او آیینهای است که محبت به امام را کلید بهشت میخواند و درسِ «ذوبشدن در اراده ولی» را با خطّ نورانیِ عشق بر دفتر جانها مینویسد.
حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها به حضرت هاجر علیهاالسلام شباهت دارد. همانگونه که هاجر برای رفع نیاز فرزند پیامبر، اسماعیل علیهالسلام، تلاش کرد و سعی او مقبول درگاه الهی شد و در شعائر حج جای گرفت، فاطمه معصومه(س) نیز در راه یاری امام رضا علیهالسلام کوشید و رهسپار شد، و سعی او نوری شد که طالبان علم و معرفت در پرتو آن راه مییابند.
او همانند مریم دختر عمران علیهاالسلام در جوانی به مقامات عالیه دست یافت. چنانکه خداوند مریم را بر بسیاری از زنان و مردان برتری داد، فاطمه معصومه نیز به جایگاهی رسید که بزرگان علم و معرفت بر فضیلت او گواهی دادند و شهر مقدس قم را با نور خود روشن ساخت.
همچنین به حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها شباهت دارد؛ در نورانیت، در تسلیم در برابر امام زمانش، در علم لدنی، و در ایستادگی در برابر ظلم. او زیبایی را در تقدیر الهی میدید، همانگونه که زینب کبری در کربلا با ایمان و آرامش گفت: «ما رأیت إلا جمیلا».
و چه شباهتی دارد به مادرش حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، در گم بودن محل قبرش!
قبری که دلها را به سوی بقیع میبرد، آنجا که قبور مظلوم و بینشان خوابیدهاند و شاید یکی از آنها، مرقد مادرش فاطمه زهرا سلاماللهعلیها باشد.
و چگونه میتوان فراموش کرد آن مجلس باشکوه را در مسجد اعظم قم، که در سالگرد رحلت مرحوم سید احمد خمینی، فرزند امام خمینی قدس سره، با حضور مراجع عظام برگزار شد. در آن مجلس، عالم عارف، حضرت آیتالله فاطمینیا حفظهالله بر منبر رفت و چنین خطاب به فقها فرمود: «آیا گمان میکنید که مطالعات و فعالیتهای علمی شما، شما را وارد بهشت میکند؟ من همه این تلاشها را ارج مینهم، اما بدانید: این محبت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است که کلید ورود به بهشت است، نه چیز دیگر.»
و افزود: «وجود حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها دارای اسرار بزرگی است؛ هنگامی که به زیارت ایشان میآیید و بر ضریح نورانی او نظر میافکنید، بیاختیار با خود میگویید: قبر حضرت زهرا کجاست؟ این اندیشه در دل شما شوقی برمیانگیزد تا بیشتر و بیشتر به یاد امام مهدی علیهالسلام و فرج او باشید و منتظر قیام و انتقام او از دشمنان آل محمد باشید. آیا نمیبینید که زیارتنامه حضرت معصومه با تسبیحات شبیه تسبیح حضرت زهرا آغاز میشود و با این دعا پایان مییابد: از خدا میخواهم که شادی و فرج شما را به ما نشان دهد و ما را با شما در کنار جد بزرگوارتان محمد صلیاللهعلیهوآله محشور گرداند.»
فاطمه معصومه (علیها السلام): راز شکوه و مقام بلند
چه چیزی این نور درخشان و این شأن عظیم را به فاطمه معصومه (علیها السلام) بخشید، به گونهای که زمانه در برابر او با احترام و خشوع سر فرود آورد؟
راز آن مقام بلندی که بهشت را پاداش زیارتکنندهی آگاه به حق او قرار دادند، چیست؛ چنانکه امام رضا (علیه السلام) فرمود:
«هر کس او را در حالی که به حق او آگاه باشد زیارت کند، بهشت از آنِ اوست»؟
این چه رازی است که جاودانگی را بر آستانهی قبر او میریزد؟ رازی است یگانه، اما بزرگتر از آن است که با لفظ محدود شود یا با معیاری سنجیده شود:
و آن راز، تبعیت محض از امام زمان خویش، امام رضا (علیه السلام) بود.
فاطمه معصومه (سلام الله علیها) وجودی مستقل از امامش نمیدید؛ او قلبی تپنده به عشق امام، روحی ذوبشده در ارادهی او، و چشمی بود که تنها با نور او میدید. همچون زینب کبری (علیها السلام)، بانوی پاکی، که در روز کربلا نه دلش لرزید و نه روحش مضطرب شد، زیرا چشمش جز حسین (علیه السلام) چیزی نمیدید و دلش تنها برای خواست او میتپید.
از صبح تا شام، فاطمه از امام میپرسید، به دنبال ردپای او میگشت، به سکوتش گوش میداد و نگاهش را دنبال میکرد.
ارادهاش ارادهی امام بود، دیدگاهش دیدگاه امام، بلکه وجودش سایهای از وجود او شده بود، بهگونهای که جز عشق به امام و ذوبشدن در او چیزی از خود نداشت.
و این همان نکتهی اصلی است که با خشوع در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «رأی من تابع رأی شماست و یاری من برای شما آماده است»؛
یعنی نفس و روح و رأی و عقل، همه تسلیم ارادهی امامند؛ نه رأیی جز رأی او و نه هدفی جز خشنودی او.
از این رو، در سخنان نورانیشان جز عبارات فداکاری نمییابیم: «پدر و مادرم و جانم و خانواده و مالم و خاندانم فدای شما باد»؛ همه چیز در راه آنان فدا میشود، همه چیز در برابرشان فانی میگردد.
اینجاست که درس بزرگ فاطمه معصومه (سلام الله علیها) برای ما روشن میشود: اینکه پیروان حقیقی امام زمان خود باشیم، سایهی ولایت او شویم، و در محبت او ذوب شویم؛ تا ارادهای و رأیی جز آنچه خدا و امام بخواهند، برای ما باقی نماند.
این گونه عظمت ساخته میشود، نور میدرخشد، و جاودانگی با حروف نور در دفتر جاودانگان نوشته میشود.
نظر شما