نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • کاظمی IR ۰۸:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۱
    3 0
    دستت را هیزم و طناب بریده و زخمی کرده است قدت را نشاء و خرمن کوبی خم نموده است حتی یک لحظه در دنیا نیاسودی عمرت در گشتن و دویدن در جنگل و صحرا تمام شده است لالالالا، به قربان تن خسته ات فدای بوی پیراهن مادرم بشوم به فدایت که مرا در گهواره تاب می دادی به فدایت که شب ها برایم نمی خوابیدی برایم تا صبح لالایی می خواندی به فدایت که برایم آرزوها داشتی لالا، به فدایت که دلم پر از حسرت و آرزوست بدون تو دنیا برایم زندان است به فدایت که کوله باری از هیزم بر پشتت نهادی به فدایت که دستانت پینه بسته است یا مشغول نشاء و یا به دنبال دام ها روانه بودی لالا، چشمم پر از اشک است، به فدایت تو خوشی دنیای من بودی خورشید، حتی گوشه دل تو نمی شود بهار، نیز بنفشه دستانت نخواهد شد اگر تمام خوشی های دنیا برای من باشد هرگز ارزش خوابیدن در آغوش گرم مادر را نخواهد داشت لالا، به فدای غمخوار خودم به فدایش که اکنون تنش بیمار و رنجور است.
  • s.k IR ۰۸:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۱
    6 0
    جوانـــــــــی‌هایت را با بچگــــــــی‌هایم ،پیـــــــــــر کردم ... مرا به مـــــــــوی سپیـــــــدت ببخـــــش مــــ ــــادر !!! میلاد دخترنبوت ، همسر ولایت ، مادر امامت ، برشما مبارک باد