«ام کی بهادراکومار» دیپلمات پیشین هندی که به مدت سه دهه دیپلمات حرفهای در سرویس خارجی هند بود، در مقالهای با عنوان «گزینه N ایران: تبدیل کبوتر به شاهین» در سایت new indian express نوشت: حمله آمریکا به ایران، رویدادی است که میتواند پیامدهای فاجعهباری برای سیاست خارجی و امنیتی هند در سطح منطقهای و از نظر اهمیت بلندمدت به همراه داشته باشد. عملیات «چکش نیمهشب» در ۲۲ ژوئن، از منظر حقوق بینالملل یا منشور سازمان ملل قابل توجیه نیست. برنامه هستهای صلحآمیز ایران، بهعنوان عضوی از پیمان عدم اشاعه تسلیحات هستهای (NPT)، دلیلی برای آغاز جنگ به حساب نمیآمد. در این میان، فریبکاری سیاسی آمریکا حیرتآور است، چرا که همدست این کشور در تجاوز، یعنی اسرائیل، خود یک کشور دارای سلاح هستهای خارج از پیمان NPT است و برنامه تسلیحات پنهانی آن تنها با کمک ایالات متحده ممکن شده است.
رد یکجانبه توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با ایران، موسوم به «برنامه جامع اقدام مشترک» یا برجام، توسط ایالات متحده، به بنبست کنونی منجر شد. اگر بخواهیم از دیدگاه تاریخی کسی را مقصر بدانیم، آن شخص دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکاست که در سال ۲۰۱۸ این توافقنامه را پاره کرد؛ توافقی که غنیسازی اورانیوم ایران را در سطح ۳.۶ درصد و تحت نظارتهای شدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی محدود میکرد. چه در سال ۲۰۱۸ و چه در ژوئن امسال، ترامپ به خواست اسرائیل عمل کرد؛ اسرائیلی که با توهمات سلطه منطقهای و تبدیل به قطب راهنمای غرب آسیا، کنترل خود را از دست داده است.
مسئله اصلی اکنون این است که عملیات ۲۲ ژوئن علیه تأسیسات هستهای ایران چه دستاوردی داشت. ترامپ مدعی است که این حمله، برنامه هستهای ایران را «نابود» کرد. آنچه ترامپ در واقع القا میکند این است که در محاسبات او، مسئله هستهای ایران دیگر وجود ندارد و مذاکرات میتواند برای دستیابی به «توافق صلح جامع» از سر گرفته شود. با این حال از سوی دیگر، پنتاگون تخمین میزند که برنامه هستهای ایران تنها یک تا دو سال عقب افتاده است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیشبینی میکند که ایران ممکن است ظرف چند ماه، غنیسازی اورانیوم را از سر بگیرد. در همین حال، مقام های ایرانی، ادعای ترامپ را مبنی بر تأثیر گسترده حملات اغراقآمیز دانسته و معتقدند که آمریکا «هیچ چیز از این جنگ به دست نیاورده» و حملات آمریکاییها «هیچ اثر قابل توجهی» بر تأسیسات هستهای ایران نداشته است. با گزارشهایی که از تهران منتشر شده مبنی بر اینکه ذخایر اورانیوم غنیشده ایران پیش از حمله آمریکا به مکانهای مخفی منتقل شدهاند، این ماجرا پیچیدهتر هم شده است.
کافی است بگوییم که ترامپ در ذهن خود بهدنبال یک «معامله بزرگ» است تا ایران و اسرائیل را در یک چارچوب منطقهای از پیوندهای اقتصادی با غرب درگیر سازد؛ چارچوبی که متکی بر توافقهای تجاری، روابط اقتصادی، سرمایهگذاری و اتصال منطقهای برای خلق خاورمیانهای نوین خواهد بود. ترامپ امیدوار است با بهرهبرداری از آتشبس در غزه، این طرح را با همسایگان ایران آغاز کند و بهسوی «پیمان ابراهیم ۲» حرکت نماید. با این حال، تمام این نقشهها بیشتر به خیالپردازی شبیهاند، زیرا عوامل متغیر زیادی از جمله آشفتگی در سوریه، امتناع حزبالله از تحویل سلاحهایش، احتمال حمله اسرائیل به لبنان، خشم اعراب از جنگ اسرائیل در غزه، نقش آینده حماس، تردید عربستان در برقراری روابط با اسرائیل، نگرانی عربستان از قدرتطلبی و رفتار بیثباتکننده اسرائیل، و تردید گسترده (جز در میان بازرگانان اسرائیلی) نسبت به طرح «ریویرا غزه» در آن دخیل است.
