آنچه را که دیگران در آینه میدیدند، او در خشت خام میدید. رضاخان شورایی تشکیل داده بود که حکم طلبه بودن یا نبودن را برای معافیت از خدمت نظام وظیفه تعیین میکرد و با این روش، عملاً استقلال حوزهها را نادیده گرفته بود. در کنار این اقدامها، رویکردهای دیگری هم وجود داشت که خبر از ولع عجیب پهلوی اول برای توسعه استبداد و دیکتاتوری در جامعه مسلمان ایران میداد. حاجآقا نورالله با مهاجرت به قم و آغاز یک مبارزه گسترده و همهجانبه، دست به تشکیل «هیئت علمیه و روحانیه مهاجرین قم» زد؛ هیئتی که رژیم را سخت در تنگنا قرار داد و سیاستمداران مردمی مانند آیتالله مدرس به شدت از آن حمایت میکردند. طرح ترور و به شهادت رساندن حاجآقا نورالله، با دستور رضاخان و با هدف متوقف کردن این جریان مردمی ریخته شد؛ حاجآقا نورالله که هنگام مهاجرت، هیچ بیماری یا مشکل خاصی نداشت، ناگهان در بستر بیماری افتاد و اعلمالدوله، پزشک مخصوص رضاخان، با مأموریت ویژه حذف آن مجتهد مبارز، بر بالین وی حاضر و حاجآقا نورالله را با آمپول هوا به شهادت رساند. این رویداد غمانگیز در چهارم دی سال ۱۳۰۶، ۹۵ سال پیش در چنین روزی اتفاق افتاد.
عملیات اقتصادی برای نجات ایران
حاجآقا نورالله نجفی اصفهانی، متولد سال ۱۲۴۰ خورشیدی بود؛ در خانوادهای که به مبارزه با انحرافها و ایستادن در برابر زورگوییها شهرت داشت.
پدرش، آیتالله محمدباقر نجفی اصفهانی از علمای بزرگ اصفهان و از مجتهدانی بود که در برابر فرقه ضاله بابیه، دست به مبارزات گسترده زد. برادر وی، آیتالله محمدتقی آقانجفی اصفهانی هم از علمای مبارز دوران خود بود و شرح مبارزات وی و ایستادگیهایش در برابر ظلالسلطان، حاکم ستمگر اصفهان و پسر ناصرالدینشاه در تاریخ معروف است.
حاجآقا نورالله مقدمات را در زادگاهش گذراند و پس از عزیمت به عتبات، آن را نزد علمای نامداری مانند میرزا حبیبالله رشتی و میرزای شیرازی – صاحب فتوای تنباکو – پی گرفت و پس از رسیدن به درجه اجتهاد، در سال ۱۲۶۱شمسی در حالی که تنها ۲۱ سال داشت، به زادگاهش بازگشت و به تدریس و تبلیغ پرداخت. حاجآقا نورالله از همان ابتدای فعالیتهای حوزوی و تبلیغی، مانند پدر و برادرش، یک فقیه سیاسیِ تمامعیار بود. او در جریان تقابل با فرقه بابیه، در کنار دیگر علمای عصر خود به ایفای نقش پرداخت، در نهضت تنباکو میدانداری کرد و در معرکه بحران اقتصادی کشور، به تأسیس شرکت اسلامیه دست زد. تأسیس این شرکت را که به دنبال تولید محصولات وطنی و جایگزین کردن آنها در بازار ایران با نمونههای خارجی بود، باید نخستین گام استوار در مسیر تحقق اقتصاد مقاومتی و استقلال اقتصادی در تاریخ معاصر ایران بدانیم.
تأسیس شرکت اسلامیه در آن روزگار پرمحنت، بارقه امید را در دل ایرانیان روشن کرد؛ هر چند که با دخالت و نفوذ استعمار انگلیس نتوانست منظور و هدف بانیان خود را برآورده کند.
مشروطهخواهی و مبارزه با اشغالگران
حاجآقا نورالله از علمای مشروطهخواهی بود که در جریان مهاجرت علما به قم (مهاجرت کبرا) حضور داشت و بعدها با کمک آیتالله مدرس «انجمن مقدس ملی اصفهان» را که نهاد و ارگان مشروطیت در زادگاهش بود، تأسیس کرد. در جریان استبداد صغیر، با همراهی شهید مدرس مسئولیت اداره انجمن سرّی اصفهان را برعهده داشت و با اقدامهای ضدمشروطهخواهی اقبالالدوله کاشی، حاکم منصوب محمدعلیشاه به مقابله پرداخت.
حاجآقا نورالله شاهد سقوط آرمانهای مشروطه در دوره استیلای منورالفکرها و نفوذیهای استعمار در ایران بود؛ در سال ۱۲۹۰شمسی مشروطهخواهان تندرو که حضور و هدایت علمای اسلام را برنمیتابیدند، تصمیم به ترورش گرفتند و او با عزیمت به نجف و تشریح وضعیت نگرانکننده ایران، آخوند خراسانی را از آنچه در کشور جریان داشت، باخبر کرد. برخی مورخان، گفتوگوی حاجآقا نورالله با آخوند خراسانی را دلیل تصمیم «صاحب کفایه» برای عزیمت به ایران دانستهاند.
حاجآقا نورالله در جریان اشغال ایران طی جنگ جهانی اول، به کمک وکلای مجلس که عازم اصفهان بودند شتافت و کوشید بتوانند دولتی مستقل را بیرون از تهران تشکیل دهند؛ اما ورود نیروهای روسیه تزاری به اصفهان، او را وادار کرد برای مدتی به عتبات هجرت کند. او پس از جنگ به ایران بازگشت و در زمان قدرت گرفتن رضاخان، چنان که اشاره کردیم، به مقابله با او پرداخت و در کنار دوست دیرینش، آیتالله مدرس اقدامهای مؤثری برای تنویر افکار عمومی انجام داد. پیکر حاجآقا نورالله، این عالمِ عاملِ مبارز، پس از تشییعی باشکوه در قم، به عتبات منتقل و در حرم مطهر امیرمؤمنان(ع) به خاک سپرده شد.
خبرنگار: محمدحسین نیکبخت
تبادل نظر