هدف اصلی این مقاله ارائهٔ تحلیل راهبردی سناریوها و نتایج احتمالی در مورد فعالسازی مکانیسم بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل علیه ایران (مکانیسم ماشه) تا اکتبر ۲۰۲۵ است. این مقاله به ارزیابی وضعیت حقوقی، دیپلماتیک و راهبردی پیرامون برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت پرداخته و خطرات تشدید تنش را ارزیابی میکند و گزینههای ایران را برای مقابله و خنثیسازی تهدیدات بازگشتپذیری تحریمهای سازمان ملل و حفظ منافع اصلی کشور ترسیم مینماید.
استدلالهای اصلیاین مقاله استدلال میکند که در حالی که سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه، آلمان) ممکن است قبل از انقضای قطعنامهٔ ۲۲۳۱ شورای امنیت در اکتبر ۲۰۲۵ اقدام به فعالسازی مکانیسم بازگشت تحریمها کنند، ایران از ابزارهای رویهای و دیپلماتیک قابلتوجهی برای خنثیسازی این تهدید یا دستکم مستهلکسازی روند فعالسازی آن از طریق راهبردی چندلایه شامل مانور حقوقی، ائتلافسازی با روسیه و چین، و تعامل هدفمند با اعضای غیردائم شورای امنیت برخوردار است. همچنین، این مقاله در نقد روایتهای تحریفشدهای که برای فشار بر ایران و کسب اهرم فشار استفاده میشود، استدلال میکند که تأثیر اقتصادی بازگشت تحریمهای سازمان ملل هرگز «فلجکننده» نبوده و پیامد مهیبی نخواهد داشت، زیرا ایران در حال حاضر با شدیدترین تحریمهای ثانویه ایالات متحدهٔ آمریکا و تبعیت بیش از حد از آنها در سطح بینالمللی مواجه است. تأثیر اقتصادی اصلی تحریمهای سازمان ملل، علاوه بر مشروعیتبخشی حقوقی به کارزار فشار حداکثری دولت امریکا علیه ایران، عمدتاً روانی و ناشی از تغییر انتظارات اقتصادی است و در کوتاهمدت میتواند انتظارات تورمی را افزایش بدهد و بر ارزش پول ملی ایران ضربه وارد کند.
در این مقاله استدلال میشود که مکانیسم ماشه بیش از آن که یک چالش اقتصادی باشد، تهدیدی امنیتیست که خطر تشدید کنترلنشده و زیانبار نه فقط برای ایران بلکه برای همهٔ ذینفعان منطقهای را به همراه دارد؛ این روایتیست که ایران باید فعالانه آن را در تقابل با این برداشت که پیامدها تنها محدود به تهران است، به بیرون مخابره کند. بازگشت تحریمها نماد فروپاشی چارچوب دیپلماتیک خواهد بود، تنشها را افزایش میدهد و خطر رویارویی کنترلنشده را به همراه دارد که با اولویتهای تنشزدایی ایران، اروپا و کشورهای خلیج فارس در تضاد است.
توصیههای اصلی ایران باید از ماه مه تا اکتبر ۲۰۲۵، ضمن حفظ صبر استراتژیک و بازدارندگی حسابشده، راهبردی انعطافپذیر پیشه کرده و تلاشهای دیپلماتیک را با استفاده از مجامع و اتحادهای بینالمللی برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه تشدید کند. تهران باید تعهدات متقابل با متحدان خود را تقویت کند، برنامههایی برای تشدید احتمالی تنشها آماده کند و در برابر هرگونه توافق جامع یا حتی موقت که از خطوط قرمز اعلامشده عبور میکند، مقاومت نماید. توصیههای کلیدی در سراسر مقاله در زیر فهرست شده است:حفظ انعطافپذیری و پیشبینی راهبردی: ایران باید مشورتها با ذینفعان مختلف (شامل مخالفان و متحدان) را افزایش دهد تا سناریوها و واکنشهای احتمالی را پیشبینی کند، خطوط قرمز آنها را ارزیابی و مرزهای خود را تعیین کند. در داخل، باید انعطافپذیری اقتصادی و وحدت سیاسی را برای آمادگی در برابر بدترین پیامدهای احتمالی تقویت کند. این امر شامل تقویت «اقتصاد مقاومتی» و تحکیم اعتماد عمومی است.استفاده از زمان بهعنوان یک دارایی راهبردی: برای رسیدن به انقضای مکانیسم ماشه در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ و محرومکردن غرب از یک ابزار کلیدی اجبار چندجانبه، تهران باید راهبرد چندوجهی را به کار گیرد: حفظ تعامل دیپلماتیک و پیشرفت قابلمشاهدهٔ مذاکرات بدون عبور از خطوط قرمز اصلی؛ حفظ موضع هستهای به گونهای که نشاندهندهٔ خویشتنداری بدون تسلیم باشد؛ تقویت ارتباط با اعضای غیردائم شورای امنیت برای جلوگیری از پیشرفتهای رویهای؛ و در صورت لزوم، در نظر گرفتن فعالسازی مکانیسم حل اختلاف برجام علیه تروئیکای اروپایی برای ایجاد یک حائل حقوقی و سیاسی و اقدامی جهت مستهلککردن رویهٔ فعالسازی مکانیسم ماشه.
بهعلاوه، دیپلماسی فعال در جهت حصول اطمینان از حمایت قاطع روسیه و چین در شورا برای محافظت در برابر مانورهای یکجانبه و تضمین توازن در چارچوب چندجانبه ضروری است.
