به گزارش قدس آنلاین، پس از اینکه فصل ششم این سریال پرطرفدار نوروزی در سال ۹۹ روی آنتن شبکه یک رفت، فراگیری کرونا، ساخت فصل بعدی را به تعویق انداخت و پس از آن هم به توافق نرسیدن سازندگان سریال با مدیران سیما، ادامه ساخت آن را مسکوت گذاشت اما استقبال مخاطبان از بازپخش فصل های قبلی و درخواستهای مردمی برای ساخت ادامه سریال، مدیران سیما را به صرافت انداخت تا یکی از مهمترین برندهای نوروزی خود را احیا کنند. مدیران سیما با وجود اختلاف نظرهایی که با عوامل تولید سریال داشتند اما سرانجام به توافق رسیدند و ساخت فصل هفتم این سریال پربیننده برای پخش در نوروز ۱۴۰۴ قطعی شد.
فصل هفتم با تغییرات زیادی همراه بود از تغییرات ظاهری هما و کاهش وزن بازیگر آن گرفته تا تغییر بازیگران سریال همچون سارا و نیکا و البته بهروز (پسر فهمیه). چند شخصیت دیگر هم به قصه اضافه شده اند از جمله «شهربانو» همسر ارسطو و پسر بچه ای که هما و نقی به سرپرستی قبول کرده اند.
این فصل با ماجراهای روزمره خانواده نقی آغاز می شود و فاقد یک قصه محوری است در واقع قصه ها پیرامون، اتفاقات عادی و روزمره شخصیت ها می چرخد از ماجراهای ازدواج سارا و نیکا گرفته تا پید اشدن شهاب سنگی که ارزشی قیمتی دارد.
* رکورددار در تعداد بیننده
سریال، شیرینی و حلاوت فصل های پیشین را ندارد و گاهی حتی لهجه ها به بامزگی فصل های قبل نیست. «پایتخت» مثل گذشته، چنگی به دل نمی زند اما طرفداران پروپاقرص خودش را دارد و احتمالا یکی از پربیننده ترین سریالهای چند سال اخیر تلویزیون خواهد شد کما اینکه ثبت بیش از ۱۵ میلیون بازدید برای هفت قسمت ابتدایی این سریال در تلوبیون، رکوردی بیسابقه در تماشای برخط محتوای نمایشی برای سریالهای نوروزی تلویزیون بوده است.
اینکه چرا مردم «پایتخت» را می بینند، می تواند دلایل مختلفی داشته باشد که مهمترین آن حس خوب نوستالژیک به این سریال و شخصیت هایش است. مردم با شخصیت های این مجموعه، انس گرفته اند و با وجود افت و خیزهایی که در کیفیت تولید آن بویژه در فصل های اخیر داشته، باز هم به تماشای این سریال می نشینند چون «پایتخت» سریالی پر از خاطره برای ما ایرانیها محسوب میشود و انتظار مردم برای فصل جدید، این است که دنبالهای از خاطرات خندهدار فصل های آغازین را برایشان تداعی کند.
این مجموعه کمدی، حول محور داستان خانواده نقی معمولی می گذرد که در فصل اول بنا داشتند تا از علی آباد به تهران کوچ کنند اما در مسیر این مهاجرت، برایشان مشکلاتی پیش می آید و دلیل نامگذاری سریال هم بر این اساس بوده است اما با تغییر ریل قصه در فصل های بعدی، همچنان این نام بر سریال مانده است بدون اینکه منطق مشخصی داشته باشد.
این سریال از همان ابتدا به خاطرِ داشتن داستانی جذاب و لهجه شیرین مازندرانی با استقبال خوب مخاطبان همراه شد تا جایی که هر ساله در عید نوروز، ساعت ده شب شبکه یک سیما تبدیل به پرمخاطبترین شبکه تلویزیون میشد. اگرچه فقط سه فصل اول سریال پشتسرهم در ایام نوروز پخش شد اما به دلایلی همچون فوت نویسنده اصلی سریال یعنی خشایار الوند و همچنین عدم توافق بازیگران و عوامل سازنده با مدیران سیما، فصلهای بعدی این اثر با اختلاف زمانی بیشتری پخش شد و در سالهای غیبت فصل های جدید، بازپخش فصل های قبلی آن روی آنتن می رفت که گاهی آمار ببیندگانش از سریالهای جدید تلویزیون هم بیشتر می شد.
