حجتالاسلاموالمسلمین حسین انصاریان که در نزد عموم با عنوان «شیخحسین انصاریان» شناخته میشود، معلم اخلاق است. منابر او، جزو شلوغترین منابر وعاظ است. او بیشتر از ۶۰سال است که به کار خطابه و وعظ مشغول است و در میان آحاد جامعه، بهعنوان یک روحانی سنتی شناخته میشود که عمده توصیههای اخلاقیاش، آموزههایی اجتماعی است که ضرورت رفق و مدارا را در جامعه یادآوری میکند.
دیروز، ویدئویی از این معلم اخلاق اجتماعی منتشر شد که شیخحسین انصاریان در آن، از برخوردها و قضاوتهای ناروایی گلایه میکند که گویا پس از دیدار با برخی مقامات سابق، در حق او روا داشته شده است. او به ملاقات اخیری که با وی شده و نسبت به این ملاقات، حاشیهسازیهایی صورت گرفته، اشاره و خطاب به ملت بزرگوار ایران، مقدمهای را درباره روابط اجتماعی در اسلام بیان میکند.
شیخحسین انصاریان «سیره پیغمبر اکرم(ص) که با تکیه بر وحی الهی است» در دیدار با جوان یهودی و نیز سیره اهلبیت(ع) در دیدار و عیادت با غیرشیعه را یادآور میشود و میگوید: «من آدم آزادی هستم و جزو هیچ دسته و حزبی نیستم و در منابرم فراوان اعلام کردهام که در دنیا و آخرت صرفاً با حزب ابیعبدالله(ع) هستم. کسانی به دیدار من آمدند و من بنا به ادب اسلامی به دیدن آنها رفتم».
وی ادامه میدهد: «آقای دکتر پزشکیان که رأی آورده بودند و به ریاستجمهوری رسیده بودند هفتم محرم آمدند حسینیه هدایت برای شرکت در عزاداری ابیعبدالله(ع). چقدر به من انتقاد شد و فحاشی شد و من از همه چشم پوشیدم و همه را بخشیدم. آیا من وظیفه دارم خودم یا شخصی از طرف من برود درِ مسجد یا درِ حسینیه بایستد و محکمه انگیزاسیون (تفتیش عقاید) تشکیل بدهد؟ در خانه سیدالشهدا بهروی همه باز است و من هم یک منبری و یک روضهخوان هستم؛ همه میآیند و من هم خوشحال هستم که همه میآیند».
شیخحسین انصاریان در این ویدئو اضافه میکند: «برادر بزرگواری که امضای مقالهاش روضهخوان آلالله بوده، ایشان خیلی قاطعانه برای خاطر این دیدارها، فرمودهاند که من جهنمی هستم و عذاب شدیدی برای من هست، آتش سوزنده هست و هیزم جهنمم. من به این برادر محترم دینی، روضهخوان آلالله، عرض میکنم که بهشت و جهنم در اختیار پروردگار است. اما ایشان این چهار حکم را در حق من صادر کردهاند؛ آن هم پس از ۶۰سال خدمت به قرآن، به اهلبیت(ع)، به ملت، به مملکت، به جبهه».
وی ادامه میدهد: «خدمت شما ملت ایران، با محبت و با ادب، عرضه میدارم جلسههایی که من از طریق منبر، خدمتگزار هستم، این جلسات، خیمه سیدالشهدا(س) و خیمه وحی است و درِ آن بهروی همه باز است و من ابداً وظیفه ندارم جلو کسی را بگیرم».
حرفهای شیخحسین انصاریان بهنظر فراتر از یک گلایه طلبگی است. این حرفها زنگ خطری است که مدتهاست در فضای اجتماعی بهصدا درآمده و آن، تنگشدن مجال جامعه برای مداراست. این که یک چهره سنتی دینی، کسانی را در همین جامعه دینی، به مدارا بخواند، فقدان یک سرمایه مهم اجتماعی را آشکار میکند که نبود آن میتواند دیگر سرمایههای اجتماعی را هم از کارکرد بیندازد؛ توان مداراکردن، اصل مهمی است که میتواند همه سرمایههای اجتماعی را در جایگاه مناسب خود حفظ کند و واقعیت دردناک آن است که چرخ جامعه مدتهاست بر محور مدارا نمیچرخد.
سادهانگاری است اگر بهتحلیلرفتن سرمایههای اجتماعی، مثل همین توان مدارا را به سویههای حاکمیتی نسبت بدهیم و مثلاً آن را حاصل وضعیتی بدانیم که در ادبیات سیاسی این روزهای جامعه «یکدستسازی» نام گرفته؛ همچنان که خوشبینانه است اگر خیال کنیم دولتی صرفاً با شعار «وفاق» میتواند یکتنه، سرمایههای ازدسترفته اجتماعی را احیا کند.
مجال مدارا، از شخصیترین زوایای فردی جامعه آغاز میشود و تا عالیترین مراتب اجتماعی امتداد مییابد. مداراکردن و تحمل صداهای متفاوت، بیشتر از آنکه یک «وضعیت» باشد، یک «فرهنگ» است و کمبود این فرهنگ، مدتهاست که بهشکلهای مختلف خودش را نشان میدهد.
توان مدارا، اساس امر اجتماعی است و نادیدهگرفتن آن میتواند بنیادهای اساسی جامعه را متزلزل کند. در این وضعیت بازگشت به نظامات قانونی، فوریترین اقدام برای درمان است. قانون، میثاق جمعی جامعه و شالوده شکلگیری اجتماع است و هر رفتار غیرقانونی اگر با کنش مناسب از سوی نهادهای نظارتی همراه نباشد، خردهخرده ریسمان قانون را میپوساند. نادیدهگرفتن فرارویها از قانون، با هر مصلحتاندیشی که همراه باشد، آسیبی اساسی به پیکره امر اجتماعی وارد میکند و دور نیست که وضعیت فقدانی که امروز شاهد نشانههای آنیم، حاصل همین مماشاتها باشد.
اینکه کنش یک چهره مذهبی که در مدار سیره نبوی و آموزههای اهلبیت(ع) است، از سوی عدهای تحمل نمیشود، صدای یک زنگخطر است؛ زنگخطری که اگر به آن توجه نشود، میتواند مناسبات اجتماع را به مرز فروپاشی برساند.
نظر شما