مقابله با روایت «مدل لیبی» و در عوض پیگیری یک توافق موقت: تهران باید مجموعهای از امتیازات هستهای قابلبرگشت و حسابشده را در ازای رفع بخشی از تحریمها پیشنهاد کند، و در عین حال به رد قاطعانهٔ هرگونه الگوی خلع سلاح در برابر رفع تحریمها ادامه دهد. هدف خلع سلاح سیاسی مکانیسم ماشه است، نه تسلیم اهرمهای راهبردی. ارسال سیگنالها در راستای عزم ایران برای واکنشهای شدید (مانند خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای یا ان.پی.تی.) به فعالشدن مکانیسم ماشه و پاسخهای نظامی قاطع و متناسب به خرابکاری و تجاوز نظامی، حسن نیت دیپلماتیک گذشته و خطرات بیثباتکنندهٔ توسل به اجبار از جانب غرب میتواند این موضع را تقویت میکند. پایش فعال پویاییهای شورای امنیت سازمان ملل متحد: ایران نباید صرفاً به قدرتهای دارای حق وتو متکی باشد. برای جلوگیری از تصویب رویهایِ دستور کار بازگشت خودکار تحریمها، ایران به حداقل نُه رأی مخالف یا ممتنع نیاز دارد. تهران باید تعامل دیپلماتیک زودهنگام و مستمر با هدف جلب حمایت اعضای غیردائم مانند پاکستان، الجزایر و سیرالئون، و نفوذ بر آرای متغیر مانند پاناما، گویان، اسلوونی و سومالی را در پیش بگیرد.
آمادگی برای شرایط احتمالی بازگشت تحریمها: اگر بازگشت تحریمها اجرایی شود، ایران باید برای برنامههای واکنش اقتصادی و هستهای آماده باشد. این برنامه میتواند شامل ذخیرهسازی اقلام ضروری برای کوتاهمدت، حفاظت از اقشار آسیبپذیر و تثبیت بازارها متمرکز بر امنیت اقتصادی داخلی، گسترش و متنوعسازی ساختارهای دور زدن تحریمها و نظامهای تهاتری، تعمیق روابط با کشورهای غیرغربی، و تدوین یک واکنش هستهای مرحلهای (مانند غنیسازی ۶۰ درصد، توقف پروتکل الحاقی و محدودیت قابلتوجه نظارتها) باشد که بازدارندگی را حفظ کند و در عین حال از تشدید بیش از حد تنش جلوگیری نماید.
حفظ بازدارندگی در عین اجتناب از هزینههای تسلیحاتیشدن: در وضعیت حاضر امنیت و بازدارندگی ایران نه بر دستیابی به سلاح هستهای، بلکه بر حفظ توانمندی نهفتهٔ معتبر (برای تسلیحاتیشدن در شرایط ضروری) استوار است. غنیسازی مستمر، توسعه موشکهای پیشرفته و اتحادهای منطقهای بهعنوان عوامل بازدارندهٔ کلیدی عمل میکنند. تهران باید به نمایش این توانایی و تمایل برای تشدید تنش ادامه دهد، بدون آنکه از آستانههای قانونی و ژئوپلیتیک عبور کند و متحمل هزینههای مرتبط با فرایند تسلیحاتیشدن شود. (اگرچه میتوان گفت در شرایطی که هزینهها در هر صورت بر ایران تحمیل شود، نهفته و بالقوه ماندن این توانمندی حیاتی اعتبار خود را از دست داده و بالفعلشدن آن در راستای بیشینهسازی بازدارندگی کشور ضرورت مییابد).افشا و به چالش کشیدن سلاحهای کشتار جمعی رژیم صهیونیستی و درخواست پاسخگویی قانونی: ایران باید اولویت را به راهبردی ضد تهاجمی بدهد و یک کارزار حقوقی و دیپلماتیک بینالمللی علیه مالکیت غیرقانونی و بدون نظارت سلاحهای کشتار جمعی رژیم صهیونیستی رهبری کند. این ابتکار فراتر از منافع امنیت ملی ایران است و نشاندهندهٔ یک تعهد جمعی بینالمللی برای حفظ ثبات منطقهای و جهانی، امنیت و پایبندی به هنجارهای حقوقی بینالمللی است.
۱. مقدمهمذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحدهٔ آمریکا (با میانجیگری عمان) به مرحلهٔ حساسی رسیده است. ایران پیشنهادهای قابلتوجهی برای کاهش فعالیتهای هستهای ارائه کرده است، اما پاسخ متقابل غرب ناکافی است. ایالات متحده همچنان به کارزار «فشار حداکثری» خود (تحریمهای جدید، استقرار نظامی، تهدیدات ضمنی استفاده از زور) ادامه میدهد و اروپا به تهدید ایران مبتنی بر فعالکردن مکانیسم ماشه و تحمیل مجدد تحریمهای قطعنامهٔ ۲۲۳۱ شورای امنیت روی آورده است. این تاکتیکهای مبتنی بر اجبار (خواستههای «مدل لیبی») بیاعتمادی را تشدید کرده است.
مکانیسم ماشهْ خود از نظر ساختاری و ماهوی ناعادلانه است. اگرچه هر یک از مشارکتکنندگان برجام میتوانند در صورت «عدم اجرای قابلتوجه» تعهدات برجامی خودْ مکانیسم بازگشت خودکار را فعال کنند، اما تنها ایران است که متحمل مجازات واقعی میشود. همچنین، استناد سه کشور اروپایی به مکانیسم ماشه هم از نظر سیاسی ریاکارانه و هم از نظر حقوقی غیرقابلدفاع است. پس از خروج یکجانبهٔ ایالات متحده در ۸ مه ۲۰۱۸ و راهاندازی کارزار «فشار حداکثری» که تحریمهای بیسابقهای فراتر از اقدامات قبل از ۲۰۱۵ را تحمیل کرد، طرفهای اروپایی حتی در ارائهٔ حداقل تسهیلات اقتصادی وعدهدادهشده تحت توافق ناکام بودند (بهعنوان مثال، معاملات اینستکس تنها به عدد ۲۰ میلیون یورو در مقابل میلیاردها یوروی وعده داده شده رسید). ایران برای مدت ۱۲ ماه پس از خروج ایالات متحده به طور کامل به تعهدات هستهای خود تحت پیوست ۱ برجام پایبند ماند. این پایبندی بهرغم بازگشت تحریمهای آمریکا از جمله اعمال مجدد تحریمهای ثانویهٔ فرا-سرزمینی توسط خزانهداری ایالات متحده از طریق فرمان اجرایی ۱۳۸۴۶ در ۶ اوت ۲۰۱۸ و ناتوانی و عدم ارادهٔ اتحادیهٔ اروپا در عملیاتیکردن اینستکس (ابزار پشتیبانی از مبادلات تجاری) طبق بند ۲۶ برجام ادامه یافت. بند ۲۶ مقدمه برجام به صراحت امضاءکنندگان را موظف میکند تا دسترسی ایران به حوزههای تجارت، فناوری، مالی و انرژی را از طریق مکانیسمهای مالی مؤثر تضمین کنند؛ بندی که پایه حقوقی برای تاسیس اینستکس را فراهم کرد.
