علی محمد مودب

  • با هم دعوا کنید!

    یادداشت

    با هم دعوا کنید!

     ســال‌ها پیش زمانی که خودم هنوز ازدواج نکــرده بودم، زوجی در دوران عقد و نامزدی با هم چنان درگیر شده بودند که کارشان داشت به جاهای باریک می‌کشــید و هر دو در محیط‌های خانوادگی، کاری و دوستی مدام مشــغول درددل یا به عبارت دیگر یارگیری بودنــد و هر لحظه به طلاق نزدیکتر می‌شدند ضمن این کار، این دو نفر اعتبار و هویت همدیگر را هم تخریب می‌کردند و روز به روز بیشتر از پیش به دشمنان جدی هم تبدیل می‌شدند.

  • خطر منت‌گذاری

    کلیدها

    خطر منت‌گذاری

    در روایت تاریخ انقلاب و دفاع مقدس اگر شور و شادی و حماسه رنگ غالب روایت نباشد، اتفاقی ساده اما مهیب رخ می‌دهد.

  • سخن‌چینی دیجیتالی!

    کلیدها

    سخن‌چینی دیجیتالی!

    سخن‌چینی از گناهان زبان است. پیام‌رسان‌ها انگار این روزها به کمک سخن‌چین‌ها آمده‌اند! حرفی با ذکر منبع بلافاصله پس از انتشار در مجراهای مختلف جریان می‌گیرد.

  • انسان، آزمون و داوری

    یادداشت/

    انسان، آزمون و داوری

     )کسی کو آزمود، آنگاه پیوست/نباید بعد از آن خاییدنش دست/چو پیوندی و آنگاه آزمایی/ ز حیرت دست خود بسیار خایی/دل عاشق سکونت پیشه باید/عزیمت را نخســت اندیشه باید) این بیت های زیبا و روان از اوحدی مراغه ای حاوی نکته ای اســت که هنوز هم در زندگی بسیاری از ما مغفول است و بسیاری از پیچش ها و بحران های زندگی مردم ما به خاطر همین نکته است.

  • قدرت و ضعف، بودن و نبودن!

    قدرت و ضعف، بودن و نبودن!

    قدرتی که اعمال نشود نابود می‌شود. فرض کنید یک بدن سالم از ظرفیت‌های حرکتی خود استفاده نکند به مرور همین بدن سالم رو به ضعف خواهد گذاشت و دچار بیماری و بحران خواهد شد. به نظر کمی عجیب می‌آید ولی واقعیت همین است.

  • شاعر، خطر می‌کند

    یادداشت/

    شاعر، خطر می‌کند

    ما همیشه ادبیات را رسانه و ابزاری برای فهماندن دیده‌ایم در حالی که شعر و داستان به جز اینکه می‌توانند معناهایی را منتقل کنند و بفهمانند و به مخاطب برسانند راه‌هایی برای فهم هستی نیز هستند.

  • تهدیدی به نام بدگمانی

    یادداشت

    تهدیدی به نام بدگمانی

    یکی از مفاهیمی که در قرآن کریم به عنوان گناه طرح شده، بدگمانی است که به صراحت، دستور به دوری از آن داده شده است.

  • زبان‌ها و گویش‌های محلی کمک کاران زبان فارسی

    یادداشت/

    زبان‌ها و گویش‌های محلی کمک کاران زبان فارسی

    یکی از ستون‌های اساسی خیمه هویت ایرانی و فرهنگ تشیع اســت و بســیاری از مهمترین متنهای فکری و ادبی ما به این زبان نوشته شده‌اند.

  • نسل ما، نسل کودکان ما

    یادداشت/

    نسل ما، نسل کودکان ما

    ادراک ما از خود، خیلی با ادراک بچه‌های‌مان از خودشان تفاوت دارد. نسل قبل از ما نسبت به ما متفاوت بودند اما نسل بعد از ما اصلاً چیز دیگری هستند.

  • خریدن یا نخریدن؟

    یادداشت/

    خریدن یا نخریدن؟

     بنا به عادت، وقتی امکان و توان انجام کاری را داریم کمتر به ارزش، معنا و فلسفه آن فکر میکنیم.

  • تربیت راهی به سوی آرمان‌شهر انقلاب اسلامی

    یادداشت/

    تربیت راهی به سوی آرمان‌شهر انقلاب اسلامی

     دیــروز در یک بازی ناگهانی و بداهه با بچه‌های کوچکم از آنها خواســتم تا کلماتی را که من میگویم با بازی و نمایش نشان بدهند. وقتی از سخت‌کوشی حرف زدم هر دو بالشی برداشتند و مثل یک کیسه گونی بر دوش گرفتند و شروع به زور زدن نمایشی کردند.

