۲۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۳:۴۲
کد خبر: 858029

اگرچه حدود یک هفته‌ای از امضای توافق احیای روابط میان ایران و عربستان در پکن می‌گذرد، اما ابعاد آن هنوز هم قابل بررسی است.

یکی از ابعاد این توافق سرنوشت گروه‌های مقاومت است. همه می‌دانیم حامی اصلی گروه‌های مقاومت ایران است. از طرفی در یک دهه گذشته یک پای تعارضات منطقه‌ای با این گروه‌ها، عربستان سعودی بوده است. از حملات ناجوانمردانه به مردم یمن گرفته تا حمایت‌های غیرمعقولانه از سعد الحریری، از حمایت کورکورانه از داعش تا دستگیری و حتی اعدام سران گروه حماس، همه و همه توسط عربستان اتفاق افتاده و از آن‌طرف هم ضربات کاری توسط گروه‌های نزدیک به ایران به تأسیسات و گروه‌های نزدیک به عربستان وارد شده است. حالا با امضای تفاهم فی‌مابین، تکلیف این گروه‌ها چه می‌شود؟ آیا آنچنان که برخی تلاش دارند مطرح کنند، جمهوری اسلامی ایران پشت گروه‌های مقاومت را خالی می‌کند و آن‌ها را تنها می‌گذارد؟ پاسخ به این پرسش البته نوشتارهای مختلف و متفاوتی را می‌طلبد، اما می‌توان نقطه عزیمت بررسی را «الگوی حمایتی ایران» از این گروه‌ها قرار دارد.
به‌طور کلی سیاست خارجی ایران در حمایت از گروه‌های مختلف پس از انقلاب باتوجه به سه شاخص اصلی تنظیم شده است؛ ۱- نسبت این گروه‌ها با امپریالیسم جهانی ۲- میزان ابتنای این گروه‌ها بر بدنه مردمی ۳- نسبت این گروه‌ها با مذهب و ایدئولوژی اسلامی.
بر این اساس جمهوری اسلامی ایران در طول چهار دهه گذشته از همه گروه‌های ضدامپریالیست در سراسر جهان حمایت کرده و حتی می‌توان ادعا کرد این شاخص، مهم‌ترین شاخص ارتباط ایران با گروه‌ها بوده است، تا جایی که برخی از متحدان جهانی ایران هیچ نسبتی با ایدئولوژی اسلامی ندارند و از آن‌طرف هم گروه‌هایی مثل برخی کشورهای عربی منطقه هستند که با وجود مسلمان بودن اما مورد غضب کشورمان بوده‌اند.
در مرحله بعد، مردمی بودن این گروه‌ها اهمیت زیادی دارد و تجربه نشان می‌دهد گروه‌هایی که ضمن رعایت شرط اول از بدنه مردمی بیشتری برخوردارند، بیشتر مورد توجه کشورمان قرار گرفته‌اند. نمونه این امر هم میزان توجه بیشتر ایران به حماس در مقایسه با جهاد اسلامی به‌ویژه تا پیش از قضایای سوریه است. حماس از آنجا که نماینده و متولی اصلی مردم غزه و همچنین گروه اصلی مبارزه با امپریالیست اسرائیلی محسوب می‌شود، بیشتر مورد توجه بوده است. هرچند در سال‌های اخیر جهاداسلامی هم توانسته حوزه نفوذ اجتماعی خود را از غزه به کرانه باختری منتقل کرده و با بدنه اجتماعی این منطقه ارتباطات قابل قبولی بگیرد.
سومین شاخص هم در سیاست‌های حمایتی ایران، مسلمان بودن و یا شیعه بودن گروه‌های فعال است. با همین نگاه جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر نسبت به گروه‌هایی مثل طالبان، مواضع حمایتی بیشتری داشته است. حتی یک گزاره نانوشته در بین سران کشورمان معروف هست که اگر داعش هم بربریت را کنار بگذارد و تصمیم به مذاکره بگیرد، ایران از آن استقبال خواهد کرد؛ چرا که در مجموع این گروه هم گرایش‌های اسلام‌خواهانه دارد.
جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر همین سه شاخص الگوی حمایتی خود از گروه‌های فعال را تدوین کرده است. به این معنا که در ابتدا با گروه‌های ضدامپریالیست ارتباط گرفته و در گام دوم آن‌ها را به سمتی سوق داده که بتوانند در اسرع وقت برای خود بدنه مردمی و اجتماعی فراهم کنند و به بلوغ اجتماعی سیاسی برسند. نمونه اتم این بلوغ‌یافته‌ها را باید حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، حزب عدالت و توسعه ترکیه و انصارالله در یمن دانست. توافق ایران و عربستان روی حمایت ایران از این گروه‌ها اثری نخواهد داشت؛ چرا که اساساً این گروه‌ها دیگر نیازی به حمایت دائمی ایران ندارند و به‌بلوغ کامل رسیده‌اند.باوجود این، نگرانی‌ها درباره برخی گروه‌های کوچک‌تر همچنان باقی است. هرچند برخی از این گروه‌ها مانند اخوان المسلمین مصر حتی سابقه‌ای بیشتر از انقلاب اسلامی دارند. در قبال این گروه‌ها به‌نظر می‌رسد ایران حمایت از آن‌ها را متوقف نخواهد کرد، اگرچه تلاش خواهد کرد رابطه میان این گروه‌ها و دولت‌های مستقر را بهتر و هردو طرف را متوجه دشمنی با رژیم صهیونیستی کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.