اتحادیهٔ اروپا همزمان در سال ۲۰۲۰ تحریمها علیه خطوط کشتیرانی ایران (IRISL) ــ نهادی که در روز اجرای برجام از فهرست تحریمها خارج شده بود ــ را مجدداً اعمال کرد، اقدامی که نقض مستقیم ممنوعیت اعمال تحریمهای جدید هستهای در بند ۲۶ بود. این اقدامات همراه با «شکست اینستکس» عدم پایبندی اروپا به برجام را نشان داد. بهطور خلاصه، این طراحی یکجانبه و ناعادلانهٔ مکانیسم ماشه در برجام ضرورت پاسخ راهبردی و حقوقی ایران را برجستهتر میکند.
در این مقاله، ابتدا سناریوهای ممکن تا اکتبر ۲۰۲۵ و نیز گزینههای ایران در ارتباط با هر سناریو مورد بررسی قرار میگیرد؛ سپس راهبرد ایران برای مقابله با فعالکردن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها بحث میشود، و در پایان یک طرح کلی از ضد-استراتژی ایران برای مقاومت در برابر راهبرد غرب برای تحمیل یک توافق عمیقاً نامتوازن و تهدیدآمیز ــ نظیر مدل خلع سلاح «لیبی» ــ را ارائه میکند. ۲. سناریوهای فعالسازی بازگشت خودکار تحریمها در سال ۲۰۲۵از منظر راهبردی جمهوری اسلامی ایران، ارزیابی این مسئله اهمیت دارد که در چه شرایطی غرب نمیتواند یا نمیخواهد مکانیسم ماشه را فعال کند، و در مقابل، در چه شرایطی میتواند و احتمالاً آن را فعال خواهد کرد ــ و همچنین ایران چگونه میتواند بر این روند تأثیر بگذارد یا به آن واکنش نشان دهد. سناریو توضیح پیامدها برای ایرانسناریو ۱: عدم فعالسازی مکانیسم ماشه محدودیتهای قطعنامۀ ۲۲۳۱ شورای امنیت و برجام در اکتبر ۲۰۲۵ بدون فعالسازی مکانیسم ماشه منقضی میشوند. ایران حقوق کامل خود را ذیل پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای بازیافته و از محدودیتهای هستهای شورای امنیت رها میشود.۱ـ۱. خنثیسازی مکانیسم ماشه - تهران با مانورهای حقوقی/دیپلماتیک به طور فعالانه مانع فعالسازی مکانیسم ماشه میشود.- همکاری حداقلی با آژانس و تأخیرهای رویهای را با ائتلافسازی (روسیه/چین) به طور همزمان پی میگیرد. پیروزی حقوقی/سیاسی: پایان محدودیتهای هستهای شورای امنیت. گسترش روابط اقتصادی/امنیتی با روسیه و چین. تحریمهای یکجانبه ادامه دارند، اما مشروعیت غرب تضعیف میشود.
۱ـ۲. توافق موقت - امتیازات هستهای محدود (مانند سقف غنیسازی، دسترسی بیشتر به آژانس، نظارت و کنترل ذخایر اورانیوم غنیشده) در برابر رفع ناقص تحریمها.- مکانیسم ماشه را بدون پذیرش تعهدات برگشتناپذیر به تعویق میاندازد. تسکین موقت: حفظ اهرم فشار برای مذاکرات آتی از موضعی قویتر. احتمال عقبنشینی غرب وجود دارد؛ رویکردی عملگرایانه اما ناکافی تلقی میشود.۱ـ۳. توافق جامع (برجام ۲) - چارچوب تحمیلی غرب با محدودیتهای شدیدتر هستهای (بدون بندهای انقضا) و رفع تدریجی تحریمها.- در قالب توافق «طولانیتر و قویتر» به نفع غرب ارائه میشود. بار نامتقارن: تضعیف شدید بازدارندگی ناشی از تعهدات برگشتناپذیر، واکنش داخلی منفی. خطر خروج آمریکا بدون ضمانت الزامآور باقی میماند.
