داغ تازه است، آتش هنوز فرو ننشسته. خبرها، فیلمها و عکسهایی که در فضای مجازی دست به دست میشود، هر لحظه داغمان را تازهتر میکند و حالمان مصداق گفته جناب فردوسی است که «به مشکین کمند اندر آویخت چنگ/ به فندق گُلان را به خون داد رنگ».
اگرچه از هر گوشه و کناری بانگ «وطن» بلند است، این وسط اما زمزمههایی هم هست که بیشتر از اینکه توی دلمان را خالی کند، بر رنج و اندوهمان میافزاید. زمزمههایی که صاحبانشان انگار نمیفهمند اینهایی که مورد حمله قرار گرفتهاند «ما» و هویتمان هستیم. چه آن کودکی که زیر آوار مانده بود، چه ساختمانهایی که در آتش سوخته بودند، اسباببازیهای باقیمانده از ویرانی، سرداران، دانشمندان و نخبگانی که ترور شدند و... همهشان «ما» بودیم، ایران بود. همان ایران که شبهای گذشته از مرزهایش دفاع کرد و پاسخ تهاجم و یورش را داد تا تسلی خاطری برای خانوادههای داغدار باشد. این هم واضح است که ما، اول ماشه را نکشیدیم و جنگ را شروع نکردیم «آنها» بودند که تا اینجای جغرافیای ما آمدند و به مرزهای ما تعرض کردند. چطور میشود که زمزمهکنندگان صداهای شوم در فضای مجازی این را نمیفهمند و مفهوم دفاع مشروع را نمیشناسند؟ با کدام منطق انگشت اتهام جنگافروزی را به سمت ما و خودشان میگیرند؟ آیا این نسخه تازه خودتحقیری است؟ آیا خودباختگی و تسلیم محض در بحبوحه جنگی شناختی است که صهیونیستها راه انداختهاند؟ بیایید این بار و در پیامها، پستها و استوریهایمان نام وطن را بلندتر صدا بزنیم و انگشت اتهاممان را بهسمت کسانی بگیریم که شرّ مطلقاند.
فائزه مجردیان



نظر شما