به گزارش گروه فرهنگی قدس، فیلم سینمایی «پیشمرگ» به کارگردانی علی غفاری برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران چهل و سومین جشنواره فجر، حدود سه هفته است که در ترکیب اکران نوروزی، نمایش خود را در سینماهای کشور آغاز کرده است؛ این فیلم که توسط بنیاد فرهنگی روایت تولید شده به برشی از زندگی سردار شهید سعید قهاری از فرماندهان دوران دفاع مقدس میپردازد.
شهید قهاری در سال ۵۸ در ماجرای پاوه در کنار دکتر چمران حضور داشت و بعدها نیز در کنار شهید احمد متوسلیان، احمد کاظمی و… در عملیاتهای مختلف حاضر شد. او تا فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا پیش رفت و در سال ۱۳۸۵ در حالی که چهار ماه از فرماندهی لشکر۳ نیروی مخصوص حمزه سیدالشهدا میگذشت، به شهادت رسید.
علی غفاری ساخت فیلمهایی همچون «استرداد» و «تک تیرانداز» را در کارنامه کاری خود دارد و در عرصه تلویزیون نیز سریال «بچه مهندس» را در سه فصل ساخته است. با او درباره انگیزهاش از ساخت «پیشمرگ» به گفتوگو پرداختیم؛ غفاری در این گفتوگو درباره حاشیههایی که پیرامون سیمرغ مردمی این فیلم به وجود آمد و همچنین وضعیت فروش «پیشمرگ» و انتظاراتش از تولیدکننده و ضرورت حمایت از این اثر در اکران عمومی نکاتی را مطرح کرد که در ادامه میخوانید.
به نظر میآید پرداختن به وقایع تاریخی و جنگی و بازنمایی شخصیتهای واقعی همچون سرداران جنگی از علائق شما در سینماست؛ این دغدغه و انگیزه از کجا میآید؟
مهمترین ویژگی این افراد گمنام بودن و وجهه قهرمانی آنهاست. این افراد کارهای بزرگی انجام دادند که هیچ کس از آنها خبر ندارد و پرداختن به آن برایم بسیار جذاب است. وقتی زندگی افرادی که در تاریخ انقلاب و حتی قبلتر از آن که شاید فقط اسمی از آنها شنیده شده را مرور میکنیم و وارد مبحث تحقیق و پژوهش میشویم، میبینیم اینها چه آدمهای بزرگی بودند و چه کارهایی کردند، علاوه بر این همیشه پرداختن به قهرمانان در سینما برایم جذاب بوده که مهمترین بخش آن هم تقویت مقوله قهرمانپروری است. اتفاقی که سالهاست فراموش شده و مهم است این شخصیتها روی پرده سینما بیایند تا نسل حاضر و نسلهای آینده آنها را ببینند و ما هم وظیفه داریم به این شخصیتهای مهم بپردازیم و آنها را معرفی کنیم. ممکن است این فرصت در زمان حیات این قهرمانان به وجود نیاید و یا خودشان رضایت نداشته باشند اما الان که از حقایق مطلع میشویم موظفیم آنها را به جامعه معرفی کنیم.
«پیشمرگ» را میتوان بر پایه اقتباس از کتاب «یادداشتهای سعید» دانست؛ به نظرتان نتیجه آن روی پرده سینما چقدر میتواند مخاطب را جذب کند؟
خوشبختانه ما منابع بسیار خوبی داشتیم که مهمترینش همین کتاب «یادداشتهای سعید» بود که شامل یادداشتهای روزانه شهید قهاری است. این کتاب خیلی مهم است چون وقتی آن را مطالعه میکنیم این طور به نظر میآید که آنچه میخوانیم افسانه است و مگر میشود چنین اتفاقاتی در کشور افتاده باشد و این آدمها چنین کارهایی کرده باشند! منابع زیادی وجود داشت که میشد درباره سعید قهاری از آن اقتباس کرد اما من یک بخش خاص از زندگی و مبارزاتش را به فیلم تبدیل کردم. در همین مسیر با خانواده و همرزمان شهید هم مصاحبه و گفتوگوهای بسیاری داشتم و فیلمهای مستند و سخنرانیهای ایشان از دیگر منابع مورد استفاده ما بود، همچنین با کسانی که با او در مأموریت بودند گفتوگو کردم و در نهایت به چنین داستانی رسیدیم که عین واقعیت است و ابتدای فیلم هم به آن اشاره شده است. سلیقه من این گونه بود که به این بخش از زندگی شهید قهاری بپردازم و یکی از مأموریتهایش را به تصویر بکشم و فکر میکنم برای مخاطبان هم جذاب است.