۱ـ۴. قطعنامهٔ جایگزین شورای امنیت - شورای امنیت قطعنامهای جدید برای تمدید/اصلاح محدودیتها تصویب میکند تا مکانیسم ماشه فعال نشود.- نیازمند اجماع نامحتمل در میان اعضای دائم (همسویی آمریکا، روسیه، چین). قمار پرخطر: از مکانیسم ماشه جلوگیری میشود، اما خواستههای جدید غرب مشروعیت مییابد. تکیه بر حمایت روسیه/چین برای جلوگیری از زیادهخواهی غرب علیه ایران حیاتی خواهد بود.سناریو ۲: فعالسازی مکانیسم ماشه یکی از اعضای سه کشور اروپایی تا پیش از اکتبر ۲۰۲۵ مکانیسم ماشه را فعال میکند و تمام تحریمهای شورای امنیت پیش از برجام بازمیگردند. وضع مجدد تحریمهای سازمانملل، با تأثیرات اقتصادی نهچندان قدرتمند به دلیل وجود کارزار «فشار حداکثری» به رهبری آمریکا؛ اگرچه تأثیر روانیْ انتظارات در بازار را با اثرات اقتصادی کوتاهمدت تغییر میدهد.پیامدهای عمیق دیپلماتیک و ژئوپلیتیک، ولی نه تنها برای ایران. خطرات تشدید تنش کنترلنشده که علیه منافع و امنیت همه طرفهای منطقه (بهجز رژیم صهیونیستی) است.تأیید روایت اخاذی غرب: انسجام داخلی را تقویت کرده، ائتلافهای ضدغربی را مستحکم میسازد. ایران شرکای خود را متنوع میکند (با تکیه بر خط حیات روسیه/چین)، بر «اقتصاد مقاومتی» خود تأکید کرده و مخالفت کشورهای جنوب جهانی را علیه تحریمهای ناعادلانه بسیج خواهد کرد.۲ـ۱. مکانیسم ماشه در نتیجه شکست مذاکرات - مذاکرات تا میانه ۲۰۲۵ شکست میخورند یا به بنبست میرسند؛ غرب مدعی «فرسایش دیپلماتیک» شده و ایران را متهم میکند.- مکانیسم ماشه برای فشار بر ایران جهت تسلیم فعال میشود.ایران از حمایت روسیه/چین برای بیاعتبار کردن مکانیسم ماشه استفاده میکند.
۲ـ۲. استفاده ابزاری از مکانیسم ماشه - غرب علیرغم پایبندی ایران، مکانیسم ماشه را برای گرفتن امتیاز بیشتر فعال میکند.- ایران با افشای عدم پایبندی غرب، همپیمانان خود را بسیج میکند. سناریو ۳: خرابکاری در مسیر مذاکرات اقدامات طرف ثالث (رژیم صهیونیستی با حمایت واشنگتن) همچون حمله نظامی، خرابکاری یا اطلاعات جعلی درباره برنامه هستهای ایران مسیر دیپلماسی را منحرف کرده و به فعالسازی مکانیسم ماشه یا درگیری نظامی منجر میشود. ایران تمرکز خود را بر بازدارندگی، و پاسخهای متقابل و نامتقارن معطوف میکند.۳ـ۱. حمله نظامی ایالات متحده ـ رژیم صهیونیستی -حملات مستقیم به تأسیسات هستهای به بهانه جلوگیری از تسلیحاتیشدن برنامه.- مکانیسم ماشه در برابر جنگ منطقهای در اولویت دوم قرار میگیرد. تهدید حیاتی: بسیج متحدان منطقهای، خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای. فلجسازی شورای امنیت از طریق بنبست، واکنش جهانی منفی علیه رژیم صهیونیستی/آمریکا محتمل است.همانطور که هشدار داده شده، دکترین هستهای ایران تغییر کرده و تسلیحاتی میشود.۳ـ۲. خرابکاری یا حملات سایبری رژیم صهیونیستی - عملیات مخفیانه مانند ترور یا حملات سایبریْ مسیر مذاکرات را مختل میکند.- غرب ایران را بهعنوان عامل بیثباتی معرفی کرده و مکانیسم ماشه را توجیه میکند. روایت تحریک: پاسخ با حمله مستقیم (همچون «وعده صادق») و جنگ نامتقارن. شکاف بین اتحادیه اروپا و آمریکا را تعمیق میبخشد؛ محور ایران ـ روسیه ـ چین تقویت میشود.
۳ـ۳. اطلاعات ساختگی - گزارشهای جعلی از «تسلیحاتیشدن» برنامه هستهای، زمینهساز مکانیسم ماشه میشود.- ایران از تبانی غرب پرده برمیدارد و تهدید به خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای میکند، ولی ارتباط با آژانس را حفظ میکند. بهانه برای تشدید فشارها: جذب حمایت جهان جنوب، حفظ راههای دیپلماتیک. در صورت تداوم روند شورای امنیت، احتمال حرکت سریعتر به سمت بازدارندگی هستهای افزایش مییابد.۳. خنثیسازی مکانیسم ماشه (مه تا اکتبر ۲۰۲۵)این بخش بر موقعیتی فرضی تمرکز دارد که در آن ایران رویکردی جامع برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم بازگشت خودکار تحریمها توسط ایالات متحده و سه کشور اروپایی تدوین میکند. ایران اهداف مشخصی را برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه تا پیش از اکتبر ۲۰۲۵ تعیین میکند؛ اهدافی که حفظ حداکثری رهایی از تحریمها و تداوم فضای دیپلماتیک را دنبال میکند، در حالی که همچنان به پیشبرد منافع خود ادامه داده و میزان محدودی از پایبندی هستهای را نیز به نمایش میگذارد. برای تحقق این اهداف، تهران ترکیبی از ابزارهای حقوقی–نهادی، دیپلماسی فعال، اهرمسازی ژئوپلیتیکی، و بازدارندگی نامتقارن را بهکار میگیرد. راهبرد متقابل ایران در قالب فازهایی تنظیم شده که در هر ماه، اقدامات خاصی را شامل میشود. این تلاشها، بهصورت همزمان و درهمتنیده، ابعاد مختلفی از تعامل دیپلماتیک، تاکتیکهای حقوقی مبتنی بر اتلاف وقت، ائتلافسازی، و تشدید حسابشده تنش را در بر میگیرد تا از هرگونه تلاش برای مکانیسم ماشه جلوگیری کرده یا آن را به تأخیر اندازد.