* به شیرینی گذشته نیست
با پخش اولین قسمت «پایتخت ۷» بسیاری از تماشاگران با بازی و گویش بازیگران همراه نشدند، ضمن اینکه فضای سریال هم دیگر همانند گذشته، شیرین و دوست داشتنی نبود. زمانی که اولین قسمت سریال به طور رسمی پخش شد، گویشها هیچ شباهتی به پایتختهای قبلی نداشت، اگر این مشکل مربوط به بازیگران تازه کار بود، آنچنان ایرادی نداشت اما این مشکل از سوی بازیگران اصلی سریال بود مثلا محسن تنابنده (نقی معمولی) پس از بازی در ۶ فصل از این سریال، گویی لهجهاش را از یاد برده بود و همچون فصل های قبلی، شیرین و دلنشین حرف نمی زد. احمد مهرانفر هم در نقش ارسطو عامل، بامزگی گذشته را در لحن و کلام نداشت. بازی ها هم مثل قدیم به دل نمی نشستند و شوخی ها بیش از حد دم دستی و قابل پیش بینی شده بودند.
برخی تغییرات هم این فصل چندان منطقی به نظر نمی رسید مثلا شخصیت ها با توجه به اینکه خانواده ای شهرستانی و با سبک زندگی قشر متوسط و کم درآمد هستند، پیر نشده اند و درگریم هم تلاشی برای این هماهنگی ظاهری با سبک زندگی نشده است. از سوی دیگر، داستان مربوط به ۵ سال بعد از فصل ششم است اما تغییری که مخاطبان در بهروز (پسر کوچک فهیمه) میبینند، به اندازه ۱۰ سال است. اگر از این موضوع چشم پوشی کنیم، حذف نقش بهبود هم مسئله مهم دیگری است که سازندگان پاسخ درستی در اثر به آن نداده اند اینکه چرا بهبود در فصل گذشته زنده می شود ولی در این فصل می میرد! عشق میان فهمیه و رحمت هم مثل عشق دو جوان به تصویر کشیده شده است نه دو آدم بالغ.
* پخش سریال در میان تبلیغات!
عده ای بر این باورند که مشکل اصلی سریال پایتخت از جایی شروع شد که نویسنده اصلی خودش را از دست داد و پس از مرگ خشایار الوند (نویسنده اصلی سریال پایتخت) این مجموعه دیگر مثل سابق نشد و هرچه فصول پایتخت جلوتر میرود، جای خالی وجود یک متن محوری قوی احساس می شود. یک اثر کمدی زمانی موفق میشود که داستان جذابی داشته باشد و یک داستان مهیج زمانی خلق می شود که خالق خوبی داشته باشد. در واقع فصل هفتم پایتخت تا اینجا روی قصه های فصل های قبل سوار شده است و قصه جدید جذابی برای گفتن ندارد. حتی جای خالی فضای صمیمانه و ساده فصل های قبلی هم در این فصل دیده می شود، گویی سازندگان و بازیگران این فصل با پیشنهاد وسوسه کننده ای از سوی سفارش دهنده مواجه شده اند که نتوانستند به آن نه بگویند و با وجود اینکه طراح و بازیگر اصلی سریال، محسن تنابنده بعد از فصل ششم گفته بود که دیگر با تلویزیون کار نمی کند اما احتمالا، رقم قراردداد باعث شده تا عهدش را بشکند. البته این سریال نه فقط برای سازندگان که برای سفارش دهندگان و تلویزیون هم عواید مالی خوبی داشته است. سریالی که یکی از مهمترین برندهای تلویزیون در دهه اخیر بوده، بهترین فرصت تلویزیون برای جذب مخاطب میلیونی و پخش آگهی است و آنقدر از این فرصت برای کسب درآمد و جبران کسری بودجه اش بهره برده که صدای اعتراض مخاطبان را هم درآورده است به طوریکه در هر قسمت، حدود ۱۰ دقیقه تبلیغات در میان سریال پخش می شود. تبلیغات وسط سریال یک طرف، تبلیغات ابتدایی سریال هم آنقدر زیاد است که نشان از نگاه تجاری تلویزیون به این اثر دارد.
از آنجایی که سریال «پایتخت» یکی از محبوبترین سریالهای صدا و سیما محسوب میشود، با وجود همه ضعف ها و کاستی ها، مخاطبان خودش را دارد. البته صدا و سیما در نوروز امسال، سبد متنوعی از محصولات نمایشی برای مخاطبانش نداشت و اگر «پایتخت» همچنان تماشاگر دارد چون مخاطبان سیما، گزینه بهتر دیگری برای انتخاب و تماشا ندارند.
نظر شما