رژیم منحوس صهیونیستی در یک حماقت تمامعیار بامداد ۲۳ خرداد به ایران حمله کرد و دکمه کلید جنگ را زد. اقدامی بسیار تلخ که در شب عید اکبر حال همه ایرانیان و دلدادگان به جبهه مقاومت را دگرگون کرد. فارغ از حاشیهها و نوع اقدامها، چهار پرسش اساسی ذهن مردم را درگیر کرده؛ یک، چرا اسرائیل دست به این اقدام عجیب زد؟ دو، آیا به نتیجه مطلوب رسید؟ سه، پاسخ ایران چگونه باید باشد؟ چهار، نتیجه این جنگ چه خواهد شد؟
در پاسخ به پرسش اول و چرایی این اقدام باید از چند موضع و زاویه به مسئله بپردازیم: نخست شرایط شخص نتانیاهو است که به دلیل خروج حریدیها از کابینه، دولت او در حال فروپاشی جدی قرار داشت. ضمن اینکه پروندههای قضایی، وضعیت اعتباری او را به اقدام نظامی ترغیب میکند. دوم، اینکه اسرائیل در یک جنگ وجودی قرار دارد بنابراین وقتی آینده خود را در خطر نابودی میبیند چرا باید حضور سیدحسن نصرالله را تحمل کند؟ چرا باید ایران سالم بماند؟ سوم، بنبست جنگ اسرائیل در غزه و نداشتن هیچ آینده روشن در مواجهه با حماس، انگیزه حمله به ایران را بیشتر میکند. چهارم، راهبرد سر اختاپوس یا سر مار که مدتی است در دستور کار اسرائیل قرار گرفته، یعنی زدن کانون اصلی و محوری جبهه مقاومت؛ جمهوری اسلامی ایران.
اما در پاسخ به پرسش دوم آیا اسرائیل به نتیجه مطلوب این حملات رسیده؟ در پاسخ به این پرسش باید در ابتدا عرض کرد ما با رژیم صهیونی وارد یک جنگ تمامعیار شدیم نه نبرد کوتاهمدت و عملیات دستبرد یا عملیات اینچنینی بزن و دررو و در منظر دوم باید بدانیم اهداف اسرائیل از این حمله چه بود؟ نابودی تأسیسات هستهای ایران؟ عقبنشینی ایران از پروژه غنیسازی؟ شکست انقلاب اسلامی و دست کشیدن از آرمانهای خویش؟ شهادت مردم و فرماندهان نظامی ایران؟ نکته قابل تأمل این است که نباید اقدام دشمن خونخوار را کوچک کرد و بیارزش شمرد اما نکته مهم این است که اسرائیل با این اقدام یا اقدامهای اینچنینی به هیچ کدام از اهداف راهبردی ترسیم کرده خود نرسیده و نمیرسد، البته مشروط بر اینکه ما نیز هوشمندانه و با شجاعت عمل کنیم.
حال ما چه باید بکنیم؟ یک؛ تغییر رویکرد بدهیم یعنی باید به خود جسارت داد، استراتژی این جنگ باید تغییر کند، حرکت از پدافند به آفند از پاتک به تک. دو؛ محاسبهپذیر نباشیم. سه؛ به سرعت از انپیتی خارج شویم و آزمایش گرم بمب هستهای تاکتیکی را آغاز کنیم. چهار؛ پاسخ ترکیبی، دردآور، زهرآگین و کوتاهمدت باشد (نباید درگیری به جنگ بلندمدت تبدیل شود، طوری باید تنبیه شود که همه محاسبات دشمن تغییر کند). پنج؛ باید سه هدف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را محقق کند. در حوزه اقتصادی باید قیمت نفت رشد صعودی انفجاری داشته باشد و هزینه آمریکا بالا برود. شهروند نظامی اسرائیل مزه جنگ با ایران را با گوشت و پوست خود بچشد و پرونده نتانیاهو برای همیشه پیچیده شود.
اما پرسش چهارم و نهایی که مهمترین پرسش است، نتیجه این جنگ چه خواهد شد؟ به فضل الهی و یاری اهل بیت(ع) و همت، هوشیاری و شجاعت مسئولان پایان این جنگ نقطه عطف نابودی اسرائیل خواهد بود، به شرطی که شرایط دشمن و نبرد را خوب بشناسیم و حرفهای عمل کنیم. فراموش نکنیم جمله راهبردی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی؛ فرصتی که در بحرانهاست در خود فرصتها نیست. فرصت ضربه سهمگین به دشمن دیرینه و فرصت تغییر راهبرد و رویکرد با نیروهای جوان انقلابی و شجاع.
نظر شما