از ماه مه تا اکتبر ۲۰۲۵، ایران فرصتی محدود اما عملی برای جلوگیری از قرار گرفتن رسمی موضوع بازگشت خودکار تحریمها در دستور کار شورای امنیت سازمان ملل دارد. اگرچه ایران در شورا حق رأی ندارد، میتواند از طریق متحدان سیاسی خود ــ به ویژه روسیه و چین ــ به قانون ۹ قواعد موقت رویهٔ شورا استناد کند که طبق آن برای این که موضوعی در دستور کار شورای امنیت قرار بگیرد، نیازمند اجماع است. هرگونه اعتراضی علیه در دستور کار قرار دادن موضع مورد نظر منجر به رأیگیری رویهای میشود که تحت مادهٔ ۲۷(۲) منشور سازمان ملل، مستلزم ۹ رأی مثبت بدون امکان وتو توسط اعضای دائم است. هدف ایران باید جلوگیری از کسب اکثریت لازم در رأیگیری رویهای از طریق تشویق به رأی ممتنع یا منفی از سوی اعضای غیردائم باشد. اگرچه ریاست شورا ماهانه میچرخد و قدرت تعیین دستور کار را دارد، بنابراین پیگیری این که چه کسی این نقش را بر عهده دارد بسیار مهم است. پرخطرترین ماه سپتامبر است، زمانی که ریاست در اختیار کرهٔ جنوبی، متحد نزدیک ایالات متحده، است که احتمالاً اهداف غربی را در اولویت قرار میدهد. برای کاهش این خطر، ایران باید پیش از سپتامبر، اجماع را در میان اعضای غیرمتعهد ایجاد کند. در مقابل، ریاست گویان (ژوئن)، پاکستان (جولای) و پاناما (اوت) ممکن است شرایط مساعدتری برای ایران جهت تأخیر یا مانعتراشی در روند رویهای فراهم کند ــ اما این امر نیازمند لابیگری مؤثر و پیشگیرانه از سوی ایران است. با به دست گرفتن ریاست توسط روسیه در اکتبر، موقعیت تهران در پایان دورهٔ بازگشت خودکار تحریمها قویترین خواهد بود که میتواند آخرین حفاظ در برابر این تهدید باشد.
جدول زیر مراحل زمانی راهبرد چندوجهی ایران برای خنثیسازی مکانیسم بازگشت خودکار تحریمها را به شکل فشرده نشان میدهد که ترکیبی از اقدامات دیپلماتیک، حقوقی و بازدارنده از ماه مه تا اکتبر ۲۰۲۵ است.ماه و تمرکز راهبردی خلاصه فعالیتهامه ۲۰۲۵: تهاجم دیپلماتیک و بازدارندگی(ریاست یونان بر شورای امنیت) o تأیید مجدد علنی تعهد به دیپلماسی در عین حفظ استقلال و حاکمیت ملی؛ ارائهٔ ٔ امتیازات دیپلماتیک و نشاندادن اینکه هرگونه تصمیم در ارتباط با مکانیسم ماشه زودهنگام است.o افشای تناقضات رویکرد ایالات متحده ضمن جلب حمایت چندجانبۀ بینالمللیo جلب حمایت رسمی روسیه و چین برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه و زمینهسازی برای رویارویی سیاسی در شورای امنیت.o رایزنی با پایتختهای اروپایی برای تبیین هزینههای مکانیسم ماشه.o ارسال هشدارها دربارهٔ خروج احتمالی از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای.o مقابله با راهبرد بهانههای حقوقی واشنگتن با چارچوب قانونگذاری متقابل (با الهام از قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران مصوب دسامبر ۲۰۲۰)؛ با هدف ایجاد پویایی متعادلتر مذاکره برای ممانعت از اخذ امتیازات نامتناسب توسط آمریکا از طریق راهبرد حداکثرگرایی عادیسازیشده.
ژوئن ۲۰۲۵: همکاری با آژانس و تعامل منطقهای(ریاست گویان بر شورای امنیت) o انجام اقداماتی محدود، ملموس و برگشتپذیر در زمینۀ خویشتنداری هستهای (برای مثال، تبدیل بخش کوچکی از اورانیوم ۶۰ درصد غنیشده) در راستای ابراز «حسن نیت» ایرانo تعامل با دبیرکل سازمان ملل و متحدان بینالمللیo دستیابی به توافق با آژانس برای حل مسائل پادمانیo تقویت موضع عمومی همراه با روسیه و چین علیه تحریمهای یکجانبه.o فعالسازی مکانیسم حل اختلاف برجام برای ایجاد وقفه در روند تصمیمگیری.o آغاز گفتگوهای امنیتی منطقهای (مانند کاهش تنش در خلیج فارس).o هماهنگی با متحدان در شورای امنیت برای تعویق مراحل رویهای.ژوئیه ۲۰۲۵: انسجام اروپایی و آمادگی نامتقارن(ریاست پاکستان بر شورای امنیت) o فشار بر سه کشور اروپایی برای اعطای معافیتهای تحریمی در برابر توقف موقت اقدامات هستهای.o بهرهگیری از شکاف میان ایالات متحدۀ آمریکا و اروپا برای جلوگیری از اقدام هماهنگ در مکانیسم ماشه.o هماهنگی با متحدان منطقهای برای آمادگی در برابر سناریوهای تشدید تنش.o یکپارچهسازی جناحهای داخلی در چارچوب راهبرد دوگانهٔ مذاکره/بازدارندگی.اوت ۲۰۲۵: صبر راهبردی و پویش جهانی(ریاست پاناما بر شورای امنیت) o تأکید بر «پیشرفت» در مذاکرات برای کاهش احساس فوریت در مکانیسم ماشه.o استفاده از ابزارهای تأخیری در شورای امنیت (مانند قطعنامههای رقیب).o بسیج جنبش عدم تعهد و کشورهای گروه بریکس برای تصویب قطعنامهای در مجمع عمومی علیه تحریمهای یکجانبه.o ارسال پیامهای هشدارآمیز از طریق حوادث منطقهای کنترلشده.