  • فناوری فرهنگی درموزه زنده صحن نو

    یادداشت

    فناوری فرهنگی درموزه زنده صحن نو

    زمانــی در زمینه بازیهای رایانه‌ای با شــورای عالی اطلاع‌رســانی همکاری می‌کردم. در بررســی‌ها و مطالعات آن دوره، بیشتر اطمینان کردم که ما باید عالــم واقعی را جدی بگیریم و بازیها و دیدارهای واقعی را مهم بشــماریم.

  • مهارت منظم بودن

    یادداشت/

    مهارت منظم بودن

    زمانی به دوســتی میگفتم نظم فقط رعایت زمان نیست و یک مؤلفه ندارد، خیلی چیزها هســتند که باید حساب شده باشند تا بتوان یک کار یا فعالیت را منظم به حســاب آورد.

  • بازی های جمعی و رشد شخصیتی

    یادداشت/

    بازی های جمعی و رشد شخصیتی

     در روایات تأکید شده به کودکانتان شنا، سوارکاری و تیراندازی بیاموزید، طبعاً این سه ورزش بسیار به کار انسان در هر دورانی می‌آیند و جزو مفیدترین ورزشها هستند.

  • کرم خربزه و افتضاح اخلاقی جریان غربگرا

    کلیدها

    کرم خربزه و افتضاح اخلاقی جریان غربگرا

    اگر سنم بیشتر بود آن روز ممکن بود سکته هم بکنم! با خاطر خوش و خرم در سایه خانه‌چه (آلاچیق) نشسته بودم و از هوای مطبوع دشت جام استفاده می‌کردم.

  • ضعف داشتن، ضعیف بودن نیست  

    یادداشت

    ضعف داشتن، ضعیف بودن نیست  

    هیچ‌کس نمی‌داند شما چه وضعیتی دارید، فقط شما هستید که از ‌ضعف‌های خودتان باخبرید، اما همین خبر همه جا شما را اذیت می‌کند. این حکایت در تاریخ تصوف ایرانی شنیدنی است که پیری به یکی از شاگردان خود دستور داد شکمبه آلوده گوسفندی را به دوش بگیرد و از بازار بگذرد.

  • در اهمیت معماری

    یادداشت/

    در اهمیت معماری

    بارها گفته ایم و نوشــته‌ایم که باید به طبیعت برگشت، اما شهر مدرن چقدر به ما اجازه بازگشت به طبیعت می دهد؟ واقعیت این است که در همین بهار دل‌گشــا کمتر کسی از ما فرصت میکند در طبیعت بچرخد، همه ما درگیر زندگی شــهری هستیم و در مســیر مترو یا آویزان از میله‌های اتوبوس در حال پیر شــدن هستیم.

  • ارزش سختگیرها

    یادداشت/

    ارزش سختگیرها

    گفت آســانگیر بر خود کارها کز روی طبع/ سخت میگیرد جهان بر مردمان سختکوش! شاید حافظ به ضرورت قافیه سختگیر را سختکوش گفته است و شاید اصلا کلمه ســختگیر در آن دوره تاریخی وجود نداشته است.

  • مردود شدن در امتحان‌های دیگران

    کلیدها

    مردود شدن در امتحان‌های دیگران

    دنیا بودنِ دنیا به این است که آدم را از کار اصلی‌اش باز دارد. ما مأمور به خودمانیم و موظفیم این «خود» را مراقبت کنیم تا رشد کند و بشود آنچه باید بشود. ولی دنیا هزار و یک مسئله و مشغله پیش می‌آورد تا آدم از خودش غافل شود.

  • درهای بازِ ترجمه کتاب

    کلیدها

    درهای بازِ ترجمه کتاب

    «... و در اثنای آن به سمع او رسانیدند که در خزاین ملوک هند کتابیست که از زبان مرغان و بهایم و وحوش و طیور و حشرات جمع کرده‌اند و پادشاهان را در سیاست رعیت و بسط عدل و رأفت و قمع خصمان و قهر دشمنان، بدان حاجت باشد و آن را عمده هر نیکی و سرمایه هر علم و راهبر هر منفعت و مفتاح هر حکمت می‌شناسند و چنان که ملوک را از آن فواید تواند بود اوساط مردمان را هم منافع حاصل تواند شد و آن را کتاب کلیله ودمنه خوانند».

  • آنچه را بلدید، یاد بگیرید!

    آنچه را بلدید، یاد بگیرید!