در چند سال اخیر ساخت فیلمهای جنگی و قهرمانمحور از سوی نهادها و ارگانهای دولتی افزایش پیدا کرده که بالتبع نقدهایی هم نسبت به شیوه پرداخت و سطح کیفیت آنها وجود دارد. شما به عنوان یکی از فیلمسازان سینمای دفاع مقدس چقدر این آثار را به فضای واقعی نزدیک میدانید؟
به هر حال این تلاش از سوی هر کسی که باشد ارزشمند است، اما مسئله اصلی این است که وقتی در بخشهای مختلف دولتی نیت و همت میکنیم فیلمی درباره یک شهیدی ساخته شود فقط به تولیدش فکر میکنیم و با مسائل بعدی آن دیگر کاری نداریم. این معضلی است که باید آسیبشناسی شود و نباید یادمان برود که این فیلمها در مرحله اکران هم نیازمند حمایت هستند و نباید آنها را به حال خودشان رها کنیم.
به نظرم این اتفاقی که در سینمای دفاع مقدس افتاده بسیار غمانگیز است؛ شما میبینید که از سال گذشته حداقل سه فیلم خوب پشت صف اکران هستند و پس از یک سال و اندی هنوز امکان نمایش پیدا نکردهاند. «احمد»، «متروپل» و «مجنون» آثاری هستند که اکران نشدند و البته در این وضعیت نمایش سینماها وقتی هم فرصت اکران پیدا میکنند امکان و فضایی برای تبلیغات آنها در نظر گرفته نمیشود که مردم بروند و این فیلمها را ببینند. بنابراین ما باید فکری به حال معضلات این حوزه کنیم.
با توجه به اینکه پیشمرگ سیمرغ مردمی هم دارد اما تعداد اندک سالنهای آن نسبت به سایر آثار روی پرده قابل تأمل است.
علاوه بر اینکه سالنهای فیلم کم است، در همان سالنهای معدود هم تعداد سانسها بسیار کم است و این به نظرم یک فریب بزرگ است که بگوییم ۱۰۰ تا سینما فیلم را نمایش میدهند؛ چون وقتی میخواهید بلیت بخرید میبینید هر سینما یک یا دو سانس آن هم در ساعات عجیب و بدون مخاطب، فیلم را نمایش میدهد. معلوم است در این شرایط رقابت نابرابر است و اصلاً منصفانه نیست.
چطور میشود یک فیلم ۱۵۰ تا سالن داشته باشد با بیش از ۵ هزار سانس اما پیشمرگ به ۵۰۰ سانس هم نرسد؟ به نظرم این عادلانه نیست. البته بخشی از این اتفاق هم به مالک فیلم برمیگردد که باید پیگیر این موضوع باشد. بالاخره نهادی فیلمی تولید کرده و باید از آن مراقبت کند و در جریان تبلیغات، وضعیت سانسها و تعداد سالنهای نمایشدهنده هم باشد.
برویم سراغ حاشیههای سیمرغ مردمی و انتخاب «پیشمرگ» و اینکه چرا فیلمی که سیمرغ مردمی را دریافت کرده اکران موفقی را تجربه نمیکند؟
دلیلش همین مواردی است که پیشتر به شما گفتم. اما یک نکته دیگر هم وجود دارد و آن هم میزان رضایت از فیلم است که مقوله بسیار مهمی است. به عبارتی وقتی فیلمی به رقم بسیار بالایی در گیشه میرسد باید ببینیم تماشاگر هم از سالن راضی بیرون میآید یا نه. انتقادی که در ایام جشنواره به فیلم وارد شد این بود که چطور میشود با توجه به میزان فروش بلیت، فیلم پیشمرگ برنده سیمرغ مردمی شود اما آنها یک نکته را فراموش میکنند که بیش از ۹۵ درصد مخاطبانی که فیلم را دیدند از تماشای آن رضایت داشتند.