سپتامبر ۲۰۲۵: دیپلماسی مجمع عمومی و مسابقه با ضربالاجل(ریاست جمهوری کرهٔ جنوبی بر شورای امنیت) o ارائهٔ امتیازات نهایی در مجمع عمومی سازمان ملل (مانند تعلیق غنیسازی ۶۰ درصدی).o بهرهگیری از تغییر ریاست شورا برای تأخیر در مکانیسم ماشه تا ۱۸ اکتبر.o نهاییسازی طرحهای اضطراری (شتاب هستهای، پاسخ منطقهای) در صورت فعالشدن مکانیسم ماشه.اکتبر ۲۰۲۵: تثبیت پس از مکانیسم ماشه(ریاست روسیه بر شورای امنیت) • اعلام انقضای قطعنامۀ ۲۲۳۱ بهعنوان پیروزی دیپلماتیک.• پیشنهاد تبدیل توافقات موقت به توافقات بلندمدت.• تعمیق روابط با روسیه و چین (مانند قراردادهای امنیتی و تسلیحاتی و پروژههای اقتصادی).• تقویت امنیت سایتهای هستهای در برابر خرابکاری.۴. نتیجهگیری: چشمانداز راهبردی برای ایرانسال ۲۰۲۵ نقطهٔ عطفی برای دیپلماسی هستهای ایران و رویارویی گستردهتر آن با قدرتهای غربی است. انقضای قریبالوقوع مقررات ویژهٔ قطعنامهٔ ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد ــ و احتمال بازگشت رژیم تحریمهای شورای امنیت ــ هم یک ضربالاجل و هم یک فرصت ایجاد کرده است. بر اساس تحلیل فوق، چندین نکتهٔ کلیدی برای تصمیمگیرندگان ایرانی قابلتوصیه است.
اول، ایران باید یک راهبرد انعطافپذیر را حفظ کند. یک توصیهٔ کلیدی برای سیاستگذاران ایرانی افزایش مشورت با تمام بازیگران اصلی (روسیه، چین، اروپا و حتی همسایگان منطقهای) از پیش است. با سنجش خطوط قرمز و واکنشهای احتمالی آنها، ایران میتواند بهتر پیشبینی کند که کدام سناریو در حال وقوع است. علاوه بر این، ایران باید تابآوری داخلی را برای بدترین پیامدها تقویت کند (برای نمونه، از طریق تقویت «اقتصاد مقاومتی» و تحکیم وحدت سیاسی برای مقابله با تحریمهای سازمان ملل). در نهایت، هدف ایران حفظ حاکمیت ملی و امنیت خود در عین اجتناب از درگیری غیرضروری است. هر سناریو خطرات و فرصتهای متفاوتی را در مسیر رسیدن به این هدف به همراه دارد. چه از طریق دیپلماسی ماهرانه که بازگشت تحریمها را خنثی میکند و چه از طریق مقاومت قاطع در برابر آن، ایران نیاز دارد شش ماه آینده را با درک روشنی از محاسبات طرف مقابل ــ و همچنین ظرفیتها و محدودیتهای خود ــ پشت سر بگذارد.دوم، اگر زمان بهدرستی استفاده شود، میتواند متحد راهبردی ایران باشد. مکانیسم بازگشت خودکار تحریمها پس از ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ از بین خواهد رفت و یکی از قدرتمندترین ابزارهای اجبار بینالمللی را حذف خواهد کرد. هدف راهبردی ایران باید رسیدن به آن تاریخ بدون فعالکردن مکانیسم ماشه یا عدم موفقیت آن باشد. برای این منظور، تهران میتواند ترکیبی از خویشتنداری (اجتناب از اقدامات تحریکآمیز هستهای که از خطوط قرمز عبور میکند)، دیپلماسی (زنده نگهداشتن مذاکرات و نشاندادن پیشرفت کافی برای متقاعدکردن تروئیکای اروپایی به صبرکردن)، و ائتلافسازی (اطمینان از ادامهٔ حمایت روسیه و چین و حفاظت سیاسی از ایران در شورای امنیت) را به کار گیرد.
سوم، ایران باید یک توافق موقت حسابشده را ــ موازی با راهبرد چندجانبه برای خنثیسازی مکانیسم ماشه ــ بهعنوان راهی برای جلوگیری از بازگشت تحریمها و حفظ منافع اصلی دنبال کند. با ارائهٔ امتیازات هستهای محدود اما معنادار ایران میتواند استدلال کسانی در جامعهٔ بینالمللی را که دیپلماسی را به تشدید تنش ترجیح میدهند، تقویت کند. هدف این است که به تروئیکای اروپایی اطمینان کافی داده شود تا در برابر فشار واشنگتن و تلآویو برای بازگشت تحریمهای سازمان ملل مقاومت کنند، با این استدلال که برنامهٔ ایران دیگر خطر فوری اشاعه ایجاد نمیکند. تهران میتواند این را با ارسال مکرر پیامهایی همراه کند که اگر علیرغم امتیازات ایران بازگشت تحریمها دنبال شود، ایران به شیوههایی (مانند خروج از ان. پی. تی.) تلافی خواهد کرد که وضعیت همه را بدتر میکند. در اصل، ایران باید انتخاب را روشن کند: یا یک ایران همکاریکننده تحت یک توافق موقت و متوازن، یا یک ایران مواجه با تحریمهای سازمان ملل که اقدامات تلافیجویانهٔ قاطعانه و شدیدی بروز میدهد ــ با این امید که اروپا (و شاید برخی در واشنگتن) گزینه اول را انتخاب کنند. چهارم، ایران باید نسبت به پویاییهای شورای امنیت سازمان ملل هوشیار باشد و به یک «ناجی» وتو تکیه نکند. تحلیلها نشان میدهد که غرب در صورت مصممبودن، احتمالاً میتواند با زمانبندی مناسب و کسب آرای لازم یا استفاده از حق وتو، مکانیسم ماشه را فعال کند. بنابراین، در حالی که دیپلماسی ایران با روسیه و چین همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است، تعامل با اعضای غیردائم شورای امنیت، با جنبش عدم تعهد (NAM) و بهویژه کشورهای عضو بریکس (BRICS) نیز حیاتی است.