     هر کاری برای خودش اصولی دارد. مشــکل بزرگ ما این اســت که خیلی اعتماد به‌ نفس داریم! یادگیری جزء برنامه کاری روزمره ما نیست و اگر بگویند قرار است شما متولی برگزاری یک جلسه باشید، به خودمان میگوییم خب ما که جلسه زیاد شرکت کرده‌ایم، جلسه کاری ندارد، برگزارش می‌کنیم. تا اینجای کار خوب است و ایرادی هم ندارد.

  • این بازی و بازار را باخته‌ایم!      

    یادداشت

    این بازی و بازار را باخته‌ایم!      

     دوستی تعریف می‌کرد در یکی از مجموعه‌های تجاری تهران به دنبال یافتن شلواری مناسب برای خرید بودم بیشتر شلوارها تابع مد پاره پوره‌گی بودند و هرچه می‌گشتم کمتر می‌یافتم. به یکی از فروشنده‌ها گفتم مردم که این قدر شلوار پاره نمی‌پوشند شما چرا این قدر از این نوع خاص برای فروش آورده‌اید؟ یادم آمد خودم در مغازه‌ها دیده‌ام که مدتی است همه جا کت‌وشلوارها را همراه با کراوات داخل ویترین‌ها قرار می‌دهند

  • دور شدن یا نزدیک شدن؟

    یادداشت

    دور شدن یا نزدیک شدن؟

    هنر شما چیست؟ آدم‌ها دو کار اصلی بلدند، یکی دور شدن، غریبی کردن و دور کردن و دیگری نزدیک شدن، ایجاد الفت و قرابت. هر کسی به یکی از این دو کار سرگرم است و قوام و دوام اجتماعات بشری به همین دو کار است.

  • درباره فروختن

    کلیدها

    درباره فروختن

    من می‌فروشم پس هستم، انسان امروز را غرب این طور تعریف کرده است و نویسنده برند ما هم در این طرف عالم همین است. البته که فروختن بد نیست و پرفروش بودن فحش نیست، ولی اینکه تعریف آدم از عالم این باشد که من می‌فروشم پس هستم امر تازه‌ای است.

  • نیاز ما به آموزش ارتباطات اجتماعی

    کلیدها

    نیاز ما به آموزش ارتباطات اجتماعی

    مهم‌ترین تهدید هر اجتماعی مشکلات ارتباطی است. اینکه ما بلد نیستیم حرف بزنیم به ظاهر چیز ساده‌ای است، ولی همین موضوع ساده یکی از مهم‌ترین بحران‌های بشری است.

  • خبر اندر خبر اندر خبر و بی‌خبری

    کلیدها

    خبر اندر خبر اندر خبر و بی‌خبری

    امروز به مدد هزار و یک رسانه سبک و سنگین، خبرها را همه می‌دانند. نبرد نبرد معناهاست، این که هر حادثه‌ای ‌چه معنایی دارد، گمشده عالمی است که خبر در آن فراوان می‌شود. خبر از هر سویی می‌رسد، خبر ساخته می‌شود، خبر جعل می‌شود و خبر اندر خبر اندر خبر است که بی خبری را موجب می‌شود.

  • ساختن یا ویران کردن؟

    کلیدها

    ساختن یا ویران کردن؟

    آن‌ها که اهل کاری هستند از کار نمی‌ترسند اما از نااهلان می‌ترسند. ترس نه از آن نوع ترسی که گمان کنید آدم از دشمن خویش دارد که این ترس بیشتر اضطراب است و نگرانی.

  • انتخاب همسر یا انتخاب مادر؟!

    کلیدها

    انتخاب همسر یا انتخاب مادر؟!

    وقتی دو جوان با اجازه والدین برای گفت‌وگو با هم خلوت می‌کنند، یکی از سؤال‌های کلیشه‌ای این است که هدف شما از ازدواج چیست؟ این سؤال را در عالم واقع یا در برنامه‌های مشاوره تلویزیون بسیار شنیده‌ایم ولی کمتر به پاسخ آن فکر کرده‌ایم.

  • از کبد چرب تا جذام ترجمه

    کلیدها

    از کبد چرب تا جذام ترجمه

    از گرانی کتاب می‌نالیم، اما همان لحظه که گرانی کتاب مبحث مهم ماست در انتظار پیتزایی نشسته‌ایم که رسماً یک زباله خوراکی است و هر هفته مبلغی به قیمتش اضافه می‌شود.

  • ملال حرفه‌ای شدن

    کلیدها

    ملال حرفه‌ای شدن

    هر چند سال که از عمر ما می‌گذرد به طور طبیعی در آنچه بوده‌ایم و هستیم پیش می‌رویم و عمیق و جدی می‌شویم، صاحبنظر می‌شویم و بزرگ می‌شویم. کارمان را خوب بلد می‌شویم و همه این چیزهای خوب یک نتیجه بد دارد که موجب می‌شود به کارمان عادت کنیم.