اگر به سایتهای فروش بلیت نگاهی بیندازید یک بخش رضایت مخاطب میبینید که معمولاً پنج نمره به فیلم میدهند و همین الان پیشمرگ نمره ۴.۵ را به خودش اختصاص داده اما فیلمهایی هم داریم که بسیار زیاد میفروشند اما میزان رضایت از آنها پایینتر است. بنابراین مهم این است که مخاطب از تماشای چه فیلمی راضی است. به نظرم باید به روش سنتی امیدوار باشیم و آن هم تبلیغات دهان به دهان است و کسانی که فیلم را میبینند خودشان به دیگران توصیه کنند که آنها هم فیلم را تماشا کنند.
سرنوشت فیلم قبلی شما «تک تیرانداز» هم که برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی شد عجیب بود و سر از تلویزیون درآورد!
متأسفانه آن فیلم هم همین بلا سرش آمد و وقتی جشنواره تمام شد غافلگیرانه دیدیم که جزو برنامههای نوروزی تلویزیون است. این غربت فیلمهایی از این جنس است و تولیدکنندگان این آثار اصلاً نگران پخش و اکرانش هم نیستند. در حالی که مقوله پخش خودش یک تخصص است و به یک مهندسی نیاز دارد و میبینیم همه جای دنیا این گونه است و برای تبلیغات آن گام به گام پیش میروند و همه چیز زمانبندی خاص خودش را دارد اما در سیستم ما اصلاً دوستان به این چیزها فکر نمیکنند. کسانی هم که فیلمهایشان فروش خوبی دارند طبیعتاً تجربه کردند و یاد گرفتند و میدانند باید با چه روشی حرکت کنند.
و بسیاری از همین فیلمهای پرفروش تبلیغات گسترده ماهوارهای دارند.
بله؛ خیلی از این فیلمهای پرفروش، تبلیغات شبکههای ماهوارهای را هم دارند و این خودش بسیار تأثیرگذار است. اما اصل موضوع این است که شبکه اکران ما دچار مشکل است و این هم مختص فیلم پیشمرگ نیست. در همه دنیا وقتی سال جدید آغاز میشود تا پایان سال ترتیب و برنامه نمایش فیلمها کاملاً مشخص است اما در کشور ما اوضاع فرق دارد و همین الان هم نمیدانیم اکران بعدی چه فیلمهایی هستند. خب معلوم است در این شرایط نمیتوان برنامهریزی درستی کرد بنابراین صاحبان آثار در فرصت کم مجبورند هزینه خوبی برای تبلیغات فیلم صرف کنند که متأسفانه در مورد فیلمهای اینچنینی این اتفاق نمیافتد چون فکر میکنند فیلم که ساخته شد کار تمام شده و دیگر هزینهای ندارد در حالی که شما پیش از تولید هر کالایی باید به فکر تبلیغات و توزیع آن باشید.
با توجه به اکران چند کمدی آیا اکران نوروزی را فرصت مناسبی برای پیشمرگ میدانید؟
این مصوبه چند سال اخیر است که هر فیلمی سیمرغ مردمی میگیرد اولویت اکران نوروزی را هم دارد. با توجه به تجربه تلخی هم که از اکران «تکتیرانداز» داشتیم اصلاً امیدوار نبودم در طول سال فرصت اکران پیدا کنیم یا نه. اما اکران در نوروز میتواند یک فرصت باشد یا اینکه حتی فیلم را بسوزاند؛ در نهایت ما هم ریسک کردیم و ترجیح دادیم فیلم را اکران کنیم.
نظر شما