قدس؛ ارتقای موقعیت روسیه در منازعه جاری با اوکراین محتمل بود اما نه با این سرعت! شروع اصلاحات ساختاری در نظام اداری و اجرایی ایالات متحده برنامهریزی شده بود اما نه با این شدت و در پایان، شعلهور شدن آتش اختلافات داخلی، ناگزیر به نظر میرسید اما نه به گستردگی آنچه امروز در حال وقوع است.
تظاهرات گسترده در حالی بیش از ۷۰۰ شهر آمریکا را فراگرفته که جدیدترین فرمان اجرایی دونالد ترامپ که با عنوان «فرمان اجرایی بازسازماندهی و اصلاح راهبردی وزارت امور خارجه ایالات متحده» منتشر شده به حذف بسیاری از مقامهای دولتی، دفاتر سیاسی و سازوکارهایی منجر خواهد شد که همواره به عنوان بازوهای مشورتی و اجرایی وزارت خارجه در پیشبرد اهداف منطقهای و بینالمللی عمل کردهاند.
نکته جالب توجه در این باره، حذف مقام نماینده رئیسجمهور در امور تغییرات اقلیمی در راستای سیاست تکرارشونده دولت ترامپ درخصوص ضرورت احیای شکوه و عظمت آمریکاست و مقولاتی چون تغییرات اقلیمی، تعهدات زیست محیطی در سطوح داخلی و بینالمللی و... به عنوان عناصری نامطلوب برای نیل به این هدف تلقی شده و درنتیجه، نماینده رئیسجمهور در این موضوعات دست و پاگیر، محلی از اِعراب ندارد.
همین منطق درخصوص بسیاری از نهادها، دفاتر و نمایندگیهای رئیسجمهور و وزیر امور خارجه نیز اعمال شده و نتیجه آن در این فرمان اجرایی، عبارت بوده از حذف نماینده ویژه وزارت در امور زنان و دختران افغان، حذف نماینده ویژه در امور ایران، حذف دفتر امور اسرائیل و فلسطینیان، حذف دفتر امور جهانی زنان و... .
این فرمان اجرایی، فارغ از درجه اهمیت بالایی که از منظر رویکردهای بازساختی در سازوکارهای قدرت سیاسی در ایالات متحده دارد، یک سیگنال مهم به همه بازیگران در سطوح و مقیاسهای مختلف است و دوباره یادآور خواهد شد که آمریکای ترامپ، هزینه کردن و بدست نیاوردن را برنمیتابد و به عنوان مثال، حاضر نیست برای پروژهای که شاید بتواند در ۵۰ سال آینده نسلی از زنان افغان را برای آزادی حجاب به جنگ با طالبان بفرستد، قمار کند!
ترامپ و دولتش را بوی خاک و نفت، مست کرده و بوی خون تا سر حد مرگ میترساند. او به وضوح گفته تمرکزش بر حذف هزینههای اضافی و بهرهور کردن دولت و به تبع آن، نظام اقتصادی آمریکاست و در این ادعا شاید از معدود مواردی است که صادق بوده است. همین امر است که منجر به سرخوردگی و سرگردانی اپوزیسیون دولتهای رقیب و متخاصم آمریکا شده و حالا شیفتگان پرزیدنت ترامپ، از فرقه مجاهدین خلق و سلطنتطلبهای ایرانی تا سکولارهای افغان را به تکاپو واداشته تا برای فردای قطع عملیاتی بودجهها و حذف مقامات واسط در دولت، به فکر استقبال از منویات کارفرمای جدید و احیاناً یک اثاثکشی ملالآور دیگر باشند.
سادهانگارانه است که اقدامات فعلی دولت ترامپ بهویژه فرمان اجرایی اخیر وی را به حساب تغییری ماهوی، راهبردی یا پیاده شدن از خرِ قدرت تکقطبی تلقی کرد و در بهترین حالت، میتوان از آن به عنوان سیاستی داخلی در راستای رفع ناترازیهای تجاری (هزینه-فایدههای بینالمللی) و کسری سرسامآور بودجه و بدهیهای خارجی سر به فلک کشیده آمریکا یاد کرد، نه بیشتر.
نظر شما