پنجم، ایران به یک برنامه برای بدترین سناریو که در آن بازگشت تحریمها رخ میدهد نیاز دارد. علیرغم تلاشهای دیپلماتیک، تهران باید با پذیرش کامل دکترین اقتصاد مقاومتی خود که بر تابآوری بلندمدت در برابر تحریمها بدون فداکردن حاکمیت ملی تأکید دارد، برای بازگشت تحریمهای سازمان ملل آماده شود. فشار حداکثری به رهبری ایالات متحده همراه با تحریمهای سازمان ملل هدف ایجاد ناآرامی در میان جمعیتهای آسیبپذیر با بدتر کردن شرایط اقتصادی را دنبال میکند. اقتصاد مقاومتی و اقدام ایران برای مهار این تهدید باید بر محافظت و حمایت از طبقات اجتماعی آسیبپذیر ــ که اکثریت جامعه را شکل میدهند ــ متمرکز باشد؛ و در صدد تثبیت بازارها با اجرای کنترلهای سختگیرانه بر سرمایه و ارز خارجی برای تثبیت ارز ملی، تنظیم قیمت کالاها برای جلوگیری از نوسانات بازار که تأثیر نامتناسبی بر طبقات کارگر و متوسط دارد، افزایش تولید داخلیِ کالاهای تحریمی در عین مدیریت مصرف ارز خارجی، و برنامههای رفاهی برای مقابله با تورم باشد. همزمان، ایران باید دیپلماسی اقتصادی را از طریق گسترش و تقویت شبکههای موجود دور زدن تحریمها برای صادرات نفت و انتقال پول، هماهنگی با روسیه برای استفاده از نظامهای پرداخت جایگزین ــ مانند میر (MIR) و سیپس (CIPS) ــ و افزایش سوآپ نفتی، پیگیری خطوط سوآپ و توافقات پرداخت با چین، استفاده از مکانیسمهای ارز دیجیتال یا ریال دیجیتال برای دور زدن تسویهٔ دلاری، مشارکت در تجارت تهاتری و ارز محلی با همسایگان و دیگر کشورهای تحریمشده، و بهرهبرداری از زیرساختهای مالی جدید مانند اتصال بانکی با روسیه و شبکه پرداخت آکیومر (ACUMER) شدید کند.
ایران همچنین باید فعالانه در جنبش جهانی دلارزدایی در کنار بریکس و دیگر کشورهای تحریمشده مشارکت کند که منعکسکنندهٔ تغییرات گستردهتر ژئوپلیتیکی در سطح جهانیست.ششم، تهران باید یک ابتکار دیپلماتیک راهبردی را برای غیرمشروع کردن مکانیسم ماشه آغاز کند ــ و آن را بهعنوان اقدامی ناعادلانه با توجه به خروج ایالات متحده از برجام و «عدم اجرای قابلتوجه» تعهدات برجامی کشورهای اروپایی نشان دهد ــ تا برخی کشورها را تشویق کند که به طور غیررسمی بخشهایی از تحریمها را نادیده بگیرند. مهمتر اینکه، ایران باید از پیش تصمیم بگیرد که در حوزهٔ هستهای چگونه به بازگشت تحریمها پاسخ خواهد داد. آیا فوراً غنیسازی را به ۶۰ یا ۹۰ درصد افزایش خواهد داد؟ آیا اکثر بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را اخراج خواهد کرد؟ یا سعی خواهد کرد خویشتنداری نشان دهد تا از تغییر محاسبات هزینه-فایده در غرب به نفع اقدام نظامی جلوگیری کند؟ این تصمیمات باید اکنون گرفته شوند، نه در گرماگرم لحظه. یک واکنش سنجیده میتواند همدردی بینالمللی را حفظ کند، در حالی که یک واکنش ناگهانیِ محاسبهنشده میتواند اتحاد گستردهتری علیه ایران ایجاد کند. تهران میتواند واکنش گامبهگام را در نظر بگیرد. بهعنوان مثال، ابتدا غنیسازی ۶۰ درصد را از سر بگیرد و اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کند، اما از خروج از ان. پی. تی. خودداری کند، مگر اینکه تحریک بیشتری صورت گیرد. ایده این خواهد بود که جدیت و قاطعیت را نشان دهد و اهرم فشاری در حوزهٔ هستهای متناسب با وضعیت جدید فراهم آورد، اما در عین حال فضا را برای تنشزدایی در صورت تعامل مجدد غرب باز بگذارد.
هفتم، ایران باید به طور فعال با روایت و راهبرد «مدل لیبی» مقابله کند و با نمایش قدرت، خطرات این رویکرد را آشکار سازد. این رویکرد شامل دیپلماسی عمومی است که همکاریهای گذشتهٔ ایران و نیز خطرات احیای اعمال فشار سازمان ملل بر ایران را برجسته میکند. مقامات و رسانههای ایرانی میتوانند تأکید کنند که ایران گزینههای قابلاجرا برای تلافی (از پیشرفتهای هستهای تا پاسخهای نامتقارن منطقهای) دارد و تنها راهحل پایدارْ مصالحهایست که به حقوق ایران احترام میگذارد. پاسخهای قاطع و متناسب نیروهای نظامی ایران به هرگونه خرابکاری خارجی یا تحریک تجاوزکارانه به طور قابلتوجهی از روایت متقابل ایران حمایت خواهد کرد. تهران همچنین میتواند هرگونه استاندارد دوگانه را برجسته کند ــ بهعنوان مثال، اگر علیرغم انعطافپذیری ایران تهدید به بازگشت تحریمها شود، میتواند حسن نیت غرب را زیر سؤال ببرد. با قالببندی مسئله بهعنوان منطقیبودن ایران و زیادهروی غرب، ایران میتواند تلاش کند در نبرد روایتها پیروز شود، که برای حفظ حمایت بینالمللی (یا حداقل بیطرفی) از سوی بسیاری از کشورها در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین اهمیت دارد.هشت، راهبرد بازدارندگی ایران بر سه رکن استوار است: جبههٔ مقاومت غرب آسیا، قابلیتهای دفاعی متعارف پیشرفته، و پتانسیل بازدارندگی هستهای نهفته. .
