵ هزار نفر سیاهی لشکر بگیرید؟
بله، با اینکه هماهنگی جمعیت ۵هزار نفری برای سیاهی لشکر خیلی دشوار بود؛ از حمل و نقل آن‌ها گرفته تا استقرار و پذیرایی از آن‌ها ولی می‌خواستم که باشد. در آن مقطع کار بسیار سختی بود و من بدون همراهی و حمایت از نهاد خاصی این فیلم را ساختم. بسیاری از تهیه‌کنندگان زیر بار چنین تولیداتی نمی‌روند چون چنین آثاری نیازمند حمایت ارگان‌های دولتی است نه بخش خصوصی. ما یک بخش خصوصی بدون حمایت و عاشق بودیم. من علاقه‌مند به ماندگاری در سینما و معتقد به جاودانگی در سینما بودم اینکه باید نامی نیکو از خودم در این عرصه به جا بگذارم. با همین نگاه وارد سینما شدم و فکر می‌کنم موفق بودم. هنوز هم وقتی به کارنامه سینمایی‌ام نگاه می‌کنم احساس می‌کنم این فیلم‌ها بچه‌های من هستند.
با وجود محدودیت‌ها، محرومیت‌ها، نبود امکانات دیجیتال و محدودیت حلقه‌های نگاتیو برای هر فیلم، می‌بینم که چه فیلم‌های خوبی ساختیم. بایستی با نگاه عمیق‌تری به این فیلم‌ها نگاه کرد ما با دست خالی این فیلم را ساختیم. «بوی پیراهن یوسف» فیلم یک دوران نیست، فیلمی است که سال‌ها ماندگار می‌شود. الان دوربین‌های دیجیتال داریم که دست هر کسی هست، ما آن زمان حسرت یک دوربین را برای گرفتن تصویر خوب داشتیم. ببینید که تهیه لنزهای مختلف و ابزار نور و صدا چقدر دشوار بود. به دلیل محدودیت‌های نگاتیو برداشت‌های کمی داشتیم. با وجود همه این محدودیت‌ها، مشکلی هم در فیلم‌برداری کار ایجاد شد و مجبور به گرفتن دوباره سکانس‌ها شدیم اما خوشحالم که این فیلم ساخته شد چون حالا که با مردم صحبت می‌کنم می‌بینم این فیلم را دوست دارند. تکه‌هایی از این فیلم و از موسیقی آن در مناسبت‌های مختلف دست به دست می‌شود، این برای من کفایت می‌کند.

موسیقی پرحجم و خاطره‌انگیز مجید انتظامی هم از ویژگی‌های ماندگار فیلم است، موسیقی فیلم چطور ساخته شد؟
دست آقای مجید انتظامی درد نکند. پس از دیدن راش‌های فیلم، آقای انتظامی معتقد بود برای این فیلم باید موسیقی درخشان و خوبی ساخته شود. آقای انتظامی خیلی روی موسیقی فیلم وقت گذاشت و حق آزادگان را در این فیلم ادا کرد. شاهد زحماتش بودم اینکه چطور فضای فیلم را درک کرد. خوشحالم که گروه هماهنگی را برای این فیلم کنار هم جمع کردم تا اثر درخشانی برای تاریخ سینمای ایران بسازم.

این نخستین کار مشترکتان با ابراهیم حاتمی‌کیا بود، از تجربه همکاری با این کارگردان بگویید.
کار کردن با ابراهیم حاتمی‌کیا در آن مقطع برای من خیلی خوب بود، ابراهیم بسیار دوست‌داشتنی بود. الان سال‌هاست که ابراهیم در فضای دیگری کار می‌کند و من کمی از او دور هستم ولی در آن مقطع خیلی با هم راحت کار کردیم. چقدر دوست‌داشتنی بود، با موتور ساده‌اش به دفتر ما می‌آمد. حساسیت‌های زیادی روی هر سکانس داشت و ساعت‌ها می‌نشست و درباره یک دکوپاژ فکر می‌کرد. این‌ها برای من بسیار ارزشمند است. من به عنوان یک کارگردان خوب از او یاد می‌کنم و معتقدم مردم با «بوی پیراهن یوسف» ابراهیم حاتمی‌کیا را می‌شناسند.

چه شد که فیلم‌نامه‌اش را برای ساختن پذیرفتید؟
فیلم‌نامه بسیار خوبی بود. همه فکر می‌کردند من دنبال ساخت فیلم اجتماعی هستم ولی من به دنبال فیلم خوب و ماندگار بودم. سناریوی «بوی پیراهن یوسف» آن قدر خوب بود که نتوانستم نه بگویم. جلسات زیادی با ابراهیم داشتم و درباره سناریو حرف می‌زدیم، دیدیم چقدر تفاهم داریم و در انتخاب عوامل نظراتمان مشترک است. کار با ابراهیم تجربه بسیار خوبی برای من بود.

خبرنگار: زهره کهندل

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.