بوی نان سنتی در فضا پیچیده است، چند قدمی جلوتر می‌رویم، گرماگرم هوا صورتمان را لمس می‌کند. تنورها روشن شده و هُرم آتش آن در این خنکای بهاره بر تن ما نشسته است. عجب نانی! این بساط نان‌پزی نه در یک روستا برپا شده و نه در نانوایی شهری؛ اینجا حریم حرم امام رضا(ع) است.

میهمان یک لقمه مادرپزی

بوی نان سنتی در فضا پیچیده است، چند قدمی جلوتر می‌رویم، گرماگرم هوا صورتمان را لمس می‌کند، اما این گرمای بهاری نیست، تنورها روشن شده و هُرم آتش آن در این خنکای بهاره بر تن ما نشسته است. عجب نان زرد و تازه‌ای! این بساط نان‌پزی نه در یک روستا برپا شده و نه در نانوایی شهری؛ اینجا حریم حرم امام رضا(ع) است و اهالی خونگرمی از سیرجان استان کرمان این فضا را برای خدمت به زائران و مجاوران حضرت مهیا کرده‌اند.

هفت تنور در کنار هم نصب شده و خانم و آقا با لباس‌های سفید و تمیز، مراحل کار را از تبدیل آرد تا نان شدن، پیش می‌برند. 

میهمان یک لقمه مادرپزی


 اینجا احساس خستگی نمی‌کنم  
طاهره احدیت یکی از خانم‌هاست که از همان سال‌های نخست، همیشه همراه گروه بوده است. شمار تمام سفرهایی که در ۵۷ سال عمرش به مشهد داشته را دارد. خودش می‌گوید تا به حال ۳۷بار به مشهد آمده است. هم به عنوان زائر و هم مانند امروز به عنوان خادم. حالا هم لباس‌های سفیدش را پوشیده تا برای پخت نان آماده شود. او می‌گوید: «تمام سفرها را همراه موکب بوده‌ام. هرجا باشد و توفیق شود، همراهی می‌کنم. کار واقعاً سخت است اما در کربلا و مشهد هیچ سختی حس نمی‌کنم. من تنگی کانال نخاعی داشتم اما به کربلا رفتم و از امام حسین(ع) خواستم من را یاری کند تا شرمنده نشوم. پس از عمل هم به مشهد آمدم و خدا را شکر بدون هیچ مشکلی هر روز در پخت نان کمک می‌کنم».

میهمان یک لقمه مادرپزی


صفای اینجا بیشتر است 
اینجا با تجربه بزرگ‌ترها می‌چرخد و انرژی و نشاط جوانان هم چاشنی کار شده است. نفر بعدی که با او صحبت می‌کنم یکی از همین جوان‌ترهای جمع است. کارش جمع کردن نان‌های آماده شده است. آخرین باری که به مشهد آمده دو سال بیشتر نداشته و از آن زمان تا به حال ۱۸ سال می‌گذرد. زینب محمودآبادی به این سفر آمده چون دوست داشته حضور در این فضا را تجربه کند؛ «نخستین بار است با مادرم همراه این کاروان آمده‌ام. دوست داشتم کار در این موکب را تجربه کنم. اما فکر نمی‌کردم این‌قدر تجربه خوبی باشد. اینجا جو خیلی خوبی دارد و همه هم‌کاروانی‌ها خوب و خوش‌برخورد هستند. با اینکه بار اولی‌ است که آمده‌ام اما بین آن‌ها اصلاً احساس غربت نمی‌کنم». خوش‌رویی و صمیمیتی که کلثوم حکمتی‌راد هم به آن اشاره دارد. او یکی از مشهدی‌هایی است که با این گروه همراه شده و حالا پای یکی از تنورها مشغول پخت نان است؛ «دوستی عمیقی میان خادمان این موکب است و روی خوشی با هم دارند. هیچ وقت چنین فضایی را تجربه نکرده بودم. اینجا همه خالصانه کار می‌کنند. آن‌ها حتی برای خواب و استراحت هم در همین موکب می‌مانند و از فضای داخلی مسجد که در اختیارشان قرار داده شده استفاده نمی‌کنند. می‌گویند عاشق این پرچم‌ها هستند و صفای اینجا بیشتر است».

میهمان یک لقمه مادرپزی


نذر نان به نام مولا علی(ع)
پخت را که شروع می‌کنند اول از همه برای سلامتی امام زمان(عج) صلوات می‌فرستند و با توسلی به امام رضا(ع) اجازه می‌گیرند؛ صلواتی از طرف تمام کسانی که به هر نحوی یاری‌شان کردند و یا التماس دعا داشتند.
پای یکی از تنورها خانمی ایستاده و با دقت مشغول بررسی نان‌هاست. مانند بقیه خانم‌های گروه لباس یکدست سفیدی به تن دارد؛ «آقا به ما افتخار دادند که در جوارشان برای زائرانشان نان بپزیم». این نخستین جملاتی است که صغری حجتی می‌گوید. او ادامه می‌دهد: «شوهرم بیماری بسیار سختی داشت و من چندین سال پرستاری‌اش را کردم. بعد از آنکه شفایش را از امام رضا(ع) گرفت، گفت در حالت احتضار کسی به او گفته مزد من نانوایی علی(ع) است. آن موقع متوجه منظورش نشدیم تا اینکه چند سال بعد با این گروه آشنا شدم».
صغری خانم تقریباً همه سفرها را با موکب سیدالشهدا(ع) همراه بوده و هرجا رفته با بقیه خانم‌ها عطر دلنشین این نان محلی را به راه انداخته است؛ نانی که نام خاصی هم دارد؛ «نان مادر پزی». این نان خوشمزه را خانم‌های کرمانی در تنورهای سنتی دایره‌ای از جنس آهن می‌پزند. اما این یک نان معمولی نیست و با ۱۰نوع داروی گیاهی و... مغذی شده است. مثلاً کنجد برای قوت بیشتر، سیاه دانه برای از بین بردن تأثیر نشاسته، زعفران برای رنگ بهتر و شنبلیله برای عطر و طعم بیشتر به آن اضافه شده است.