تنها چیزی که با اطمینان میتوان گفت این است که عملیات «چکش نیمهشب» دیگر تکرارشدنی نیست. هواپیماهای رادارگریز آمریکایی از شمال سوریه عبور کرده، از رشتهکوههای درهم کردستان گذشتند، از رادارها در امان ماندند و وارد جمهوری آذربایجان و سپس دریای خزر شدند، جایی که از موقعیت ایستایی، بمبها را رها کردند. احتمالاً ماهها برنامهریزی دقیق و تمرینات آزمایشی مقدم بر این عملیات پیچیده بودهاند. ترامپ بر پایه پیشبینیهای اسرائیل انتظار داشت که شوک و هراس ناشی از بمبهای نفوذگر به پناهگاهها، تغییر رژیم در ایران را رقم بزند و در نهایت به استقرار یک دولت طرفدار غرب منجر شود اما واقعیت بهگونهای دیگر رقم خورد و حمله آمریکا و اسرائیل تنها موجب بسیج حمایت عمومی از دولت ایران شد.
با این حال، ترامپ تمایلی به جنگ فرسایشی ندارد. افزون بر این، باید متغیرهای زیادی را در سیاست داخلی آمریکا نیز در نظر بگیرد. در اصل، افکار عمومی داخلی با هرگونه جنگ مداخلهگرایانه در خارج از کشور مخالفت میکند. سناتور برنی سندرز هفته گذشته گفت که حمایت از اسرائیل در افکار عمومی آمریکا بهطور ملموسی رو به کاهش است. همچنین، دو محور اصلی جنبش MAGA، یعنی پایگاه رأی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴، مهاجرت و رد «جنگهای بیپایان» بود.
شخصیتهای بانفوذی مانند استیو بنن، مشاور سابق کاخ سفید و تاکر کارلسون، مجری سابق فاکس نیوز، رهبری مقاومت MAGA علیه جنگ ترامپ با ایران را بر عهده دارند. هرگونه تضعیف پایگاه سیاسی ترامپ میتواند بر انتخابات میاندورهای سال ۲۰۲۶ کنگره تأثیرگذار باشد، جایی که اکثریت او همچنان شکننده است.
شکی نیست که آمریکا از نظر نظامی برتری گستردهای نسبت به ایران دارد، اما مسئله اصلی ماهیت پیروزی و پیامدهای پس از جنگ است. ایران دیگر فریب نخواهد خورد، چنانکه در ۱۳ ژوئن فریب خورد، زمانی که اسرائیل در حالی به آن حمله کرد که مذاکرات صلح با آمریکا در جریان بود. ایران هشدار داده که سلاحهای بسیار مخربتری را برای جنگ بعدی در اختیار دارد. توانایی ایران در وارد آوردن خسارات جدی به اسرائیل و ضربه زدن به منافع آمریکا در منطقه، جای هیچ تردیدی ندارد. کشتهشدن نیروهای آمریکایی همواره مسئلهای حساس است، بهویژه اگر ترامپ بدون تأیید کنگره وارد جنگ شود.
تهران از سرگیری مذاکرات را مشروط به ارائه تضمین از سوی آمریکا مبنی بر عدم تکرار حمله کرده است. در همین حال، ایران همکاری خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به حالت تعلیق درآورده است؛ نهادی که بنا به ادعای ایران، توسط موساد و MI6 مورد نفوذ قرار گرفته است. ایران آژانس را به همدستی در ترور دانشمندان هستهای خود توسط اسرائیل متهم میکند. آشکار است که جامعه بینالمللی دیگر ابزار لازم برای نظارت بر وضعیت برنامه هستهای ایران را در اختیار ندارد، آن هم در شرایطی که موعد انقضای برجام در ماه اکتبر در پیش است. اگر سه کشور اروپایی (فرانسه، بریتانیا و آلمان) بخواهند مکانیسم ماشه را فعال کرده و تحریمهای سازمان ملل را بازگردانند( مکانیسمی که خارج از محدوده وتوی اعضای دائم شورای امنیت عمل میکند) باید در هفتههای پیشرو اقدامات لازم را انجام دهند.
ایران تلویحاً اعلام کرده است که اگر تحریمهای سازمان ملل مجدداً اعمال شوند، ممکن است از پیمان NPT خارج شود. این اقدام بدون تردید پیامدهای سنگینی خواهد داشت، زیرا بدنهای از افکار عمومی در داخل ایران بهتدریج بر این باور رسیدهاند که ایران با انتخاب برنامه هستهای صلحآمیز، به جای توسعه بازدارندگی هستهای برای مقابله با قدرتهای مهاجم، مرتکب اشتباهی اساسی شده است. حمله آمریکا و اسرائیل در واقع این نوع تفکر را تقویت کرده است.
پارادوکس بزرگ دوران ما این است که انتخاب طبیعی ایران میتوانست برقراری رابطهای عادی با رئیسجمهور صلحطلب آمریکا باشد اما اگر ایران تحت فشار به سمت ساخت بمب اتمی برود، دوران عدم اشاعه هستهای در غرب آسیا به پایان خواهد رسید و منطقهای از کشورهای مسلح به سلاح هستهای را در پیرامون هند شکل خواهد داد، که پیامدهایی عمیق برای ثبات و امنیت منطقهای خواهد داشت.



نظر شما