ارزیابیهای غربی و اسرائیلی به طور مداوم بر خطر بالای شکست در حملات نظامی علیه زیرساختهای هستهای ایران تأکید میکنند و خاطرنشان میسازند که چنین تلاشهایی میتواند ناخواسته پیگیری سلاحهای هستهای توسط ایران را تسریع کند؛ پارادوکسی که ریشه در توانایی اثباتشدهٔ تهران در تبدیل کارزارهای فشار حداکثری و جنگ ترکیبی به پیشرفتهای فناوری و تخصص هستهای بومی دارد. ایران نمونهٔ منحصر به فردیست که در آن اجبار تحمیلشدهٔ خارجیْ تابآوری فناورانه را تقویت کرده و به آن امکان داده است تا علیرغم هزینههای قابلتوجه اقتصادی و دیپلماتیک به آستانهٔ هستهای نزدیک شود. به عبارت دیگر، این صرفاً مالکیت سلاح هستهای نیست که امنیت و حاکمیت ایران را تضمین میکند ــ آنطور که برخی تحلیلگران در تهران اغلب ادعا میکنند ــ بلکه بالقوگی معتبر، توانایی و ارادهٔ اثباتشده برای بدلشدن به یک کشور دارای سلاح هستهای در صورت لزومْ خود یک سطح از بازدارندگی هستهای است که ایران به آن نائل شده است (امری که شاید مهمترین متغیر در محاسبات هزینه-فایده در پایتختهای دشمن برای حملهٔ نظامی به تأسیسات هستهای ایران است). این قابلیت نهفته، که بهدقت تنظیم شده و به طور مشهود حفظ شده است، به عنوان شکلی مؤثر از بازدارندگی راهبردی عمل کرده است. در این زمینه، حفظ ظرفیت فعال غنیسازی داخلی احتمالاً مهمتر از دستیابی واقعی به سلاح است.
برای ایران، بازدارندگی نه در عبور از این آستانه، بلکه در متقاعد کردن دشمنان به این است که ایران در صورت تهدید اساسی علیه امنیت و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود میتواند و خواهد توانست این کار را انجام دهد. ایران باید قاطعانه هر توافقی را که محدودیتها و اقداماتی بازگشتناپذیر را بر پیشرفتهای هستهای و همچنین چرخهٔ کامل فعالیتهای غنیسازی تحمیل میکند، رد کند.
نکته آخر این که، در پاسخ به محکومیت بینالمللی جنایات اسرائیل در فلسطین ــ از جمله شواهد نسلکشی در غزه، جنایات جنگی، آپارتاید سیستماتیک و نقض کنوانسیون چهارم ژنو، ایران باید با شرکای منطقهای و جهانی متعهد به قوانین بشردوستانهٔ بینالمللی، کارزار دیپلماتیکی علیه مالکیت غیرقانونی رژیم اسرائیل بر سلاحهای کشتار جمعی آغاز کند. ضرورت چنین اقدامی فراتر از منافع امنیتی حاکمیتی ایران است؛ این یک مسئولیت جمعی برای حفظ ثبات و امنیت منطقهای و بینالمللی و جلوگیری از تشدید خشونتهای دولتی، از جمله اقدامات پاکسازی قومی، آوارگی اجباری و گرسنگی جمعی و استفادهٔ نامتناسب از زور علیه جمعیت غیرنظامی است. رژیمی که جهان آن را بهخاطر اشغال غیرقانونی سرزمینهای فلسطینی و همسایگان، گسترش شهرکسازی، سیاستهای نژادپرستانه و نسلکشی کودکان در غزه میشناسد، نباید توانمندیهای کنترلنشدهٔ سلاحهای کشتار جمعی حفظ کند. زرادخانهٔ هستهای مبهم اسرائیل خارج از رژیم ان. پی. تی.، تهدیدی وجودی برای هر ملتی در منطقه است که از قوانین و هنجارهای بینالمللی عدم اشاعه دفاع کرده و جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم میکند. ایران با پایهگذاری این کارزار تهاجمی متقابل بر چارچوبهای حقوقی جهانی - بهجای تکیه بر قدرت گفتمانی یکجانبه - میتواند اجماع گستردهتری در میان کشورهای غیرمتعهد، جنوب جهانی و مکانیسمهای پاسخگویی (مانند دیوان بینالمللی دادگستری) ایجاد کند. چنین رویکردی غیرقابلپذیرش بودن اشاعهٔ هستهای را تقویت کرده و حقوق خودمختاری فلسطینیان و امنیت جمعی منطقهای را اولویت میدهد.
در پایان، از دیدگاه راهبردی تهران، ماههای آینده نیازمند یک تعادل سنجیده و حسابشده است: ارائهٔ امتیازات بهقدری که برای جلوگیری از تهدید بازگشت تحریمها کفایت کند اما پافشاری قاطعانه از اعطای امتیازاتی که بازدارندگی و بازگشتپذیری پیشرفتهای هستهای ایران را تضعیف کرده و در عوض زیادهخواهی و استراتژی غرب برای تحمیل تسلیم و خلع سلاح را چه اکنون چه در یک آیندهٔ نزدیک تقویت میکند. ایران نباید نه ضعیف به نظر برسد (که دعوت به مطالبات حداکثری است) و نه بیش از حد سرسخت (که توجیهکنندهٔ بازگشت تحریمها در نظر دیگران است). با بهرهگیری از زمان، اختلافات میان دشمنان خود، و تکیه بر توانمندیهای خود، ایران میتواند از سال ۲۰۲۵ بدون بازگشت قید و بندهای سازمان ملل و با برنامهٔ هستهای خود تحت محدودیتهای معقول خارج شود. ایران در طول دهههای گذشته بارها از چنین تنگناهایی با صلابت عبور کرده است. ایران میتواند بار دیگر با راهبردی سنجیده، چندوجهی و انعطافپذیر، میتواند از این پیچ تهدیدآمیز بازگشت تحریمهای سازمان ملل گذر کرده و زمینه را برای تعادل پایدارتر با قدرتهای غربی در سالهای پیش رو فراهم کند.
نظر شما