میهمان یک لقمه مادرپزی


میهمانانی که میزبان شده‌اند
وارد موکب که می‌شوم، سراغ مسئول گروه را از بقیه می‌گیرم. اشاره همه به یک نفر است؛ حاج علی. نامی که همه همشهری‌هایش او را با آن می‌شناسند. البته نام کاملش علی باسفهرجانی است اما خودش می‌گوید به سیرجانی معروف است.  چند روزی است که او و هم‌ولایتی‌هایش میهمان مشهدالرضا(ع) شده‌اند. البته میهمانانی که حالا خودشان به نوعی میزبان‌اند و با نانی که در موکب سیدالشهدا(ع) می‌پزند، از زائران علی بن موسی الرضا(ع) پذیرایی می‌کنند. حاج علی برایم تعریف می‌کند که همراه ۴۰ نفر آقا و ۸۰ نفر خانم در این موکب مشغول خدمت هستند و می‌گوید: «ما از روز دوم دهه کرامت در خدمت زائران آقا علی بن موسی‌الرضا(ع) هستیم و ان‌شاءالله تا یک روز پس از میلاد در اینجا می‌مانیم. در این موکب دو نوبت پخت نان داریم. در نوبت اول، پیش از ساعت ۲ شب آماده‌سازی خمیر را شروع می‌کنیم و پخت نان را بعد از نماز تا ساعت ۱۱ صبح ادامه می‌دهیم. 
در نوبت دوم هم از ساعت ۱۵ تا حدود ۹ شب پخت نان داریم». اما این نان‌های خوش‌عطر و طعم اینجا توزیع نمی‌شود و برکتی می‌شود در موکب‌های دیگر؛ «اینجا فقط محل پخت نان‌هاست. نان‌های پخته شده به موکب‌های اطراف حرم مطهر مانند مواکب امام رضا(ع)، اصفهانی‌ها، همدانی‌ها و... می‌رسد تا بین مردم توزیع شود». گوشه‌ای از موکب پشته پشته کیسه‌های زرد رنگی روی هم تلمبار شده است. کیسه‌هایی که قرار است برای پخت روزانه ۴هزار نان استفاده شود. آقای سیرجانی خودش هم یکی از بانیان مهم این موکب است و ظاهراً سالانه بخشی از درآمد حاصل از کارش را برای خرید آرد و بقیه مایحتاج این کار اختصاص داده است. او درباره همراهی همشهریانش نیز می‌گوید: «تمام هزینه‌ها توسط همین خادمان موکب و بعضی خیران سیرجانی تأمین شده است. البته چند نفری هم از شهرهای مشهد، قم، فریمان و شهرهای اطراف سیرجان آمده‌اند که هم برای تأمین هزینه‌ها و هم برای کمک در پخت نان پای کار هستند».

میهمان یک لقمه مادرپزی


موکبی برای همه ایام سال
خادمان موکب سیدالشهدا(ع) این همه دم و دستگاه و اسباب و وسایل پخت نان را هرجا که می‌روند، با خود می‌برند. آن‌ها فقط به مشهد نمی‌آیند و تقریباً تمام سال را در سفرند. وفات حضرت معصومه(س) در قم، ایام اربعین در کربلا، آغاز امامت امام زمان(عج) و نیمه شعبان در جمکران، کل ماه رمضان در سیرجان و پنجشنبه‌های هر هفته را هم در مهدیه سیرجان، صلواتی نان می‌پزند. حاج علی خاطره‌ای هم از یکی از سفرهای خادمان موکب سیدالشهدا(ع) نقل می‌کند: «در یکی از سفرهایی که در ایام اربعین داشتم، فرماندار کربلا به دیدن موکب آمد. با دیدن خانم‌های سفیدپوش داخل موکب به گریه افتاد. چند دقیقه بعد که آرام شد علت را پرسیدیم و گفت: ناخودآگاه لحظه‌ای خیال کردم اینجا مسجدالحرام است و همه این خانم‌ها محرم‌اند». این گروه از ۱۴سال پیش هرسال به مشهد هم می‌آیند. او در این‌باره  می‌گوید: «نخستین بار سال ۹۰ به مشهد آمدیم و چهار سال اول را در ایستگاه شماره یک منزل‌آباد بودیم. آن‌ سال‌ها با موکب کرمانی‌ها همکاری داشتیم و برای ایام شهادت آقا می‌آمدیم. اما از سال۹۴ که موکب سیدالشهدا(ع) را راه‌اندازی کردیم هر سال در ایام ولادت امام رضا(ع) در مشهد موکب داریم. از خدا خواستیم این توفیق را به همه بدهد و پخت نان در حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) را نیز نصیبمان کند». البته آن‌ها همکاری با موکب کرمانی‌ها را از سال۸۳ و در همان شهر شروع کردند و حالا موکبی مستقل را به راه انداخته‌اند. به گفته آقای سیرجانی، این موکب‌ در شهرهای مختلف، سالانه ۴۵تن آرد را به نیت سلامتی صاحب‌الزمان(عج) تبدیل به نان صلواتی می‌کند. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.